وصیت نامه شهید مهدی زین الدین

وصیت نامه شهید مهدی زین الدین

بسمه تعالی

اولین شرط لازم برای پاسداری از اسلام، اعتقاد داشتن به امام حسین(ع) است. هیچ کس نمی‌تواند پاسداری از اسلام کند در حالی که ایمان و یقین به اباعبدالله‌الحسین(ع) نداشته باشد. اگر امروز ما در صحنه‌های پیکار می‌رزمیم و اگر امروز ما پاسدار انقلابمان هستیم و اگر امروز پاسدار خون شهدا هستیم و اگر مشیت الهی بر این قرار گرفته که به دست شما رزمندگان و ملت ایران، اسلام در جهان پیاده شود و زمینه ظهور حضرت امام زمان(عج) فراهم گردد، به واسطه عشق، علاقه و محبت به امام حسین(ع) است. من تکلیف می‌کنم شما «رزمندگان» را به وظیفه عمل کردن و حسین‌وار زندگی کردن.
در زمان غیبت کبری به کسی «منتظر» گفته می‌شود و کسی می‌تواند زندگی کند که منتظر باشد، منتظر شهادت، منتظر ظهور امام زمان(عج). خداوند امروز از ما همت، اراده و شهادت‌طلبی می‌خواهد. در این وصیت نامه فقط مقدار بدهکاریها و بستانکاریها را جهت مشخص شدن برای بازماندگان و پیگیری آنها می نویسم،به انضمام مسائل شرعی دیگر.
1- مسائل شرعی:
الف)نماز: به نظرم نمی آید بدهکار باشم.ولی مواقعی از اوان ممکن است صحیح نخوانده باشم،لذا یکسال نماز ضروری است خوانده شود.
ب)روزه:تعداد190روزه قرض دام وتنوانستم بگیرم.
ج)خمس:سی و پنج هزار ریال به دفتر آیت الله پسندیده بدهکار هست.
د)حق الناس:وای از آتش جهنم و عالم برزخ،خداوند عالم بصیراست.
2- مادیات


الف:بدهکاریها:
1- مبلغ شش هزار تومان معادل شصت هزار ریال به طرح و عملیات ستاد مرکزی بدهکارم،البته قبض دویست هزار ریال است،ولی ازاین مبلغ شصت هزار ریال بدهی بنده است.
2- وام یک میلیون ریالی از ستاد منطقه 1گرفته ام که ماهانه بیشتر ازهزار ریال باید بدهم، از این مبلغ هزار و هفتصد و پنجاه تومان حق مسکن را سپاه می دهد و دویست و پنجاه تومان از حقوقم کسر نمایند.
3- پنجهزار ریال به آقای مهجور (ستاد لشگر) پول نقد بدهکارم و پرداخت شد توسط در گاهی.

ب – بستانکاریها:
1-مبلغ هفتاد و پنجهزار ریال رهن منزل که به آقای رحمانی توفیقی جهت منزل مسکونه داده بودم و طلبکارم.این منزل را بمدت یکسال اجاره نمودم. باتفاق های رحمان توفیقی که ما در طبقه بالا و رحمان در طبقه پایین زندگی می کردند و ظاهرا شهیدحسن باقری از طریق آقای استادان منزل را از شخصی بنام معاضدی(صاحب اصلی خونه)اجاره کرده بودند،ولی نامبرده یکسال است که مبلغ فوق را مستردننموده است.
2- مقداری پول هم که مبلغ آن را نمیدانم (یادم نیست)نزد پدرم داشته‌ام و مقداری هم مجددا اگر به پدرم داده‌ام جهت بدهی‌ها
پدرم برای خانه‌ای که خریده بود تا با آن زندگی کنیم ولی خانه متعلق به پدرم می‌باشد و من فقط مبلغ فوق ویکصد هزار تومان وام مندرج در بند2. بدهکاریها ره از مبلغ نهصد و سی هزار تومان وجه بابت خانه مسکونی که پدرم خریده بوده است را داده‌ام که در صورت مرگ من و فروش خانه مستدعی است.باقیمانده وام را به سپاه برگردانده و طلبکاری من از پدرم رابه همسر و فرزندم بدهید و باقیمانده پول خانه هم طبیعتا به پدرم میرسد.مطلب دیگری به ذهنم نمی‌رسد و اگر کسی مراجعه کرد با توجه به وصییت من اقدام نمایید.

مهدی زین الدین

برگرفته از سایت سایت شهید زین الدین

نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت

نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت در کشور برگزار می شود.

 

به گزارش  روابط عمومی نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت داود براتی دبیر جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت در ابتدای این نشست گفت: هیات خانواده شهدا و ایثارگران از سال 87 به دنبال بحث ساماندهی گلزار شهدا توسط جمعی از خانواده های شهدا و ایثارگران تشکیل شد.

وی افزود: از ابتدای ایجاد این هیئت بحث فعالیت در حوزه سایبری را پیگیری کردیم که از جمله این فعالیت ها می توان به راه اندازی پایگاه خبری شهدای ایران و چندین هزار وبلاگ در حوزه ایثارو شهادت نام برد. در حقیقت می توان گفت که پایگاه خبری شهدای ایران در فضایی آغاز به کار کرد که دشمنان و منافقان نظام بعد از فتنه 88 به دنبال تسخیر فضای ایثار و شهادت به نام شهدای سبز بودند که این اقدام به حول و قوه الهی با ایجاد پایگاه خبری شهدای ایران ناکام ماند و فضای جستجوی نام شهدا از دست منافقان خارج شد.

مسئول هیئت خانواده شهدا و ایثارگران ادامه داد: از 9 ماه پیش تیم تحقیقاتی در این هیئت طرحی را تدوین کرد به نام نخستین جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت که این جشنواره و برگزاری آن مقدمه ای است بر اجری یک طرح بزرگ در حوزه ایثارگری که در روز اختتامیه رونمایی می شود.

براتی یکی از دغدغه های اصلی و اهداف برگزاری این جشنواره را که منجرب به تدوین طرح این جشنواره شد را تلاش در جهت ترویج فرهنگ ایثار و شهادت در نسلهای حاضر و آینده و انتقال به جهان اسلام دانست. علاوه بر این بحث فضای جنگ نرمی که دشمن ایجاد کرده و خلاء های موجود در فضای مجازی و لزوم فعالیت های سایبری را یادآور می کند.

دبیر جشنواره فعالان سایبری ایثار و شهادت اهداف برگزاری این جشنواره را تشویق و ترغیب فعالیت های وبلاگ نویسان، ایجاد فضای اخلاقی مناسب و تولید و تزریق محتوای پاک در فضای سایبری و ایجاد رتباط موثر و قوی مابین وبلاگ نویسان و فعالان حوزه ایثار و شهادت با هدف ایجاد ارتش سایبری مورد نظر رهبر انقلاب اسلامی دانست.

وی در خصوص برگزاری جشنواره اظهار داشت: فراخوان این جشنواره از 14 مرداد ماه آغاز و تا 14 شهریور ماه ادامه خواهد داشت که شامل 4 محور وبلاگ، وبسایت، نرم افزار و کلیپ تلفن همراه است.

براتی خاطرنشان کرد: تبلیغات این جشنواره در حوزه ملی با همکاری بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس در 32 استان کشور و تبلیغات خارجی با همکاری سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در 74 کشور انجام می شود.

بر اساس این گزارش فعالین سایبری حوزه ایثار و شهادت می توانند از 14 مرداد ماه از طریق پرتال جشنواره به آدرس www.isarclub.com ثبت نام کنند.

گفتنی است مراسم اختتامیه در روز 29 شهریورماه امسال برگزار خواهد شد.

وصیت نامه شهید حسن باقری

 

 

گزیده ای از وصیت نامه شهید غلامحسین افشردی

( حسن باقری )

وصیت نامه
بخشی از وصیت نامه شهید
...
فعلاَ انقلاب ما همچون تیر زهرآگینی برای همه مستکبرین درآمده است و یاوری برای همه مستضعفین جهان ...
...
ما با هیچ دولت و کشوری شوخی نداریم و با تمام مستکبرین جهان هم سرجنگ داریم ودر رابه با این هدف جنگ با صدام یزید مقدمه است ...
...
در این موقعیت زمانی ومکانی، جنگ ما جنگ اسلام و کفر است و هرلحظه مسامحه و غفلت، خیانت به پیامبر اکرم (صلی‌الله علیه و آله) و امام زمان (عج) و پشت پا زدن به خون شهداست و ملت ما باید خود را آماده هرگونه فداکاری بکند ...
...
در چنین میدان سویع و این هدف رفیع انسانی و الهی، جان دادن و مال دادن و فداکاری امری بسیار ساده و پیش پا افتاده است و خدا کند که ما توفیق شهادت متعالی در راه اسلام با خلوص نیت را پیدا کنیم ...
در مورد درآمدها، چیزی به آن صورت ندارم و همین بضاعت مزجاه را هم خمسش را داده‌ام و بقیه را هم در راه کمک رساندن به جنگجویان و سربازان اسلام با سپاه کفر خرج کنند ..د ر صورت امکان با لباس سپاه مرا دفن کنید.
درود بر رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی
اللهم عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان )عج(
غلامحسن افشردی 12 شب 27/7/1359 اهواز

مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8

مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8

 

» غافلگيري و فريب

» موقعيت زمين

» آتش

» دفاع ضد هوايي

» عبور غواصان از اروند و شکستن خط دشمن

» وحدت فرماندهي

 

غافلگيري و فريب

فرماندهان سپاه که بيش از اين ارتش عراق را در هور الهويزه (عمليات خيبر) غافل گير کرده بودند، در زمان آماده سازي و اجراي عمليات والفجر 8 نيز با تدابير دقيق‏تر و پيچيدگي بيشتر و بهره گيري از عامل فريب، موفق شدند نظر عراق را متوجه منطقه هور نمايند. غافل گيري دشمن در عمليات والفجر 8 به حدي بود که تا دو روز پس از عمليات، ارتش عراق تصور نمي‏کرد حمله بزرگ سال 1364 ايران در منطقه فاو است. 

 

موقعيت زمين

تجربه عمليات‏هاي گذشته نشان داده بود که به دليل ضعف قواي زرهي و ضدزره جمهوري اسلامي، در مقابل استفاده ارتش عراق از آتش انبوه توپخانه و تانک، حتي الامکان بايد مناطقي براي عمليات انتخاب شود که بتوان در جناح‏هاي محدودتري با ماشين جنگي عراق روبه‏رو شد يا در جايي که به اصطلاح پيشاني جنگي محدود باشد. انتخاب منطقه فاو  به طور استثنا اين مزيت را داشت؛ زيرا خور عبدالله، اروندرود و خليج فارس در غرب، شرق و جنوب اين منطقه عملياتي موجب مي‏شد دشمن تنها از يک جناح بتواند به خط دفاعي رزمندگان حمله کند. 

 

آتش

از ابتداي جنگ تحميلي، در هيچ يک از عمليات‏هاي انجام شده آتش مناسب در اختيار و در پشتيباني رزمندگان اسلام قرار نگرفت و در مقابل، عراق به طور گسترده و به عنوان عاملي باز دارنده و قوي براي رويارويي با حملات ايران، از آن سود مي‏جست. در عمليات والفجر 8 با توجه به موقعيت خاص جغرافيايي منطقه، تمهيدات لازم براي به کار گيري آتش پيش بيني شد. در زمان اجراي عمليات همين ويژگي موقعيت منطقه عملياتي سبب شد که از آتش ادوات و توپخانه به طور مؤثر استفاده شود. گفتني است که علاوه بر تلاش همه جانبه يگان‏هاي توپخانه سپاه پاسداران، بخشي از توپخانه نيروي زميني ارتش نيز رزمندگان را پشتيباني مي‏کرد. 

 

دفاع ضد هوايي

در عمليات والفجر 8 توان موشکي و پوشش هوايي مناسب منطقه عملياتي، فعاليت نيروي هوايي عراق را بسيار محدود کرد. مهم‏تر از آن، اين بود که با به کارگيري تاکتيک جديد براي فريب هواپيماهاي عراق به منظور جلوگيري از حمله به سايت‏هاي موشکي، سايت موشکي هاوک (هاگ) با توان مناسبي مورد استفاده قرار گرفت و توپ‏هاي ضد هوايي نيز به طور انبوه به کار گرفته شد به همين دليل، آمار انهدام هواپيماهاي دشمن در عمليات والفجر 8، در طول جنگ بي سابقه بود. در اين عمليات حدود 45 هواپيماي عراقي سرنگون شدند و گمان مي‏رود تعداد ديگري نيز آسيب ديدند که توانستند خود را به داخل عراق برسانند.   

 

عبور غواصان از اروند و شکستن خط دشمن

اين عامل را بايد اصلي‏ترين و مهم‏ترين ويژگي عمليات والفجر 8 دانست. 

در واقع، عبور از اروند با عرض و عمق زياد و شتاب بسيار جريان آب اين رودخانه که به گفته برخي کارشناسان، تا حدود 70 کيلومتر در ساعت هم مي‏رسيد، کار بسيار پيچيده و خطيري بود که مي‏بايست با محاسبه دقيق و آگاهي از جوانب امر انجام مي‏گرفت، در غير اين صورت علاوه بر اين که موفقيت عمليات ممکن نبود، تعداد بسياري از غواصان نيز شهيد مي‏شدند. 

عبور غواصان از اروندرود تا حدي مخاطره انگيز بود که برخي فرماندهان نظامي کلاسيک، عمليات عبور از اين رودخانه را ناممکن مي‏دانستند و کمترين موفقيتي براي آن قائل نبودند. اما دقت نظر فرماندهان سپاه در دست يابي به اطلاعات لازم، آموزش‏هاي خاص براي عبور از اروند، انتخاب حساب شده غواصان، انتخاب مناسب‏ترين نقاط براي عبور با توجه به عرض رودخانه و توجه کافي به حالت‏هاي مختلف جزر و مد آب و عوامل ديگر، موجب شد شکل جديدي از عمليات نظامي که در نوع خود در تاريخ نظامي جنگ‏هاي معاصر بي سابقه بود، انجام شود و نيروهاي خودي با اقتدار کامل ضمن عبور از اروند و شکستن خط، منطقه را تصرف کنند. ماهر عبدالرشيد، فرمانده سپاه سوم ارتش عراق، در اين باره گفت: 

«ايران در عمليات جاري خود روش‏هاي نظامي نويني را به کار برده است و بر خلاف توقع،در شرايط جوي سختي که باران‏هاي شديد مي‏باريد، با استفاده از مردان قورباغه‏اي و پيش قراولان رزمي، حمله خود را به مواضع ما آغاز کرد.)[1] . 

راديو امريکا نيز گفت: 

«تحليل گران نظامي غرب معتقدند که ايران براي عبور از شط العرب نياز به تجهيزات کافي داشته است و آنها از اين موضوع متعجب‏اند که چگونه با تجهيزات اندک توانسته‏اند از اين آب راه عبور کرده و به مواضع عراقي‏ها دست يابند؟»[2] . 

 

وحدت فرماندهي

در اين عمليات تنها نيروهاي رزمي عمل کننده، يگان‏هاي سپاه پاسداران بودند، لذا ترکيب همگون نيروها و فرماندهي واحد، امکان برنامه ريزي و ضمانت اجراي تصميمات را به راحتي ميسر مي‏کرد؛ اين موضوع يکي از ويژگي‏هاي مهم عمليات به شمار مي‏رفت. 

افزون بر اين، حضور چشم‏گير دولت و امکانات کشور نيز يکي ديگر از عوامل مؤثر بر افزايش توان رزمي‏بود. لزوم عمليات موفق و نياز به امکانات بيشتر در اين زمينه و فتح فاو به منظور پايان دادن به جنگ که در راستاي استراتژي رسمي کشور قرار داشت. همگرايي سپاه و دولت و نيز احساس خطر مسئولان کشور در مورد اوضاع جنگ، از جمله عواملي بود که موجب حضور بيشتر دولت در جنگ شد. 

ارتباط نزديک سپاه با هيئت دولت و اطلاع دقيق نخست وزير از موقعيت و مسائل جنگ، خريدهاي تسليحاتي از سوريه، حضور وزيران راه و ترابري، جهاد سازندگي و تا حدودي وزيران صنايع سنگين و معاون جنگ نخست وزير در جبهه براي حل مشکلات جنگ و رفع نيازهاي ميدان نبرد، فعاليت استانداري‏هاي سراسر کشور براي تأمين نيازهاي مهندسي جنگ و ساير فعاليت‏ها از جمله تلاش‏هايي بودند که دخالت فعال‏تر دولت در صحنه جنگ را نشان مي‏داد. 

پي نوشته ها :

[1] دانشکده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران، فصلنامه بررسي‏هاي نظامي، "توصيف عمليات والفجر 8"، سال چهارم، شماره 19، زمستان 1373، ص 176.

[2] مأخذ شماره 3، ص 214.

 

نقاط قوت و ضعف دشمن

نقاط قوت و ضعف دشمن

 

» نقاط قوت دشمن

» نقاط ضعف دشمن

نقاط قوت دشمن

1 - برتري در تجهيزات هوايي و عمليات هوايي. 

2 - استفاده وسيع از سلاح‏هاي شيميايي در عمليات‏ها. 

3 - تأمين ارتباط بي سيم و با سيم مطمئن در قبل از عمليات و استفاده از سيم کدر (رمز کننده). 

4 - برتري نيروي زرهي. 

5 - برتري در حجم آتش توپخانه و امکانات ديده باني و هدايت آتش. 

6 - برتري در سرعت جابه‏جايي نيروها و به کارگيري آن در تک‏هاي محلي و اصلي. 7 - برتري در تجهيزات پيشرفته نظامي از جنبه کمي و کيفي. 

 

نقاط ضعف دشمن

1 - عدم آمادگي براي هدايت و اجراي آتش توپخانه در منطقه عملياتي. 

2 - غافل گير شدن دشمن از منطقه عملياتي و تک اصلي ايران. 

3 - نداشتن آمادگي براي مقابله با عمليات هوايي رزمندگان. 

4 - اختلال در سيستم هدايت و فرماندهي نيروهاي پاتک کننده و سردرگمي اين نيروها در زمين ناشناخته. 

5 - از دست دادن روحيه جنگ جويي و مقاومت نکردن در برابر رزمندگان اسلام. 

6 - محدود شدن نيرو و امکانات دشمن در منطقه کم عرض (در منطقه عملياتي) و آسيب پذير بودن آنها از آتش مؤثر نيروهاي خودي و تحمل تلفات بسيار. 

7 - نبودن زمين مناسب براي ميدان مانور تانک‏ها و جابه‏جايي وسايل مکانيزه. 8 - نداشتن راه‏هاي وصولي متعدد به خطوط پدافندي و متکي بودن دشمن به دو راه موازي و در برد توپخانه خودي. 

9 - شتاب در تصميم گيري در به کارگيري نيروهاي پاتک کننده مانند گارد جمهوري. [1] . 

 

پي نوشته ها :

[1] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند شماره 28 / 11 / 1364 _ 12397.

واکنش‏ها و بازتاب‏ها

 واکنش‏ها و بازتاب‏ها

 

» واکنش در برابر پيروزي ايران

» بازتاب‏ها

» اعتراف به شکست

» توجيه به برتري نظامي رزمندگان اسلام

 

واکنش در برابر پيروزي ايران

پيروزي جمهوري اسلامي ايران در عمليات والفجر 8 و فتح فاو، موازنه‏ي نظامي - سياسي جنگ را به ميزان بسياري به نفع ايران تغيير داد و روند جنگ را پيچيده‏تر کرد. اين اقدام ايران، بازتاب گسترده‏اي در محيط بين المللي و منطقه‏اي داشت. دولت عراق نيز واکنش تندتري در ابعاد مختلف جنگ از خود نشان داد. ايالات متحده امريکا، اين پيروزي را که به استقرار نيروهاي ايراني در کنار مرزهاي کويت انجاميده بود، تهديدي عمده براي منافع خود قلمداد کرد 

و در سطح منطقه دست به تحرکات گسترده ديپلماتيک زد. جرج بوش، معاون رئيس جمهور آمريکا به کشورهاي عربستان، بحرين، عمان، يمن شمالي سفر کرد و با مقامات اين کشورها ديدار کرد. ريچارد مورفي، معاون وزير خارجه امريکا نيز با طارق عزيز، وزير امور خارجه‏ي عراق ملاقات کرد. مهم‏ترين محور گفت و گو در اين ديدارها، موضوع جنگ ايران و عراق بود. همچنين، امريکايي‏ها اعلام کردند در صورت به خطر افتادن تردد کشتي‏ها در خليج فارس، وارد عمل مي‏شوند، و با همين دستاويز چهار قايق خود را به بهانه‏ي تضمين امنيت کويت، گشت زني و محافظت از سواحل کويت، وارد شمال خليج فارس کردند. [1] . 

علاوه بر اين، امريکا درصدد بر آمد تا با هماهنگي شوروي خط مشي جديدي را در برابر جنگ ايران و عراق اتخاذ کند. شولتز، وزير خارجه امريکا اعلام کرد: 

«ميان دو ابر قدرت براي پايان دادن به جنگ ايران و عراق، ابتکار تازه‏اي در جريان است.» [2] . 

وي همچنين گفت: 

«در اين مذاکرات (در استکهلم) واشنگتن و مسکو به اين توافق رسيدند که پايان يافتن جنگ به نفع امريکا و شوروي است.» [3] . 

اقدام ديگر مقامات امريکايي، تلاش براي تصويب قطع نامه جديدي عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل و همچنين تلاش براي کاهش قيمت نفت بود. آنها همچنين به کمک رسانه‏هاي غربي با متهم کردن ايران به تروريسم و جو سازي درباره‏ي خريدهاي تسليحاتي، موج جديدي را عليه ايران به راه انداختند. راديو امريکا در اين باره، به نقل از نشريه واشنگتن تايمز اعلام کرد: 

«ايران 77 موشک زمين به زمين و 60 موشک زمين به هوا که قادر هستند هواپيماهاي ميگ - 23 و ميراژ اف - 1 را سرنگون کنند، از سوريه و کره شمالي تحويل گرفته است.» [4] . 

نشريه انگليسي آبزرور نيز نوشت: 

«ايران به تازگي از انبارهاي اروپايي ده هزار موشک ضد تانک ناو ساخت امريکا را به بهاي هر فروند شانزده هزار دلار خريداري کرده است.» [5] . 

انستيتو مطالعات استراتژيک  لندن اعلام کرد: 

«چين در ماه مارس 1985 ميلادي با فروش معادل 1 / 6 ميليارد دلار تسليحات از جمله 14 فروند جت شناسايي جي - 200 _ 60 دستگاه تانک تي - 59، سلاح ضد تانک، موشک انداز و موشک‏هاي زمين به هوا به ايران، موافقت کرده است.»[6] . 

اتحاد جماهير شوروي (سابق) نيز پس از عمليات والفجر 8 به موضع گيري در برابر جنگ پرداخت. از نظر گروميکو "موضع گيري شوروي در جنگ قابل تغيير نيست؛ چه وقتي که در عراق وارد (خاک) ايران شد و چه حالا که ايران وارد (خاک) عراق شده است. " مقامات شوروي، جنگ را بي معني و غير ضروري خواندند و تأکيد کردند که جنگ بايد هرچه زودتر قطع شود. [7] . 

به علاوه، شوارد نادزه، وزير خارجه شوروي و همچنين معاون وزير خارجه اين کشور با مقامات عراقي ديدار و گفت و گو کردند. مقامات رسمي شوروي در واکنشي جانبدارانه از عراق، گفتند که مسکو از پيشنهادهاي صلح صدام براي پايان جنگ پشتيباني مي‏کند. [8] . 

دبير کل سازمان ملل متحد از کشورهاي امريکا و شوروي خواست که از نفوذ خود استفاده کرده و جنگ را پايان دهند. رئيس شوراي امنيت نيز با تصريح اين مطلب که ايران اين جنگ را عليه عراق ادامه داده است، همين درخواست را عنوان کرد. 

در حالي که موفقيت ايران در عمليات والفجر 8 روبه تثبيت پيش مي‏رفت شوراي امنيت قطع نامه جديدي را در تاريخ 24 فوريه 5 / 12 / 1364 (1986) به شماره 582، درباره‏ي جنگ به تصويب رساند. در بند 3 اين قطع نامه آمده است: 

«دبير کل از ايران و عراق بخواهد دو کشور بي درنگ در زمين، دريا و هوا آتش بس را رعايت کرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را تا مرزهاي بين المللي شناخته شده به عقب بکشند.» [9] . 

اين قطع نامه در حالي به تصويب رسيد که در قطع‏نامه‏هاي قبلي اين شورا، در برابر حملات زميني، دريايي و هوايي عراق تنها به اظهار تأسف، آن هم بدون ذکر نام عراق، اکتفا شده بود. قطع نامه‏ي 582 بلادرنگ مورد موافقت عراق قرار گرفت، اما وزارت خارجه‏ي جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين مصوبه، در 17 اسفند 1364 طي بيانيه‏اي اعلام کرد: 

«عدم موضع گيري صريح و قاطع در اين زمينه (تعيين متجاوز) نشانگر آن است که شورا هنوز اراده‏ي سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس، آن قسمت از قطع نامه که به کل موضوع جنگ و خاتمه‏ي مناقشات مربوط مي‏شود، ناقص و بي اعتبار و غير قابل اجرا است ... اولين قدم براي حرکت به سمت حل عادلانه جنگ، محکوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است.» [10] . 

کشورها و سازمان‏هاي عربي نيز نگراني خود را از پيروزي ايران آشکار کردند. عربستان سعودي در اقدامي جانبدارانه از عراق، به ترکيه پيشنهاد داد در صورتي که اين کشور روابط تجاري خود را با ايران قطع کند، ضرر و زيان مالي آن را به عهده مي‏گيرد. 

همچنين شاه اردن به ميانجي گري ميان عراق و سوريه براي آشتي دادن دو کشور پرداخت و شوراي همکاري خليج فارس نيز در 13 اسفند 1364 تشکيل جلسه داد و عليه ايران موضع گيري کرد. 

مهم‏ترين واکنش غرب و متحدان منطقه‏اي عراق در برابر اين عمليات، کاهش قيمت نفت بود که با هدف کاستن از توان اقتصادي و در آمد ارزي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت. اين کاهش تا مرز بشکه‏اي دلار ادامه يافت. 

عربستان و ديگر کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس با افزايش توليد و اشباع بازار نفت، نقش بسزايي در ايجاد اين وضعيت داشتند. 

عربستان اين اقدام خود را با عنوان "استراتژي سهم بازار" توجيه مي‏کرد و با اين عمل يک تا دو سال قيمت نفت را پايين نگه داشت. [11] . 

از دست دادن فاو، چنان فشار مضاعفي را در سطوح داخلي، منطقه‏اي و بين المللي بر رژيم به اقدامات وسيع سياسي - نظامي دست زد. مهم‏ترين اقدام عراق حمله به هواپيماي مسافربري ايران بود که حامل چند تن از نمايندگان مجلس و شخصيت‏هاي سياسي از جمله آيت الله محلاتي، نماينده امام خميني در سپاه بود. همچنين، حمله به قطار مسافربري در ايستگاه هفت تپه خوزستان، حمله به مراکز اقتصادي و صنعتي با تأکيد بر منابع (پايانه خارک، پالايشگاه‏ها و...) و نيز اجراي عمليات‏هاي محدود تهاجمي موسوم به استراتژي "دفاع متحرک" از ديگر تلاش‏هاي عراق در اين زمينه به شمار مي‏روند. 

پيدايش وضعيت جديد مي‏توانست موجب تغييرات اساسي در جنگ و عمليات نظامي و بالطبع ايجاد دگرگوني‏هايي در منطقه‏ي خاورميانه گردد؛ از اين رو بازتاب پيروزي ايران در فاو، در مقايسه با مقاطع پيشين جنگ، تنها با اوضاع پس از فتح خرمشهر قابل مقايسه است. 

 

بازتاب‏ها

نحوه‏ي برخورد رسانه‏هاي غربي با پيروزي‏هاي رزمندگان اسلام همواره يک روند ثابت و منظم داشت. اين رسانه‏ها با نزديک شدن زمان عمليات گسترده سالانه ايران که معمولا در زمستان هر سال انجام مي‏گرفت اخبار و تحليل‏هاي خود را درباره‏ي منطقه عمليات آينده ارائه مي‏دادند و سعي مي‏کردند از اين طريق ضمن هوشيار نمودن دشمن، تصميم گيرندگان نظامي و سياسي ايران را دچار تزلزل و ترديد نمايند. با آغاز عمليات و کسب موفقيت‏هاي اوليه، فعاليت اين رسانه‏ها بر ضعيف و کم اهميت جلوه دادن پيروزي‏هاي ايران معطوف مي‏شد. در نبرد فاو، تا يک هفته پس از شروع عمليات، فرماندهان نظامي عراق و نيز کارشناسان و ناظران سياسي - نظامي غرب درباره‏ي توانايي ايران در حفظ و تثبيت منطقه تصرف شده ابراز ترديد مي‏کردند. چنان که روزنامه‏ي تايمز لندن نوشت: 

«آنها قبلا نيز به پيروزي‏هاي کوتاه مدتي دست يافته‏اند، ليکن تاکنون ثابت شده که توانايي حفظ آن و اجراي عمليات طولاني با تمام ويژگي‏هاي لجستيکي را که لازمه آن است، ندارند» [12] . 

راديو امريکا نيز در تاريخ 25 / 11 / 64 نظريه فوق را به نقل از خبرنگار صداي آمريکا به گونه‏اي ديگر مطرح کرد: 

«حملات تهاجمي ايران نشان مي‏دهد که ايران در هيچ يک از پيکارهاي گذشته‏اش پيروزي قابل ملاحظه‏اي به دست نياورده است.» [13] . 

در اين باره سفير عراق در ژاپن در مصاحبه با روزنامه يوميوري گفت: 

«اين بار هم مثل گذشته از هم پاشيدن و در هم کوبيدن نيروهاي ايراني به چند ساعت وقت احتياج دارد و بس.» [14] . 

