عمليات هاي دفاع مقدس

 
نام عمليات: کربلاي 5
رمز عمليات: يا زهرا (س)
منطقه عمليات: جبهه جنوبي، شرق بصره، شلمچه
تاريخ عمليات: 19 / 10 / 1365 تا 2 / 12 / 1365
نوع عمليات: گسترده
هدف عمليات: تصرف شلمچه و پيشروي به سوي بصره
فرماندهي: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
سازمان رزم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
استعداد نيروهاي درگير خودي: 200 گردان پياده، 24 گردان زرهي، 22 گردان مکانيزه، 24 گردان توپخانه
استعداد نيروهاي درگير دشمن: 232 گردان پياده، 38 گردان زرهي، 21 گردان مکانيزه، 54 گردان کماندو، 48 گردان گارد جمهوري و 46 گردان توپخانه
تلفات عراق: 90000 کشته يا زخمي و 2365 اسير
خسارات عراق: انهدام 40 هواپيما، 5 هلي‏کوپتر، 800 تانک و نفربر، 180 قبضه توپ، 400 قبضه ادوات، 90 دستگاه مهندسي، 1000 خودرو
غنائم: 190 تانک و نفربر، 20 قبضه انواع توپ، 250 قبضه ادوات، 200 خودرو.

نتايج:
- تصرف حدود 75 کيلومتر مربع از مناطق استراتژيک دشمن
- انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن
- تثبيت توازن به سود ايران
- نزديک شدن به بصره و در خطر قرار گرفتن آن



شرح كامل عمليات را از اينجا دنبال كنيد : عمليات كربلاي 5
تعداد پست ها : 16
طبقه بندي : عمليات كربلاي 5
17 مرداد 1391


 
 
شناسنامه عمليات نام عمليات: والفجر 8
رمز عمليات: يا فاطمه زهرا (ع)
منطقه عمليات: جبهه جنوبي - فاو
زمان عمليات: 20 / 11 / 1364 تا 9 / 2 / 1365
نوع عمليات: گسترده
هدف: تصرف فاو و تهديد بصره از جنوب
فرماندهي عمليات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
سازمان رزم عمليات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
استعداد نيروهاي درگير خودي: 140 گردان پياده، 16 گردان توپخانه
استعداد نيروهاي درگير دشمن: 126 گردان پياده 33 گردان زرهي،23 گردان مکانيزه،29 گردان کماندو، 20 گردان گارد جنوبي
تلفات عراق: 50000 کشته يا زخمي، 2105 اسير
خسارات عراق: انهدام 39 هواپيما، 5 هلي کوپتر، 540 تانک و نفربر، 150 قبضه توپ صحرايي، 55 توپ پدافند هوايي، 5 دستگاه مهندسي، 250 خودرو، 2 ناوچه موشک انداز
غنائم: 95 دستگاه تانک و نفربر، 20 قبضه توپ، 120 قبضه توپ پدافند هوايي، 30 دستگاه مهندسي، 180 خودرو
نتايج:
- آزادسازي و تصرف 940 کيلومتر مربع از سرزمين‏هاي ايران و عراق
- تصرف شهر بندري و مهم فاو
- انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن
- تسلط بر اروند رود
- انسداد راه عراق به خليج فارس
- هم مرز شدن با کويت

شرح كامل عمليات را از اينجا دنبال كنيد : عمليات والفجر 8
تعداد پست ها : 12
طبقه بندي : عمليات والفجر 8
23 مرداد 1391


 

شناسنامه عمليات

شناسنامه عمليات

نام عمليات: والفجر 8 

رمز عمليات: يا فاطمه زهرا (ع) 

منطقه عمليات: جبهه جنوبي - فاو 

زمان عمليات: 20 / 11 / 1364 تا 9 / 2 / 1365 

نوع عمليات: گسترده 

هدف: تصرف فاو و تهديد بصره از جنوب 

فرماندهي عمليات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

سازمان رزم عمليات: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

استعداد نيروهاي درگير خودي: 140 گردان پياده، 16 گردان توپخانه 

استعداد نيروهاي درگير دشمن: 126 گردان پياده 33 گردان زرهي،23 گردان مکانيزه،29 گردان کماندو، 20 گردان گارد جنوبي 