اما يک هفته بعد از پيروزي ايران و مقاومت نيروهاي جمهوري اسلامي در برابر پاتک‏هاي وسيع دشمن و ناتواني عراق در  عقب راندن رزمندگان اسلام، به تدريج لحن رسانه‏هاي تبليغاتي قدرت‏هاي بزرگ نيز تغيير کرد. نبرد والفجر 8 اوضاع سياسي منطقه را دچار دگرگوني شديد ساخت و وسايل تبليغاتي جهان را مجبور کرد تا با حساسيت بيشتري مسائل ناشي از پيروزي‏هاي ايران را دنبال کنند. به همين جهت از اين پس شاهد توجيه علل ناتواني عراق در باز پس گيري فاو و موکول کردن آن به تغيير اوضاع جوي هستيم. آنتوني کردزمن يکي از کارشناسان امور خاورميانه‏اي آمريکا در جنگ تحميلي، معضل اصلي عراق را در فاو چنين بيان مي‏کند: 

«مشکل اصلي عراق آن است که نمي‏خواهد متحمل تلفات شود، در صورتي که ايران به خصوص در حمله‏ي اوليه، آمادگي پذيرش تلفات سنگين را دارد. از جمله مشکلات هر جنگ آن است که نمي‏توان بدون تحمل تلفات دست به ضد حمله زد. معمولا تلفات در ضد حمله پنج تا ده برابر آن در حالت دفاعي است. عراق ترجيح مي‏دهد به جاي تحمل تلفات سنگين، بخش‏هاي کوچکي از خاک خود را از دست بدهد.»[15] . 

روزنامه‏ي واشنگتن پست نيز نظريات کردزمن را به گونه‏اي ديگر بيان کرده است: «بزرگترين مشکل عراقي‏ها اجتناب آنها از متعهد ساختن پياده نظام خود به دفع حملات ايران است. آنها به جاي اين امر، استفاده از آتش توپخانه، بمباران جت‏هاي جنگنده و آتش راکت هلي کوپترهاي جنگي را انتخاب کرده‏اند. چنين جنگ‏هايي احتياج به انگيزه‏ي شديد و تعهد کامل سربازان دارد که بنظر کارشناسان، در ارتش عراق نقصان آن مشهود است. بنابر اظهار يکي از تحليل گران نظامي، مجموعه‏اي از ملاحظات سياسي در عراق به فرماندهي نظامي فشار وارد مي‏کند و عمده‏ي تصميم بر آن است که از دادن تلفات زيادي که باعث نارضايتي‏هاي سياسي داخلي شود، اجتناب گردد.» [16] . 

عراق در منطقه‏ي فاو به لحاظ غافل گيري در مکان و تاکتيک، در برابر  رزمندگان اسلام دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاش‏هايي که انجام داد نتوانست در عقب راندن رزمندگان اسلام موفقيتي کسب نمايد. 

 

اعتراف به شکست

با گذشت زمان و تثبيت موقعيت نيروهاي خودي در منطقه فاو و به دنبال گزارش‏هاي رسانه‏هاي غربي، سخن فرماندهان و مسئولان عراق نيز رفته رفته تغيير کرد. توانايي جمهوري اسلامي در پشتيباني رزمندگان و پشتيباني هوايي منطقه عمليات و تأمين آتش پشتيباني، سرانجام عراقي‏ها را که ابتدا حتي حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو را تکذيب مي‏کردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شکست در اين نبرد، باز پس گيري آن را بسيار مشکل و دور از دسترس قلمداد کنند. در اوضاع جديد، عراقي‏ها ديگر قادر به انکار حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو نبودند، تا آنجا که لطيف جاسم وزير اطلاعات عراق در مصاحبه با القبس گفت: 

«مسئله‏ي تصرف منطقه‏ي فاو از سوي ايرانيان به حدي آشکار بود که ديگر نمي‏توانستيم آن را منکر شويم و براي ما ممکن نبود که اعلام کنيم ايران وارد فاو نشده است.»[17] . 

عراقي‏ها به ناتواني خود براي باز پس گيري فاو نيز اعتراف نمودند. عدنان خيرا... وزير دفاع وقت عراق در مصاحبه‏اي اعلام کرد: 

«باز پس گرفتن شبه جزيره فاو از دست ايرانيان دشوار است. وجود باتلاق‏ها و نمک زارها در اين سرزمين، مانع اصلي عملکرد واحدهاي عراقي هستند.»[18] . 

ماهر عبدالرشيد نيز در اين باره گفت: 

«فکر نمي‏کنم به اين زودي‏ها عراق بتواند در پس گرفتن فاو کسب موفقيت سريعي را پيش بيني بنمايد.»[19] . 

در عين حال که عراق در آن وضعيت براي باز پس گيري فاو توانايي نداشت، ليکن به لحاظ ارزش منطقه تصرف شده، به اين مسئله واقف بود که تنها باز پس گيري فاو مي‏تواند مجددا توازن را به سود عراق بازگرداند. 

خبرنگار راديو بي. بي. سي درباره اهميت فاو براي عراق مي‏گويد: 

«باز پس گيري شبه جزيره‏ي فاو هنوز براي عراق يک اولويت کلي است و اگر عراق نتواند فاو را پس بگيرد، ممکن است روحيه معنوي و موقعيت صدام به طور خطرناکي از بين برود.»[20] . 

بدين ترتيب، عراق به ناچار و از موضع ضعف، موقتا از باز پس گيري فاو چشم پوشيد و اين مسئله را به زمان ديگري موکول و رسما اعلام کرد که در موقعيت فعلي قادر به باز پس گيري فاو نيست. اعترافات رسمي عراقي‏ها و توقف اقدامات عملي آنها موجب گرديد روند تحولات سياسي - نظامي جنگ مورد ارزيابي مجدد قرار گيرد. در واقع تا پيش از اين به تثبيت منطقه تصرف شده در دست نيروهاي ايران با ترديد نظر مي‏شد و به توانايي عراق براي باز پس گيري آن اميدواري زيادي وجود داشت. ليکن اعتراف عراق به اين ناتواني، انعکاس نامطلوبي به زيان عراق داشت. راديو آمريکا به نقل از ناظران سياسي غرب در اين باره گفت: 

«عراق ظاهرا تصميم گرفته است از کوشش‏هاي خود براي باز پس گيري فاو، به خاطر تحمل بهاي گزاف نظامي- سياسي، دست بکشد.» [21] . 

هفته نامه لوموند چاپ فرانسه نيز در تحليلي نوشت: 

«در ستاد ارتش عراق پذيرفته شده که باز پس گيري فاو طولاني و پرهزينه خواهد بود.» [22] . 

 

توجيه به برتري نظامي رزمندگان اسلام

با تثبيت موفقيت‏هاي رزمندگان اسلام در منطقه‏ي عملياتي فاو طي دو ماه و نيم جنگ و مقاومت و مقابله با اکثر يگان‏هاي ارتش عراق و زبده‏ترين آنها، موقعيت برتر نظامي جمهوري اسلامي مورد تأييد جهان قرار گرفت. قبل از فتح فاو، در عين حال که به دليل تهاجم‏هاي پي در پي رزمندگان ابتکار عمل در دست ايران بود، اما عدم تثبيت مناطق تصرف شده موجب گرديده بود که از نظر نظامي چنين ارزيابي  شود که عراق به دليل برتري هوايي، آتش توپخانه و لجستيک، در اتخاذ مواضع دفاعي موفق بوده و توانسته است کنترل اوضاع را در اختيار داشته باشد؛ اما تصرف فاو و ناتواني عراق در باز پس‏گيري آن، نقطه‏ي پاياني بر تأکيدات پيشين مبني بر توانايي نظامي عراق بود. يک هفته نامه نظامي در اين زمينه نوشت: 

«تا پيش از حمله ايران به بندر متروکه فاو، چنين تصور مي‏شد که عراقي‏ها کنترل اوضاع نظامي را در دست دارند.» [23] . 

خبر گزاري يونايتدپرس نيز به نقل از منابع اطلاعاتي خبري گفت: 

«تهاجم ايران به فاو بزرگترين مشکل نظامي عراق ‏در 5 سال جنگ است.» [24] . 

همچنين خبر گزاري رويتر به نقل از ديپلمات‏ها گزارش داد: 

«موفقيت‏هاي ايران به تصوير تفوق نظامي که به دقت رسم شده بود آسيب رسانيده است. تغييرات نظامي بيشتر به زيان عراق، مي‏تواند به حکومت بغداد لطمه وارد سازد.» [25] . 

بنابراين، علاوه بر آن که فتح فاو موقعيت نظامي عراق را تضعيف و متزلزل کرد، متقابلا موجب توجه جدي قدرت‏هاي خارجي به برتري نظامي رزمندگان اسلام شد. خبرگزاري رويتر به نقل از کارشناسان سياسي و نظامي در خليج فارس، اعلام کرد: 

«حملات موفقيت آميز ايران به عراق، براي اولين بار به ايران امتياز نظامي بخشيده است و مي‏تواند نقطه عطفي در تاريخ جنگ پنج و نيم ساله خليج (فارس)باشد.» [26] . 

پي نوشته ها :

[1] خبر گذاري جمهوري اسلامي، 23 / 1 / 1365.

[2] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 31 / 4 / 1365.

[3] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 21 / 5 / 1365.

[4] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 12 / 7 / 1365.

[5] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 6 / 2 / 1365.

[6] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 2 / 3 / 1364.

[7] خبر گزاري جمهوري اسلامي،  27 / 3 / 1365.

[8] خبر گزاري جمهوري اسلامي،  11 / 12 / 1364.

[9] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 9 / 6 / 1365.

[10] روزنامه اطلاعات، 6 / 12 / 1364.

[11] عباس هدايتي خميني، شوراي امنيت و جنگ تحميلي، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1370، ص 109.

[12] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 29 / 11 / 1364.

[13] دفتر مرکزي خبر، نشريه "راديوهاي بيگانه"، 26 / 11 / 1364، راديو امريکا.

[14] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشريه "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 26 / 12 / 1364 _ 1067.

[15] خبر گزاري جمهوري اسلامي نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 3 / 12 / 1364، راديو امريکا، 2 / 12 / 1364.

[16] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 18 / 12 / 1364، راديو امريکا، 17 / 12 / 1364.

[17] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش هاي ويژه"، 21 / 1 / 1365.

[18] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشريه "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 13 / 3 / 1365 _ 1099، زوديچه سايتونگ (چاپ آلمان (31 مارس 1986.

[19] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه" 8 / 12 / 1364. واشنگتن پست.

[20] دفتر مرکزي خبر، نشريه "راديوهاي بيگانه"، 4 / 12 / 1364.

[21] روزنامه ابرار 14 / 12 / 1364.

[22] مأخذ شماره 38، به نقل از لوموند هفتگي، فوريه 1986.

[23] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 31 / 1 / 1365، راديو اسرائيل، 30 / 1 / 1365، به نقل از هفته نامه "يواس نيواندورلد ريپورت" چاپ امريکا.

[24] روزنامه کيهان، 17 / 12 / 1364.

[25] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 15 / 12 / 1364.

[26] همان.

شناسنامه عمليات كربلاي 5

 

شناسنامه عمليات

نام عمليات: کربلاي 5 

رمز عمليات: يا زهرا (س) 

منطقه عمليات: جبهه جنوبي، شرق بصره، شلمچه 

تاريخ عمليات: 19 / 10 / 1365 تا 2 / 12 / 1365 

نوع عمليات: گسترده 

هدف عمليات: تصرف شلمچه و پيشروي به سوي بصره 

فرماندهي: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

سازمان رزم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

استعداد نيروهاي درگير خودي: 200 گردان پياده، 24 گردان زرهي، 22 گردان مکانيزه، 24 گردان توپخانه 

استعداد نيروهاي درگير دشمن: 232 گردان پياده، 38 گردان زرهي، 21 گردان مکانيزه، 54 گردان کماندو، 48 گردان گارد جمهوري و 46 گردان توپخانه 

تلفات عراق: 90000 کشته يا زخمي و 2365 اسير 

خسارات عراق: انهدام 40 هواپيما، 5 هلي‏کوپتر، 800 تانک و نفربر، 180 قبضه توپ، 400 قبضه ادوات، 90 دستگاه مهندسي، 1000 خودرو 

غنائم: 190 تانک و نفربر، 20 قبضه انواع توپ، 250 قبضه ادوات، 200 خودرو. 

نتايج: 

- تصرف حدود 75 کيلومتر مربع از مناطق استراتژيک دشمن 

- انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن 

- تثبيت توازن به سود ايران 

- نزديک شدن به بصره و در خطر قرار گرفتن آن 

 


 

عمليات کربلاي 5 پيشروي در شرق بصره (شلمچه)

 

» عمليات کربلاي 5 | مقدمه

» مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5  

» وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

» ضرورت اجراي عمليات

» دلايل انتخاب منطقه شلمچه

» طراحي عمليات

» شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري اول

» شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

» ضرورت تداوم عمليات

» وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

» نتايج عمليات

» ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5

» مرحله سوم جنگ شهرها

» بازتاب عمليات

» عمليات تکميلي کربلاي 5

عمليات کربلاي 5 | مقدمه

عمليات کربلاي 5

(پيشروي در شرق بصره)

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم دوران هشت سال دفاع و مقاومت جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم نظامي رژيم عراق - که با ترغيب امريکا آغاز شد و با پشتيباني همه‏ي قدرت‏هاي سياسي، نظامي و اقتصادي جهان ادامه يافت - از بارزترين مقاطع حيات حقيقي اين مرز و بوم است. 

اينک که بيش از شانزده سال از پايان اين دوره‏ي سرنوشت‏ساز تاريخ ايران و انقلاب اسلامي مي‏گذرد، تبيين حماسه‏هاي عظيم و ارزشمندي که مردم و رزمندگان اين سرزمين آفريدند، ضرورت بيشتري پيدا کرده است. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ با درک اين رسالت تاريخي، تلاش مي‏کند با بهره‏گيري از اسناد، مدارک و منابع بي‏نظيري که راويان و محققان اين مرکز در طول جنگ هشت ساله جمع‏آوري کرده‏اند، ابعاد مختلف دفاع مقدس را ترسيم نمايد. 

بي‏ترديد وجود اخبار، گزارش‏ها، آمار و اطلاعات معتبر و موثقي که از مراکز طرح‏ريزي، هدايت و فرماندهي عمليات‏ها تا ميدان‏هاي نبرد و صحنه‏هاي درگيري به صورت زنده و واقعي جمع‏آوري گرديده بر غناي آثار مرکز مطالعات مي‏افزايد و زواياي مختلف و تاريک جنگ را با هدف آگاه‏سازي افکار عمومي روشن مي‏سازد. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ تاکنون مجموعه‏هاي متعددي را درباره‏ي وقايع جنگ عراق عليه ايران منتشر کرده است. اين مجموعه که گزارش نبردهاي اصلي رزمندگان اسلام در مقابله با ارتش عراق و هم‏پيمانانش مي‏باشد، براي دسترسي آسان‏تر و آشنايي بيشتر علاقه‏مندان و محققان به وقايع اين نبرد عظيم است که هر جلد آن به يکي از عمليات‏هاي اصلي جمهوري اسلامي عليه متجاوزان اختصاص دارد و به صورت نسبتا خلاصه و جمع‏بندي شده تهيه مي‏شود و شامل شناسنامه‏ي عمليات، اوضاع سياسي و نظامي در آستانه عمليات، طرح‏ريزي و اجراي عمليات، نتايج و بازتاب‏هاي آن مي‏باشد. 

يادآور مي‏شود به دليل پيوستگي عمليات کربلاي 5 با عمليات تکميلي کربلاي 5 و عمليات کربلاي 8، شرح مختصري از اين دو عمليات نيز در اين کتاب ارائه شده است. 

اين کتاب با کوشش حميدرضا فراهاني و مهدي خداوردي‏خان با استفاده از اسناد نظامي منتشر نشده‏ي مرکز، منابع سياسي و کتاب‏هاي منتشر شده‏ي مرکز مطالعات از جمله کتاب «نبرد در شرق بصره» نوشته محمد دروديان و با نظارت مهدي انصاري تهيه شده است ويرايش کتاب را احمد نصرتي به عهده داشته و در آماده‏سازي آن مريم افراسياب (حروف‏چيني)، حسين مجيدي و هادي کريم دهنوي (نمونه‏خواني) و سيدحسين امجد (صفحه‏آرايي و طراحي جلد همکاري کرده‏اند. 

اميد است اين کوشش ناچيز مورد رضاي حضرت حق جل و علا و موجب اداي گوشه‏اي از حق شهيدان، جانبازان و رزمندگان اين نبرد عظيم و مقتدايشان حضرت امام خميني شود و جويندگان حقايق اين واقعه بزرگ از آن بهره‏مند شوند. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ 

مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5

مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5

در دوران دفاع مقدس منطقه عمومي شرق بصره همواره از اهميت سياسي و نظامي ويژه‏اي برخوردار بود و نزد فرماندهان جنگ نيز مهم‏ترين منطقه عملياتي جبهه‏هاي جنگ به شمار مي‏رفت. در اين منطقه، شلمچه نزديک‏ترين راه براي تصرف يا نزديک شدن به شهر بصره بود. 

پس از فتح خرمشهر، به منظور تهديد شهر بصره عمليات رمضان در اين منطقه انجام شد. تدابير دشمن، پشتيباني بي‏سابقه حاميان رژيم عراق و عدم درک خودي از دگرگوني سريع در توان عراق و افزايش کمي و کيفي آن موجب شد عمليات رمضان در ميان ناباوري با ناکامي مواجه شود. نتيجه اين عمليات به فرماندهان نظامي نشان داد که ادامه جنگ در گرو تغيير در شيوه عمل و اتخاذ تدابيري جديد براي مقابله با اقدامات جديد دشمن است. بر اين اساس به عبور از آب به عنوان ابتکاري براي غافل‏گير کردن دشمن توجه شد و مناطقي چون هور و اروندرود مد نظر قرار گرفت. 

از سوي ديگر، اهميت سياسي - نظامي منطقه شرق بصره و درک دقيق دشمن از ميزان اعتبار اين منطقه در استراتژي نظامي جمهوري اسلامي، موجب شد تا عراق براي تقويت بيشتر مواضع و استحکامات پدافندي در شرق بصره، سرمايه‏گذاري هنگفتي کند. 

با اين اوصاف، فرماندهان سپاه پس از عمليات ناموفق کربلاي 4 بار ديگر بر اهميت استراتژيک و نقش منطقه شرق بصره در تعيين سرنوشت جنگ تأکيد کردند. علاوه بر اين، حضور نيروهاي رزمنده و توان موجود در جبهه شلمچه (پس از عمليات کربلاي 4) و ضرورت‏هاي نظامي، سياسي و اجتماعي براي انجام يک عمليات موفق، موجب شد درباره عمليات بعدي خيلي سريع تصميم‏گيري شود. 

از سوي ديگر، مشخصه‏ي حاکم بر جنگ در هفتمين سال، سرعت تحولات، پيچيدگي و گسترش دامنه آن بود. اين وضعيت به منزله آغاز شمارش معکوس براي پايان جنگ ارزيابي مي‏شد. به عبارت ديگر، با تنوع، شدت و سرعت وقوع رخدادهاي جنگ تدريجا ظرفيت‏هاي لازم براي تداوم جنگ، رو به اتمام بود و برخي از تحليل‏گران پيش‏بيني مي‏کردند که زمان خاتمه يافتن جنگ فرارسيده است. وضعيت جديد در جنگ، با تغيير توازن به سود ايران پس از فتح فاو و توانايي ايران در حفظ آن و متقابلا ناتواني عراق براي بازپس‏گيري فاو آغاز شد. آقاي هاشمي با توجه به همين وضعيت در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت: 

«در محاسباتي که تاکنون شده، به نظر ما هيچ شرايطي بهتر از اينکه تسريع کنيم در پيشبرد کار جنگ به چشم نمي‏خورد... وضع عمومي کشور و شرايط اقتصادي کشور هم ايجاب مي‏کند که ما اين مسئله را اگر بتوانيم زودتر به نقطه‏اي برسانيم.» [1] .

در اين مرحله اعلام شعار «تعيين سرنوشت جنگ» محور فراخواني نيروهاي داوطلب و به کارگيري امکانات کشور براي پيشبرد جنگ بود. 

فرمانده کل سپاه نيز درباره مفهوم شعار تعيين سرنوشت جنگ گفت: 

«سال سرنوشت قطعا سال آخر معني ندارد، ضمن اينکه مي‏تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به اين معني است که اگر امسال ما جهتي در جنگ پيدا نکنيم عواقب بسيار سختي را در پيش داريم.» [2] .

بدين ترتيب ضرورت دستيابي سريع‏تر به پيروزي، براي خاتمه دادن به جنگ، فعاليت‏هاي همه‏جانبه‏اي را سازمان و گسترش داد که کاملا بر روند تحولات هفتمين سال جنگ سايه افکنده بود. در چنين موقعيتي افشاي ماجراي مک فارلين در 13 آبان 1365 کليه تحولات سياسي و نظامي جنگ را تحت تأثير قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف گفت و گوهاي پنهاني ايران و امريکا، به نظر مي‏رسد علاوه بر اينکه امکان پايان سريع جنگ از ميان رفت، اقداماتي که به تدريج عليه ايران انجام گرفت، بدون ترديد متأثر از افشاي اين ماجرا بود [3]  و اوضاع را بيش از گذشته براي ايران سخت و دشوار کرد؛ زيرا به رغم اميدواري‏هاي زياد هيئت امريکايي براي ملاقات با مقامات بلندپايه ايران، امام خميني مسئولان را از هر گونه ملاقات منع کردند و همين بر عصبانيت امريکا و اقدام عليه ايران افزود. 

زمينه‏هاي شکل‏گيري مذاکرات پنهاني مقامات امريکايي با عناصر ايراني، با مبادله قطعات يدکي نظامي به ايران در مقابل آزادي گروگان‏هاي امريکايي در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتواني امريکايي‏ها، به رغم همکاري سوريه براي حل معضل گروگان‏گيري در لبنان و هواپيماي ربوده شده تي. دبليو. اي (T.W. A) در 24 خرداد 1364 [4]  و متقابلا ميانجيگري ايران براي حل معضل هواپيماي تي. دبليو. اي (T.W. A) پس از سفر آقاي هاشمي به سوريه در تير 1364، توجه امريکا را مجددا به ايران معطوف ساخت. البته عوامل ديگري در اين زمينه مؤثر بود که پس از افشاي آن، ريگان رئيس‏جمهور وقت امريکا به آنها اشاره مي‏کند: 

«اکنون هجده ماه است که طي يک ابتکار سياسي محرمانه ارتباط با ايران را در جريان کار خود قرار داده‏ايم. براي استفاده از اين ابتکار، ساده‏ترين و بهترين دلائل را در اختيار داريم: 1 - تجديد روابط با ايران 2 - اقدامي شرافتمندانه براي خاتمه دادن به جنگ شش ساله ايران و عراق 3 - محو کردن تروريسم دولتي و خرابکاري 4 - تأثير بخشيدن به روند بازگشت تمامي گروگان‏ها.» [5] .

مک فارلين معتقد بود در سفر پنهاني‏اش به تهران فرصت مهمي از دست رفت. زيرا هيئت امريکايي پس از چهار روز حضور در تهران و  چند دور گفت و گو، نتيجه دلخواه را به دست نياوردند. بنابر پيش‏نويس موافقت‏نامه‏ي سه‏شنبه 6 خرداد، گفت و گوي سياسي ميان طرفين همچنان تا زمان افشاي اين روابط در آبان 1365 و مدتي پس از آن ادامه يافت و بعدها افشاي ماهيت تماس‏هاي پنهاني ايران و امريکا به نحو آشکاري بر روند تحولات جنگ تأثير گذاشت که بخشي از آن به شرح زير بود: 

1 - اعتبار سياست امريکا در تحريم صدور تسليحاتي ايران، در نزد متحدان امريکا عميقا مخدوش شد. [6] .

2 - بحران تمام عيار سياسي در امريکا [7]  تغيير و اصلاح سياست امريکا را به عنوان ضرورتي اجتناب‏ناپذير، آشکار ساخت و جدال‏هاي بسياري ميان کنگره و دولت امريکا درگرفت. [8] .

3 - بي‏اعتمادي متحدان امريکا در منطقه به تشتت سياست خارجي امريکا در منطقه و از دست دادن ابتکار عمل امريکا براي پايان دادن به جنگ منجر شد. 

4 - عراقي‏ها در بيانيه‏اي به اقدام امريکا انتقاد کردند و اعتبار سياست‏هاي اعلام شده‏ي امريکا را زير سؤال بردند [9]  و اين اقدام را به شدت محکوم کردند. 

5 - روس‏ها با بهره‏برداري از خلأ حاصله، سياست‏هاي مشخص و فعال‏تري را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ايران و عراق با حمله به سياست‏هاي امريکا و حمايت از عراق آغاز کردند. 

مجموع عوامل ياد شده سبب گرديد امريکايي‏ها با از دست دادن ابتکار عمل براي خاتمه دادن به جنگ، در موقعيت بسيار دشواري قرار گيرند. بخشي از تلاش امريکا براي خروج از اين وضعيت و کسب اعتماد مجدد متحدان خود در منطقه و عراق، تشديد فشار مستمر به ايران بود. [10]  چنان که بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراکز صنعتي و اقتصادي ايران در اين مرحله با چراغ سبز امريکا و حمايت و هدايت اطلاعاتي اين کشور انجام گرفت. 

ساندي تايمز در اين باره نوشت: «افشاي حمايت تسليحاتي ايران، ماشه حملات ناگهاني و سنگين عراق را به منابع و مراکز صنعتي و نظامي ايران چکاند.» [11] .

روزنامه واشنگتن پست نيز نوشت: «پس از افشاي ارسال پنهاني اسلحه به ايران، عراقي‏ها حملات هوايي خود را به ايران افزايش دادند.» همچنين نشريات، حضور يک افسر عالي‏رتبه امريکايي در بغداد براي کمک اطلاعاتي به نيروي هوايي عراق را افشا کردند. [12] .

در پي بمباران نيروگاه نکا در آذر 1365، ساندي تلگراف به نقل از ديپلمات‏هاي مستقر در بغداد نوشت: «کمک اطلاعاتي امريکا به عراق اين کشور را قادر ساخت تا به تأسيسات اقتصادي ايران و نيروگاه نکا ضربه وارد کند.» [13]

امريکايي‏ها در اين مرحله رسما اعتراف کردند که طي چند سال گذشته با هدف جلوگيري از پيشروي ايران، اطلاعات جاسوسي به عراق داده‏اند. [14]  امريکايي‏ها در توضيح سياست خود مجددا تأکيد کردند: «امريکا مي‏کوشد که از پيروزي ايران در جنگ جلوگيري کند.» [15]  وزير خارجه وقت امريکا نيز رسما درباره سياست امريکا اعلام کرد: «کاستن از توان نظامي ايران مي‏تواند به دستيابي به يک راه‏حل از طريق مذاکره کمک کند.» وي افزود: «هدف، پايان دادن جنگ است، بدون اينکه جنگ طرف بازنده يا پيروز داشته باشد.» [16] .

حميد شعبان فرمانده وقت نيروي هوايي عراق در فضاي ناشي از تشديد سياست خصومت‏آميز امريکا، براي جلب اعتماد اين کشور و ساير کشورهاي عربي، پس از حملات گسترده نيروي هوايي عراق به مراکز اقتصادي و صنعتي ايران گفت: 

«سال جاري تحولي قطعي و سريع به خود خواهد ديد که به پايان يافتن جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولين مرحله از طرح شکست ايران با انهدام کليه منابع انرژي اين کشور به خصوص منابع نفتي آن کامل خواهد شد.» [17] .

خط مشي عراق در اين مرحله «قطع نفت ايران و تأمين نفت جهان» بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراکز نفتي ايران و اخلال در صدور نفت جمهوري اسلامي، تلاش گسترده‏اي براي تأمين نفت جهان با صدور نفت از منطقه خليج‏فارس با اتکا به «لوله» به جاي نفتکش‏ها انجام گرفت. سيستم صدور نفت عراق در اين مرحله از طريق اردن، عربستان و ترکيه طراحي شده بود و سعودي‏ها نيز در اجراي لوله‏گذاري تعهداتي را پذيرفتند. روزنامه واشنگتن تايمز در تحليلي نوشت: 

«اين حملات توازن جنگ در خليج‏فارس را تغيير داده است. تهاجم نيروي هوايي عراق تأثيرات عمده‏اي در جنگ خليج‏فارس داشته است.» [18] .

بر اثر تهاجمات هوايي عراق به مراکز صنعتي و اقتصادي ايران و به موازات آن تهديد کمپاني‏هاي خارجي صادر کننده نفت ايران و حمله به نفتکش‏ها و پايانه‏هاي نفتي و کشتي‏هاي تجاري، وضعيت اقتصادي جمهوري اسلامي رو به وخامت گذاشت. ضمن اينکه قيمت نفت به کمتر از 10 دلار کاهش يافت. امريکايي‏ها اميدوار بودند ايران در اين روند تدريجا مواضع خود را تغيير دهد. 

در اين موقعيت دشوار، عمليات کربلاي 4 - که سپاه پاسداران از مدتها قبل طرح‏ريزي و آماده‏سازي کرده بود - براي اجرا آماده شد. اما تنها به فاصله 24 ساعت پس از شروع عمليات، به دليل هوشياري دشمن و وضعيت جديدي که در خطوط درگيري به وجود آمد، فرمانده کل سپاه دستور توقف عمليات را صادر کرد. در واقع با توجه به افشاي عمليات بر اساس اطلاعاتي که امريکا به عراق داده بود [19]  و استفاده عراق از تجارب عمليات فاو، [20]  امکان پيروزي در عمليات از ميان رفت. عراقي‏ها بلافاصله از امريکايي‏ها به دليل واگذاري اطلاعات اساسي به اين کشور براي مقابله با عمليات ايران، تشکر کردند. [21] .

عراقي‏ها که پس از فاو و ناکامي در استراتژي موسوم به دفاع متحرک با وضعيت نامطلوبي روبه‏رو شده بودند، مجددا اعتماد به نفس خود را باز يافتند. [22] .

با پيدايش وضعيت جديد به نظر مي‏رسيد، توازن جنگ که پس از فتح فاو به سود ايران تغيير کرده بود، مجددا در حال تغيير به سود عراق مي‏باشد. 

در چنين موقعيت دشواري نيروهاي بسيجي نيز به دليل اتمام مأموريتشان در حال بازگشت به خانه‏هاي خود بودند. تحقق اين امر مي‏توانست ايران را در برابر حملات زميني احتمالي عراق کاملا آسيب‏پذير نمايد، ضمن اينکه امکان اجراي عمليات ديگري نيز از ميان مي‏رفت. بر پايه اين ملاحظات، مجددا تمامي طرح‏هاي عملياتي بازبيني شد و سرانجام منطقه شلمچه - به دليل موفقيت لشکر 19 فجر و تيپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) در محور شلمچه در عمليات کربلاي 4 - مورد توجه فرمانده کل سپاه قرار گرفت. 

 

پي نوشته ها :

[1] محمد دروديان، از فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1373، ص 72.

[2] سند شماره 15316 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، مصاحبه راويان جنگ با محسن رضايي، 7 / 5 / 1365 نوار شماره 17384.

[3] مأخذ 1، فصل چهارم.

[4] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 116، 23 / 4 / 1365، نشريه نيوزويک، 22 / 4 / 1365.

[5] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره233، 17 / 8 / 1365، واشنگتن پست، 16 / 8 / 1365، به نقل از ريگان رئيس‏جمهوري اسبق امريکا؛ و روزنامه رسالت، 24 / 8 / 1365.

[6] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 278، 2 / 10 / 1365، آسوشيتدپرس، 1 / 10 / 1365.

[7] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره273، 27 / 9 / 1365، راديو بي. بي. سي، 26 / 9 / 1365، به نقل از شهرام چوبين.

[8] روزنامه جمهوري اسلامي، 27 / 9 / 1365، به نقل از نشريه اينديپندنت.

[9] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 272، 26 / 9 / 1365، راديو بي. بي. سي، 25 / 9 / 1365.

[10] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 34، 4 / 2 / 1367، راديو امريکا، 3 / 2 / 1367، به نقل از شيرين هانتر معاون بخش خاورميانه‏اي مرکز مطالعات بين‏المللي و استراتژيک دانشگاه جرج تاون امريکا.

[11] معاونت سياسي سپاه پاسداران، بولتن «بررسي»، اسفند 1366، به نقل از ساندي تايمز، ص 17.

[12] روزنامه کيهان، 25 / 9 / 1365.

[13] روزنامه جمهوري اسلامي، 22 / 9 / 1365.

[14] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 272، 26 / 9 / 1365، خبرگزاري يونايتدپرس به نقل از مقامات رسمي امريکا.

[15] روزنامه رسالت، 26 / 9 / 1365، واحد مرکزي خبر به نقل از وزير خارجه وقت امريکا (شولتز).

[16] روزنامه جمهوري اسلامي،27 / 9 / 1365.

[17] دفتر سياسي سپاه پاسداران، نشريه «رويدادها»، شماره 128، 24 / 10 / 1365، به نقل از روزنامه القادسيه، 16 / 10 / 1365.

[18] معاونت سياسي سپاه، بولتن «بررسي»، 4 / 10 / 1365.

[19] مآخذ 1، ص 116.

[20] مآخذ 1، ص 118.

[21] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 287، 11 / 10 / 1365، خبرگزاري فرانسه از بغداد.

[22] دفتر سياسي سپاه پاسداران، نشريه «رويدادها»، شماره 127، 17 / 10 / 1365، ساندي تلگراف.

 

وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

دشمن پس از آنکه عمليات کربلاي 4 را با شکست مواجه ساخت، درصدد برآمد تا ابتکار عمل را به دست گرفته از فرصت به دست آمده بهره‏برداري کند. شواهد و قرائن نيز نشان مي‏داد که چنانچه در آن وضعيت تغييري ايجاد نمي‏شد، دشمن برتري را از آن خود مي‏ساخت؛ زيرا عراقي‏ها تبليغات گسترده‏اي را تحت عنوان شکست عمليات سرنوشت‏ساز ايران آغاز کرده بودند. آنها با تشديد حملات هوايي و ادامه جنگ شهرها و تلاش براي بازپس‏گيري فاو، سعي کردند موازنه قوا را به طور کامل به نفع خود تغيير دهند. 

ضرورت اجراي عمليات

ضرورت اجراي عمليات

نظر به اينکه هسته اصلي تلاش‏هاي سياسي - نظامي ايران پس از فتح فاو، عمدتا معطوف به تعيين سرنوشت جنگ با کسب پيروزي نظامي در يک عمليات گسترده و سرنوشت‏ساز بود، طبعا در چنين وضعيتي تنها اجراي يک عمليات پيروز مي‏توانست وضعيت را به سود ايران تغيير دهد. در اين ميان عواملي وجود داشت که علاوه بر تسهيل شرايط، جمهوري اسلامي را به اجراي عمليات تشويق و ترغيب مي‏کرد. اين عوامل عبارت بودند از: 

1 - شرايط نامطلوب سياسي - نظامي: در وضعيتي که امکانات و نيروي انساني کشور براي اجراي عمليات بسيج شده بود و متقابلا دشمن نيز با درک شرايط حساس حاکم بر جنگ، فشارهاي خود را به ويژه بر مراکز صنعتي و اقتصادي وارد مي‏ساخت، انتظارات موجود در جامعه و ضرورت‏هاي موجود بر جنگ، عملا اجراي عمليات پيروز را ايجاب مي‏کرد. در واقع وضعيت مزبور و نگراني‏هاي موجود به عنوان عامل بسيار مؤثر روحي و رواني، همواره مقدمه و در عين حال تحريک کننده تصميم گيرندگان براي اجراي عمليات پيروز بود. از سوي ديگر، فرماندهي عالي جنگ خواستار تعيين تکليف سريع‏تر نبرد با تداوم عمليات موفق و يا با صلحي شرافتمندانه بود که اين امر فرماندهان سپاه را وادار به تصميم‏گيري در اين خصوص مي‏کرد. 

2 - احتمال حمله دشمن به منطقه فاو: گزارش‏هاي دريافتي از تحرکات ارتش عراق در منطقه فاو بيانگر آماده‏سازي مقدمات حمله دشمن به فاو بود. بنابراين هر گونه تأخير در اجراي عمليات، به منزله دادن فرصت به دشمن براي بازپس‏گيري فاو و تغيير موازنه جنگ به زيان جمهوري اسلامي ايران ارزيابي مي‏شد. 

3 - آمادگي نيروها: بسيج گسترده نيرو و امکانات در سال 1365 موجب شد که حدود 300 گردان نيرو در يگان‏هاي نيروي زميني سپاه پاسداران سازماندهي و براي آغاز عمليات مهيا شود. نزديک به 60 گردان از اين نيروها در عمليات کربلاي 4 به کار گرفته شد و 240 گردان نيرو همچنان آماده اجراي عمليات بود. اين نيروي باقي مانده يکي از عوامل مؤثر و تعيين کننده در تصميم‏گيري براي عمليات بود. 

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

1 - ارزش سياسي - نظامي منطقه: در اوضاع حاکم بر جنگ، منطقه عملياتي و اهميت سياسي - نظامي آن جايگاه ويژه‏اي داشت. شهر بصره دومين شهر مهم عراق از جنبه سياسي، نظامي و اقتصادي، به عنوان مهم‏ترين هدف استراتژي نظامي جمهوري اسلامي بود و منطقه شلمچه سرپلي مناسب براي دستيابي به شهر بصره و تأسيسات عمده نفتي عراق به شمار مي‏آمد. 

2 - استقرار يگان‏هاي خودي در منطقه و نقش آن در غافلگيري دشمن: 

منطقه شلمچه يکي از محورهاي پشتيباني کننده عمليات کربلاي 4 بود و بخش بزرگي از منطقه و عقبه‏هاي آن به طور نسبي آماده بهره‏برداري شده بود. همين موضوع از سويي، مشکل زمان را تا حدود زيادي حل مي‏کرد و از سوي ديگر، به دليل کاهش نقل و انتقالات و تحرکات، حساسيت دشمن را برنمي‏انگيخت. همچنين، به دليل حضور همه يگان‏هاي رزمي سپاه در منطقه عمومي خرمشهر و آبادان، چندان به جابجايي و نقل و انتقال نياز نبود و اين مسئله در غافل‏گيري دشمن بسيار مؤثر بود. 

3 - انطباق ويژگي‏هاي منطقه شلمچه با شعار «عمليات سرنوشت‏ساز»: تصرف شلمچه به دليل نزديکي به بصره و اهميت آن در تأمين اهداف سياسي و نظامي ايران، مي‏توانست تا حدودي پاسخ‏گوي انتظاراتي باشد که از تبليغات گسترده‏ي اجراي «عمليات سرنوشت‏ساز» براي مردم ايجاد شده بود. به خصوص آنکه رژيم عراق همواره در طول جنگ بيشترين تبليغات را درباره استحکام خطوط پدافندي خود در شلمچه انجام داده بود و خطوط دفاعي شرق بصره، نفوذ ناپذيرترين دژ عراق در تبليغات اين کشور و رسانه‏هاي جهاني معرفي شده بود. 

4 - تناسب منطقه با توان موجود: محدوديت توان خودي در پشتيباني از جنگ، همواره انتخاب منطقه عملياتي را تحت‏الشعاع قرار مي‏داد، ولي در اين مقطع، توان باقي مانده از عمليات کربلاي 4، براي اجراي عملياتي گسترده در منطقه شلمچه کافي بود. پس از توقف عمليات کربلاي 80، 4 درصد از توان آماده شده باقي مانده بود. 

5 - قابل پدافند بودن منطقه به دليل وجود عوارض مناسب: از ويژگي‏هاي منطقه شلمچه، وجود عوارض طبيعي و مصنوعي متعدد در آن بود که امکان پدافند در هر مرحله از عمليات را فراهم مي‏ساخت. 

6 - امکان اجراي آتش مناسب: محدوديت دشمن در استفاده از جاده‏هاي مواصلاتي به دليل محدوديت زمين، تأثير آتش توپخانه و ادوات نيروهاي خودي را بسيار افزايش مي‏داد. 

7 - موفقيت نيروهاي عمل کننده در محور شلمچه در عمليات کربلاي 4: در عمليات کربلاي 4 موفقيت نسبي لشکر 19 فجر در شکستن خط و رخنه لشکر 57 در خط اول و دوم دشمن در امتداد دژ مرزي، زمينه مناسبي را براي اقدام در اين منطقه فراهم کرد و فرماندهان دريافتند که امکان عمليات در منطقه شلمچه (پنج ضلعي) ميسر است. 

طراحي عمليات

طراحي عمليات

 

» طرح مانور

» آخرين شناسايي از دشمن

» رفع ابهامات

» سازمان رزم

» در آستانه عمليات

 

طرح مانور

در پي بحث‏هايي که درباره مانور عمليات انجام گرفت، با توجه به بيش از 200 گردان نيرويي که سپاه در اختيار داشت، کليات طرح اوليه مانور تهيه شد و سپس طي جلسات متعددي که با حضور فرماندهان عالي جنگ تشکيل شد، سرانجام تصميم قطعي براي اجراي عملياتي گسترده در شلمچه با همت سپاه پاسداران و عمليات محدودي در منطقه غرب کشور با تلاش ارتش اتخاذ گرديد. 

طبق طرح مانور، سه قرارگاه مأمور اجراي عمليات شدند. قرارگاه کربلا با شش لشکر و دو تيپ سپاه مأموريت تصرف، پاک‏سازي و تأمين منطقه پنج ضلعي و غرب کانال پرورش ماهي را بر عهده داشت. در واقع مأموريت اصلي با هدف تصرف «جاي پا» و فراهم سازي مقدمات عبور قرارگاه‏هاي قدس و نجف به قرارگاه کربلا واگذار شد. 

پس از آن قرارگاه قدس مأموريت داشت با تحويل گرفتن خط، ابتدا به پشت نهر دوعيجي و پس از آن به سمت کانال زوجي پيشروي نمايد. 

قرارگاه نجف نيز مأموريت داشت پس از اقدام قرارگاه کربلا براي تصرف و تأمين جاي پاي اوليه، با تحويل گرفتن خط در حد فاصل جنوب جاده شلمچه تا جزيره بوارين وارد عمل شود و جناح چپ منطقه را پاک‏سازي و تأمين نمايد. 

 

آخرين شناسايي از دشمن

با مشخص شدن مأموريت قرارگاه کربلا، نيروهاي شناسايي يگان‏هاي تحت امر اين قرارگاه به سرعت به شناسايي خطوط دشمن اقدام کردند. در اين امر توجه اصلي به شناسايي عمق آب و پيدا کردن  راه کارهاي مناسب براي عبور بود. در نتيجه‏ي اين تلاش، نزديک به 20 راه‏کار شناسايي شد. 

ارتش عراق پس از عمليات کربلاي 4 سنگرهاي تخريب شده خود را ترميم کرد و نيروهاي آسيب ديده خود را که متحمل صدمات زيادي شده بودند، تعويض کرد. منطقه وضعيت عادي داشت و آتش دشمن پس از گذشت چند روز از کربلاي 4 به تدريج سبک‏تر شده بود. البته دکل‏هاي ديده‏باني و دستگاه‏هاي رازيت فرانسوي دشمن همچنان فعال بود و تحرکات نيروهاي خودي را در عمق، با حساسيت دنبال مي‏کرد. 

 

رفع ابهامات

به رغم تلاش‏هايي که بلافاصله پس از عمليات کربلاي 4 آغاز و طي يک هفته به طور گسترده و جدي انجام شده بود، مجددا باحضور فرمانده عالي جنگ، ابهاماتي که همچنان درباره ميزان هوشياري دشمن، مشکلات و پيچيدگي‏هاي زمين منطقه و دشواري‏هاي شکستن خط، پاک‏سازي، تصرف و تأمين منطقه وجود داشت، بررسي گرديد. 

سرانجام پس از برگزاري يک جلسه پنج ساعته با حضور کليه مسئولان و فرماندهان قرارگاه‏ها و يگان‏هاي سپاه، اجراي عمليات قطعي شد. در اين خصوص محسن رضايي در آخرين جلسه با فرماندهان قرارگاه‏ها، درباره اجراي عمليات گفت: 

«ما الآن در وضعيتي هستيم که بايد به سرعت بر خودمان غلبه کنيم تا از اين وسوسه‏هاي جانبي خود را نجات بدهيم. اگر بخواهيم از خسارات بيشتر جلوگيري کنيم، فقط بايستي با تمام قدرت و با تمام قوا و قبول هر مسئله‏اي، خلجان‏هايي را که در فکر و افکارمان هست بيرون بريزيم. تنها راه‏حلي که برادران بايد در نظر داشته باشند اين است که با يک روحيه ايثارگرانه‏اي، هم صداقتمان را به امام نشان بدهيم و هم انشاءالله به خداوند متعال نشان بدهيم و ثابت کنيم که ما واقعا براي آخرتمان مي‏جنگيم و نه براي هيچ مسئله ديگر...» [1] .

بدين ترتيب در طول جنگ تحميلي براي اولين بار چنين عمليات گسترده و پيچيده‏اي را به اين نحو و با اين زمان کوتاه (12 روز) سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طرح‏ريزي کرد و براي اجرا آماده شد. 

 

سازمان رزم

سازمان سپاه براي عمليات کربلاي 5 به شرح زير تعيين گرديد. البته اين سازمان رزم در هنگام اجراي عمليات به دليل پاره‏اي از مسائل تغيير کرد. 

قرارگاه کربلا: لشکرهاي 33 المهدي (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 19 فجر، 25 کربلا، 31 عاشورا و 41 ثارالله (ع) و تيپ‏هاي 18 الغدير و 48 فتح. 

قرارگاه قدس: لشکرهاي 14 امام حسين (ع)، 8 نجف اشرف، 32 انصار الحسين (ع)، 7 ولي‏عصر (عج) و 27 محمد رسول الله (ص) و 44 قمر بني‏هاشم (ع). 

قرارگاه نجف: لشکرهاي 5 نصر، 17 علي بن ابي‏طالب (ع)، 105 قدس، 155 ويژه شهدا، 21 امام رضا (ع) و تيپ‏هاي حضرت ابوالفضل (ع)، 29 نبي اکرم (ص) و 12 قائم (عج). 

 

در آستانه عمليات

در ادامه تلاش‏هاي گسترده و فشرده‏اي که براي پاي کار رفتن يگان‏ها و کسب آمادگي براي عمليات انجام گرفت، در آستانه عمليات، قبل از شروع درگيري، فرماندهي سپاه مسائل گوناگوني را براي افزايش ميزان آمادگي و درصد احتمال موفقيت پيگيري کرد از جمله: 

1 - بررسي و تکميل مانور يگان‏ها: فرماندهي سپاه تأکيد داشت که در مراحل اوليه عمليات، تصرف دو سرپل در موفقيت و تداوم عمليات نقش اساسي دارد: يکي در غرب کانال ماهي و ديگري در غرب تقاطع جاده شلمچه و دژ مرزي معروف به پنج ضلعي. سرپل «کانال ماهي» بيشتر به اين دليل مورد توجه بود که پيشروي به طرف نهر جاسم در منطقه «پنج ضلعي» تضمين بيشتري داشته باشد. 

2 - نيروي زرهي: اگر چه تصميم‏گيري براي به کارگيري نيروي زرهي، در مقايسه با ساير مسائل، اندکي با تأخير انجام گرفت، اما سرانجام پس از بررسي طرح مانور، تلاش مضاعفي در کيفيت و چگونگي هماهنگي با يگان‏هاي عمل کننده انجام پذيرفت تا هنگام عمليات مشکلي ايجاد نشود. 

3 - آتش توپخانه: با توجه به ترديدي که در ميزان هوشياري دشمن و ضعف‏هايي که در زمينه آمادگي يگان‏ها وجود داشت، اتکا بر آتش فزوني مي‏يافت. بر همين اساس، فرمانده سپاه در جلسه‏اي با فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد، وي را نسبت به گروه‏هاي حساس، به ويژه پوزه کانال دقيق توجيه کرد. همچنين، به منظور آمادگي بيشتر قرارگاه‏هاي قدس و نجف براي تمرکز آتش، با فرماندهان اين دو قرارگاه هماهنگي و توصيه‏هاي لازم انجام پذيرفت. 

4 - پشتيباني: مشکلات مربوط به عقبه، از جمله مسائلي بود که باعث بروز ابهام و ترديد در اجراي عمليات مي‏گرديد لذا پس از بحث و بررسي، قرارگاه‏هاي عاشوراي 3، 2، 1 و 4 براي پشتيباني تشکيل شد که مديريت عبور را بر عهده داشتند. 

5 - هوشياري دشمن: تجربه عمليات کربلاي 4 ايجاد مي‏کرد که اين بار تحرکات دشمن با دقت بيشتري پيگيري شود و از همين رو، مقرر شده بود که در صورت لزوم فرمانده سپاه شخصا براي توقف عمليات تصميم بگيرد. 

طي پيگيري‏هايي که تا آستانه عمليات انجام گرفت، مسائل گوناگوني از دشمن ديده شد، با اين حال از مجموع تحرکات دشمن در منطقه عملياتي کربلاي 5 تحليل مشخصي ارائه نمي‏شد اما همواره بر اين احتمال تأکيد مي‏شد که دشمن قصد حمله به فاو را دارد، از سويي اين اميدواري وجود داشت که به محض آغاز درگيري در شلمچه، دشمن در صورتي که قصد حمله به فاو را هم داشته باشد، صرف نظر کرده خود را براي پاسخ‏گويي به تک ايران در شلمچه، آماده کند.

 

پي نوشته ها :

[1] معاونت سياسي ستاد کل سپاه،بولتن بررسي، شماره 1، اسفند 1366 ص 113و114.

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | قسمت اول

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | قسمت اول

» شب و روز اول عمليات

» شب و روز دوم عمليات

» شب و روز سوم عمليات

» شب و روز چهارم عمليات

» شب و روز پنجم عمليات

 

 

 

شب و روز اول عمليات

بر اساس زمان‏بندي مقرر بود عمليات ساعت 2 بامداد آغاز شود، اما قبل از اين زمان خبرهايي به قرارگاه رسيد که نشان مي‏داد عمليات فاش شده است، لذا با قرائت رمز عمليات، دستور شروع عمليات در ساعت 35: 1 بامداد 19 دي 1365 به طور رسمي صادر شد. با آغاز عمليات روشن شد که برخلاف تصور فرماندهان خودي،دشمن نسبت به هيچ يک از محورهاي عملياتي به طور کامل هوشيار نبوده است و تنها به محور پنج ضلعي (به دليل تجربه عمليات کربلاي 4) توجه بيشتري داشت، ضمن آنکه در محور کانال پرورش ماهي صددرصد غافل‏گير شده بود. همين غفلت، تزلزل قواي دشمن را در پي داشت و فرمانده سپاه نيز تلاش مي‏کرد با حداکثر استفاده از اين وضعيت در پيشروي يگان‏ها و آمادگي قرارگاه قدس و نجف براي عبور تسريع کند. 

حدود دو ساعت پس از آغاز عمليات گزارش‏ها چنين است: لشکر 41 ثار الله (ع) از کانال پرورش ماهي عبور کرده و لشکر 21 امام رضا (ع) در نوک جزيره بوارين خط را شکسته است. همچنين لشکر 31 عاشورا با لشکر 19 فجر در داخل پنج ضلعي و با لشکر 41 ثار الله (ع) در شرق کانال پرورش ماهي الحاق کرده‏اند و لشکر 41 ثار الله (ع) نيز به غرب کانال ماهي نفوذ کرده است. با اين اقدامات، در اين منطقه امکان ادامه تک فراهم شد. از اين پس تا روشن شدن هوا، درگيري رزمندگان اسلام بيشتر در محور سرپل کانال ماهي و پنج ضلعي بود، لذا اميدواري زيادي براي ادامه عمليات به وجود آمد. به ويژه آنکه در طول روز اول نيز، مثلثي غرب کانال زوجي تصرف شد. حوالي ظهر، لشکر 10 سيدالشهدا (ع) و لشکر 19 فجر به کانال هفت‏پل رسيدند. سپس لشکر 10، هلالي شلمچه را تصرف کرد و لشکر 19 به پاک‏سازي اطراف پل و الحاق با دو جناح خود مشغول شد. لشکر 31 عاشورا نيز با تصرف يک ضلع کانال ماهي، سعي کرد که از نوک کانال به سمت راست مانور کند بتواند با لشکر 25 کربلا الحاق کرده، سرپل مورد نظر را پوزه کانال ماهي تصرف نمايد. در اين ميان، تنها تلاش دشمن در پنج ضلعي، مقاومت در قرارگاه فرمانده تيپ بود که به وسيله تعدادي تانک انجام مي‏گرفت. 

در جزيره بوارين نيز هم‏زمان با محورهاي کانال ماهي و پنج ضلعي، لشکر 21 امام رضا (ع) از قرارگاه نجف، با هدف فريب دشمن، وارد عمل شد. با وجود موفقيت عمليات لشکر 21 امام رضا (ع) تا حدود ساعت 8 صبح، قبل از ظهر از قرارگاه نجف خبر رسيد که از جزيره بوارين عقب‏نشيني شده است. دشمن با مشاهده اوضاع غرب کانال ماهي، نسبت به کل منطقه، به ويژه حد فاصل نهر جاسم تا کانال زوجي احساس خطر کرد. ارتش عراق نخستين فشارهاي خود را روي لشکرهاي 25 کربلا، 41 ثار الله (ع) و محور پدبوبيان متمرکز کرد. دشمن با درک اين موضوع که تمام تلاش جبهه خودي متوجه باز کردن عقبه خشکي از نوک کانال ماهي و از داخل پنج ضلعي است، براي نگهداري مثلثي پشت کانال تلاش بسياري کرد و نيروي فراوان و آتشي پرحجم به کار گرفت. 

در اين حال، فرماندهي عمليات درصدد برآمد تا فشار فوق‏العاده دشمن روي محور کانال ماهي را کاهش داده و بر سرعت پيشروي در داخل پنج ضلعي بيفزايد تا عقبه خشکي را باز کند. 

تا قبل از ظهر، تدبير اين بود که لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج)، 8 نجف و 14 امام حسين (ع) از کانال ماهي عبور کرده وارد منطقه درگيري  شوند، اما وقتي مشخص شد که لشکر 10 سيدالشهدا (ع) مواضع هلالي پشت جاده شلمچه را تصرف کرده است، دستور داده شد لشکر 27 حضرت رسول (ص) از محور کانال ماهي و نيروهاي زرهي از جاده فجر - که به تازگي باز شده بود - وارد عمل شوند و يگان‏هاي درگير در پنج ضلعي به محدوده تصرف شده خود عمق بدهند. لذا کانال هفت‏پل به دو قرارگاه قدس و نجف واگذار شد. از پل سوم کانال هفت‏پل به سمت دژ تا جاده شلمچه، به قرارگاه نجف واگذار شد که بايستي لشکرهاي 5 و 17 به سمت دژ و قسمت راست آن که شامل خاکريزهاي مقطعي دشمن در امتداد کانال کوثر بود، وارد عمل مي‏شدند و در جناح راست، لشکر 8 نجف از قرارگاه قدس وارد عمل مي‏شد. به منظور هماهنگ کردن يگان‏ها، جاده آسفالت شلمچه به عنوان خط هماهنگي انتخاب شد. 

به طور کلي از آغاز عمليات تا بعد از ظهر روز اول، سه موضوع روشن شد: 

1 - رفع ابهام درباره ميزان هوشياري دشمن. 

2 - اميد به موفقيت تلاش قرارگاه کربلا براي تصرف جاپاي اوليه. 

3 - فراهم شدن مقدمات عبور قرارگاه نجف و قرارگاه قدس و نيز باز شدن عقبه خشکي و عبور زرهي. 

در واقع، اوضاع براي آغاز پيشروي مناسب شده بود و بايستي با استفاده از گسيختگي دشمن، به سرعت، زمين‏هاي بيشتري تصرف مي‏شد. 

ساعت 16: 30 دشمن با 10 تيپ، پاتک شديدي را در محور غرب کانال ماهي آغاز کرد و همچنين مانع از الحاق لشکرهاي 25 کربلا و 31 عاشورا در نوک کانال ماهي مي‏شد و ميان لشکرهاي 10 سيدالشهدا (ع) و 19 فجر نيز رخنه ايجاد کرد. با وجود موفقيت‏هاي مهمي که به دست آمده بود، اوضاع کاملا اطمينان‏بخش نبود. در اين حال فرمانده سپاه، آقاي هاشمي رفسنجاني را از آخرين وضعيت صحنه درگيري آگاه کرد و درخواست نمود تا براي تجزيه قواي دشمن، نيروي زميني ارتش عمليات کربلاي 6 را در سومار آغاز کند. 

 

شب و روز دوم عمليات

در شب دوم عمليات هر سه قرارگاه (کربلا، قدس و نجف) وارد عمل شدند. قرارگاه کربلا با لشکرهاي 10 سيدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا و 32 انصار الحسين بايستي وارد عمل مي‏شد، اما لشکرهاي 27، 10 و 32 به پاي کار نرسيدند. لشکرهاي 25 و 31 نيز نتوانستند با يکديگر الحاق کنند. از سوي ديگر، دشمن به دليل اهميت تلاش نيروهاي خودي، مصرانه مقاومت مي‏کرد و با درک اهميت محور کانال ماهي، توان مضاعفي را در اين محور وارد عمل کرد و بيشترين فشار را متوجه لشکر 25 کربلا نمود. رزمندگان لشکر 25 نيز حدود 48 ساعت (تا بعد از ظهر روز دوم) در محاصره دشمن بودند و براي حفظ سرپل به دست آمده، مقاومت مي‏کردند. 

قرارگاه‏هاي قدس و نجف به دليل ارتباط نزديک هدف‏هايشان، با کمک و مشورت يکديگر، مانور و هدايت يگان‏هاي خود را انجام دادند و در پنج ضلعي وارد عمل شدند و مقدار کمي پيشروي کردند. فرماندهان دو قرارگاه پس از بررسي اوضاع مصمم شدند که مواضع به دست آمده را به هر شکل ممکن حفظ کنند، لذا تا پايان روز دوم، مواضع تصرف شده حفظ گرديد و براي ادامه عمليات تا بوارين نيز طرح‏ريزي به عمل آمد. 

ارتش عراق در روز دوم عمليات سه هدف را دنبال مي‏کرد: متوقف کردن يگان‏هاي خودي در پنج ضلعي و جلوگيري از تعميق عمليات و باز شدن جاده شلمچه؛ پس گرفتن سرپل غرب کانال ماهي به هر نحو ممکن و تهديد عقبه آبي جبهه خودي از طريق جناح راست عمليات. 

از اين رو دشمن روي جناح راست و سرپل غرب کانال ماهي فشار زيادي مي‏آورد. در چنين وضعيتي فرمانده سپاه تحليل جديدي را ارائه داد که بر مبناي آن با حرکت تأخيري در سمت لشکر 25، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف مأموريت خودشان را تا رسيدن به پاشنه (انتهاي بوارين) انجام دهند. در واقع مقاومت لشکر 25 در غرب کانال ماهي، اجراي همان حرکت تأخيري بود. 