تلفات عراق: 50000 کشته يا زخمي، 2105 اسير 

خسارات عراق: انهدام 39 هواپيما، 5 هلي کوپتر، 540 تانک و نفربر، 150 قبضه توپ صحرايي، 55 توپ پدافند هوايي، 5 دستگاه مهندسي، 250 خودرو، 2 ناوچه موشک انداز 

غنائم: 95 دستگاه تانک و نفربر، 20 قبضه توپ، 120 قبضه توپ پدافند هوايي، 30 دستگاه مهندسي، 180 خودرو 

نتايج: 

- آزادسازي و تصرف 940 کيلومتر مربع از سرزمين‏هاي ايران و عراق 

- تصرف شهر بندري و مهم فاو 

- انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن 

- تسلط بر اروند رود 

- انسداد راه عراق به خليج فارس 

- هم مرز شدن با کويت 

 

عمليات والفجر 8

» عمليات والفجر 8 | مقدمه

» مروري بر اوضاع قبل از عمليات

» طراحي عمليات

» عمليات والفجر 8 (فتح فاو)

» شرح عمليات

» نتايج عمليات

» مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8  

» علل موفقيت عمليات والفجر 8

» نقاط قوت و ضعف دشمن

» واکنش‏ها و بازتاب‏ها

» ماجراي مک فارلين و تأثير آن بر روابط امريکا، عراق و کشورهاي منطقه

 

 

عمليات والفجر 8 | مقدمه

عمليات والفجر 8

(فتح فاو)

مقدمه

دوران هشت سال دفاع و مقاومت جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم نظامي رژيم عراق - که با ترغيب امريکا آغاز شد وبا پشتيباني همه‏ي قدرت‏هاي سياسي، نظامي و اقتصادي جهان ادامه يافت - از بارزترين مقاطع حيات حقيقي اين مرز و بوم است. 

اينک که بيش از پانزده سال از پايان اين دوره‏ي سرنوشت ساز تاريخ ايران و انقلاب اسلامي مي‏گذرد، تبيين حماسه‏هاي عظيم و ارزشمندي که مردم و رزمندگان اين سرزمين آفريدند،ضرورت بيشتري پيدا کرده است. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ با درک اين رسالت تاريخي، تلاش مي‏کند با بهره‏گيري از اين اسناد،مدارک و منابع بي نظيري که راويان و محققان اين مرکز در طول جنگ هشت ساله جمع آوري کرده‏اند،ابعاد مختلف دفاع مقدس را ترسيم نمايد. 

بي ترديد وجود اخبار، گزارش‏ها، آمار و اطلاعات معتبر و موثقي که از مراکز طرح ريزي، هدايت و فرماندهي عمليات‏ها تا ميدان نبرد و صحنه‏هاي درگيري به صورت زنده و واقعي جمع آوري گرديده بر غناي آثار مرکز مطالعات مي‏افزايد و زواياي مختلف جنگ را با هدف آگاه سازي افکار عمومي روشن مي‏سازد. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ تاکنون مجموعه‏هاي متعددي را درباره‏ي وقايع جنگ عراق عليه ايران منتشر کرده است.اين مجموعه که گزارش نبردهاي اصلي رزمندگان اسلام در مقابله با ارتش عراق و هم پيمانانش مي‏باشد،براي دسترسي آسان‏تر و آشنايي بيشتر علاقه‏مندان و محققان به وقايع اين نبرد عظيم است که هر جلد آن به يکي از عمليات‏هاي اصلي جمهوري اسلامي عليه متجاوزان اختصاص دارد و به صورت نسبتا خلاصه و جمع‏بندي شده تهيه مي‏شود و شامل شناسنامه‏ي عمليات، اوضاع سياسي و نظامي در آستانه عمليات طرح‏ريزي و اجراي عمليات، و نتايج و بازتاب‏هاي آن مي‏باشد. 