با ره‏يافت جديد، فلش ادامه تک، از کانال ماهي برداشته شد و پنج ضلعي صحنه اصلي تحقق هدف‏هاي عمليات کربلاي 5 گرديد. البته زمينه تحقق اين تصميم نيز وجود داشت؛ زيرا از اين پس، فلش اصلي حمله برخلاف جهت مواضع دفاعي دشمن در قبل از عمليات بود. زيرا مواضع دفاعي عراق از شمال به جنوب بود، اما سمت فلش خودي در پنج ضلعي از شرق به غرب بود. اين از مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5 به شمار مي‏رفت که اکنون به طور کامل بايستي از آن بهره‏برداري مي‏شد. بر اين اساس، ادامه عمليات مستلزم دو اقدام مهم بود: 

1 - باز کردن جاده‏هاي منتهي به پنج ضلعي و شلمچه. 

2 - تعميق عمليات با تلاش يگان‏هاي موجود در پنج ضلعي. 

غروب روز دوم، بارقه‏هاي اميد براي مغلوب کردن دشمن، در ميان ابهامات و نگراني‏ها، ديده مي‏شد. اما جبهه خودي، تحت دو فشار اساسي قرار داشت: حملات هوايي، آتش پرحجم دشمن. نيروي هوايي عراق بيشترين حملات خود را روي جاده فجر، داخل پنج ضلعي، جاده شلمچه و مواضع توپخانه متمرکز کرده بود. بنابر توافقات قبلي، قرار بود نيروي هوايي ارتش سيستم موشکي هاگ (هاوک) را به طور کامل فعال نگه دارد و 10 دستگاه پدافند هوايي اورليکن را نيز کنار جاده شلمچه مستقر کند. ولي نه سيستم موشک هاگ فعال شد و نه تجهيزات پدافند هوايي اورليکن به طور کامل به منطقه انتقال داده شد. لذا دشمن از اين خلأ استفاده کرد و با افزايش حجم آتش، عرصه را بر رزمندگان تنگ کرد. 

 

شب و روز سوم عمليات

در تصميم‏گيري براي شب سوم عمليات، محور پنج ضلعي اهميت بيشتري يافت، ضمن آنکه حفظ سرپل کانال ماهي و الحاق ميان برخي يگان‏هاي آن محور و نيز توسعه سرپل در برنامه‏ريزي گنجانده شد. 

از اين رو مانور شب سوم در سرنوشت عمليات نقش تعيين کننده‏اي داشت. به گونه‏اي که فرمانده سپاه از مسئول دفتر خود خواست تا با دفتر امام خميني تماس بگيرد و به وي گفت: 

«به آقاي انصاري بگوييد از قول من به امام بگويند که امشب شب سرنوشت‏ساز است و دعا کنيد. ما با تمام قوا و دشمن با تمام قوا درگير شده‏ايم.» [1] .

چندي بعد، آقاي انصاري در تماس با قرارگاه گفت: 

«پيام آقا محسن را به امام گفتم. ايشان فرمودند به بچه‏ها بگوييد من آنها را دعا مي‏کنم.» 

عمليات، دو سه ساعت پس از غروب آفتاب، در محورهاي مختلف شروع شد. 

قرارگاه کربلا در دو محور کانال ماهي و محور راست براي انفجار پل‏ها وارد عمل شد. لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا، 32 انصار الحسين، 41 ثار الله (ع) مأموريت رسيدن به هدف‏ها را به عهده داشتند. در اين محور، به دليل اهميت و ارزش زمين، دشمن مقاومت و سرسختي بسياري نشان مي‏داد. از اين رو، يگان‏هاي عمل کننده که طي چند شب گذشته توانايي اصلي خود را صرف کرده بودند، در شب سوم موفقيت چنداني به دست نياوردند. 

در پي ناکامي يگان‏ها در رسيدن به اهداف، دشمن در ساعت 10: 8 صبح، با استفاده از رخنه موجود ميان لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج) و 10 سيدالشهدا (ع) فشار خود را آغاز کرد. نيروهاي عراقي پس از حضور در مثلثي پشت کانال، تلاش بسياري کردند تا به داخل پنج ضلعي رخنه کنند که در صورت موفقيت آنها، عقبه نيروهاي قرارگاه‏هاي قدس و نجف در پنج ضلعي بيرون از آن به سمت بوارين و عقبه شماري از يگان‏هاي قرارگاه کربلا بسته مي‏شد و بدين ترتيب، خطر بزرگي جبهه خودي را تهديد مي‏کرد. با درک اين مسئله، فرمانده سپاه به تيپ زرهي 20 رمضان دستور داد تعدادي تانک بالاي  سکو برده از آنجا دشمن را در مثلثي پشت کانال زير آتش بگيرند. به توپخانه نيز دستور داده شد حجم آتش سنگيني را روي منطقه تجمع دشمن در پشت کانال ماهي اجرا کند. همچنين، واحدهاي زرهي لشکرهاي 8 نجف و 14 امام حسين (ع) موظف شدند از پشت نهر دوعيجي دشمن را در پشت نهر جاسم با تير مستقيم تانک بزنند. 

دشمن نيز متقابلا به اقدامات شديدي دست زد و از ساعت 9 صبح به بمباران صحنه درگيري و عقبه‏ها و حمله شيميايي پرداخت. با توجه به فشارها و رخنه دشمن به پشت مثلثي کانال، به نظر مي‏رسيد حفظ دستاوردهاي عمليات در روز سوم چندان آسان نباشد. در اين وضعيت بحراني، غلامعلي رشيد از طرف فرمانده سپاه، طرح جديدي را به عنوان مأموريت قرارگاه‏هاي قدس و نجف ابلاغ کرد. طبق اين طرح، قرارگاه قدس بايستي پس از رسيدن به جاده شلمچه، با نود درجه چرخش به سمت راست تا چهارراه (تلاقي جاده شلمچه و جاده آسفالت که از شمال و جنوب به کانال ماهي و جزيره شلحه وصل مي‏شد) ادامه تک مي‏داد. البته عمده‏ترين مشکل اين طرح، چگونگي هماهنگي يگان‏ها بود که بررسي گرديد. 

اگر چه فرمانده قرارگاه نجف (مصطفي ايزدي) به تغيير طرح مانور نظر مثبتي نداشت و کم و بيش مخالفت خود را ابراز مي‏کرد، اما محمدعلي (عزيز) جعفري، فرمانده قرارگاه قدس، دلايل زير را براي اجراي طرح جديد برشمرد تا وي متقاعد شود: 

1 - اتصال محور قرارگاه کربلا به محور قرارگاه‏هاي قدس و نجف. 

2 - تهديد عقبه‏هاي دشمن. 

3 - محدود کردن دشمن در استفاده از معابر وصولي. 

4 - تهديد جدي عقبه جزيره بوارين و... 

به هر تقدير، يک ساعت پس از شروع حمله، لشکرهاي 8 نجف (از قرارگاه قدس) و 17 علي بن ابي‏طالب (ع) (از قرارگاه نجف) با سرعت شگفت‏آوري به جاده آسفالت رسيدند که اين پيشروي بيشتر به دليل عدم حضور چشمگير دشمن بود. 

در محور پنج ضلعي، آتش توپخانه دشمن شدت و حجم زيادي داشت. در اين حال، تيپ 44 قمر بني‏هاشم (ع) دو هلالي غرب نهر دوعيجي را پاک‏سازي کرده بود اما درباره جناح چپ و حرکت لشکر 5 نصر همچنان نگراني وجود داشت. 

در ادامه عمليات، با توجه به اوضاع نامناسب محور کانال ماهي و سماجت و فشار دشمن در اين محور و جلوگيري از الحاق دو جناح قرارگاه کربلا در مثلثي نوک کانال، اين نگراني وجود داشت که دشمن از اين محور داخل شود و اوضاع منطقه قرارگاه‏هاي قدس و نجف را به هم بزند. 

در اين اوضاع که گزارش‏هايي از تشتت و گسيختگي دشمن مي‏رسيد و به خصوص با گزارش فرمانده لشکر 5 نصر از صحنه درگيري مبني بر پيشروي نيروهايش روي دژ مرزي، فرماندهان قرارگاه‏هاي قدس و نجف مجاب شدند عمليات را در روز ادامه دهند. در اتخاذ اين تصميم، حضور لشکر 17 علي بن ابي‏طالب (ع) در جنوب جاده آسفالت (موازي پيچ نهر دوعيجي) و نيز پيشروي در جناح راست و الحاق اين دو قرارگاه در محور دوعيجي، نقش تعيين کننده‏اي داشتند. براي سرعت بخشيدن به کار، هماهنگ کردن يگان‏ها نيز به تشکيل جلسه‏اي در خط درگيري موکول شد. [2] .

در حالي که بحث درباره چگونگي ادامه درگيري مطرح بود، [شهيد] غلامرضا صالحي، معاون فرمانده قرارگاه نجف - که نقش مؤثري در زمينه طراحي عملياتي در قرارگاه نجف و در اکثر زمينه‏ها داشت و از خط بازگشته بود - وارد سنگر هدايت عمليات شد و مشاهدات خود را از منطقه درگيري بازگو کرد. از آنجا که تصميم‏گيري نياز به اطلاعات صحيح و کارشناسي داشت، اين اطلاعات بسيار ارزشمند بود. وي گفت: 

«در محور نهر دوعيجي لشکر 17 تا ابتداي پيچ رفته و تعدادي اسير هم گرفته‏اند. دشمن روي لشکر 17 فشار مي‏آورد که يکي از گردان‏هاي لشکر امام رضا (ع) را عقب زد و موضع «نون» شکل  دوم جلوي پيچ دوعيجي را تصرف کرد. پس از رسيدن لشکر امام رضا (ع)، به قاآني گفتيم که اين محور را تحويل بگيرد و لشکر 17 هم از سر پيچ نهر به سمت چپ بيايد و با لشکر نصر و تيپ قائم الحاق کنند و از جاده وسط بروند به سمت پايين [بوارين].» [3] .

غلامرضا صالحي در گزارش خود اوضاع دشمن را متشتت و از هم گسيخته توصيف کرد و زمينه را براي ادامه عمليات مناسب خواند. 

به هر حال اوضاع نبرد در روز سوم تا اندازه‏اي رضايت‏بخش بود و دشمن هنوز نتوانسته بود کار اساسي انجام دهد. ضمن آنکه بسيار تأکيد شد قرارگاه نجف به سمت پاشنه (بوارين) حرکت کرده، کار را تمام کند. پيشروي اين قرارگاه به سمت غرب منطقه عملياتي و تصرف زمين صحنه درگيري تا نهر خين و سپس تصرف جزاير بوارين، ام‏الطويله و ماهي، تحول و پويايي جديدي در صحنه نبرد و ادامه عمليات به وجود مي‏آورد. 

از سوي ديگر، پيگيري و فشار سپاه پاسداران به منظور تلاش بيشتر نيروي هوايي و هوانيروز ارتش براي خنثي کردن اقدامات دشمن در هوا ادامه يافت. در اين حال، بر اساس وضعيت موجود و اميدواري نسبت به آن، فرمانده سپاه با آقايان هاشمي، خامنه‏اي و منتظري تماس تلفني گرفت و اوضاع نبرد را به آگاهي آنها رساند. آقاي هاشمي گفت: 

«الآن احمد آقا (فرزند امام) تأکيد کرد سلام امام را به بچه‏ها برسانيد.» آقاي هاشمي افزود: 

«بايد ادامه بدهند، ديگر ما دست برنمي‏داريم. به آنها (فرماندهان) بگوييد مناسب اين است که ديگر تمام کنيم.» 

در پايان روز سوم اگر چه دشمن در جبهه کانال ماهي توانسته بود نيروهاي خودي را به مواضع روز قبل بازگرداند ولي به کانال ماهي و پل آن دست نيافته بود و با حضور نيروهاي خودي در اين منطقه در ناامني به سر مي‏برد. به نظر مي‏رسيد دشمن در روز چهارم تلاش خواهد کرد که ابتدا پيشروي رزمندگان در منطقه شلمچه را متوقف نمايد، سپس در محور کانال ماهي نيروهاي خودي را عقب بزند لذا ضروري بود در شب چهارم عملياتي اجرا شود که امکان اقدامات مذکور دشمن سلب گردد. از سوي ديگر، توان يگان‏هاي خودي طي سه شبانه‏روز درگيري شديد کاهش يافته بود، هر چند تدابيري براي بسيج نيرو و تجديد سازمان يگان‏ها در حال انجام بود. 

 

شب و روز چهارم عمليات

محقق نشدن اهداف عمليات شب سوم به طور کامل و تشديد فشار و رخنه دشمن در برخي محورها طي روز سوم، موجب گرديد در شب چهارم بر تکرار مانور شب سوم تأکيد شود تا موقعيت خودي تثبيت گردد، زيرا در غير اين صورت، در روز چهارم رزمندگان بايد فشار طاقت‏فرسايي را تحمل مي‏کردند. معاون عملياتي فرمانده کل سپاه درباره شب چهارم گفت: 

«امشب، شب تثبيت است و اگر نشود، فردا وضع بدي خواهد بود.» 

دشمن در شب چهارم، علاوه بر تلاش‏هايي که در محور قرارگاه کربلا، جناح راست عمليات و مثلثي پشت کانال ماهي به عمل آورد، نزديک غروب روز سوم، با هدف حفظ جزيره بوارين، به دو تيپ خود مأموريت داد در جنوب منطقه عمل لشکر 17 علي بن ابي‏طالب (ع)، در چپ و راست پل محل عبور جاده خاکي، وارد عمل شوند. دشمن پس از نااميدي از عقب زدن رزمندگان از سرپل غرب کانال ماهي و نيز مشاهده پيشروي نيروها به سمت جزيره بوارين، تصميم گرفت تلاش خود را در محور غرب پنج ضلعي متمرکز کند تا از پيشروي رزمندگان جلوگيري نمايد. در مقابل، قرارگاه نجف نيز تلاش کرد تا خود را به پشت نهر خين به طرف نهر دوعيجي برساند. اين اقدام در صورت موفقيت، کار دشمن را يکسره مي‏کرد، ضمن آنکه لشکر 5 نصر نيز فلش حمله خود را به سمت جزيره بوارين نشانه رفته بود. 

قرارگاه قدس و کربلا نيز در اين شب درصدد الحاق با يکديگر در مثلثي پشت کانال ماهي برآمدند اما نتوانستند با هم الحاق کنند و  تلاش قرارگاه کربلا بيشتر جنبه انهدامي داشت. در محور قرارگاه نجف، به رغم مقاومت شديد دشمن براي حفظ جزيره بوارين، لشکر 5 نصر موفق به پيشروي در اين جزيره شد و تلاش رزمندگان و ادامه پيشروي در روز، پاتک دشمن در اين محور را با ناکامي مواجه کرد. 

در روز چهارم عمليات با هدف حفظ مواضع جناح راست و تثبيت موقعيت در منطقه کانال پرورش ماهي، رها کردن آب در برابر دشمن در دستور کار قرار گرفت و قرارگاه کربلا از اين پس مأموريت يافت که در اين جناح و غرب کانال و پنج ضلعي در چند زمينه تلاش کند: مقاومت در برابر دشمن به منظور ايجاد شرايط مناسب براي ادامه مأموريت قرارگاه‏هاي قدس و نجف؛ اجراي عمليات ايذايي؛ تقويت خطوط پدافندي جنوب کانال ماهي؛ تلاش براي الحاق دو محور کانال ماهي و کانال پنج ضلعي. 

با اتخاذ تصميم فوق، مأموريت آفندي قرارگاه کربلا عملا به پايان رسيد و با اصلي شدن مأموريت قرارگاه‏هاي قدس و نجف، عمليات با دو هدف اصلي تصرف خط نهر جاسم و پاک‏سازي جزيره بوارين ادامه يافت. پيش‏بيني مي‏شد دشمن نيز که از بازپس‏گيري منطقه عاجز شده است، تغيير خط مشي داده و با توجه به تلفات بسياري که به ارتش عراق وارد شده است، اصل «حفظ قوا» را به بازپس‏گيري منطقه ترجيح دهد. 

پي نوشته ها :

[1] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش قرارگاه نجف در عمليات کربلاي 5، حسين اردستاني، ص 141.

[2] مأخذ 23، ص 123.

[3] مأخذ 23، ص 125.

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

 

» شب و روز ششم عمليات

» شب و روز هفتم عمليات

» شب و روز هشتم عمليات

» ادامه عمليات تا 7 / 11 / 1365

 

شب و روز ششم عمليات

در شب ششم عمليات، تمام فکرها و تلاش‏ها متوجه استفاده از شرايط موجود براي رسيدن به ساحل اروند بود. در جناح راست، با وجود کاهش نسبي فشار دشمن در بعد از ظهر روز پنجم، کماکان مشکلات فراواني وجود داشت که ادامه درگيري را ناممکن مي‏کرد و با توجه به کاهش توان يگان‏هاي قرارگاه کربلا عمليات اين قرارگاه در شب ششم منتفي شد. تدبير اصلي فرمانده سپاه در اين شب، ادامه تک به طرف جزيره بوارين بود؛ و اين در حالي بود که حجم آتش خودي کاهش يافته بود و انهدام بسياري از دستگاه‏هاي مهندسي نيز ترميم خطها و ايجاد مواضع مستحکم را با مشکلات جدي روبه‏رو ساخته بود. [4]  در اين مرحله توپخانه‏ها به طور متمرکز تحت مسئوليت فرماندهي توپخانه قرارگاه خاتم قرار گرفت تا با توجه به اولويت‏ها آتش اجرا شود. 

به دليل اهميت و نقش منطقه قرارگاه نجف در سرنوشت عمليات، مأموريت اين قرارگاه در شب ششم تصرف کامل جزيره بوارين و قرارگاه دشمن تعيين شد. 

عمليات قرارگاه در شب ششم از حدود ساعت 22 آغاز شد و تا ساعت 7 دقيقه بامداد خبري از درگير شدن يگان‏ها با دشمن به قرارگاه نرسيد. در اين ساعت خبر رسيد که فرمانده لشکر 155 ويژه شهدا و معاون وي بر اثر حمله شيميايي مصدوم و ناچار به ترک پنج ضلعي شده‏اند. عده‏اي از نيروهاي اين لشکر نيز بر اثر فشار دشمن عقب‏نشيني کردند. [5] .

در شب ششم تيپ 29 نبي اکرم (ص) مانند شب گذشته، يکي از مواضع «ب» شکل را پاک‏سازي کرد و درصدد پاک‏سازي موضع «ب» شکل دوم بود. تيپ خاتم الانبياء (ص) نيز بين آنتني 3 و 4 و ساحل آن مستقر شد. حضور اين تيپ در داخل جزيره بوارين، براي فرماندهان لشکر 105 قدس در بوارين اميدوار کننده بود. به هر تقدير، عدم احداث خاکريز و اوضاع کلي منطقه قرارگاه نجف که فاقد انسجام و پيوستگي بود، موجب شد تيپ خاتم الانبياء (ص) به ابتداي سه جاده آنتني عقب‏نشيني کند. تيپ 29 نبي اکرم (ص) در پي آتش دشمن و تلاش نيروهاي پياده عراقي، از مواضع تصرف شده عقب‏نشيني کرد. در نهايت، مانند دو روز گذشته، تنها لشکر 105 قدس موضع تصرف شده داخل بوارين را حفظ کرد و با تحمل شرايط بسيار سخت، درصدد تحکيم و تثبيت پيشاني و جاپاي به دست آمده برآمد. 

در واقع، شب ششم سومين شب پياپي بود که قرارگاه نجف پس از پنج ضلعي، به قصد تصرف قرارگاه قصر و تصرف کامل جزيره بوارين حمله مي‏کرد، اما اهداف به طور کامل تصرف نمي‏شد. 

فرماندهان نواحي سپاه سراسر کشور که به منطقه عملياتي فراخوانده شده بودند، در روز ششم در جلسه‏اي که در مقر امام علي (ع) برگزار شد شرکت کردند. فرمانده کل سپاه در اين جلسه ضمن توجيه آنها به عمليات و موقعيت ويژه‏اي که سپاه و کشور در آن قرار گرفته، گفت: 

«ما زميني به دست آورده‏ايم که اگر هر شب با 10 گردان عمل کنيم چون دور عمليات در دست ماست از آنها تلفات مي‏گيريم، ولي اگر دو شب عمل نکنيم دور را از دست مي‏دهيم. تأخير اصلا به نفع ما نيست... سياست ما تداوم عمليات است ولو هر روز يک کيلومتر پيش برويم.» 

فرماندهان نواحي پس از توجيه به اهميت منطقه و عمليات، موظف شدند براي بسيج نيرو به مناطق تحت فرماندهي خود بازگردند. [6] .

 

شب و روز هفتم عمليات

شب هفتم عمليات، تقريبا جبهه راکد بود و فقط در چند نقطه اين تلاش‏ها انجام گرفت: لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج)، 19 فجر و 31 عاشورا در سمت راست نهر دوعيجي به طرف جاده آسفالت عمليات انجام دادند و توانستند مقداري پيشروي کنند. در منطقه قرارگاه نجف، به دليل کاهش توان يگان‏ها و مشکلات شش شب عمليات، در شب هفتم اقدام خاصي صورت نگرفت. لشکر 5 نصر هم که مي‏بايست از جلوي خط لشکر قدس به سمت ساحل اروند صغير پيشروي مي‏کرد، به علت کمبود زمان براي عمليات، نيروهاي خود را عقب کشيد. [7]  قرار بود لشکر 32 انصار الحسين از پوزه کانال ماهي و از آن سو لشکر 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) با هماهنگي پس از درگيري با دشمن الحاق کنند که به شب بعد موکول شد. 

در آغاز روز هفتم لشکر 21 امام رضا (ع) - که طي دو شب گذشته نتوانسته بود هلالي‏هاي ادامه فرورفتگي نهر دوعيجي را در امتداد جاده آسفالت تا سه راهي پاک‏سازي کند - با يک خيز حساب شده و با استفاده از فرصت و تشتت وضعيت دشمن، خود را به انتهاي مواضع هلالي شکل در نزديکي جاده آسفالت رساند. اين يگان‏ها به همراه لشکر 31 عاشورا خود را از قرارگاه قدس به نزديک معبر ورودي قرارگاه قصر رساندند که اين اقدام به جبهه قرارگاه نجف رونق بخشيد. همچنين، با توجه به خبرهاي دو روز گذشته مبني بر فرار يا تسليم شدن نيروهاي در محاصره دشمن - که روز هفتم وسعت بيشتري پيدا کرد - افق روشن‏تري در جبهه خودي مشاهده شد. علاوه بر اين، لشکر قدس با تمام مشکلات، داخل بوارين ايستادگي مي‏کرد و با سختي مواضع خود را نگه‏داري مي‏کرد. 

امروز اوضاع دشمن، قرارگاه نجف را به اين ره يافت نزديک کرد که وضعيت آنها به هم ريخته و امکان تصرف منطقه پاشنه به طور کامل فراهم شده است. تسليم 50 تن از نيروهاي دشمن قبل از تاريکي هوا نيز حاکي از وضعيت نامناسب يگان‏هاي عراقي در منطقه بود. 

 

شب و روز هشتم عمليات

در شب و روز هشتم، با حل کامل مسئله پاشنه، عمليات وارد مرحله جديدي شد. در اين شب، لشکر 21 امام رضا (ع) تا کمي جلوتر از دهکده دوعيجي پيش رفت و در آن محل (روي جاده آسفالت) با لشکر 31 عاشورا از قرارگاه قدس الحاق کرد. لشکر 21 همچنين دهکده دوعيجي را تصرف کرد و تعدادي اسير گرفت. سپس به همراه لشکر 155 شهدا توانستند قرارگاه قصر را تصرف و نيروهاي آن را اسير کنند. پس از پايان يافتن غائله قرارگاه قصر، چند وانت حامل اسيران به عقب منتقل شدند. در داخل جزيره بوارين نيز تيپ 110 از روي سه آنتني تا انتها و سپس در ساحل به سمت راست تا پل ام‏الطويله به بوارين، پيشروي کرد. لشکر 5 نصر هم پس از تصرف موضع «ب» شکل دوم به دليل مقاومت دشمن، ب موضع قبلي خود (پاسگاه) در ابتداي ضلع مثلثي بازگشت. تيپ 29 نبي اکرم (ص) با يک گردان پشت سر تيپ 110 و براي کمک به اين يگان وارد عمل شد. لشکر 5 نصر همچنين، با يک گردان از معبر تيپ 110 وارد شد تا با آغاز صبح بتواند خط حد تيپ 12 قائم (عج) را تصرف کند. [8] .

در منطقه کانال ماهي، قرارگاه کربلا بيشتر به منظور انهدام دشمن وارد عمل شد. با اين حال، لشکر 32 انصار از پوزه کانال ماهي و لشکرهاي 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) با توان اندک خود از  غرب کانال ماهي حمله خود را به منظور تصرف مثلثي پشت کانال ماهي آغاز کردند اما با وجود پيشروي لشکر 32 انصار الحسين (ع)، هدف‏ها تأمين نشد و با روشن شدن هوا و افزايش فشارهاي دشمن، لشکر انصار عقب‏نشيني کرد. [9] .

با موفقيت قرارگاه‏هاي قدس و نجف در منطقه پاشنه و دوعيجي، از آغاز صبح بمباران‏هاي دشمن با حجمي گسترده آغاز شد. در اين حال، فرمانده سپاه ساعت 8: 35 صبح با آقاي هاشمي رفسنجاني تماس گرفت و مشکلاتي را که به دليل عدم استقرار سيستم دفاع ضدهوايي هاگ در منطقه بروز کرده بود به ايشان يادآور شد. ده دقيقه بعد، برادر رحيم صفوي که در پنج ضلعي مستقر بود، حجم حملات هوايي دشمن را سنگين گزارش کرد که نوار آن از طريق تلفن براي آقاي هاشمي پخش شد. همچنين در حالي که هنوز تصميم عملي براي انتقال سيستم پدافند موشکي هاگ [هاوک] به منطقه عملياتي اتخاذ نشده بود، فرمانده سپاه با آقاي انصاري در بيت امام تماس گرفت و گفت: 

«وضع خوب نيست، اينها [دشمن] شروع کرده‏اند. اگر حاج احمد آقا [خميني] فشار نياورد، وضع خوب نخواهد شد. دشمن نااميد شده و فشار زيادي مي‏آورد. من به آقاي هاشمي گفتم، ولي ايشان در مقابل مسئول پدافند (آقاي حسن روحاني) نمي‏توانند تصميم بگيرند، مگر حاج احمد آقا فشار بياورند. ايشان به آقاي هاشمي با يک ظرافتي بگويند که ناراحت نشود. ما صبح به ايشان [آقاي هاشمي] گفتيم، ولي کاري نمي‏تواند بکند.» [10] .

پس از آنکه لشکرهاي 155 شهدا و 21 امام رضا (ع) قرارگاه قصر را تصرف کردند، وضع دشمن بيش از پيش رو به وخامت نهاد زيرا آخرين نقطه‏اي که دشمن همچنان به حفظ آن اميدوار بود، فروريخت و در پي آن، دشمن دستور عقب‏نشيني به نهر جاسم را صادر کرد. پس از اين حادثه، بلافاصله، فرمانده سپاه با شتاب زياد با يگان‏ها و قرارگاه‏ها تماس گرفت و پيام امام را به شرح زير براي آنها خواند: 

«از خداوند متعال پيروزي نهايي رزمندگان عزيز را خواستارم. عزيزان من بکوشيد، خداوند تعالي با شماست و اينجانب دست و بازوي شما را مي‏بوسم. والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته 26 / 10 / 65» [11] .

در حالي که دشمن جزاير را تخليه کرده بود قرارگاه نجف نيز بلافاصله وارد آنجا شد و به تدريج به تصرف آنها پرداخت. بدين ترتيب، عمليات پس از هشت شبانه‏روز وارد مرحله جديدي شد. آخرين تحليل فرمانده سپاه از دشمن چنين بود: 

«ما متوجه شديم که عراق نيروي انساني را [بر حفظ زمين] ترجيح مي‏دهد.» [12] .

در روز هشتم براي تعقيب و بازداشتن دشمن از استقرار در مواضع مناسب، عمليات - هر چند به صورت کند و آرام - ادامه يافت و در نهايت رزمندگان اسلام موفق به استقرار در شرق نهر جاسم شدند. 

 

ادامه عمليات تا 7 / 11 / 1365

پس از فرار و عقب‏نشيني نيروهاي دشمن به غرب نهر جاسم، بر تداوم عمليات و بازسازي نيروها تأکيد شد. فرمانده عمليات، محسن رضايي، با توجه به وضعيت جديد، تدبير کلي عمليات را چنين اعلام کرد:

1 - ممانعت از تثبيت و استقرار نيروهاي دشمن در مواضع پدافندي جديد در غرب نهر جاسم. 

2 - تصرف سرپل در غرب نهر جاسم و پيشروي براي رسيدن به کانال زوجي. 

3 - پاک‏سازي مناطق تصرف شده. 

متقابلا دشمن که با واگذاري «زمين» براي «حفظ نيرو» تا غرب نهر جاسم عقب‏نشيني کرده بود، در چهارراه شلمچه مقاومت مي‏کرد، چون اين معبر براي تعقيب آنان و همچنين تصرف سرپل در غرب نهر جاسم، قابل بهره‏برداري بود. 

تظاهر دشمن به حمله در منطقه فاو و جابه‏جايي‏هايي که در روز نهم عمليات (27 / 10 / 65) انجام داد ظاهرا بيش از آنکه اقدام جدي براي حمله به فاو باشد، بيشتر کسب زمان براي تثبيت منطقه غرب نهر جاسم بود. غلامعلي رشيد درباره اين تحرکات دشمن گفت: 

«1 - دشمن قبل از عمليات کربلاي 5 توان حمله به فاو را داشت ولي با انهدامي که در اينجا داشته فعلا نياز به زمان دارد و احتمالا در آنجا دست و پا مي‏زند تا بتواند در اينجا (شرق بصره) تحکيم مواضع کند. 

2 - احتمال ديگر اين است که مي‏خواهد يگان‏هاي آسيب ديده را با يگان‏هاي تازه نفس در فاو جابه‏جا کند.» [13] .

تلاش براي تصرف سرپل در غرب نهر جاسم از شب دهم (28 / 10 / 65) آغاز شد، در حالي که توان نيروها طي اين مدت کاهش يافته بود، ليکن ضرورت تداوم عمليات و لزوم جلوگيري از استقرار و تحکيم مواضع دشمن در غرب نهر جاسم، موجب تسريع در اجراي عمليات شد. 

سازماندهي جديد در قرارگاه‏ها و يگان‏ها به شرح زير انجام گرفت: 

- قرارگاه نجف: لشکرهاي 19 فجر، 9 بدر و 32 انصار الحسين (ع) 

- قرارگاه کربلا: لشکرهاي 41 ثار الله (ع)، 33 المهدي (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 14 امام حسين (ع) و 8 نجف 

- قرارگاه قدس: تيپ‏هاي 18 الغدير و 48 فتح (با مأموريت در جناح راست عمليات) 

در شب يازدهم (29 / 10 / 65)، عمليات سرپل گيري آغاز شد و علي‏رغم هوشياري دشمن، رزمندگان موفق به تصرف سرپل شدند. عواملي چون وجود نخلستان، فقدان دستگاه‏هاي مهندسي و مشکلات ديگر، موجب شد الحاق و پاک‏سازي منطقه انجام نشود که نشان دهنده دشواري‏هاي تداوم عمليات در غرب نهر جاسم بود، زيرا علاوه بر محدوديت زمين و وجود نخلستان، دشمن از سمت تک رزمندگان آگاه بود و توان تمرکز آتش زيادي را داشت بنابراين پيشروي در اين محور به کندي امکان‏پذير بود. 

تمرکز شديد آتش دشمن در نهر جاسم و بمباران عقبه‏ها حاکي از آن بود که دشمن گر چه زمين شرق نهر جاسم را با هدف حفظ نيرو واگذار کرد ولي براي حفظ منطقه غرب نهر جاسم به هر اقدامي متوسل خواهد شد. همچنين تلاش دشمن براي ايجاد استحکامات در برابر سرپل غرب کانال پرورش ماهي و نيز در جلوي کانال زوجي، نشان دهنده تصميم جدي عراق براي جنگيدن و حفظ زمين در اين منطقه بود. در عين حال عمليات در غرب نهر جاسم تا شب نوزدهم (7 / 11 / 65) ادامه يافت. 

دشمن در اين مدت در حالي که تلفات بسياري را متحمل شده و زمين ارزشمند شرق بصره را تا نهر جاسم از دست داده بود، با تداوم عمليات در غرب نهر جاسم و پذيرش تلفات بيشتر، سرانجام براي سد کردن پيشروي رزمندگان اسلام، به کليه سپاه‏هاي خود اعلام کرد که يگان‏هاي کيفي و عملياتي خود را آزاد و به شلمچه اعزام کنند. بر همين اساس، بيش از صد يگان از دشمن وارد منطقه شدند و در برابر نيروهاي خودي صف‏آرايي کردند. 

تداوم عمليات در غرب نهر جاسم با توجه به مدت زمان درگيري (بيست شبانه‏روز) و حجم يگان‏هاي دشمن در منطقه (صد يگان)، از اهميت و ارزش بالاي عمليات نيروهاي خودي و ميزان سرمايه‏گذاري خودي و دشمن حکايت مي‏کرد. 

طي اين مدت تنها 25 يگان سپاه در برابر دشمن صف‏آرايي کردند که همين يگان‏ها با بازسازي و جذب نيرو به تداوم عمليات پرداختند. در عين حال با توجه به مجموع شرايط و مشکلاتي که وجود داشت، حفظ منطقه سرپل و توسعه آن امکان‏پذير نبود. برخي از اين مشکلات به شرح زير بود: 

1 - معضلات پدافند هوايي از جمله عدم پوشش هوايي منطقه با تجهيزات ضدهوايي هاگ و اورليکن. در شرايطي که نيروها در خط و عقبه شديدا در معرض بمباران هواپيماهاي دشمن بودند، توپ ضدهوايي اورليکن به تعداد کافي وجود نداشت. همچنين چون سيستم پدافند موشکي هاگ ارتش با منطقه فاصله داشت، قادر به تأمين و پوشش کامل فضاي منطقه عمليات نبود. 

2 - آتش شديد دشمن: تمرکز و شدت آتش دشمن در نهر جاسم  طوري بود که انتقال و جابجايي نيرو بدون خودرو و نفربر زرهي ممکن نبود. فقدان اين وسايل باعث مي‏شد که نيروها در طي مسير تا رسيدن به خط متحمل ضايعات جسمي و روحي شوند و از توان آنها براي ادامه درگيري شديدا کاسته شود. 

3 - کمبود آتش خودي: توپخانه خودي به دليل کمبود مهمات در برابر تمرکز دشمن دچار ضعف و کاستي شديد بود. 

4 - مشکلات مهندسي و زرهي: جنگ در منطقه شرق بصره، جنگ با استحکامات بود لذا وسايل مهندسي از ضروريات محسوب مي‏شد و بدون آن امکان تثبيت مواضع تصرف شده وجود نداشت. در واقع نيروهاي پياده مي‏بايد در سايه قواي زرهي پيشروي کنند و با کمک وسايل مهندسي در مواضع جديد استقرار يابند. فقدان اين تجهيزات موجب مي‏شد پيشروي با دشواري انجام شود و تثبيت مواضع تصرف شده ضعيف و ناممکن گردد. 

با توجه به مشکلات، موانع و کمبودهاي موجود به نظر مي‏رسيد تداوم عمليات در غرب نهر جاسم و دستيابي به کانال زوجي به سهولت امکان‏پذير نيست. به منظور رفع اين معضلات در تاريخ4 / 11 / 65 طرحي تهيه و براي ارائه به فرماندهي عالي جنگ آماده شد. در اين طرح چنين پيش‏بيني شده بود که با تأمين مقدورات امکانات، طي پنج مرحله پيشروي، خط کانال زوجي تأمين و تصرف شود. در اين طرح بر تأمين نيروي انساني مورد نياز و بازسازي يگان‏ها تأکيد شده و براي رفع کمبودهاي توپخانه، پدافند هوايي و مهندسي نيز به ارقامي اشاره شده بود. 

پي نوشته ها :

[4] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، طراحي و انجام عمليات کربلاي 5، ص 168 تا 170.

[5] مأخذ 24، به نقل از نوار شماره 25، قرارگاه نجف، 24 / 10 / 1365.

[6] سند شماره 22762 / ن، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، هدايت عمليات کربلاي 5، قرارگاه خاتم الانبياء (ص)، 24 / 10 / 1365.

[7] مأخذ 24، ص 193.

[8] مأخذ 24، ص 208 و 209.

[9] مأخذ 27، ص 191.

[10] مأخذ 27، ص 191.

[11] مأخذ 27، ص 193.

[12] مأخذ 27، ص 199.

[13] سند شماره 661 / گ، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش راوي قرارگاه خاتم الانبياء (ص)، ص 206.

ضرورت تداوم عمليات

 ضرورت تداوم عمليات

نظر به اينکه در عمليات کربلاي 5 با پيشروي مداوم، نفوذ در استحکامات دشمن و پشت سر نهادن چند رده دفاعي آن، ضروريات جبران‏ناپذيري بر پيکره سياسي - نظامي رژيم عراق و ارتش آن وارد شد، «تداوم عمليات» يک اصل اساسي در حرکت نظامي خودي بود، خصوصا اينکه فرمانده کل قوا، امام خميني نيز بر اين موضوع تأکيد داشتند. 

گذشت «زمان» به نفع دشمن بود و ارتش عراق مي‏توانست ضمن سازماندهي مجدد، بر استحکامات خود بيفزايد و تداوم عمليات را با مشکل مواجه سازد، براي همين تسريع در عمليات از اين جنبه نيز امري الزامي بود؛ هر چند که تأکيد بر تداوم عمليات، يگان‏هاي خودي را نيز متقابلا با مشکل اساسي روبه‏رو مي‏ساخت. در اين ميان محدوديت سازمان رزم و ضعف کلي توان نظامي، مسئله مهم «تجديد قوا» را الزامي مي‏کرد به اين معنا که بايستي: 

1 - نيروهايي که در چند عمليات شرکت داشته‏اند ترخيص شوند و پس از جذب نيروي جديد، آموزش و سازماندهي آنها انجام گيرد. 

2 - امکانات منهدم شده يگان‏ها، بازسازي و جايگزين شود. 

3 - به تناسب تاکتيک‏هاي جديد دشمن، خصوصا تدابيري که براي مقابله با آتش خودي به وسيله نيروي زرهي اتخاذ کرده بود، راه‏حل‏هاي مناسبي انديشيده شود. 

علاوه بر اينها، تجارب به دست آمده در طول جنگ، به فرماندهان خاطرنشان مي‏ساخت که ادامه عمليات در زميني که دشمن در آن حضور پيدا کرده و نسبت به سمت تک هوشيار شده است، فاقد چشم‏انداز روشني است، مگر آنکه برتري مهمي در زمينه آتش، زرهي و مهندسي کسب شود. 

در اين وضعيت با توجه به توقف عمليات ارتش در غرب کشور، تلاش گرديد تا با به کارگيري بخشي از امکانات ارتش، سازمان قواي خودي تقويت شود و در برابر ارتش سر تا پا زره دشمن، نيروي خودي نيز حداقل امکانات زرهي را در اختيار داشته باشد. به اين منظور يک تيم سه نفره متشکل از وزير سپاه و مسئولان اطلاعات و عمليات قرارگاه خاتم الانبيا (ص) به حضور امام رسيدند و اوضاع را براي ايشان بازگو کردند. در پي اين ديدار، فرماندهي کل قوا دستوراتي مبني بر واگذاري امکانات ارتش به سپاه صادر فرمودند که بعدها مسئولان سپاه براي دريافت آن تلاش کردند. 

وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

آمار نيروي شرکت کننده در عمليات: در مجموع، 24 يگان سپاه شامل حدود 30000 پاسدار، 65000 سرباز و 120000 بسيجي (در مجموع حدود 215000 تن) در عمليات کربلاي 5 در قالب 220 گردان رزمي شرکت داشتند که با توجه به کل استعداد به کار رفته در اين عمليات، گردان‏هاي سپاه استعدادي بين 850 تا 1000 نفر داشتند. 

آمار شهيدان، مجروحان و مفقودان: کل ضايعات انساني يگان‏هاي سپاه در اين عمليات 64479 تن شد که از اين جمع 7651 تن شهيد، 53299 تن مجروح و 3529 تن مفقود شدند. 

آمار فرماندهان شهيد و مجروح در صحنه نزديک نبرد: در عمليات کربلاي 5 تعداد 30 فرمانده گردان و 33 معاون گردان شهيد و 83 فرمانده گردان و 162 معاون گردان مجروح شدند. در سطح گروهان، 57 فرمانده گروهان و 81 معاون به شهادت رسيدند و 249 فرمانده گروهان و 387 معاون ديگر نيز مجروح شدند. در سطح فرمانده دسته، 120 فرمانده دسته شهيد و 627 تن ديگر مجروح شدند و همچنين از معاونان دسته 82 تن شهيد و 426 تن مجروح شدند. در مجموع، در اين سطح (فرمانده گردان تا فرمانده دسته) 403 تن شهيد و 1943 تن مجروح شدند. 

علاوه بر اين، در بين مسئولان واحدهاي پشتيباني کننده يگان‏هاي سپاه (واحد و قسمت) 92 تن مسئول و معاون شهيد و 263 تن هم مجروح شدند. 

همچنين در اين عمليات فرماندهان بزرگي همچون، حسين خرازي فرمانده لشکر 14 امام حسين (ع) و اسماعيل دقايقي فرمانده لشکر 9 بدر به شهادت رسيدند. به علاوه حجت الاسلام عبدالله ميثمي روحاني مجاهد و عارف (مسئول دفتر نمايندگي امام در قرارگاه خاتم 1) که در سخت‏ترين شرايط، رزمندگان و فرماندهان را ياري و همراهي مي‏کرد به شهادت رسيد. 

نتايج عمليات

نتايج عمليات

اجراي عمليات گسترده کربلاي 5 نتايج سياسي و نظامي مهمي در پي داشت، از جمله: 

1 - موقعيت برتر سياسي و نظامي ايران که با فتح فاو حاصل شده بود، تثبيت گرديد. 

2 - موقعيت سياسي و نظامي عراق شديدا خدشه‏دار شد. 

3 - قابليت و توانايي نظامي ايران براي درهم شکستن قوي‏ترين استحکامات ارتش عراق به اثبات رسيد. 

4 - ناتواني ارتش عراق در حفظ خطوط دفاعي خود و همچنين ناتواني آن در بازپس‏گيري مناطق تصرف شده ثابت شد. 

5 - قواي خودي به بصره نزديک شدند و اين شهر در برد توپخانه ايران قرار گرفت و امکان اجراي عمليات‏هاي بازدارنده براي منصرف کردن دشمن از حمله به شهرها فراهم شد. 

6 - ارتش عراق شديدا منهدم شد. 

7 - زمينه پايان دادن به جنگ از موضع برتر جمهوري اسلامي فراهم شد. 

8 - تلاش‏هاي بين‏المللي براي پايان دادن به جنگ افزايش يافت و به تصويب قطعنامه 598 انجاميد. 

9 - حدود 75 کيلومتر مربع از حساس‏ترين مناطق عراق در شرق بصره به تصرف رزمندگان اسلام درآمد. 

تلفات و خسارات ارتش عراق 

ارتش عراق از مجموع 192 تيپ خود، حدود 94 تيپ را وارد عمليات کرد. از اين يگان‏ها در عمليات کربلاي 5 تعداد 16 تيپ به طور صددرصد و 22 تيپ بيش از 60 درصد منهدم شدند و باقي مانده يگان‏ها نيز از 10 تا 60 درصد آسيب ديدند. 

انهدام يگان‏هاي عراق نشان دهنده تلفات بالاي نيروي انساني دشمن در عمليات کربلاي 5 است. از جنبه فروپاشي ارتش عراق، عمليات کربلاي 5 را مي‏توان با عمليات‏هاي فتح المبين و بيت المقدس مقايسه کرد. جلال طالباني، رهبر اتحاديه ميهني کردستان عراق درباره تلفات زياد عراقي‏ها گفت: 

«خبري به دست ما رسيد که فرمانده سپاه يکم عراق گفته است: ما در عمليات کربلاي 5 بيش از 50 هزار تن تلفات داشته‏ايم.» 

تعداد کشته‏ها و مجروحان ارتش عراق در اين عمليات حدود 90000 تن و اسيران 2365 تن اعلام شد. همچنين در اين عمليات 40 هواپيما، 5 هلي‏کوپتر، 800 تانک و نفربر، 180 توپ، 400 قبضه ادوات، 90 دستگاه مهندسي و 1000 خودرو از دشمن منهدم گرديد و 190 تانک و نفربر، 20 توپ، 250 قبضه ادوات و 200 خودرو از دشمن به غنيمت گرفته شد. [1] .

پي نوشته ها :

[1] حسن دري، اطلس راهنماي 5 - کارنامه عمليات زميني، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1381، ص 98.

ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5

ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5

1 - غافلگيري دشمن: دشمن با وجود اشراف کامل بر منطقه شرق بصره و حساسيتي که به اين منطقه داشت، در اين عمليات غافلگير شد. گذشته از گرد و غبار و مه غليظي که به طور غيرمترقبه در آخرين روز قبل از عمليات منطقه را فراگرفت و در نتيجه‏ي آن، يگان‏ها علي‏رغم تسلط ديد دشمن بر منطقه، در پوشش وضعيت غبار گرفته و مه‏آلود، نيرو و امکانات خود را از عقبه‏هاي دور، تا پاي کار منتقل کردند، عوامل ديگري در غافلگيري دشمن مؤثر بود: 

الف) تصورات غلط دشمن از توانايي‏هاي فرماندهان نظامي جمهوري اسلامي، براي طراحي عمليات و سازماندهي نيروها پس از عدم الفتح عمليات کربلاي 4. 

ب) فاصله زماني کوتاه عمليات کربلاي 5 با عمليات کربلاي 4 يعني 15 روز که براي آماده‏سازي يک عمليات بزرگ در طول جنگ، بي‏سابقه بود. 

ج) خودداري جمهوري اسلامي از عمليات گسترده در منطقه شرق بصره پس از عمليات رمضان موجب شده بود دشمن احتمال اجراي عملياتي گسترده در اين منطقه را ندهد. 

د) ايجاد مواضع و استحکامات گسترده و کم‏نظير در اين منطقه که ارتش عراق اتکاي به آن را براي حفظ منطقه کافي مي‏دانست. 

2 - تاکتيک ويژه عمليات: فرماندهان سپاه در طرح‏ريزي عمليات کربلاي 5 با آگاهي از نقطه ضعف دشمن که در عمليات کربلاي 4 به آن پي بردند، عمليات را طوري طراحي کردند که از جناح به دشمن حمله شود، در نتيجه فلش اصلي عمليات و انتخاب جبهه‏اي که در غرب کانال ماهي به دشمن تحميل شده بود و نيز تاکتيک‏هاي جديد عبور، جمعا تاکتيک ويژه‏اي بود که براي دشمن ناشناخته بود و از عوامل غافلگيري دشمن محسوب مي‏شد. 

تاکتيک تهاجم به جناح دشمن نه تنها در شروع تک استفاده شد بلکه در طول عمليات نيز حتي‏المقدور از رويارويي مستقيم با دشمن خودداري مي‏شد و با هدف قرار دادن عقبه‏ها و جناح‏هاي دشمن، سنگرهاي مستحکم فرومي‏ريخت. 

3 - سرعت عمل در شکستن خط، تصرف سرپل مهم در غرب کانال ماهي و تصرف جاي پا در شمال پنج ضلعي. 

4 - عبور موفقيت‏آميز يگان از يگان با توجه به محدوديت زمين منطقه. 

5 - تراکم و تمرکز آتش دقيق بر مواضع دشمن. 

6 - انعطاف‏پذيري در طرح‏ريزي مانور (به ويژه در حين عمليات). 

7 - سرعت عمل در بازسازي يگان‏ها. 

8 - استقامت و فداکاري نيروها توأم با حضور مستمر فرماندهان در خطوط مقدم. 

در مجموع قابليت و توانايي سپاه در طرح‏ريزي و اجراي عملياتي به اين وسعت و با اين پيچيدگي که به درهم شکستن قوي‏ترين استحکامات دشمن در شرق بصره انجاميد، به عنوان يک اصل خدشه‏ناپذير تأييد و تثبيت شد. بعدها يکي از کارشناسان خارجي عمليات کربلاي 5 را برجسته‏ترين عمليات نظامي ايران در طول جنگ تحميلي عنوان کرد و يکي از رهبران مشهور کشورهاي غيرمتعهد در ديداري با هيئت ديپلماتيک ايران گفت: ارتشي که استحکامات عراق در منطقه شرق بصره را تسخير کرده باشد، قوي‏ترين نيروي زميني خاورميانه را در اختيار دارد. 

مرحله سوم جنگ شهرها

مرحله سوم جنگ شهرها

سومين مرحله از جنگ شهرها تنها 2 روز پس از آغاز عمليات کربلاي 5 از تاريخ 21 / 10 / 1365 با بمباران سوسنگرد آغاز شد و تا ساعت 12 پنج‏شنبه 3 / 12 / 1365 به مدت 42 روز ادامه يافت. در اين مرحله که 66 شهر و بخش کشور هدف بمباران و حملات موشکي قرار گرفت، مجموعا 3050 تن شهيد و 11163 تن مجروح شدند. 

رژيم عراق اساسا از حمله به شهرها و مناطق غيرنظامي دو هدف را دنبال مي‏کرد: جبران شکست نظامي در جبهه‏هاي نبرد و فشار روحي - رواني به مردم ايران. خبرگزاري فرانسه در اين باره گزارش داد: 

«رژيم عراق که براي مهار کردن حمله ايران در چند کيلومتري بصره گرفتار دشواري‏هاي فراوان شده، تصميم گرفت اين شکست را با حملات هوايي عليه شهرهاي ايران جبران کند.» [1] .

عراق با از سر گيري جنگ شهرها اميدوار بود تأثيرات سياسي - نظامي ناشي از پيروزي ايران را تحت‏الشعاع قرار دهد ولي با حملات موشکي و توپخانه ايران به شهرهاي عراق، به ويژه گلوله‏باران شهر بصره (پس از پيشروي نظامي ايران به سوي اين شهر)، رژيم عراق عملا در موقعيت بسيار دشواري قرار گرفت. خبرنگار روزنامه واشنگتن پست در اين باره گزارش داد: 

«اکثر يک ميليون نفر ساکنان شهر (بصره) از ده روز قبل که ايران حمله‏هاي خود را آغاز کرد به شمال گريختند... جاده بصره به مناطق شمالي عراق از ستون‏هاي نيروهاي عراقي که به سوي جبهه در حرکت‏اند و آمبولانس‏ها و آوارگاني که در جهت مخالف پيش مي‏روند لبريز است.» [2] .

در اين وضعيت رژيم عراق هيچ راه گريزي جز توقف حمله به شهرها نداشت. ضمن اينکه تلاش اين رژيم براي تضعيف روحي - رواني مردم ايران و تشديد درخواست پايان جنگ، در ايران نيز با نتيجه مطلوب همراه نبود. تايمز مالي چاپ لندن درباره استراتژي عراق و شکست آن به نقل از ديپلمات‏هاي غربي نوشت: 

«استراتژي عراق در حمله به شهرهاي ايران، نتيجه عکس داده است و به جاي ايجاد فشار براي پايان دادن به جنگ، مردم را خشمگين کرده است.» [3] .

رژيم عراق که براي جبران شکست در عمليات کربلاي 5 و کاهش فشار نظامي رزمندگان در شرق بصره، دست به جنگ شهرها زده بود، در اين وضعيت، تداوم جنگ شهرها نتيجه‏اي براي اين رژيم در پي نداشت لذا به ناچار دور سوم جنگ شهرها را متوقف کرد. راديو بي. بي. سي در اين باره گفت: 

«حملات عراق ممکن است در واقع روحيه مردم را در ايران قوي‏تر کرده باشد.... به همين دليل است که عراق تصميم گرفته است اعلام کند که از حمله به شهرهاي ايران به مدت دو هفته خودداري مي‏کند.» [4] .

 

پي نوشته ها :

[1] روزنامه رسالت، 25 / 10 / 1365، به نقل از واحد مرکزي خبر.

[2] روزنامه کيهان، 29 / 10 / 1365.

[3] روزنامه جمهوري اسلامي، 9 / 11 / 1365.

[4] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، 1 / 12 / 1365، راديو بي. بي. سي.

بازتاب عمليات

بازتاب عمليات

در خطر قرار گرفتن بصره و همچنين شرايط سياسي و نظامي حاکم بر جنگ و تأثيرات تعيين کننده آن در تغيير موازنه قوا، موجب گرديد عمليات کربلاي 5 و نتايج آن براي طرفين درگيري داراي اهميت و نقش بسزايي باشد. به همين دليل ايران و عراق امکانات و نيروهاي بسياري به صحنه نبرد وارد کردند، ضمن اينکه تلاش‏هاي سياسي جنگ به ويژه اقدامات امريکا و شوروي در سطح بين‏المللي و منطقه و مناسبات با دو کشور ايران و عراق نيز وارد مرحله جديدي شد. 

نظر به اهميت عمليات در شرق بصره و ادعاي مکرر عراق مبني بر عقب راندن قواي نظامي ايران، گزارشگران سياسي و نظامي هر چند با تأخير وارد منطقه شدند و گزارش‏هاي خود را درباره موفقيت و موقعيت نيروهاي ايراني هر چند ناقص انتشار دادند، ليکن اين گزارش‏ها بخشي از واقعيت را ترسيم مي‏کند. روزنامه تايمز مالي نوشت: 

«نيروهاي ايراني همچنان بر مواضعي که در عمليات اخير در شلمچه، در جنوب شرقي بصره، به دست آورده‏اند، مسلط هستند... يک ژنرال عراق گفته است ايرانيان از قسمت اعظم مناطق تصرف شده عقب رانده شده‏اند، اما اين ادعايي بيش نيست و با حقيقت مطابقت ندارد.» [1] .

خبرنگار اين روزنامه مشاهدات خود را چنين ترسيم مي‏کند:  

«من به اتفاق دو خبرنگار ديگر از کليه مناطق عملياتي به ويژه جزيره بوارين در رودخانه شط العرب و شهر دوعيجي ديدن کرديم و اينک تأييد مي‏کنيم که جمهوري اسلامي ايران پيروزي مهمي در شرق بصره به دست آورده که نشان دهنده وقوع عمليات سرنوشت‏ساز در منطقه است. رزمندگان ايراني در نقاط مختلف تا چهار خط دفاعي عراق را در هم شکسته‏اند که در اين خطوط سيم‏هاي خاردار، ميدان مين و مناطق به آب بسته شده مشهود بود. 

نيروهاي ايران از روحيه‏اي بسيار بالا برخوردارند زيرا مي‏دانند مواضعي را که تصرف کرده‏اند، خطوط دفاعي سابق عراق در شرق بصره بوده است. يک ژنرال عراق که در جبهه اسير شده از تشتت و هرج و مرج در صفوف ارتش عراق و روحيه پايين سربازان عراقي سخن مي‏گفت.» [2] .

روزنامه ديلي تلگراف اين عمليات را مقدمه عمليات بزرگ‏تري برشمرده و مي‏نويسد: 

«تحليلگران جنگ معتقدند ايران اينک به حمله بزرگ ديگري نياز دارد که کار جنگ را پيروزمندانه خاتمه دهد.» [3] .

اهداف عمليات، ميزان موفقيت قواي نظامي ايران و نتايج آن عمده‏ترين مباحثي بود که کارشناسان و صاحب‏نظران سياسي و نظامي به آن توجه کردند. از جمله محورهاي تحليل و اخبار رسانه‏ها و محافل خبري از اهداف عمليات چنين است: 

- جداسازي منطقه جنوب کشور عراق از بقيه اين کشور. 

- جلوگيري از برگزاري اجلاس سران کشورهاي اسلامي در کويت. 

- اعلام حکومت نيمه جمهوري در مناطق تصرف شده. 

- اعلام خطر به حاميان عراق. 

- بهره‏برداري رواني از پيروزي عمليات و ادعاي تداوم عمليات انتقامي عليه عراق. 

- سقوط صدام. 

روزنامه لوماتن دوپاري چاپ فرانسه درباره اهداف ايران از عمليات کربلاي 5 نوشت: 

«هدف استراتژيک تهران قطعا اين است تا منطقه جنوب عراق را از بقيه کشور جدا کند و حداکثر منظور اين است که شهر بصره و اطراف آن اشغال شود. در آن صورت نيروهاي ايران خواهند توانست با اعلام يک «نيمه جمهوري اسلامي» در خاک عراق، خواستار سقوط صدام شوند.» [4] .

راديو بي. بي. سي نيز به نقل از مفسران گفت: 

«بسياري از مفسران عقيده دارند که هدف حمله جاري ايران تصرف بصره است، زيرا سقوط بصره از نظر رواني و اقتصادي چنان ضربه بزرگي خواهد بود که صدام حسين به دشواري خواهد توانست آن را تحمل کند.» [5] .

روزنامه کريستين ساينس مانيتور، چاپ امريکا دو هدف عمده براي ايران در صحنه نظامي و سياسي قائل شده و مي‏نويسد: 

«در صحنه نظامي ايران قصد دارد نيروهاي خود را در بهترين موقعيت سوق الجيشي براي يک تهاجم همه جانبه عليه بصره قرار دهد و در صحنه سياسي ايران مي‏خواهد کشورهاي اسلامي را از شرکت در اجلاس آينده کنفرانس اسلامي که براي 26 ژانويه (6 بهمن) در کويت برنامه‏ريزي شده باز دارد.» [6] .

هفته‏نامه اکسپرس چاپ سوئد با توجه به فرض احتمال سقوط صدام و پيروزي ايران به نقل از يک کارشناس انگليسي در امور خاورميانه مي‏نويسد: 

«اگر ايران پيروز شود، پس از فشار بر کشورهاي عربي حوزه خليج‏فارس، به تدريج نوبت اسرائيل خواهد شد. اگر بصره به محاصره درآيد و يا سقوط کند بزرگترين ضربه روحي و رواني بر رژيم بغداد وارد خواهد شد و اين رژيم ميان زمين و آسمان معلق خواهد شد... هيچ چيز به اندازه سقوط صدام حسين نمي‏تواند موجب وحشت رهبران کشورهاي غربي - که اين روزها از تزلزل روحي و رواني بغداد نگرانند - شود.... اگر ايرانيان به بصره نزديک‏تر شوند، وقوع يک سقوط روحي - رواني در بغداد دور از احتمال نيست.» [7] .

کانال 4 شبکه تلويزيوني تجاري انگليس در تفسير خود گفت: 

«ايران از حملات جاري سه هدف را دنبال مي‏کند، اول اينکه به عراق و حاميان دولت عراق اعلام خطر کند که ايران آماده است عمليات جنگي را ادامه دهد. ايران مي‏کوشد به آنها تفهيم کند که علي‏رغم حملات عراق به منابع اقتصادي و مسکوني، ايران مي‏تواند  چنين حملاتي را انجام دهد. هدف دوم ايران اين است که به حاميان صدام به خصوص کويت، هشدار دهد. ايران مي‏کوشد از برپايي کنفرانس سران کشورهاي اسلامي در کويت جلوگيري کند، لذا با اين حملات مي‏کوشد جلو برگزاري اين کنفرانس را بگيرد. هدف سوم ايران، بهره‏برداري رواني است تا به همه نشان دهد که ايران توان انجام اين حملات را دارد و مي‏تواند در حملات خود مناطقي در داخل عراق را تصرف کند.... ايراني‏ها اعتقاد دارند که حملات انتقامي ايران بايد ادامه يابد.» [8] .