اين کتاب با کوشش حميدرضا فراهاني و مهدي خداوردي خان با استفاده از اسناد نظامي منتشر نشده‏ي مرکز مطالعات،منابع سياسي و کتاب‏هاي منتشر شده‏ي مرکز از جمله کتاب " خرمشهر تا وفا " نوشته محمد دروديان و " تنبيه متجاوز " نوشته حسين اردستاني تهيه شده است. ويرايش کتاب را مهدي انصاري به عهده داشته است و در آماده‏سازي آن سيده زهره بطحايي (حروف چيني)، حسين مجيدي (نمونه خواني)، و بيژن اردوئي (صفحه آرايي)،حسين امجد (طراحي جلد) و احمد نصرتي (کنترل نهايي)، همکاري کرده‏اند. 

اميد است اين کوشش ناچيز مورد رضاي حضرت حق جل و علا و موجب اداي گوشه‏اي از حق شهيدان، جانبازان و رزمندگان اين نبرد عظيم و مقتدايشان حضرت امام خميني شود و مورد استفاده‏ي جويندگان حقايق اين واقعه بزرگ قرار گيرد. 

مرکز تحقيقات جنگ 

مروري بر اوضاع قبل از عمليات

مروري بر اوضاع قبل از عمليات

 

» تلاش غرب براي ايجاد توازن قوا در جنگ

» وضعيت عراق

» وضعيت ايران

 

تلاش غرب براي ايجاد توازن قوا در جنگ

پيروزي‏هاي فزاينده جمهوري اسلامي در جنگ - که از سال دوم هجوم عراق آغاز شد و با فتح خرمشهر به اوج خود رسيد - غرب را بر آن داشت تا براي تحميل صلح يا آتش بس به جمهوري اسلامي بدون تأمين حقوق تضييع شده ايران، تلاش اصلي را بر حفظ صدام معطوف نمايد. بدين ترتيب از يک سو قطعي غرب و پا فشاري بر حفظ صدام به هر شکل ممکن (با پشتيباني همه جانبه از رژيم عراق و ادامه‏ي تحريم فروش سلاح‏هاي نظامي و تجهيزات به ايران) و از سوي ديگر عزم راسخ جمهوري اسلامي براي رسيدن به اهداف خود در جنگ و تن ندادن به سازش و تسليم نشدن در برابر فشارهاي همه جانبه‏ي استکبار، نوعي حالت نه جنگ، نه صلح را ميان طرفين حاکم ساخت. به عبارت ديگر، استکبار جهاني سعي داشت توان جمهوري اسلامي را فرسوده کند تا انجام دادن حرکتي سرنوشت ساز و تعيين کننده براي اختتام جنگ، با حفظ آرمانهاي مطلوب ايران اسلامي ‏امکان پذير نباشد. 

در واقع حفظ صدام و بازداشتن ايران از پا فشاري بر آرمان‏هاي خود، براي برقراري موازنه‏ي قوا بود. از اين رو افزايش و تقويت توانايي‏هاي عراق، به ويژه نيروي هوايي اين کشور، در دستور کار قدرت‏هاي بزرگ بود. در پي اين پشتيباني‏ها بود که ارتش عراق تلاش کرد آسمان را به طور مطلق در اختيار بگيرد تا جنگ را از ميدان رزم زميني به آسمان، دريا و شهرها بکشاند. 

آنچه غرب را بر اتخاذ سياست مزبور واداشت، هراس از تاکتيک‏هاي  ويژه جمهوري اسلامي‏ بود، عامل اساسي که نقش تعيين کننده در کسب پيروزي داشت. 

قواي نظامي جمهوري اسلامي با اقدامات و عمليات مبتکرانه، رژيم عراق را به فرو پاشي تهديد مي‏کرد که در اين صورت گسترش انقلاب اسلامي را در پي داشت و منافع غرب را در منطقه خاورميانه، با تهديد اساسي مواجه مي‏ساخت. از اين رو غرب براي بازداشتن ايران از دستيابي به هر گونه موفقيتي که رژيم بغداد را متزلزل و گسترش انقلاب اسلامي را تسهيل مي‏کرد، به هر شيوه‏ي ممکن متوسل مي‏شد. 