تأکيد مفسران و تحليلگران سياسي - نظامي بر بصره به عنوان هدف عملياتي ايران و تأثيرات ناشي از آن عمدتا متأثر از چند موضوع بود: 

1 - تبليغات و اقدامات ايران پس از عمليات فاو مبني بر تعيين سرنوشت جنگ، لزوما ايجاب مي‏کرد عمليات نظامي ايران به يک هدف استراتژيک منتهي شود. 

2 - طرح‏ريزي و اجراي عمليات در شرق بصره، تحليلگران ايران و مفسران را بدين باور و نتيجه رساند که هدف ايران بصره مي‏باشد. 

3 - آثار ناشي از سقوط بصره در پيروزي سياسي - نظامي ايران و تبعات آن در سطح منطقه از جمله مسائلي بود که کليه ناظران را مضطرب و نگران کرده بود. بنابراين تأکيد بر بصره به عنوان هدف عمليات و سقوط احتمالي آن، اعلام نوعي هشدار و آماده‏باش براي مقابله با پيدايش هر گونه حادثه غيرمترقبه تلقي مي‏شد. 

فصلنامه فارين آفرز چاپ امريکا در اين باره نوشت: 

«شش سال پس از شروع جنگ ايران و عراق، واشنگتن با توجه به منافع حياتي خود در خاورميانه، اعتراف کرده است که از روند جنگ نگران است. بر اساس ارزيابي‏هاي استراتژيک، ايران برنده جنگ است. زيرا ايران کشوري است با 42 ميليون نفر جمعيت که يک انقلاب موفقيت‏آميز را همراه دارد و عراق 50 ميليارد بدهي خارجي دارد که از پرداخت آن عاجز مانده است.» [9] .

امريکايي‏ها نيز در حالي که نسبت به نتايج عمليات نگران بودند به تدريج برتري قواي نظامي ايران بر عراقي‏ها را پذيرفتند، طوري که فيليپ اوکلي سخنگوي وزارت خارجه امريکا گفت: 

«اگر جنگ به غرب درياچه ماهي گسترش يافته باشد، نشان اين خواهد بود که نيروهاي ايران پس از به دست آوردن پايگاه در غرب شط العرب در ناحيه شلمچه، به تدريج اما مطمئن، وجب به وجب داخل خاک عراق پيش مي‏روند.» [10] .

«اعتماد به نفس» و اميد به کسب پيروزي به عنوان عامل برتري روحي - رواني ايران در برابر عراق نکات مهمي بود که محافل سياسي - نظامي به آن اشاره کردند. يکي از کارشناسان مسائل خاورميانه مي‏گويد: 

«من فکر مي‏کنم که ايراني‏ها در مرحله جديدي از جنگ قرار گرفته‏اند و به خود اعتماد پيدا کرده‏اند و اين امر در سال 1363 (1985) و احتمالا از سال 1362 (1984) در حملات مجنون و هويزه به چشم نمي‏خورد. آنها دليلي نداشتند که فکر کنند قادر به پيروزي مي‏باشند ولي عمليات فاو و مهران در سال گذشته به آنها نشان داد که به اين امر قادر مي‏باشند و هم اکنون آنها براي کسب پيروزي عجله دارند.» [11] .

فايننشال تايمز چاپ لندن نيز طي مقاله‏اي به قلم مايکل فيله در اين باره نوشت: 

«در هفته‏هاي اخير ايراني‏ها به اين نتيجه رسيده‏اند که سرانجام دارند جنگ خليج‏فارس به پيروزي مي‏رسند، ايراني‏ها عزم خود را جزم کرده‏اند تا صدام حسين رئيس جمهور عراق را که در سپتامبر 1980 (شهريور 1359) جنگ را آغاز کرده، تنبيه نمايند... اگر چه تجهيزات و جنگ‏افزارهاي عراق به مراتب پيشرفته‏تر از تجهيزات ايران است ولي اراده دست زدن به تهاجم در عراق وجود ندارد، مدت‏هاست که محافل غربي بدين نتيجه رسيده‏اند که بغداد نمي‏تواند پيروز شود.» [12] .

خبرنگار اعزامي بي. بي. سي به ايران طي گزارشي که از بخش انگليسي راديو لندن منتشر شد، گفت: 

«من فکر مي‏کنم کسي در اين جنگ پيروز است که داراي اراده است و من فکر مي‏کنم دو عامل در اين جهت کاملا به نفع ايراني‏ها است: اولين عامل تعهد شگفت‏انگيز اين ملت براي از بين بردن صدام - که در تهران کاملا مانند کارتر، اسرائيلي‏ها و شيطان بزرگ، امريکا، ديده مي‏شود - مي‏باشد. دومين عامل، امواج عظيم انساني است که همچون موجي در پي موج ديگر مي‏آيند... احساس اکثريت اين است که مردم ايران مي‏خواهند بجنگند و خواهند جنگيد تا به نحوي از انحاء صدام حسين را به تسليم وادارند.... اراده مطلقي براي ادامه جنگ در ايران وجود دارد که در قلب آن، اسلام و تشيع وجود دارد و به علاوه طبيعت سخت ايراني‏ها.» [13] .

 

بررسي مواضع امريکا

>مواضع امريکا

مواضع امريکا

اقدامات سياسي - نظامي ايران پس از فتح فاو و متقابلا شکست ماجراي مک فارلين، امريکا را از پيامد تحولات جنگ عميقا نگران کرده بود. در واقع امريکايي‏ها از احتمال وقوع حوادث غيرمترقبه و ناتواني در مهار آن، دچار تشويش بودند. در اين ميان افشاي ماجراي مک فارلين و تأثيرات عميق آن بر شکست سياست‏هاي امريکا و بهره‏برداري شوروي از اين جريان، اوضاع را به شدت پيچيده و دشوار کرد. 

اظهار تشکر عراقي‏ها از کمک‏هاي اطلاعاتي امريکا پس از لو رفتن عمليات کربلاي 4، نشان دهنده تلاش امريکا براي ممانعت از پيروزي ايران بود. امريکايي‏ها، به تدريج مبادرت به کسب اعتماد عراق کردند و اميدوار بودند آثار و تبعات نامطلوب شکست سياست امريکا را در منطقه جبران کنند و مجددا ابتکار عمل را به دست گيرند. در اين وضعيت عمليات کربلاي 5 آغاز شد. 

سفر شتابزده ريچارد مورفي به منطقه و سخنان مقامات امريکا، نشان دهنده نگراني و اضطراب امريکايي‏ها بود. روزنامه السفير در اين باره نوشت: 

«پيروزي‏هاي ايران عليه رژيم صدام، باعث شتاب مورفي در سفرش به خاورميانه شد و از آنجا که مرحله کنوني جنگ ايران و عراق از حساسيت خاصي برخوردار است، دگرگوني حاصل در ميدان جنگ مستلزم حضور قوي سياسي امريکا در منطقه مي‏باشد.» [14] .

با مشخص شدن ابعاد عمليات و ناتواني عراق در بازپس‏گيري مناطق تصرف شده، واينبرگر وزير دفاع امريکا به خبرنگار واشنگتن پست گفت: 

«اگر ايران در جنگ خليج‏فارس که وارد هفتمين سالش مي‏شود، پيروز شود، اين امر براي همه کاملا مصيبت‏بار خواهد بود. پيروزي ايران امکان دارد که يک پايگاه دريايي در درياي گرم در اختيار شوروي بگذارد و نفت منطقه خليج‏فارس را در دسترس آن قرار دهد.» 

چند روز بعد رئيس جمهور امريکا (ريگان) بيانيه‏اي صادر کرد که در آن آمده بود: 

«امريکا همچنان مصمم است جريان آزاد نفت از تنگه‏ي هرمز ادامه يابد. ما همچنين خود را ملزم به حمايت از دوستانمان در خليج‏فارس که پيوندهاي عميق و دراز مدت با آنها داريم، مي‏دانيم. ادامه اين نبرد خونين موجب نگراني عميق امريکاست. اين جنگي است که نه تنها منابع استراتژيک امريکا را بلکه ثبات و امنيت دوستان امريکا را در منطقه تهديد مي‏کند. ما گسترش جنگ را به عنوان تهديدي عليه منافع خود و دوستانمان در منطقه تلقي مي‏کنيم.» [15]  [16] .

تأکيد بر «ثبات امنيت منطقه و حمايت از کشورهاي دوست امريکا» در بيانيه ريگان، ارسال پيام آشکار به ايران و همچنين شوروي تلقي مي‏شد، زيرا ضمن اينکه تحرکات و اقدامات سياسي - نظامي ايران «منابع استراتژيک امريکا» را تهديد مي‏کرد، به گمان امريکايي‏ها روس‏ها مي‏توانستند به گونه‏اي مؤثر از حوادث و رخدادهاي ناشي از تلاش‏هاي ايران بهره‏برداري کنند. [17] .

موضع‏گيري جديد امريکا در واقع متأثر از تغيير چهره جنگ و اوضاع منطقه بود که بر اثر شکست سياست‏هاي پيشين امريکا و پيروزي ايران در عمليات کربلاي 5 حاصل شده بود. [18] .

اظهارات شولتز وزير خارجه امريکا نيز مؤيد تغيير سياست امريکا و اصرار بر اجراي آن بود. وي در کميته روابط خارجي سناي امريکا گفت: 

«ما علاقه‏منديم که اين جنگ از طريق مذاکره پايان پذيرد.... هيچ گونه چشم‏اندازي براي پيروزي عراق وجود ندارد.... پيروزي ايران در اين جنگ فاجعه‏اي براي علائق امريکا در زمينه سياسي و نفت در خاورميانه به حساب مي‏آيد.» [19] .

وزير خارجه امريکا درباره علت ارسال اسلحه به ايران نيز گفت: 

«علائق متعدد در منطقه، انگيزه روشني براي بهبود روابط با ايران به دست مي‏دهد و همان گونه که مي‏دانيد ما نشانه‏اي از مقاصد خود را به صورت اجازه صدور اسلحه به آن کشور متجلي ساختيم، اما اين علامت نتوانست پاسخ قابل قبولي را از سوي ايران باعث شود و هرگز تکرار نخواهد شد.» [20] .

در واقع بخشي از اظهارات شولتز پاسخ به مصاحبه آقاي هاشمي رفسنجاني محسوب مي‏شد. به گمان شولتز آنچه که از سوي ايران انجام گرفته است نه تنها در چارچوب سياست‏هاي امريکا معنا و مفهوم ندارد بلکه با منافع امريکا نيز مغايرت آشکار دارد. 

در عين حال جمهوري اسلامي ايران همچنان اميدوار بود که علاوه بر عادي سازي روابط با امريکا، با پيشقدم شدن امريکا و تأمين نظرات ايران، اقدامات جدي براي خاتمه بخشيدن به جنگ، با حذف صدام، انجام گيرد. آقاي هاشمي يک روز پس از اظهارات شولتز در کميته روابط خارجي سناي امريکا، در مصاحبه مطبوعاتي با رسانه‏هاي داخلي و خارجي ضمن تحليلي، مشکل اصلي امريکا را «درگيري جناحي در داخل» و «عدم شجاعت ريگان در اتخاذ تصميم» ارزيابي کرد. 

در هر صورت، سياست جديد امريکا متأثر از عوامل متعددي بود که عمدتا ناشي مي‏شد از شکست ماجراي مک فارلين و عدم تمايل امريکا به ادامه و تکرار آن، ضرورت دلجويي از عراق و اعراب که عميقا به سياست‏هاي امريکا مظنون و بي‏اعتماد شده بودند و مهم‏تر از همه رقابت با روس‏ها که طي اين روند فرصت را غنيمت شمرده با ارائه پيشنهاد صلح، محور تلاش‏هاي ديپلماتيک براي پايان بخشيدن به جنگ قرار گرفتند. 

 

پي نوشته ها :

[1] روزنامه رسالت، 25 / 10 / 1365، به نقل از واحد مرکزي خبر.

[2] روزنامه رسالت، 6 / 11 / 1365، گزارش رسانه‏هاي آلمان غربي.

[3] روزنامه کيهان، 29 / 10 / 1365.

[4] خبرگزاري جمهوري اسلامي، 30 / 10 / 1365.

[5] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، 28 / 10 / 1365.

[6] همان.

[7] روزنامه رسالت، 28 / 10 / 1365، خبرگزاري جمهوري اسلامي.

[8] روزنامه کيهان، 27 / 10 / 1366.

[9] همان.

[10] روزنامه جمهوري اسلامي، 25 / 10 / 1365، به نقل از آسوشيتدپرس.

[11] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، 29 / 10 / 1365، شهرام چوبين در مصاحبه با راديو بي. بي. سي، 28 / 10 / 1365.

[12] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، بولتن «بررسي مطبوعات جهان»، شماره 1218، 28 / 11 / 1365.

[13] روزنامه رسالت، 6 / 10 / 1365، واحد مرکزي خبر.

[14] روزنامه رسالت، 25 / 10 / 1365، روزنامه السفير.

[15] روزنامه رسالت، 4 / 11 / 1365، خبرگزاري يونايتدپرس.

[16] جمهوري اسلامي ايران نيز با درک و تلقي‏اي که از مواضع اخير امريکا و اقدامات احتمالي اين کشور در منطقه و در برابر ايران داشت، مبادرت به موضع‏گيري کرد، آقاي هاشمي يک روز بعد از بيانيه‏ي ريگان، طي تحليلي از مواضع و سياست‏هاي بعضا متناقض و تشنج‏زاي امريکا، اظهار کرد: 

«آن روزي که جنگ را شروع کرديد و اين ديوانه را تحريک کرديد که اين جنگ را شروع بکند و اين امکانات را در اختيارش گذاشتيد که اين جور دارد شهرهاي ما را مي‏زند، آن امنيت خليج‏فارس نبود، حالا شده امنيت خليج‏فارس و اين آقا (ريگان) اين جور حرف مي‏زنند، خيلي عجيب است... مسئله اين است که رئيس جمهوري مثل آقاي ريگان در بيانيه رسمي هشدار مي‏دهد به جمهوري اسلامي که جنگ توسعه پيدا نکند، مگر ما مي‏خواستيم جنگ را توسعه بدهيم؟... اين شما هستيد که مدام تحريک مي‏کنيد که خودشان را (کشورهاي منطقه) در جنگ شريک کنند. به آنها بگوييد که خودشان را کنار بکشند، نصيحتي که ما مي‏کنيم، همين را تکرار کنيد. آنها شريک جنگ نباشند، ما با آنها رفيقيم، با آنها روابط صميمي داريم، از طرفي ما حدس مي‏زنيم که شما اين حرف‏ها را به خاطر وضع سياسي اخيرتان مي‏گوييد.» 

(مشروح مذاکرات مجلس شوراي اسلامي، دور دوم، جلسه 66، 25 / 11 / 65، سخنان قبل از دستور).

[17] شوروي در برابر وضعيت جديد در منطقه و اقدامات و مواضع امريکا، مبادرت به اعلام موضع نمود. از جمله روزنامه پراودا ارگان رسمي حکومت شوروي نوشت: 

«امريکا بار ديگر مي‏خواهد از اين وضعيت وخيم بهره‏برداري کند. شوروي سياست کاملا متفاوتي را دنبال مي‏کند و حاضر است به تلاش‏هاي سازنده و شرافتمندانه از جمله تلاش‏هاي سازمان ملل که بتواند جنگ ايران و عراق را به سوي يک حل و فصل مسالمت‏آميز سوق دهد، کمک کند.» 

(خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه گزارش‏هاي ويژه، 6 / 11 / 1365، روزنامه پراودا، 

5 / 11 / 1365).

[18] تلقي ايران از تغيير مواضع امريکا، منجر به عکس‏العمل شديد مسئولان شد. طوري که آقاي هاشمي در سخنان قبل از دستور مجلس شوراي اسلامي اظهار کرد: 

«شما در طرحي که براي نزديک شدن به ايران داشتيد، شکست خورديد. حالا مي‏خواهيد بگوييد که نه، ما با جمهوري اسلامي سر جنگ داريم. اين تناقض است. شما ديروز در حرف‏هايتان صريح گفتيد که ايران يک کشور مهمي است و ما بايد با او رابطه داشته باشيم، شما گفتيد که اهميت استراتژيک ايران را قبول داريد، شما گفتيد ايران تروريست نيست، شما گفتيد که مصلحت امريکا ايجاب مي‏کند با ايران رابطه داشته باشد؛ خوب امروز برمي‏گرديد اين حرف‏ها را مي‏زنيد، اينکه بدتر مي‏شود در داخل، معلوم مي‏شود سياستتان مبنا ندارد، يا ديروز دروغ مي‏گفتيد يا امروز دروغ مي‏گوييد.» 

(مشروح مذاکرات مجلس شوراي اسلامي، دور دوم، جلسه 66، 25 / 11 / 65، سخنان قبل از دستور).

[19] روزنامه اطلاعات، 8 / 11 / 1365، خبرگزاري يونايتدپرس.

[20] همان.

عمليات تکميلي کربلاي 5

عمليات تکميلي کربلاي 5

 

>شناسنامه عمليات

>طراحي عمليات

>شرح عمليات

>ارزيابي و نتايج عمليات تکميلي کربلاي 5

 

شناسنامه عمليات

نام عمليات: تکميلي کربلاي 5 

منطقه عمليات: جبهه جنوبي - شلمچه 

رمز عمليات: يا زهرا (س) 

تاريخ عمليات: 3 / 12 / 1365 تا 13 / 12 / 1365 

نوع عمليات: نيمه گسترده 

فرماندهي عمليات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

سازمان رزم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

هدف عمليات: ترميم خط خودي در منطقه عملياتي کربلاي 5 

استعداد نيروهاي درگير خودي: 30 گردان پياده 

استعداد نيروهاي درگير دشمن: 40 گردان پياده، 15 گردان زرهي، 12 گردان مکانيزه و 13 گردان کماندو 

تلفات عراق: حدود 10000 کشته و زخمي و 256 اسير 

خسارات عراق: انهدام 5 هواپيما، 2 هلي‏کوپتر و 70 تانک و نفربر 

غنائم: 40 تانک و نفربر و 10 دستگاه ماشين‏آلات مهندسي 

نتايج عمليات: تکميل و ترميم خط پدافندي در نهر جاسم، توسعه سرپل غرب نهر جاسم و پيشروي به سوي کانال زوجي، تصرف مجدد سرپل غرب کانال ماهي، انهدام امکانات و نيروي دشمن. 

عمليات تکميلي کربلاي 5 [1] .

 

طراحي عمليات

در حالي که به دلايل مختلف تداوم عمليات کربلاي 5 ضروري بود، ليکن آمادگي لازم به تناسب پيچيدگي زمين و مشکلات پيشروي وجود نداشت و تأمل براي آمادگي بيشتر نيز به افزايش موانع و تقويت مواضع دشمن مي‏انجاميد. مبتني بر اين وضعيت، براي رسيدن به کانال زوجي، راه کارهاي مختلفي مطرح بود، از جمله: 1 - حرکت از نخلستان‏ها. 2 - پيشروي از سمت راست ساحل کانال پرورش ماهي. 

3 - حرکت از وسط و باز شدن به جناحين. 

به رغم مشکلات فراواني که ناشي از کمبود توان براي رسيدن به خط پدافندي مطمئن، وضعيت آرايش مواضع و استحکامات دشمن و نداشتن «آتش» و «عقبه» مناسب خودي بود، با توجه به ضرورت دستيابي به اهداف تعيين شده، تصميم به اجراي عمليات گرفته شد. 

 

شرح عمليات

مرحله اول عمليات، با حرکت از وسط به منظور تکميل خط پدافندي و انتقال آن از شرق نهر جاسم به غرب آن (براي مهياسازي مقدمات دستيابي به کانال زوجي)، در ساعت 8 شب 3 / 12 / 1365 آغاز شد. 

در اين مرحله لشکرهاي 8 نجف و 14 امام حسين (ع) نقش محوري در تأمين اهداف تعيين شده داشتند و تدبير شده بود که لشکرهاي  31 عاشورا و 7 ولي عصر (عج) نيز در جناح اين دو لشکر اقدام به تصرف مواضع هلالي شکل و زدن خاکريز در جناح خود کنند. 

پس از آغاز تک، لشکر 14 موفق به تصرف چهارراه شلمچه شد و لشکر 8 نيز با تصرف دو قرارگاه دشمن، از نهر جاسم عبور کرد، سپس با الحاق لشکر 8، و لشکر 14 منطقه تصرف شده تأمين گرديد. در جناح راست لشکر 8، لشکر 31 دو موضع هلالي دشمن را تصرف کرد و لشکر 7 با احداث خاکريز، جناح لشکر 31 را تأمين کرد. عمليات در روز نيز ادامه يافت و نيروهايي از لشکرهاي 7 و 31 به اتفاق توانستند دو موضع هلالي ديگر را تصرف کنند. 

بدين ترتيب اهداف مرحله اول عمليات تأمين شد و 140 تن از نيروهاي دشمن اسير شدند. 

دشمن در همان روز اول عمليات اقدام به سه پاتک کرد و دو بار از سلاح شيميايي استفاده نمود و براي ممانعت از پيشروي بعدي نيروهاي خودي، خطوط 500 و 1000 را با سه تيپ پياده و مکانيزه تقويت کرد. 

مرحله دوم عمليات در تاريخ 6 / 12 / 1365 با 12 گردان از لشکرهاي 8، 14، 17، 105 و 32 آغاز شد. 

در اين مرحله از عمليات به علت هوشياري دشمن و اقداماتي که براي تقويت خطوط انجام داده بود و همچنين پيچيدگي زمين و فشار دشمن، در جناح چپ منطقه عملياتي موفقيتي به دست نيامد، ليکن در محور راست، لشکرهاي 8، 32 و 14 پيشروي کردند. 

علاوه بر مشکلات ياد شده وضعيت نامساعد هوا و گلي بودن زمين منطقه، مانع از تردد و پشتيباني مناسب نيروهاي عمل کننده مي‏شد گر چه تردد با خودروهاي شني‏دار امکان‏پذير بود، ليکن محدود بودن تعداد اين وسيله، مانع از جابه‏جايي و پشتيباني در حد ضرورت بود. 

پس از مرحله اول و دوم عمليات و آشنايي بيشتر با زمين منطقه و نقاط قوت دشمن، براي ادامه عمليات، محور چپ (چهار ضلعي نخلستان) به دليل مشکلات و موانعي که براي پيشروي داشت، حذف  شد و تلاش عمده براي دستيابي به خط 1000 و 1500 مد نظر قرار گرفت. 

مرحله سوم عمليات در تاريخ 9 / 12 / 1365 با 9 گردان از يگان‏هاي 27، 25، 8 و 44 آغاز شد. در اين مرحله لشکر 27 موفق به تصرف يکي از مستحکم‏ترين قرارگاه‏هاي دشمن در منطقه شد. ساير يگان‏ها نيز موفقيت‏هايي کسب کردند، ليکن پاتک‏هاي متوالي و مقاومت دشمن در برخي محورها مانع از تصرف کامل منطقه و تأمين آن شد و تنها قسمتي از خط 500 دشمن در اختيار نيروهاي خودي قرار گرفت. 

چهارمين مرحله عمليات در تاريخ 11 / 12 / 1365 به اجرا درآمد، در اين مرحله قرار شد پس از تأمين خط 1000، بلافاصله با استفاده از نيروي زرهي، با عبور از يگان‏هاي عمل کننده، پيشروي ادامه يابد. نيروهاي عمل کننده در اين مرحله توانستند حدود ساعت 3 بامداد به خاکريز 1000 برسند، ليکن مقاومت و پاتک‏هاي متوالي دشمن و آتش انبوه، آن هم قبل از روشن شدن هوا، مانع از تأمين اهداف شد. 

در اين مرحله تنها لشکر 41 توانست با استفاده از نيروي زرهي در کنار کانال پرورش ماهي، به دليل وضعيت مناسب زمين، پيشروي کند و خود را به هلالي سوم برساند. 

پس از اين مرحله بار ديگر (تا 13 / 12 / 65) تلاش‏هايي انجام گرفت، ليکن وجود موانع دشمن (مين، سيم‏خاردار) و اجراي آتش شديد، مانع از پيشروي، الحاق، پاک‏سازي، احداث خاکريز و در نتيجه عدم دستيابي کامل به اهداف موردنظر شد. لذا الحاق در خط 1000 انجام نگرفت و مناطق آزاد شده در پشت خط 500 تثبيت گرديد. 

 

ارزيابي و نتايج عمليات تکميلي کربلاي 5

يگان‏هاي سپاه علي‏رغم کمبود توان لازم و وجود فشارهاي عديده، با استعداد حداکثر 30 گردان در عمليات شرکت کردند و با 30 تيپ دشمن درگير شدند و بخش قابل توجهي از آنها را منهدم و تعدادي  از نيروهاي دشمن را نيز اسير کردند. همچنين نگاهي به نتايج ده شبانه‏روز درگيري، ميزان موفقيت رزمندگان در عمليات تکميلي کربلاي 5 را نشان مي‏دهد: 

1 - تکميل و ترميم خط پدافندي خودي در نهر جاسم. 

2 - توسعه و تثبيت نهايي سرپل منطقه غرب نهر جاسم و پيشروي به سوي کانال زوجي. 

3 - تصرف مجدد سرپل کانال ماهي و گرفتن جناح اساسي از دشمن. 

4 - حضور مؤثر و تهديد منطقه استراتژيک شرق کانال زوجي. 

5 - انهدام بخش وسيعي از امکانات و نيروهاي دشمن. 

 

پي نوشته ها :

[1] متن گزارش عمليات تکميلي کربلاي 5 با استفاده از سند شماره 681 مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ (گزارش تداوم عمليات در شرق بصره تا کربلاي 5)، نوشته محمد دروديان تهيه شده است.

وصیت نامه اخلاقی شهدا(2)

وصیت نامه اخلاقی شهدا(2)

21- شهید نبی‌الله تقوی تولد به سال 1346:

«ای برادران و خواهران اگر جوانی منحرف شد، او را به راه مستقیم دعوت کنید و امر به معروف و نهی از منکر کنید و تولی و تبرا را نصب العین خود قرار بدهید و همیشه به یاد خدا باشید و برای رضای خدا قدم بردارید.

 

22- شهید حسین یحیایی متولد تهران به سال 1346، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«ای انسان‌های مسلمان قرآن بخوانید. حق مسجد را برآورید و حقوق مومنین را درست بجا آورید. دعاها، نمازهای جمعه و جماعت را با عشق و شور و شوق پر کنید.»

 

23- شهید محمد حسین آزمون محل تولد استان خراسان، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«بیایید قدر این عمر کوتاه خود را بدانید و خود را آماده سفر کنید، توشه و آذوقه و وسایل سفر را بردارید که آنجا هیچ چیز بدرد نمی‌خورد. مبادا گول دنیا و زرق و برقش را بخورید که اگر گول بخورید، الحق بیچاره و بدبختید.»

 

24- شهید حسن رئوفی فریمانی محل تولد استان خراسان، محل شهادت اروند رود به سال 1362:

«عزیزانم، زیارت قبور مطهر ائمه اطهار، بخصوص قبر مطهر امام هشتم (ع) را هرگز فراموش نکنید. حلال خدا را حلال و حرام خدا را حرام دانسته و از آن دوری کنید که حلال محمد (ص) همان حلال خداست تا روز قیامت و حرام وی نیز تا قیامت حرام است.»

 

25- شهید عیسی احیائی محل تولد تهران، محل شهادت شلمچه به سال 1366:

«از خون شهدا حفاظت کنید و نگذارید که خون پاسداران قرآن پایمال شود و در همه حال به خدا توکل کنید. بیشتر قرآن بخوانید و از این عمر کوتاه چند روزه کمال استفاده را بکنید و همیشه به یاد قیامت باشید و به نماز جماعت اهمیت دهید.»

 

26- شهید کرامت بهادری محل تولد استان فارس:

« به تقوا، صبر، عدالت، شکیبایی در برابر مصائب، عبادت در مقابل خداوند متعال، دستگیری از بیماران و احساس به مسئولیت در برابر جامعه سفارش می‌کنیم.»

 

27- شهید محمود داداشی محل تولد تهران به سال 1345، محل شهادت فکه به سال 1361:

«از هیچ ابرقدرتی نترسید و تا خدا و اسلام را دارید هیچ آسیبی به شما نخواهد رسید.»

 

28- شهید علی درویش محل تولد آمل به سال 1345، شهادت به سال 1364.

«توشه بردارید که پرواز نزدیک است و در آیات خداوند بسیار تامل کنید تا خداوند در بهای رحمت و حکمت و سعادت را برای شمایان باز نماید و زندگی حقیقی را بدست آورید و مواظب باشید که عوامل غفلت شما را از پرورش دهنده و صاحب اطمینان دور نکند.»

 

29- شهید علی پورحیدری محل تولد استان قم به سال 1345، شهادت به سال 1362:

«مردم از گناه دوری کنید چرا که هیچ نفعی از ارتکاب آن برای شما بوجود نمی‌آید. همیشه راستگو باشید که رهایی در راستگویی است و از دروغ بپرهیزید که مرگ در دروغگویی است. کار خیر کنید. کمتر حرف بزنید و بیشتر عمل کنید. هر شب قبل از خواب مقداری از اعمالتان را که در روز انجام دادید مرور کنید و سعی کنید فردایتان از دیروزتان بهتر باشد.»

 

30- شهید حمیدرضا... محل تولد تهران به سال 1339، محل شهادت ماووت به سال 1364:

«خواهرم حجاب شما زیبایی روح و اندیشه شماست. تضمین کننده سلامت و پارسایی جامعه است. حجاب مجوز ورود به بهشت است آیا واقعا بهشت نمی‌خواهی. خواهرم، غنچه نهفته در برگ را نچینید از بی‌حجابی است که عمر گل کوتاه است. جامعه را به ویرانی مکشید.»

 

31- شهید سید رضا هوشمند حسینی محل تولد تهران به سال 1342، شهادت به سال 1360:

«من نمی‌خواهم آینده را ببینم، می‌خواهم آینده را با خون خود بسازم تا شمایان بتوانید آینده سالم و زیبایی داشته باشید.»

 

32- شهید علی‌محمد نزاینده محل تولد تهران به سال 1331، محل شهادت فکه به سال 1361:

«دلهای خود را صاف کنید و از کبر و غرور دست بردارید، از نفاق بپرهیزید و بگذارید تا نور خدا و پرتو اسلام بر دل‌های شما بتابد.»

 

33- شهید محمدرضا مصلی‌نژاد محل تولد استان فارس:

«به خاندان اهلبیت عصمت و طهارت عشق بورزید که این رمز سعادت و خوشبختی است. با محبت و شوق اهلبیت (ع) زندگی کنید و فرزندانتان را با محبت آنان بزرگ کنید که سعادت فرزندانتان را با این کار بیمه می‌کنید. نهج‌البلاغه علی (ع) را بخوانید و مظلومیتش را دریابید.»

 

34- شهید مهرداد کله داری محل تولد تهران، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

« در برخوردتان اخلاق اسلامی را رعایت کنید. حق برادری را نسبت به یکدیگر رعایت کنید و به برادر خود هرگز به دیده خشم و نفرت منگرید و با هم مهربان باشید و به استقبال هم بروید. دست هم را بفشارید. بهشت برادران دینی خود غیبت مکنید. از اشتباهات هم بگذرید و به ظاهر نمره ندهید.»

 

35- شهید مصطفی اشبری محل تولد استان فارس، شهادت به سال 1364:

«بی‌تفاوتی به انقلاب بی‌تفاوتی به اسلام است. برادران عزیز مبادا در غفلت بمیرید که پیشوایان ما شهید می‌شوند و مبادا در حال بی‌تفاوتی بمیرید که علی اکبر در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد. در راه خدا کوشش کنید و با دشمنان خدا با شدت برخورد کنید و با هم مهربان باشید.»

 

36- شهید سید رضا علوی محل تولد آذربایجان به سال 1343، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«مبادا به دنیا فریفته شوید و به‌خاطر راحتی و خوشگذرانی در آن آخرت را به فراموشی سپارید. در جهاد، نماز و روزه به فکر نفس خود باشید که اگر مهار نشود شما را به ورطه سقوط می‌کشاند.»

 

37- شهید کمال قاسمی قره حسنلو محل تولد ارومیه به سال 1342، محل شهادت جزیره مجنون به سال 1362:

«عزیزانم! احوال و سیره نبی اکرم و ائمه اطهار را به خوبی مطالعه کنید قلب‌ها، اعمال و گفتارتان را با کلام نورانی آن معصومین منور سازید. اخلاص و فداکاری و تلاش را در همه حال ملاک خود سازید. شما را به جان آقا و سرورمان همیشه به یاد خانواده شهدا، اسرار و مجروحین باشید.»

 

38- شهید اکبر شکر الهی محل تولد ارومیه به سال 1345، محل شهادت جبهه‌های جنوب به سال 1344:

«چرا ما این همه به خود ظلم کنیم؟ تا کی خواهیم گفت (ظلمت نفسی). سعی کنید در همه کارهایتان خدا را مدنظر قرار دهید و وقتی سراغ کار یا حرفه‌ای رفتید اول پولش را حساب نکنید بلکه رضایت خدا را مدنظر قرار دهید.»

 

39- شهید مجید محمدروشن محل تولد تهران به سال 1340، محل شهادت عراق به سال 1361:

«به همه شما می‌گویم نماز جماعت و مسجد را ترک نکنید که اگر چنین کنید خیلی زیان دیده‌اید. برای شرکت در ادعیه کاهل مباشید که ما چیزی جز گریه و دعا برای آمرزش گناهانمان به درگاه ابدیت نداریم. در رفتن به نماز جمعه کوشا باشید و هر هفته سعی کنید به قبرستان سری بزنید و تماشا کنید تا بیشتر باورتان شود که باید به آنجا رفت. از موضع تهمت دوری کنید و نمازهای پنج‌گانه را سر وقت به جا آورید و نماز شب بخوانید. قرآن و نهج‌البلاغه بخوانید و پند گیرید.»

 

40- شهید حسین مسافر متولد سال 1347، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«به نام او که رفتنم از اوست، یادم از اوست و عشق و معبودم اوست. ای جوانان در غفلتت نمیرید که این گونه مردن ننگ است. ای جوانان دعا و استغفار را فراموش نکنید که همانا تسکین درد است و در راه خدا قدم بردارید.»

وصیت نامه اخلاقی شهدا(1)

وصیت نامه اخلاقی شهدا(1)

1- شهید حسین بیگلری محل تولد آذربایجان غربی:

«برادران! خدای نکرده نماز را از یاد نبرید تا آنجا که می‌توانید خوابتان را کم کنید. درس خوانده و در سنگر مدارس برای حفظ اسلام علم یاد بگیرید و با هم با صمیمیت زندگی کنید و بیشتر مطالعه کنید»

 

2- شهید کریم اسلامی محل تولد تهران، تاریخ شهادت 1364:

«بر شما باد نماز و نمازهای جمعه و جماعت که با شکوه برگزار گردد. بر شما باد جهاد با اموال و انفس. از غیبت و تهمت و دروغ دوری کنید و بر شما باد امر به معروف و نهی از منکر»

 

3- شهید اژدر بیهقی تولد استان اصفهان، تاریخ شهادت 1365:

«عمر خود را صرف لذایذ و هوی و هوس نکنید و مشغول تزکیه و خودسازی و جهاد اکبر شوید و مرگ را همیشه در جلو چشمان خود مجسم سازید تا از یاد خدا غافل نگردید.»

 

4- شهید ابوالفضل حقی محل تولد استان اصفهان، شهادت به سال 1364:

«در نماز غفلت مکنید و این جهاد یک امتحان است برای آخرت. سعی کنید که در این امتحان موفق باشید. محاسبه کنید خود را قبل از آنکه به حسابتان برسند. نگذارید قرآن غریب بماند.»

 

5- شهید محمدعلی خودسیانی محل تولد استان اصفهان، محل شهادت فاو به سال 1360:

«برادران به مظلوم کمک کنید و نگذارید کسی مظلوم واقع شود. هر کجا ظلمی روا شود به کمک مظلوم بشتابید.»

 

6- شهید محمد نصیری محل تولد استان اصفهان، محل شهادت فاو به سال 1364:

«هرگز از کشته شدن در راه خدا نهراسید. نماز جمعه و جماعت را زنده نگه دارید که دشمن از جماعت می‌ترسد.»

 

7- شهید سید مرتضی بحرالعلوم محل تولد استان بوشهر، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«آنگاه که غرور وجودت را فرا گرفت و تفاخر شعورت را و ذلت خویش را عزت یافتی و نخوت خویش را همت، قرآن بخوان.»

 

8- شهید حسین قائدی محل تولد استان بوشهر به سال 1346، محل شهادت شلمچه به سال 1367:

«به قرآن و نماز اهمیت دهید و در ادعیه شرکت کنید که دشمن از همین موضوع می‌هراسد. سه سنگر مسجد، مدرسه و جبهه را خالی نکنید.»

 

9- شهید اکبر رجبی محل تولد استان تهران به سال 1343، محل شهادت فاو به سال 1364:

«خواهران! شما را به خون شهدا سوگند حجابتان را رعایت کنید و بدانید که زینت شما حجاب شماست و به خدا هیچ چیز برای یک خواهر بهتر از غفت و پاکدامنی نیست.»

 

10- شهید محمد ابراهیم صمیعی ظفرقندی محل تولد تهران:

«از یاد خدا غافل مشوید. به مسجد زیاد بروید. قرآن و دعا زیاد بخوانید و برای حسین بن علی (ع) و مظلومیت اسلام گریه کنید. گریه تنها سلاح ماست و بس.»

 

11- شهید مهدی رجب بیگی‌ محل تولد تهران به سال 1336، شهادت تهران:

«باید که در راه آرمان شهدا تلاش کرد تا یادشان باقی بماند. باید که تا رسیدن به شهر توحید به پیش رفت و دزدان نان محرومان را در نیمه راه اسیر کرد. باید که شعر شهدا را در کلام امام شنید و بر پیمانشان تا رسیدن به حکومت قسط و عدل و جاری شدن قوانین قرآن رفت و راه را پیود و آنگاه که از فرط جهالت، امانت را از یاد بردی و به خیال سعادت اسیر ضلالت گشتی قرآن بخوان.»

 

12- شهید عباس میرزایی محل تولد تهران به سال 1344، شهادت به سال 1365:

«بار سفر را با هوشیاری ببندیم. شب‌های خود را تبدیل به روز نماییم و هر نمازی که می‌خوانیم آخرین نمازمان و هر ثانیه را آخرین لحظه زندگی خودمان به حساب آوریم. بیایید از سروران مردم در آن دنیا باشیم یعنی از پرهیزگاران.»

 

13- شهید آرش صادق نین حقیقی محل تولد تهران به سال 1346، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«از غیبت کردن به شدت بپرهیزید. زیاد قرآن بخوانید زیرا خداوند متعال می‌فرمایند (الا به ذکر الله تطمئن القلوب). سوره واقعه را بخوانید و همیشه یاد مرگ باشید که یاد مرگ انسان را از گناه باز می‌دارد.»

 

14- شهید غلام عباس محمدی محل تولد ازنا به سال 1329، محل شهادت کوشک به سال 1361:

«هر وقت قلبتان گرفت به یاد امام حسین (ع) و مظلومیت او گریه کنید. اینجا محل قرار نیست. اینجا محلی نیست که سرمایه عمرمان را در جهت ساختن و آباد کردن آن صرف کنیم، نگذاریم حیثیت فطری و خدادادیمان با مرگ در کنج بیغوله‌ها و خرابه‌های به ظاهر آباد لکه‌دار شود.»

 

15- شهید محمد ساروقی محل تولد اراک به سال 1343، محل شهادت شلمچه به سال 1365:

«این دنیای پست عجوزه‌ای بیش نیست که هراز گاهی خود را برای کسی آرایش کرده و چون سابی می‌ماند. دنیا چون آب دریاست که هر چه از آن بیشتر بیاشامی تشنه‌تر می‌شوی تا آنگاه که انسان را به هلاکت برساند. خود را از این دنیا دور کنید تا راه هجرت با سیر به وجود واقعی باز شود و سعی کنید  از بودن به شدن و از شدن به شدنی دیگر در حال حرکت باشید و این دنیا سدی پوشالی بیش نیست.»

 

16- شهید محمدحسین قربانی:

«اگر با مرگ من شب تار مظلومی نورانی می‌شود پس هزاران بار مرا بمیرانید! اگر جدایی من از خانواده‌ام دل‌های ی را به یاد خدا خاشع می‌گرداند، پس ای بهترین کسانم، از من دوری بجویید. اگر با ریخته شدن خونم انسانی آگاه می‌شود پس بهای آگاهی تمام انسان‌ها را با قطرات خونم بپردازید. اگر با گمنام مردن من آیین خدا جاوید می‌گردد پس جنازه مرا در دوردست‌ترین نقاط غریب خوراک گرگ‌ها سازید. اگر پیکر خونینم وسیله برای یاد خدا گردد پس وای بر من، اگر در خون خود خدا را نیابم.»

 

17- شهید غلامرضا مریم‌زاده محل تولد بروجرد:

«دنیا مانند ماری است زهری و مار پوست نرم و رنگارنگی دارد ولی در زیر این پوست زهر کشنده‌ای است پس نباید به این دنیا دلبستگی پیدا کرد.»

 

18- شهید سیامک جعفرزاده جهرمی محل تولد جهرم به سال 1345، شهادت طلائیه به سال 1362:

«من برای خاک نمی‌جنگم، چون عاقبت خاک مرا می‌بلعد. من برای آب نمی‌جنگم چون همیشه آب از آسمان می‌بارد. من برای آن می‌جنگم که پیامبر در احد جنگید.»

19- شهید محمدرضا نیایی محل تولد تهران به سال 1342، محل شهادت سردشت به سال 1362:

 

«نکند در رختخواب ذلت بمیرد که حسین (ع) در میدان نبرد و مبادا در غفلت بمیرد که علی (ع) در محراب عبادت و مبادا در حال بی‌تفاوتی بمیرد که علی‌اکبر حسین در راه حسین (ع) و با هدف شهید شد.»

 

20- شهید مهدی باکری تولد به سال 1332:

«دنیا مثل شیشه‌ای می‌ماند که یکدفعه می‌بینی از دستت افتاد و شکست.»

وصیت نامه شهید چمران

وصیت نامه شهید چمران

متن وصیتنامه:

وصیت می كنم …
وصیت می
كنم به كسی كه او را بیش از حد دوست می دارم! به معبودم ! به معشوقم ! به امام موسی صدر! كسی كه او را مظهر علی میدانم! او را وارث حسین می خوانم! كسی كه رمز طایفه شیعه، و افتخار آن، و نماینده هزار و چهار صد سال درد، غم، حرمان، مبارزه، سرسختی، حق طلبی و بالأخره شهادت است! آری به امام موسی وصیت می كنم …
برای مرگ آماده شده ام و این امری است طبیعی كه مدتهاست با آن آشنا شده ام. ولی برای اولین بار وصیت میكنم. خوشحالم كه در چنین راهی به شهادت می   رسم. خوشحالم كه از عالم و ما فیها بریده ام. همه چیز را ترك گفته ام. علایق را زیر پا گذاشته ام. قید و بندها را پاره كرده ام. دنیا و ما فیها را سه طلاقه گفته ام و با آغوش باز به استقبال شهادت میروم.
از اینكه به لبنان آمدم و پنج یا شش سال با مشكلاتی سخت دست به گریبان بوده ام، متأسف نیستم. از اینكه آمریكا را ترك گفتم، از اینكه دنیای لذات و راحت طلبی را پشت سر گذاشتم، از اینكه دنیای علم را فراموش كردم، از اینكه از همه زیبائیها و خاطره زن عزیز و فرزندان دلبندم گذشته ام، متأسف نیستم …
از آن دنیای مادی و راحت طلبی گذشتم و به دنیای درد، محرومیت، رنج، شكست، اتهام، فقر و تنهایی قدم گذاشتم. با محرومیت همنشین شدم. با دردمندان و شكسته دلان هم آواز گشتم.
از دنیای سرمایه داران و ستمگران گذشتم و به عالم محرومین و مظلومین وارد شدم. با تمام این احوال متأسف نیستم …
تو ای محبوب من، دنیایی جدید به من گشودی كه خدای بزرگ مرا بهتر و بیشتر آزمایش كند. تو به من مجال دادی تا پروانه شوم، تا بسوزم، تا نور برسانم، تا عشق بورزم، تا قدرتهای بی نظیر انسانی خود را به ظهور برسانم، از شرق به غرب و از شمال تا جنوب لبنان را زیر پا بگذارم و ارزشهای الهی را به همگان عرضه كنم، تا راهی جدید و قوی و الهی بنمایانم، تا مظهر باشم، تا عشق شوم، تا نور گردم، از وجود خود جدا شوم و در اجتماع حل گردم، تا دیگر خود را نبینم و خود را نخواهم، جز محبوب كسی را نبینم، جز عشق و فداكاری طریقی نگزینم، تا با مرگ آشنا و دوست گردم و از تمام قید و بندهی مادی آزاد شوم…
تو ای محبوب من رمز طایفه ای، و درد و رنج هزار و چهار صد ساله را به دوش می كشی، اتهام و تهمت و هجوم و نفرین و ناسزای هزار و چهار صد سال را همچنان تحمل می كنی، كینه های گذشته و دشمنی های تاریخی و حقد و حسدهای جهان سوز را بر جان می پذیری، تو فداكاری می کنی، تو از همه چیز خود می   گذری، تو حیات و هستی خود را فدای هدف و اجتماع انسانها می كنی، و دشمنانت در عوض دشنام می   دهند و خیانت می كنند، به تو تهمتهای دروغ می زنند و مردم جاهل را بر تو می شورانند، و تو ای امام لحظه ای از حق منحرف نمی شوی و عمل به مثل انجام نمی دهی و همچون كوه در مقابل طوفان حوادث آرام و مطمئن به سوی حقیقت و كمال و قدم بر می داری، از این نظر تو نماینده علی (ع) و وارث حسینی… و من افتخار می كنم كه در ركابت مبارزه می كنم و در راه پر افتخارت شربت شهادت می نوشم…
ای محبوب من، آخر تو مرا نشناختی!
زیرا حجب و حیا مانع آن بود كه من خود را به تو بنمایانم، یا از عشق سخن برانم یا از سوز درونی خود بازگو كنم…
اما من، منی كه وصیت می كنم، منی كه تو را دوست می دارم… آدم ساده ای نیستم! من خدای عشق و پرستشم، من نماینده حق و مظهر فداكاری و گذشت و تواضع و فعالیت و مبارزه ام، آتشفشان درون من كافیست كه هر دنیایی را بسوزاند، آتش عشق من به حدی است كه قادر است هر دل سنگی را آب كند، فداكاری من به اندازه ای است كه كمتر كسی در زندگی به آن درجه رسیده است …
به سه خصلت ممتاز شده ام:
1. عشق كه از سخنم و نگاهم و دستم و حركاتم و حیات و مماتم می بارد. در آتش عشق می سوزم و هدف حیات را جز عشق نمی شناسم. در زندگی جز عشق نمی خواهم، و جز به عشق زنده نیستم.
2. فقر كه از قید همه چیز آزاد و بی نیازم. و اگر آسمان و زمین را به من ارزانی كنند، تأثیری در من نمی كند.
3. تنهایی كه مرا به عرفان اتصال می دهد. مرا با محرومیت آشنا می كند. كسی كه محتاج عشق است، در دنیای تنهایی با محرومیتِ عشق می سوزد. جز خدا كسی نمی تواند انیس شبهای تار او باشد و جز ستارگان اشكهای او را پاك نخواهند كرد. جز كوههای بلند راز و نیازهای او را نخواهند شنید و جز مرغ سحر ناله های   صبحگاه او را حس نخواهند كرد. به دنبال انسانی می گردد تا او را بپرستد یا به او عشق بورزد. ولی هر چه بیشتر می گردد، كمتر می یابد …
كسی كه وصیت می كند آدم ساده ای نیست. بزرگترین مقامات علمی را گذرانده، سردی و گرمی روزگار را چشیده، از زیباترین و شدیدترین عشقها برخوردار شده، از درخت لذات زندگی میوه چیده، از هر چه زیبا و دوست داشتنی است برخوردار شده، و در اوج كمال و دارایی همه چیز خود را رها كرده و به خاطر هدفی مقدس، زندگی دردآلود و اشكبار و شهادت را قبول كرده است.
آری ای محبوب من، یك چنین كسی با تو وصیت می كند …
وصیت من درباره مال و منال نیست. زیرا می دانی كه چیزی ندارم، و آنچه دارم متعلق به تو و حركت و مؤسسه است. از آنچه به دست من رسیده، به خاطر احتیاجات شخصی چیزی بر نداشته ام. جز زندگی درویشانه چیزی نخواسته ام. حتی زن و بچه ها و پدر و مادر نیز از من چیزی دریافت نكرده اند. آنجا كه سر تا پای وجودم برای تو و حركت باشد، معلوم است كه مایملك من نیز متعلق به تو است.
وصیت من درباره قرض و دین نیست. مدیون كسی نیستم، در حالی كه به دیگران زیاد قرض داده ام. به كسی بدی نكرده ام. در زندگی خود جز محبت، فداكاری، تواضع و احترام نبوده ام. از این نظر نیز به كسی مدیون نیستم …
آری وصیت من درباره این چیزها نیست …
وصیت من درباره عشق و حیات و وظیفه است …
احساس می كنم كه آفتاب عمرم به لب بام رسیده است و دیگر فرصتی ندارم كه به تو سفارش كنم. وصیت می كنم، وقتی كه جانم را بر كف دستم گذاشته ام، و انتظار دارم هر لحظه با این دنیا وداع كنم و دیگر تو را نبینم…
تو را دوست می دارم و این دوستی بابت احتیاج و یا تجارت نیست. در این دنیا به كسی احتیاج ندارم. حتی گاهگاهی از خدای بزرگ نیز احساس بی نیازی می كنم … از او چیزی نمی طلبم و احساس احتیاج نمی كنم. چیزی نمی خواهم، گله ای نمی كنم و آرزوئی ندارم. عشق من به خاطر آن است كه تو شایسته عشق و محبتی، و من عشق به تو را قسمتی از عشق به خدا میدانم. همچنانكه خدای را می پرستم و عشق می ورزم، به تو نیز كه نماینده او در زمینی عشق می ورزم. و این عشق ورزیدن همچون نفس كشیدن برای من طبیعی است …
عشق هدف حیات و محرك زندگی من است. زیباتر از عشق چیزی ندیده ام و بالاتر از عشق چیزی نخواسته ام. عشق است كه روح مرا به تموج وا می دارد، قلب مرا به جوش می آورد، استعدادهای نهفته مرا ظاهر می كند، مرا از خودخواهی وخودبینیی رهاند، دنیای دیگری حس می كنم، در عالم وجود محو می شوم، احساسی  لطیف و قلبی حساس و دیده ای زیبابین پیدا می كنم. لرزش یك برگ، نور یك ستاره دور، موریانه كوچك، نسیم ملایم سحر، موج دریا، غروب آفتاب، احساس و روح مرا می ربایند و از این عالم به دنیای دیگری می برند … اینها همه و همه از تجلیات عشق است …
به خاطر عشق است كه فداكاری می كنم. به خاطر عشق است كه به دنیا با بی اعتنایی می نگرم و ابعاد دیگری را می یابم. به خاطر عشق است كه دنیا را زیبا می   بینم و زیبائی را می پرستم. به خاطر عشق است كه خدا را حس می كنم، او را می پرستم و حیات و هستی خود را تقدیمش می كنم …

می دانم كه در این دنیا به عده زیادی محبت كرده ام، حتی عشق ورزیده ام، ولی جواب بدی دیده ام. عشق را به ضعف تعبیر می كنند و به قول خودشان زرنگی   كرده از محبت سوءاستفاده می نمایند!
اما این بی خبران نمی دانند كه از چه نعمت بزرگی كه عشق و محبت است، محرومند. نمی دانند كه بزرگترین ابعاد زندگی   را درك نكرده اند. نمی دانند كه زرنگی آنها جز افلاس و بدبختی و مذلت چیزی نیست …
و من قدر خود را بزرگتر از آن می دانم كه محبت خویش را از كسی دریغ كنم. حتی اگر آن كس محبت مرا درك نكند و به خیال خود سؤاستفاده نماید. من بزرگتر از آنم كه به خاطر پاداش محبت كنم، یا در ازاء عشق تمنایی داشته باشم. من در عشق خود می سوزم و لذت می برم. این لذت بزرگترین پاداشی است كه ممكن است در جواب عشق من به حساب آید …
می دانم كه تو هم ای محبوب من، در دریای عشق شنا می كنی. انسانها را دوست می داری. به همه بی دریغ محبت می كنی. و چه زیادند آنها كه از این محبت سوءاستفاده می كنند. حتی تو را به تمسخر می گیرند و به خیال خود تو را گول میزنند … تو اینها را می دانی ولی در روش خود كوچكترین تغییری نمی دهی … زیرا مقام تو بزرگتر از آن است كه تحت تأثیر دیگران عشق بورزی و محبت كنی. عشق تو فطری است. همچون آفتاب بر همه جا می تابی و همچون باران برچمن و شوره زار می باری و تحت تأثیر انعكاس سنگدلان قرار نمی گیری …
درود آتشین من به روح بلند تو باد كه از محدوده تنگ و باریك خودبینی و خودخواهی بیرون است و جولانگاهش عظمت آسمانها و اسماء مقدس خداست.
عشق سوزان من فدای عشقت باد، كه بزرگترین و زیباترین مشخصه وجود توست، و ارزنده ترین چیزی است كه مرا جذب تو كرده است، و مقدس ترین خصیصه ای است كه در میزان الهی به حساب می آید …

"علمدار" یعنی علمدار

"علمدار" یعنی علمدار
"علمدار" یعنی شهادت؛

"علمدار" یعنی علمدار!

... زمانی که آمدیم اینجا، در این منطقه ساختمانی وجود نداشت، پدربزرگ ما اینجا ساختمانی بنا نمود و یک اتاق هم به اسم حسنیه درست کرد که سید هم در همین حسینیه به دنیا آمد و بزرگ شد. به خاطر همین هم، لطف ائمه به خصوص امام حسین علیه السلام شامل حالش شد... او علاقه ی زیادی به امام حسین علیه السلام و ائمه اطهار علیهما السلام داشت.

علمدار صدا نداشت؛ اما ...
سید مجتبی علمدار، مداحی را جایی یاد نگرفت . در جبهه بین مداحیهای دیگران میانداری می کرد؛ تا این که آهسته آهسته تمرین کرد و یاد گرفت . سید صدا نداشت، اما صدایش یک سوز خاصی داشت، که اصلا آدم را می گرفت و شیفته ی خود می کرد در مداحی سبک خوبی هم داشت؛ می گفت: دنبال سبکی می گردم که جوانها را جذب کند و با محتوا هم باشد. می گفت: باید با این جوانها کار کرد و نگذاشت تا آنها گرفتار تهاجم فرهنگی شوند. اما بعضی مداحها سبکهایی می خوانند آدم شرمش می شود وقتی آنرا می شنود!
من خودم تا به حال مثل سید مجتبی علمدار، ندیده ام؛ آدم عجیبی بود! وقتی درباره مصیبت ائمه می خواند، انگار آن صحنه ها را می دید! بعضی مداحها فقط حالت گریه می گیرند، اما سید اول خودش گریه می کرد و مردم هم از گریه ی او گریه می کردند. وقتی زیارت عاشورا را شروع می کرد، همینطور اشک می ریخت...
عاشق مصیبت حضرت رقیه سلام الله علیها بود وقتی می گفت: تو گوشش زدند! از حال گریه اش احساس کردم او این صحنه را می بیند.

جذب جوانان
شیوه خاصی هم در جذب جوانان داشت گاهی حتی خود من هم به سید می گفتم: اینها کی هستند می آوری هیأت؟ به یکی می گویی بیا امشب تو ساقی باش؛ به یکی می گویی این پرچم را به دیوار بزن و... ول کن بابا!
می گفت: نه! کسی که در راه اهل بیت هست که مشکلی ندارد، اما کسی که در این راه نیست، اگر بیاید توی مجلس اهل بیت و گوشه بنشیند و شما به او بها ندهید، می رود و دیگر هم بر نمی گردد؛ اما وقتی او را تحویل بگیرید، او را جذب این راه کرده اید.
برنامه هیأت او، اول با سه چهار نفر شروع شد، اما بعد رسیده بود به سیصد، چهارصد جوان عاشق اهل بیت، که همه اینها نتیجه تواضع، فروتنی و اخلاص سید بود.

یک درس بزرگ برای بعضی مداحها!
یک بار یکی از بچه های هیأت آمد و به سید گفت: تُو مراسم ها و روضه اهل بیت علیهما السلام، اصلاً گریه ام نمی گیرد! سید گفت: اینجا هم که من خواندم، گریه ات نگرفت؟! گفت: نه! سید گفت: مشکل از من است! من چشمم آلوده است، من دهنم آلوده است، که تو گریه ات نمی گیرد!
این شخص با تعجب می گفت: عجب حرفی! من به هر کس گفتیم، گفت: تو مشکلی داری، برو مشکلت را حل کن، گریه ات می گیرد! اما این سید می گوید مشکل از من است!...
بعدها می دیدم که او جزو اولین گریه کنندگان مصائب ائمه اطهار علیهما السلام بود.

در مداحی دنبال عاشقی بود، نه چیز دیگر!
سید، وقتی مداحی می کرد، یک سنگینی و وقار خاصی داشت و در ازای مداحی، پول هم نگرفت؛ می گفت: اگر در ازای مداحی کردنم پول بگیرم، چطوری فردای قیامت می توانم بگویم برای شما خواندم ؟!می گویند : خواندی ، پا داشش را گرفتی ! من اصلا ائمه را با پول مقایسه نمی کنم !
یکی از بچه ها تعریف می کرد ، می گفت : مشهد که بودیم ، سید داخل حرم شروع به مداحی کرد ، بعد پیرمرد گفت : از نظر شرعی تکلیف می کنم !باید بگیرید !سید پول را گرفت بعد آورد و انداخت توی ضریح امام رضا علیه السلام همه ی کارهای سید صلواتی بود...

یک نمونه از تأثیرات مداحی شهید علمدار...
دو تا برادر بودند که بظاهر هیأتی نبودند- وبه قول بعضی ها - آن تیپی... این دو شیفته ی سید شده بودند وبه خاطر دوستی با سید واره هیأت سدند. یک روز مادر اینها شک می کند که چرا شبها دیر به خانه میآیند؟!... سک شب دنبال آنها راه می آفتد ، می بیند پسرایش رفتند داخل یک زیرزمن،این خانم هم پشت در می هشیند و گوش می دهد؛ متوجه می شود از زیر زمین، صدای مداحی میآید. بعد از تمام مراسم، مادر متوجه می شود فرزندانش مشغول نماز شده اند. با دیدن این صحنه، مادر هم تحت تأثیر قرار می گیرد و او هم به این راه کشید می شود خود سید بعدها تعریف کرد که این دوتا برادر یک شب آمدند، گفتند: سید! مادر ما می خواهد شما را ببیند. رفتم دیدم خانمی است چادری؛ گفت: آقا سید! شما من را که نماز نمی خواندم، نماز خوان کردی! چادر به سر نمی کردم، چادری کردید! ما هر چه داریم! از شما داریم... این خانم بعدها تعریف کرد که سید به من گفت: من هر چه دارم از این فرزندان شما دارم! اینها معلم اخلاق من هستند!
بعد از شهادت سید بنده خدایی به من می گفت: مطلبی را می خواهم به شما بگویم؛ یک روز غروب، داشتم با موتور از خیابان رد می شدم؛ سید را در پیاده رو دیدم؛ باران هم می بارید؛ گفتم: بروم سید را هم سوار کنم؛ بعد با خودم گفتم من با این شلوار لی و این وضعیت ریش و سیبیل... دوباره گفتم: هر چه بادا باد! ایستادمو گفتم: سید! یا علی! می توانم برسانمت! سید گفت: خوشحال می شوم!
در بین با خودم گفتم: خدایا! وضعیت ظاهری من با سید شبا هتی به هم ندارند... به همین گفتم: سید! ببخشید ما اینطوری هستیم!
سید نگاهی کرد و گفت: تو از من هم بهتری!