بر اين اساس غرب سياست ديپلماسي - فشار را در پيش گرفت و در اين روند، رژيم بغداد را براي فشار مستقيم به جمهوري اسلامي، تحت حمايت و هدايت قرار داد. 

گرچه عراق توانايي بهره‏برداري لازم و کامل را از مساعدت‏هاي غرب نداشت، ليکن قدرت‏هاي بزرگ براي جلوگيري از پيروزي ايران در جنگ، به انحناء مختلف و وسايل متعدد به کمک حاکمان بغداد شتافتند از جمله: 

1 - واگذاري تکنولوژي برتر (خصوصا در زمينه تجهيزات هوايي) به عراق. 

2 - قرار دادن اطلاعات کسب شده به وسيله آواکس‏ها و ديگر دستگاه‏هاي جاسوسي و اطلاعاتي در اختيار عراق. 

3 - کسب اطلاع از تاکتيک‏ها و توانايي هاي نظامي ايران و بهره‏برداري از فکر مستشاران نظامي براي کمک به عراق. 

4 - حمايت‏هاي تبليغاتي، سياسي و اقتصادي دنياي غرب و وابستگان آن خصوصا مرتجعين عرب منطقه از رژيم عراق. 

ارتش عراق به رغم اينکه توانست در برهه‏اي خاص از زمان با گسترش سازمان رزم خود به 50 لشکر و عمق بخشيدن به ميادين مين و موانع و استحکاماتش و نيز ممانعت از تثبيت و تأمين مناطق تصرف شده، وقفه‏اي در پيشروي رزمندگان به داخل خاک عراق ايجاد کند، ليکن اين وضع ناپايدار بود و با گذشت زمان و رشد توانايي‏هاي جمهوري اسلامي در جنگ - طراحي عمليات در زمين‏هاي مختلف (دشت، کوهستان، آب، رمل و....)، سازماندهي نيرو و گسترش سازمان رزم - زمينه تزلزل و بي ثباتي رژيم بغداد فراهم شد. 

در هر صورت، رويارويي غرب با چنين وضعيتي، بن بست جنگ را براي غرب پيچيده‏تر کرد و غرب نتوانست نگراني خود را کاهش دهد. 

البته گفتني است که آنچه تا اندازه‏اي افزايش توان باز دارندگي عراق را موجب شد، گذشته از استراتژي ابر قدرت‏ها در حمايت‏هاي همه جانبه علمي و نظري از رژيم عراق، تلاش و سخت کوشي اين رژيم در اصل قرار دادن جنگ بود.حکومت عراق با بسيج کردن کليه‏ي امکانات در خدمت جنگ، جنگ را مسئله اصلي خود قرار داده بود و با توجه به ارتباط تنگاتنگ جنگ با اوضاع سياسي - اجتماعي - اقتصادي عراق و سرنوشت رژيم عراق، از هر گونه سهل انگاري در اين باره جلوگيري مي‏کرد. 

 

وضعيت عراق

رژيم عراق روند تحولات جنگ در چهار سال گذشته و حفظ موقعيت دفاعي خود را ناشي از برتري تسليحاتي و اطلاعاتي ارزيابي مي‏کرد. 

بدين معنا که رزمندگان اسلام پس از درهم شکستن خطوط دفاعي دشمن با برتري آتش توپخانه،قدرت هوايي و قواي زرهي ارتش عراق مواجه مي‏شدند که اين برتري مانع از تثبيت مواضع تصرف شده مي‏گرديد. درک عراق از عوامل مؤثر در حفظ موقعيت دفاعي نيروهاي عراقي در برابر ايران، آنها را بيش از گذشته به خريد تکنولوژي دفاعي، سلاح و تجهيزات ترغيب مي‏کرد. حاميان عراق نيز بر پايه همين ملاحظه، همچنان سيل سلاح و تجهيزات نظامي را به سوي عراق سرازير مي‏کردند. 

عراقي‏ها مايل بودند بيش از خريد سلاح تکنولوژي نظامي خريداري کنند تا از توانايي لازم براي توليد نيازمندي‏هاي دفاعي و بهسازي سلاح‏ها برخوردار شوند. از اوايل سال 1986، شواهد و قرائن موجود  نشان دهنده‏ي توانايي عراق در توليد بسياري از تجهيزات نظامي بود. 

ديپلمات‏هاي غربي در بغداد به دولت‏هاي متبوع خود گزارش دادند که عراق از بمب‏ها و مهمات ساخت داخل استفاده مي‏کند. [1] . 

به هر صورت، برابر گزارش آنتوني کردزمن، کارشناس نظامي امريکا، عراق در طول سال‏هاي 1362 تا 1364 مبلغ 18 / 1 ميليارد دلار سلاح و تجهيزات نظامي خريداري کرده است. اين کارشناس نظامي مجموع نيروهاي نظامي ثابت ارتش عراق را در سال 1364 تعداد 750000 تن و نيروهاي جيش الشعبي عراق را 650000 تن برآورده کرده است. 

کردزمن آمار تجهيزات اصلي ارتش عراق را در سال 1364 چنين اعلام کرده است: 

تانک 4820 دستگاه 

خودروهاي زرهي 3200 دستگاه 

توپخانه سنگين 3000 قبضه 

توپ پدافند هوايي بيش از 400 قبضه 

خودرو تانک بر 2000 دستگاه 

هواپيماي عملياتي 580 فروند 

هلي کوپتر 380 فروند [2] . 

استعداد نيروهاي پدافندي دشمن در جبهه‏ها عبارت بود از: 

555 گردان نيروي پياده 

148 گردان تانک و مکانيزه 

125 گردان توپخانه 

40 گردان پدافند هوايي 

در مجموع ارتش عراق در نيمه دوم سال 1364، تعداد 5 لشکر زرهي، 3 تيپ مستقل زرهي، 2 تيپ مستقل مکانيزه، 20 تا 25 لشکر پياده و 80 تيپ مستقل و 10 تيپ مستقل نيروي مخصوص و کماندويي در اختيار داشت.[3] . 

همچنين بنابر تجزيه و تحليلي که معاون عمليات فرمانده کل سپاه (غلامعلي رشيد) به عمل آورده و در تاريخ 25 / 2 / 1364 ارائه کرده  است،ارتش عراق بر پايه سازمان و نيروي انساني و تجهيزاتي که در اختيار داشت از توانايي‏هاي زير برخوردار بود: 

دشمن در هر زمان توانايي جابه‏جايي 3 لشکر پياده را در هر منطقه دارد. يک تيپ پياده را در عرض 24 ساعت جابه‏جا مي‏کند.يک تيپ زرهي را در 72 ساعت از غرب منتقل مي‏کند. 

- دشمن در هر زمان داراي 5 لشکر زرهي و مکانيزه است که در عرض 4 تا 5 روز قابليت مانور و جابه‏جايي سريع را دارد. 

- دشمن در هر زمان توانايي تمرکز 40 گردان توپخانه را براي مقابله با نيروي مهاجم دارد. 

- دشمن توانايي يک ماه بمباران و فشار هوايي به گستردگي عمليات بدر را دارد. 

- دشمن توانايي اداره دو عمليات همزمان به وسعت 3 تا 4 لشکر را دارد. 

-دشمن در برابر عمليات آفندي ما با 100 گردان، مي‏تواند با 300 گردان آزاد مقابله کند.[4] . 