راوی: مادر شهید
تولد شهید
سید مجتبی فرزند اول و پسر بزرگم بود . دو دختر و دو پسر دیگر نیز دارم .
سید 21 رمضان سال 1345 به دنیا آمد ، وقت اذان صبح ! من دوست داشتم اسمش را سید علی بگذارم ، گفتم این بچه اسمش را با خودش آورده ، اما آقا گفتند : ( ما علی در فامیل داریم ) ؛ قرار شد اسمش را امیر بگذاریم . بعد که برای ثبت اسم سید می رود ، نام بچه را می پرسند فراموش می کند و ناخود آگاه می گوید ، ( سید مجتبی ) در صورتی که اسم برادر من مجتبی بود .

انس با اهل بیت ( علیه السلام )
از طفولیت او را بغل می کردم و با خودم به مجالس عزای امام حسین علیه السلام می بردم . بالاخره در آن مجلس ها برای امام حسین علیه السلام گریه می کردم . به بچه شیر می دادم و لطف الهی شامل حال ما شد و این بچه ذاتش با عشق اهل بیت علیه السلام عجین شد .
از بچگی اهل بیت علیه السلام را دوست داشت و همراه پدر بزرگش زنجیر می زد و سینه زنی می کرد و هر جا که پدر بزرگش می رفت او هم می رفت . مخصوصا به امام حسین علیه السلام خیلی علاقه داشت و همین طور به حضرت رقیه ؛ به ایشان می گفت : عمه کوچولو ، کی می شود بیایم به زیارتت ، قبر کوچولویت را ببوسم به حضرت زینب می گفت : عمه سادات ! ما با هم فامیل هستیم . و به طور کلی عشق خاصی به ائمه و اهل بیت علیه السلام داشت .

مداحی
پدر بزرگ ایشان خیلی مذهبی و مومن بودند و سید دوست داشت هر کاری که پدر بزرگش می کند ، انجام بدهد ، از بچگی مداحی را دوست داشت اما به آن صورت نمی توانست بخواند .

آغازی برای ابراز ارادت
از جبهه شروع کرد . همان جا بین دعای توسل و دعای کمیل و ... مصیبت می خواند و یادی از اهل بیت علیه السلام می کرد . واقعا از اعماق قلب می خواند و دلش می شکست ، زبانی و ظاهری نبود ؛ اما بعد از جبهه به صورت جدی مداحی می کرد .
اسم ائمه به خصوص امام حسین علیه السلام که می آمد منقلب می شد . یک سال غروب عاشورا ، شام غریبان گرفته بودند ؛ بین مراسم یک دفعه این بچه چنان ضجه ای می زند که از هوش می رود ، دیدم دیگر صدای سید مجتبی نمی آید ، گفتم ؛ بچه از دست رفت ، سریع آمدم دیدم او را وسط سالن خوابانده اند و آب به سر و صورتش می زنند .

پدر خانواده
وقتی پدر شد احساس عجیبی داشت ، از بیمارستان آمد خانه ی ما ، از در که آمد شروع کرد به شعار دادن : ( صل علی محّمد دتر (دختر) من خوش آمد ) . خواهرش گفت : (هان مجتبی بابا شدی !)
گفت بله خدا به من رحمت داد .
باز خواهرش پرسید : اسمش را می خواهی چه بگذاری ؟
گفت : چی باید بگذاریم ؟ بعد با آهنگ زیبایی خواند : یا زینب و یا زهرا یا زینب و یا زهرا .

رفتار شهید
سید مجتبی پسر بزرگ من بود و عجیب به او وابسته بودم . کردار و رفتار او با سایرین خیلی فرق می کرد ، به خصوص احترامی که برای من و پدرش قائل بود قابل وصف نیست و واقعا بین بچه ها نمونه بود . در جبهه که بود ، دوستانش می گفتند : ما باید از اخلاق آقا سید یاد بگیریم ، آقا سید به ما روحیه می دهد .
وقتی سوالی از او می پرسیدم ، آن قدر با بیان زیبا پاسخ می داد که همه لذت می بردیم .

سفارش شهید
درباره ی داشتن حجاب خیلی سفارش می کرد و این که هر حرفی را نزنید و مواظب باشید که غیبت نکنید و می گفت : امر به معروف و نهی از منکر را هرگز فراموش نکیند !


عبادات شهید
با زیارت عاشورا خیلی عجین بود و آن را با سوز دل خاصی می خواند ، نماز هم که می خواست بخواند ، انگار در برابر کسی ایستاده که احساس حقارت می کند .

جانبازی
اواخر سال 1366 بود . مجروح شده بود و ما اصلا خبر نداشتیم ، اصلا از مجروحیت هایش چیزی به ما نمی گفت ؛ دیگران هم که می گفتند ، می گفت : چرا می گویید ! مادر است دلش می سوزد ناراحت می شود اجر معنوی ما از بین می رو د . بار آخر هم از ناحیه کتف تیر خورد که باعث از دست دادن طحال و قسمتی از روده هایش شد ، به خاطر همین جراحت دو ماه نمی توانست تکان بخورد .

استقامت
اصلا فکر نمی کردم شهید بشود ! برای این که همیشه سر پا بود ، آن قدر مقاوم و محکم بود در برابر همه ی مشکلات ! آن قدر دردش را می خورد ! اگر دردی هم داشت هیچ وقت نشان نمی داد ، فقط می گفت اسم یا زهرا را می آورم ، صلوات می فرستم ، خودم را معالجه می کنم .

تصویر ماندگار
وقتی که از مکه آمد ، از ماشین پیاده شد ، وقتی او را با پیراهن عربی بلند و شال عربی که به سرش بسته بود ، دیدم ، خیلی خوشحال شدم .

یاد یار
وقتی نام بی بی حضرت زهرا به میان می آمد ، وقتی نام حضرت مهدی (عج ) به میان می آید ، یاد سید می افتم .
اوایل خوابش را زیاد می دیدم ، پارسال روز تولدش در بیت الزهرا مراسم بود ، برنامه داشتند ، اما چون من تازه از بیمارستان مرخص شده بودم و کسالت داشتم نتوانستم شرکت کنم ، نشسته بودم با عکسش صحبت می کردم ، می گفتم : پسر ! مگر از من خطایی سر زد ، کاری کردم که نتوانستم در مراسمت شرکت کنم ؟!.
همین طوری با هم زمزمه داشتیم ، ناراحت بودم ، شب خواب دیدم آمد خانه اما داخل اتاق نمی آید روی پله ها ایستاده به بچه ها گفته ، بروید به مادرم بگویید چه کاری با من دارد که این قدر صدایم می کند و از من شکایت می کند ؟ من با یک حالتی گفتم : یعنی نمی دونه چکارش دارم ؟ چرا نمی آید داخل ؟ بچه ها گفتند که لباس نظامی پوشیده ، عجله دارد ، باید زود برگردد .
من رفتم بیرون . گفت : مادر چه کاری داری که این قدر صدایم می کنی ؟
گفتم : مگر من مادر تو نسیتم می خواهمت که صدایت می کنم ! مگر من مریض نیستم ؟
گفت : ناراحت نباش، خوب می شوی . این قدر نگرانی نداشته باش . چون عجله داشت او را بوسیدم ، خداحافظی کردم و او رفت . از پله ها پایین رفتم دیدم سه تا از همکارانش با لباس سبز سپاه داخل ماشین پاترول نشسته اندو منتظرش هستند ؛ او هم سوار شد و با هم رفتند . صبح روز بعد دیدم چهار تا از همکارهای درجه دارش آمدند برای دیدن پدرش ، تا من این ها را دیدم گفتم : الله اکبر و به آنها گفتم : قدر خودتان را بدانید سید مجتبی همیشه با شماست .

عروج شهید
به ما اجازه نمی دادند داخل سی – سی – یوبرویم ؛ دکترها می گفتند : با وجودی که در حالت کُما بود ، موقع اذان مغرب چشم هایش را باز کرد و سه بار نام مادرش حضرت زهرا را برد و جان به جان آفرین تسلیم کرد.

پاداش عشق
سید مجتبی با قلبش کار کرد ، عشق را پیدا کرد و دنبالش رفت ، زحمت کشید و الحمدالله به آن جایی که می خواست رسید .

راوی: حمید رضا فضل اللهی

حجاب و عفت در کلام شهیدان ...

حجاب و عفت در کلام شهیدان ...

ترس دشمن از حجاب زینب است

حفظ چادر انقلاب زینب است

 امام خمینی(ره) :

این وصیت نامه هایی که این عزیزان می نویسند مطالعه کنید پنجاه سال عبادت کردید 

و خداوند قبول کند یک روز هم یکی از وصیت نامه ها را بگیرید ومطالعه کنید و فکر کنید

 این وصیت نامه ها انسان را می لرزاند و بیدار می کند ...

 

بابامون شهید ابراهیم نجاتی :

از خواهرانم می خواهم با رعایت حجاب و مسائل دینی  و اسلامی مشت محکمی به

دهن شمنان انقلاب بزنند

 

رئیس جمهور شهیدمحمدعلی رجایی:

خواهران ما درحالی که چادر  خود را محکم بر گرفته اند خود را هم چون فاطمه و زینب

 حفظ می کنند و هدف دار در جامعه حاضر شده اند

 

شهید عبدالله محمودی :

 و تو ای خواهر دینی ام چادر سیاهی که تو را احاطه کرده است از خون سرخ

 من کوبنده تر است

 

شهید رحیم نجفی :

خواهرم محبوب باش و باتقوا که شمائید که دشمن را با چادرهایتان و تقوایتان میکوشید

حجاب تو سنگر تو است تو از داخل حجاب دشمن را می بینی ودشمن تورا نمی بیند

 

شهیدمحمد کریم غفرانی :

حفظ حجاب همچون  جهاد در راه خدا است

 

شهید حمید رضا نظام:

خواهرم از بی حجابی است اگر عمر گل کم است و نهفته باش و همیشه گل باش

 

شهید سید محمد تقی میرغفوریان:

از تمام خواهران می خواهم که حجاب این لباس رزم را حافظ باشند

 

شهید صادق مهدی پور :

 یک دختر نجیب باید با حجاب باشد

 

شهید بهرام یادگاری :

 خواهرم حجاب تو مشت محکمی بر دهان منافقین و دشمنان اسلام می زند

 

شهید حمید رستمی :

به پهلوی شکسته فاطمه زهرا(س)قسمتان می دهم حجاب را حجاب را حجاب

 را رعایت کنید

 

شهید علی اصغر پور فرح ابادی :

 خواهران مسلمان حجاب شما موجب حفظ نگاه برادران خواهد شد برادران

 مسلمان بی اعتنایی شما و حفظ نگاه شما موجب حجاب خوهران خواهد شد

 

شهید علی رضائیان : شما خواهرانم و مادرانم :

حجاب شما جامعه را ازفساد به سوی معنویت وصفا میکشاند.

شهید علی روحی نجفی :

 

 از خواهران گرامی خواهشمندم حجاب خودرا حفظ کنند زیرا حجاب خون بهای

شهیدان است

 

شهید غلامرضا عسگری :

 مادرم ... من با حجاب و عزت نفس شما رشد پیدا کردم

 

شهید محمدحسن جعفرزاده :

ای خواهرم:قبل ازهرچیز استعمار از سیاهی چادر تو می ترسد تاازسرخی خون من

 

شهید محمد علی فرزانه:

خواهرم زینب گونه حجابت راکه کوبنده تر از خون من است حفظ کن

 

اسرار جنگ تحميلي به روايت اسراي عراقي (20)

اسرار جنگ تحميلي به روايت اسراي عراقي (20)

واحد ما مدتي در منطقه‏ي جنگي سرپل ذهاب استقرار داشت. من تازه به اين منطقه آمده بودم که يک حمله از طرف نيروهاي شما صورت گرفت. در آن جا متوجه شدم سربازان ما بيشتر تمايل به اسارت دارند تا جنگيدن. اين مسئله دلايل عمده‏اي دارد که شما آنها را مي‏دانيد و لازم نيست تک تک آنها را براي شما بشمارم. فقط بايد بگويم که وقتي پي بردم که افراد ارتش عراق چنين روحيه‏اي دارند. در مورد جنگ بيشتر فکر کردم و نکات تاريک برايم روشنتر شد. پس حرکت خاصي را در جنگ براي خودم تعيين کردم و تصميم آخر را گرفتم. اين حرکت در زنده ماندن و اسارتم بسيار مهم بود. بسياي از مسائل برايم حل شد و با آسودگي به خدمت در ارتش عراق مشغول شدم.

در سر پل ذهاب نيروهاي شما حمله کردند و طبق يک نقشه‏ي دقيق موفق شدند چند ارتفاع و مناطق مهمي را تسخير کند: مناطق امام حسن و صالح آباد به اضافه‏ي جاده‏ي قصر شيرين به صالح آباد.

در اين حمله بسياري از ادوات و نفرات ما مضمحل گرديد و تيپهاي 417 و 232 تلفات و ضايعات سنگيني را متحمل شدند. مناطق تسخير شده جمعا سه روز در اختيار نيروهاي بسيار کم شما بود. نيرويي حدود صد و پنجاه نفر، بدون سلاح سنگين. اين عده توانسته بودند از قابليت رزمي دو تيپ ما به طور چشمگيري بکاهند. طوري که در يک پاتک، دو گردان تازه نفس ما را تقويت کردند تا توانستيم مجددا آن مناطق را از دست نيروهاي شما خارج کنيم. اين مناطق را در روزهاي اول جنگ بدون کوچکترين مقاومتي اشغال کرده بوديم و لذا نمي‏دانستيم از نظر نظامي چقدر ارزش دارد. وقتي مجددا به آنها دست پيدا کرده بوديم برايمان روشن شد. البته بعد دوباره تمام اين مناطق را از دست داديم و نيروهاي بسيار از ما تلف شدند. 

در آن حمله که برايتان گفتم دو تن از پاسداران شما به اسارت ما در آمدند. مأموريت آنا بسيار مشکل و تقريبا غير ممکن بود ولي آنها از عهده‏ي آن بر آمده بودند. اين دو پاسدار يک شب در موضع ما نفوذ کرده و در يک محل امن و کم تردد موضع گرفته بودند. در آن موضع کاملا بر مواضع ما تسلط داشتند. آنها تمام نيروهاي ما را شناسايي کرده و نحوه‏ي استقرار و آرايش جنگي ما را به دست آورده بودند. مختصات دقيق موضع را به توپخانه مي‏دادند و يگانهاي توپخانه نيروهاي ما را بسيار دقيق زير آتش مي‏گرفتند. ما از اين دقت عمل متعجب شده بوديم و از خودمان مي‏پرسيديم چطور امکان دارد توپخانه اين قدر دقيق عمل کند. متأسفانه هر دو پاسدار اسير و به پشت خط منتقل شدند. ديگر خبري از آنها ندارم.

لازم است برايتان بگويم که من در اين منطقه ديدبان بودم و در حمله‏ي اول شما که ما عقب نشيني کرديم گزارشي درباره‏ي اهمال ديدبان که من باشم به مقامات بالاتر داده شد. واحد ما به طرف خرمشهر حرکت کرد وآن گزارش هم نتيجه‏اي نداد.

در عمليات بيت المقدس اسير شدم. بايد اعتراف کنم که اين عمليات بسيار عالي و غافلگير کننده بود، به طوري که عده‏اي از سربازان ما با زير پيراهن اسير شدند. در اين منطقه يک روز مأموريت يافتم که به اتفاق سي تن براي شناسايي منطقه برويم و محاسبه کنيم که چند پل مي‏توانيم روي رودخانه‏ي کارون بزنيم. رودخانه و منطقه را ديدم و در گزارش قيد کردم: «به هيچ وجه نمي‏توان روي کارون پل شناور زد». و گزارش را تسليم سرهنگ حازم کردم.

سرهنگ آدم بسيار فاسد و بيرحمي بود. او در اولين لحظات حمله‏ي دلاوران شما با جيپ از معرکه گريخت و هنوز نمي‏دانم زنده است يا مرده.

ما در اين حمله محاصره شديم و همه‏ي افراد واحدمان اسير شدند.

وقتي ما را با کاميون مي‏آوردند، تصادفا از روي پلي که روي رودخانه‏ي کارون زده شده بود عبور کرديم. رزمندگان شما هفت پل روي اين رودخانه متلاطم زده بودند. در پايان اميدوارم هر چه زودتر خداوند پيروزي را نصيب اسلام و رزمندگان شما کند.

 

اسرار جنگ تحميلي به روايت اسراي عراقي (19)

اسرار جنگ تحميلي به روايت اسراي عراقي (19)

من فقط يک روز در جبهه بودم. فقط يک روز. آن روز چه پر برکت بود.

در گردان 595 تيپ يکم از لشکر يازدهم خدمت مي‏کردم. سرباز وظيفه بودم. همه‏ي پرسنل گردان و فرماندهانم مي‏دانستند که من به جمهوري اسلامي تمايل دارم واز اين که در خدمت ارتش عراق هستم بيزارم. لذا آنها نه به من اسحله مي‏دادند و نه مرا نگهبان مي‏گذاشتند. مي‏گفتند «تو ايراني هستي.» اين امر باعث شده بود که مرا به جبهه هم نياورند زيرا مي‏ترسيدند که برايشان اشکالاتي به وجود آورم. بحث و جنگ و جدل فراواني با آنها داشتم و مي‏گفتم که اسلام، ايراني و غير ايراني، سياه و سفيد نمي‏شناسد. هر که تقوا داشت مقرب خداوند مي‏شود و هر که نداشت مغضوب اوست. متأسفانه آنها توجهي به حرفهاي من نداشتند.

واحد ما به طرف جبهه حرکت کرد بالاجبار من هم به جبهه آورده شدم. صبح به منطقه‏ي عملياتي رمضان رسيديم. شب همان روز حمله‏ي نيروهاي اسلام آغاز شد و نيروهاي ما با بيچارگي و فضاحت عقب نشيني کردند. اما من از جايم تکان نخوردم و در سنگر ماندم با اينکه از صبح به کندن سنگر مشغول بودم و از خستگي مفرط رنج مي‏بردم اما مجبور بودم تحمل کنم و شب را تا صبح بيدار بمانم و در اولين فرصت به نيروهاي اسلام بپيوندم. ناگفته نگذارم که من حدود پنجاه نفر از پرسنل را که مي‏خواستند عقب نشيني کند مانع شدم و به آنها گفتم «در سنگرهايتان بمانيد تا صبح همگي اسير رزمندگان اسلام بشويم.» در ميان اين عده شش نفر افسر بودند که بيشتر از همه مي‏ترسيدند و مي‏خواستند به عقب برگردند. برايشان صحبت کردم و مانع شدم. به آنها قول دادم که سالم همه را اسير نيروهاي شما کنم.

شب ساعت دو و نيم بود که از بي خوابي و خستگي بي رمق شده بودم. به آن پنجاه نفر گفتم «حرکت کنيم به طرف نيروهاي اسلام». آنها قبول کردند و به راه افتاديم. در بين راه گم شديم. اصلا به منطقه آشنايي نداشتم ولي مي‏دانستم که بايد مستقيم رفت. چند نفري پرخاش کردند که اگر کشته بشويم تمام تقصيرها به گردن توست واصرار داشتند که از همان نيمه‏ي راه بازگرديم و فکر اسارت را از سرمان بيرون کنيم. دو نفر بر اثر اصابت ترکش خمپاره کشته شدند. زيرا ما زير آتش هر دو نيرو بوديم و در اطرافمان گلوله‏هاي خمپاره و توپ منفجر مي‏شد. کشمکش بين من و بقيه بالا گرفت، اما بالاخره دوباره به سمت نيروهاي شما به راه افتاديم.

هوا کم کم روشن مي‏شد و ما مي‏توانستيم خاکريزها و سنگرهاي نيروهاي شما را از دور ببينيم. به ايشان گفتم «شما در يکي از گودالها توقف کنيد تا من به طرف نيروهاي اسلامي بروم و آنها را باخبر کنم.» با سرعت از افراد خودمان جدا شدم و به طرف يکي از سنگرهاي شما آمدم. زير پيراهنم را بيرون آوردم و بالاي سرم گرفتم. آنها مرا ديدند. به سرعت به طرفشان رفتم. چهار نفر بودند: سه پاسدار و يک بسيجي. با خوشحالي همه‏ي آنها را بوسيدم و گفتم «به ما کمک کنيد تا سالم از اين معرکه بيرون برويم. ما حدود پنجاه نفر هستيم که مي‏خواهيم اسير بشويم.»

پسرک بسيجي خيلي بچه بود. وقتي به صورت او نگاه کردم از معصوميتش گريه‏ام گرفت. به من گفت «چرا گريه مي‏کني؟» گفتم «آخر تو براي جنگ خيلي کوچک هستي. آيا پدر و مادرت نگران تو نيستند؟» گفت «چرا ناراحت باشند. من في سبيل الله آمده‏ام. في سبيل قرآن آمده‏ام. براي شهادت آمده‏ام. چرا بايد آنها ناراحت باشند؟» گفتم «من هم دوست داشتم مانند شما باشم. اما به اجبار به جبهه آمدم و حالا خودم به اتفاق پنجاه نفر ديگر آمده‏ايم که اسير شويم». پسرک بسيجي گفت «اسارت شما به ميل خودتان کمک به اسلام است. حالا برويم آن عده را بياوريم.»

وقتي به افراد خودمان رسيديم پاسداران با همه‏ي آنها مصافحه کردند و با روي باز آنها را پذيرفتند. آن شش افسر را که هنوز مي‏ترسيدند کنار کشيدم و گفتم «بفرماييد آقايان، اين هم جمهوري اسلامي و اين هم رفتار پاسداران اسلام. اين روش ارتش اسلام است. آيا شما که فرماندهان ما هستيد چنين رفتاري با اسراي ايراني مي‏کرديد؟» آنها قبول کردند که اصلا انتظار چنين رفتاري را نداشتند. ما به سرعت به طرف مواضع نيروهاي شما آمديم و در اولين فرصت به اهواز منتقل شديم و بعد از مدتي به تهران آمديم. اينجا اردوگاه بسيار خوبيست. در اين اردوگاه تقريبا کار ايدئولوژيک و ارشادي مي‏کنم و تا آنجا که بتوانم افراد را به واقعيات اسلام و جمهوري اسلامي آشنا مي‏کنم. براي نمونه افسري در اين اردوگاه است که اخلاق پسنديده‏اي نداشت ولي به کمک خداوند توانستم او را به اسلام متمايل کنم وافکار ناپسندي را که از قبل در ذهن او بود از بين ببرم. حالا او حتي روزهاي دوشنبه و پنجشنبه را روزه مي‏گيرد. ان شاء الله بار ديگر که به اردوگاه ما آمديد شما را با او آشنا خواهم کرد و مي‏دانم حرفهاي بسيار جالبي براي شما خواهد داشت. البته من مايل بودم که از طرف صداي جمهوري اسلامي هم به اردوگاه ما بيايند و مصاحبه کنند، يا حداقل ما توسط پيام راديويي سلامت خودمان را به خانواده‏مان اطلاع بدهيم که نگران نباشند و بدانند که در دامن پر مهر اسلام بسيار خوب زندگي مي‏کنيم و ان شاء الله بعد از هلاکت صدام و حزب بعث به عراق باز خواهيم گشت.

 

اسرار جنگ تحميلي به روايت اسراي عراقي (18)

اسرار جنگ تحميلي به روايت اسراي عراقي (18)

چه بسيار سربازان و افسران که در جبهه شراب مي‏خوردند و مست مي‏کردند و لايعقل در اول شب به خواب مي‏رفتند. من به آنها مي‏گفتم «چرا اين عمل را انجام مي‏دهيد؟ مگر از خدا نمي‏ترسيد؟ در اين محيط پر خطر که از هر سو گلوله‏ي توپ و خمپاره مي‏بارد و هر لحظه امکان کشته شدن هست، اين عمل حرام را انجام ندهيد.» آنها مي‏گفتند «ما تحمل اين جنگ را نداريم و مي‏خواهيم مست کنيم تا همه چيز را فراموش کنيم.»

خودآزاري و فساد و ميل به فراموشي در تمام اقشار بعث عراق نفوذ دارد، به خصوص ميان افسران. براي فرمانده خودمان هر سه روز يک حلقه فيلم ويدئو جديد سکسي مي‏رسيد و او افسران ديگر را به سنگر دعوت مي‏کرد و آنها شبها براي تماشا ميهمان فرمانده گردان ما مي‏شدند.

در حمله‏ي بستان به مقر فرماندهي آمدم تا بگويم که اوضاع بسيار وخيم است و عده‏ي کشته‏ها و مجروحين هر لحظه بالا مي‏رود و ما داريم تلف مي‏شويم. وقتي وارد مقر شدم فرمانده - سروان نقيب اسعد - با چند تن از افسران مشغول تماشاي فيلم سکسي ويدئو بودند.

او خبر را با بي ميلي شنيد و آرام پاسخ داد «بگذار کشته بشوند، بالاخره آدم بايد روزي بميرد ديگر. فعلا بگذار فيلم را تماشا کنيم.»

موارد زيادي از اين قبيل در جبهه‏هاي ما وجود داشت. حتي چند فقره لواط بين افسران و سربازان اتفاق افتاد که ظاهرا گزارشي هم به مقامات بالا رد شد ولي ما هيچ عکس العملي نديديم. گاهي هم از طرف اتحاديه زنان عراق عده‏اي از دختران و زنان با لباسهاي جلف به جبهه مي‏آمدند.

روزي يک گروه از اين زنان به گردان ما آمدند. يکي از زنان اظهار تمايل کرد که طناب آتش يکي از توپ‏ها را بکشد که يک گلوله به طرف رزمندگان شما انداخته باشد. يکي از افسران -  سرگرد ناصر - دست او را گرفت و به طرف يکي از توپها برد. آن زن طناب را کشيد و برگشتند به مقر فرماندهي و نشستند به حرف زدن و شوخي کردن. بعضي افسران آدرس آنها را گرفتند. به سرگرد گفتم «اين چه کاريست که مي‏کنيد؟» گفت «تو چيزي از دنيا نمي‏فهمي. فردا که ما رفتيم به مرخصي مي‏رويم سراغ آنها و...»

ما مجبور بوديم دوش به دوش چه کساني عليه کي بجنگيم؟ صدام با اين روحيه‏اي که به افرادش مي‏دهد دقيقا يک کار شيطاني مي‏کند. صدام شيطان است. واقعا.

بعد از شکست ما در بستان صدام ديوانه شده بود. مي‏خواست به هر طريقي که ممکن است بستان را پس بگيرد. به همين دليل تلفات و خسارات سنگين و جبران ناپذيري را متحمل شديم.

صدام حسين فرماندهي حمله را به سرهنگ عبدالهادي صالح - اهل موصل - واگذار کرد. اين سرهنگ به تازگي از دست شخص صدام درجه‏ي تشويقي گرفته و سرتيپ شده بود. تلويزيون عراق او را هنگام گرفتن درجه نشان داده بود و صدام در آن برنامه گفته بود «سرتيپ عبدالهادي صالح، قعقاع قادسيه‏ي قرن بيستم است.»

روز حمله به بستان فرا رسيد. تيپ مخصوص حراست از کاخ صدام به فرماندهي «قعقاع قادسيه» وارد عمل شد. صدام به اين سرتيپ گفته بود «من بستان را از تو مي‏خواهم».

روز حمله، «قعقاع قرن بيستم» در مرخصي بود. صدام دستور داد او را با هلي کوپتر به جبهه آوردند. سرتيپ عبدالهادي صالح يعني همان قعقاع، پيشاپيش نيروهاي عراق وارد معرکه شد تا بستان را فتح کند... و تا اين لحظه که من در کنار شما هستم هيچ خبري از قعقاع قادسيه‏ي قرن بيستم در دست نيست. حتي جنازه‏اش هم به دست نيامده است.

هر روز يک سرگرد از توجيه سياسي مي‏آمد و مي‏پرسيد «خبري از سرتيپ صالح نداريد؟» و جواب منفي مي‏گرفت تا اين که آن سرگرد گفت «راز کشته شدن او را بر ملا نکنيد و اين جزو اسرار نظامي است. و بايد حفظ شود.» و جز چند نفري از جمله من کسي نفهميد چه بلايي بر سر آن سرتيپ آمد. جالب است بدانيد که هنوز ارتش عراق نمي‏داند که اين سرتيپ کشته شده است.

اتفاق ديگري را برايتان بگويم. يکي از دوستانم که در همين اردوگاه اسير است برايم تعريف کرد. او مي‏گفت «روزي يکي از سربازان شما اسير شده بود. اين سرباز مجروح هم بود. کنار چادر بهداري روي زمين نشسته بود و من مي‏خواستم او را پانسمان کنم».

يکي از سربازان توجيه سياسي آمد و لوله‏ي تفنگش را روي سينه‏ي سرباز اسير شما گذاشت و فاتحانه پرسيد: «خميني کيست؟»

سرباز شما گفت «الله اکبر، خميني رهبر.»

سرباز توجيه سياسي عصباني شد و دوباره پرسيد. سرباز اسير شما دوباره گفت «الله اکبر، خميني رهبر.»

سرباز توجيه سياسي کمي از سرباز اسير شما فاصله گرفت و آماده شد او را تيرباران کند ولي من ممانعت کردم و گفتم «او مجروح و اسير است و منصرفش کردم او هم رفت دنبال کارش و اسير شما را بعد از پانسمان به پشت خط منتقل کردم.»