 

وضعيت ايران

مشکل ايران در مرحله جديد با توجه به افزايش توان نظامي عراق،اساسا ناشي از اين بود که به راحتي قادر به کسب پيروزي نظامي براي تغير توازن به سود خود نبود. در واقع تقويت عراق و متقابلا تضعيف ايران، فاصله ميان توان‏مندي ايران براي تهاجم و کسب پيروزي و توانايي عراق براي مقابله با تهاجمات ايران را به نحوي آشکار افزايش داده بود. به عبارت ديگر، امکانات و مقدورات سپاه با خلاقيت و ابتکارات اين نيرو براي دستيابي به پيروزي لازم، به تناسب ضرورت‏ها و اوضاع سياسي حاکم بر جنگ نبود. 

در سال ششم جنگ در وضعيتي که دشمن حدود 550 گردان نيروي پياده در اختيار داشت و براي مقابله با عمليات آفندي، از 300 گردان نيروي آزاد برخوردار بود، سپاه تنها 80 گردان نيرو براي 7 روز جنگ در اختيار داشت. ضمن اينکه بخشي از توان رزمي‏ سپاه به عنوان يک نيروي دفاعي در مناطق تصرف شده، مانند جزاير مجنون و هور زمين‏گير شده بود. در اين روند کاهش توان ايران در برابر عراق دو عارضه اساسي به دنبال داشت: نخست آنکه نمي‏توانست از امکان غافل گيري و تجزيه قواي دشمن برخوردار شود، در نتيجه اجراي عمليات با نوعي ريسک و عدم موفقيت همراه بود. علاوه بر اين، قواي ايران فاقد توانايي لازم براي نبرد طولاني در يک عمليات بود. زيرا بلافاصله پس از آغاز عمليات، در حالي که خطوط دفاعي دشمن در هم شکسته شده بود، دشمن به سرعت نيروهاي خود را در منطقه عمليات متمرکز مي‏کرد و با افزايش آتش هوايي و توپخانه تدريجا نيروهاي خودي را از مناطق تصرف شده عقب مي‏راند. 

با توجه به واقعيت‏هاي موجود، کم کم اين اعتقاد به وجود آمد که 

«با اين توان نمي‏توانيم غافل گيري را رعايت کنيم و قطعا بايد اين توان 2 تا 3 برابر شود که با يکي دشمن را فريب بدهيم وبا 2 توان ديگر بتوانيم به طور جدي عمل کنيم»[5] . 

بر پايه همين ملاحظه در انتخاب منطقه عمليات نيز دچار مشکل بوديم. لذا چنين استدلال مي‏شد که ما جايي مي‏توانيم بجنگيم که بلا فاصله پشت يک رودخانه، يک عارضه يا تنگه‏اي برسيم تا دشمن براحتي نتواند به ما حمله کند. 

پس از عمليات بدر بحث‏هاي بسيار اساسي و جدي در مورد نحوه ادامه جنگ صورت گرفت لازمه ارائه طرح به شوراي عالي دفاع بررسي‏اي همه جانبه بود که با حضور فرماندهان سپاه انجام شد. 

سپاه از يک سو به اين نتيجه قطعي و روشن رسيده بود که با روش گذشته امکان ادامه جنگ با عمليات گسترده وجود ندارد و از سوي ديگر اوضاع جنگ پس از عمليات بدر، با تشديد فشار به ايران، اجراي عمليات را ضروري ساخته بود در واقع ميان توانايي ايران براي اجراي عمليات مؤثر و تعيين کننده با تضمين پيروزي، با اوضاع و ضرورت‏هاي سياسي حاکم بر جنگ، تناسبي وجود نداشت. پيدايش اين وضعيت در جنگ بيش از هر مسئله‏اي متأثر از نحوه نگرش به جنگ و کسب پيروزي بود. بدين معنا که پس از فتح خرمشهر پيروزي بر عراق بسيار سهل و آسان پنداشته مي‏شد و اين باور همگاني وجود داشت که صدام در حال سقوط است. بر پايه همين نگرش، تفکرات استراتژيک مسئولان درباره‏ي جنگ مبني بر "کسب يک پيروزي و خاتمه جنگ"، متعاقب ناکامي در عمليات رمضان تدريجا شکل گرفت. در چار چوب اين تفکر تصور مي‏شد با يک پيروزي قاطع مي‏توان جنگ را تمام کرد،لذا نيازي به بسيج کشور در خدمت جنگ نيست. اين گونه تفکرات منطبق و همسو با انديشه استراتژيک امام در مورد جنگ نبود. شکاف موجود ميان دو نگرش ياد شده در واقع از مهمترين دلائل وضعيت جنگ در چهار سال گذشته بود. تدريجا با گسترش دامنه جنگ و فشار بر ايران و افزايش موانع موجود براي دستيابي به پيروزي، نوعي ترديد و نااميدي در مسئولان به وجود آمد. برخي چنين تصور مي‏کردند که کار تمام شده است و بايد چهار سال پيش (پس از فتح خرمشهر) تصميم مي‏گرفتيم. علاوه بر اين، مشاهده واکنش حاميان عراق در مورد پيروزي‏هاي نسبي ايران، اين نگراني را به وجود آورده بود که حتي اگر موفق به تصرف بغداد بشويم امکان حمله اتمي به ايران وجود دارد! 

سپاه با الهام از نظريات امام و درکي که از اوضاع و ضرورت‏هاي جنگ داشت در انديشه تداوم جنگ بود. 

با بررسي‏هايي که انجام گرفت اين نتيجه حاصل شد که براي ادامه جنگ، بدون بسيج کليه‏ي سازمان‏ها و امکانات کشور، امکان پشتيباني از جنگ وجود ندارد. حداقل توان لازم براي ادامه جنگ 300 گردان نيرو بود که آخرين پيشنهاد سپاه ارائه شد. در عين حال جمع بندي نتايج جلسات فرماندهان سپاه در اين مرحله به شرح زير بود: 

1 - استراتژي جنگ تاکنون براساس "جنگ، جنگ تا پيروزي" بوده که اين سياست با شکست مواجه شده است، لذا بايد استراتژي جنگ تغيير کند. 

2 - توان خودي در مقايسه با توان دشمن کاهش يافته، لذا توان موجود نه تنها براي کسب پيروزي کامل نظامي بلکه براي ادامه جنگ هم کافي نيست. 

3 - با توان موجود تنها مي‏توان عمليات محدود انجام داد. 

4 - بايد با يک فرماندهي واحد با اختيارات و ستاد تخصصي، با قدرت کشور را به جنگ بکشاند و کليه امکانات و نيروها را براي پيشبرد جنگ به کار گيرد. 

5 - ادامه همکاري ارتش و سپاه به صورت گذشته امکان پذير نيست. لذا بايد به صورت مستقل و جداگانه همکاري کنند. سپاه و ارتش طرح‏ها را بدهند. فرماندهي (عالي) تصميم بگيرد و هر کدام در زمين پيشنهادي خود بجنگد. 

6 - به دليل کمبود آتش توپخانه و هوايي. زرهي خودي و برتري دشمن در اين زمينه‏ها، اساس جنگ همچنان بر عمليات نيروهاي پياده در شب همراه با حفظ غافل‏گيري مي‏باشد [6] . 

با تبيين استراتژي جنگ و ارائه آن از سوي سپاه اين شائبه که سپاه تمايل به ادامه جنگ ندارد، گسترش يافت! اين وضعيت در حالي پيش آمده بود که قبل از آن تمايل سپاه به ادامه جنگ بنابر نظر امام خميني، عامل اصلي در ادامه جنگ ذکر مي‏شد! در نتيجه سپاه در مرحله جديد که اساسا بار جنگ را بر دوش مي‏کشيد تحت فشار برخي جريان‏ها قرار گرفته بود. 

سپاه بر پايه همين ملاحظات و براي استمرار جنگ، استراتژي جديدي را تبيين کرد که از اصول زير پيروي مي‏کرد: 

1 - ضرورت ادامه جنگ دراز مدت. 

2 - اجراي عمليات محدود با هدف زنده نگه داشتن جنگ و فشار نظامي بر دشمن. 

3 - افزايش توان و سازمان رزم سپاه براي اجراي عمليات گستره. 

4 - طرح ريزي و اجراي عمليات گسترده به صورت مستقل. 

سپاه در فاصله خرداد 1364 تا شهريور همان سال سلسله عمليات محدودي را انجام داد که آثار مثبتي بر جاي نهاد. علاوه بر اين، تلاش براي عمليات گسترده، با توجه به تجارب حاصله در عمليات‏هاي پيشين، به ويژه عمليات بدر، منجر به تعيين شرايطي به شرح زير شد: 

1 - در اختيار داشتن حداقل 150 گردان نيرو (هدف‏هاي ارزشمند در جنوب بدون 150 گردان قابل تصرف نبود). 

2 - بيش از يک ميليون گلوله توپ براي آتش پشتيباني مناسب در يک عمليات گسترده. 

3 - سلاح ضد زره به اندازه کافي (حداقل سه هزار موشک تاو) براي اجراي يک عمليات گسترده 

4 - اجراي تک پشتيباني در جزيره مينو. 

5 - شرکت مؤثر نيروهاي هوايي ارتش براي پشتيباني هوايي عمليات. [7] . 

اين وضعيت در حالي بود که طبق برآورد آنوتوني کردزمن کارشناس نظامي آمريکا، آمار تجهيزات اصلي نظامي ايران چنين بود: 

تانک 1050 دستگاه 

خودروي زرهي 1240 دستگاه 

توپخانه سنگين 1000 قبضه 

هواپيماي عملياتي 95 فروند 

هلي کوپتر 390 فروند[8] . 

گفتني است که حتي در صورت صحت اين برآورد با توجه به مشکلاتي که در تهيه لوازم يدکي و مهمات وجود داشت، امکان استفاده‏ي مناسب از تجهيزات موجود، به ويژه هواپيماهاي جنگي مقدور نبود. 

پي نوشته ها :

[1] کنت. آر. تيمرمن سوداگري مرگ، ترجمه احمد تدين (تهران: مؤسسه خدمات فرهنگي رسا،چاپ دوم، 1376)، ص 455.

[2] آنتوني کردزمن و آبراهام واگنر، درس‏هايي از جنگ مدرن، جلد دوم: جنگ ايران و عراق، ترجمه حسين يکتا، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، ص 219)منتشر نشده).

[3] محمد دروديان،از خرمشهر تا فاو (تهران: مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، چاپ چهارم، 1375)، ص 155.

[4] محمد دروديان، آغاز تا پايان (تهران، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، چاپ سوم، 1379)، ص 136.

[5] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند شماره 221 / گ "مسائل اساسي جنگ و سپاه پس از عمليات بدر "، آذر 1365، ص 33.

[6] همان ص 61 تا 63.

[7] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند شماره 220 / گ "انتخاب منطقه فدک (فاو)"، گزارش راوي قرارگاه خاتم الانبيا(داوود رنجبر)، مهر1365، ص 125 و ص 81.

[8] مأخذ شماره 2.

طراحي عمليات

طراحي عمليات

 

» طرح مانور

» شناسايي جريان آب اروند رود

» آموزش عبور غواصان از رودخانه

» سازمان رزم

» مرحله بندي عمليات

» توسعه در عمق

 

طرح مانور

در طرح ريزي مانور عمليات والفجر 8 دو عامل بسيار مؤثر بودند: 

1 - تجارب عمليات بدر. 2 - پيچيدگي‏ها و ويژگي‏هاي خاص اين عمليات. فرمانده سپاه پاسداران در جمع فرماندهان در اين باره گفت: 

«در اين عمليات بايستي کل تجارب جنگ به کار گرفته شود: جنگ شهري، جنگ در دشت، جنگ در آب و...»[1] . 

در واقع عمليات فاو، در صحنه بروز تمام قابليت‏هاي نظامي، ابتکار عمل و خطرپذيري سپاه پاسداران براي پيشبرد اهداف جمهوري اسلامي بود. 

در طراحي مانور اين عمليات مسائل مهمي وجود داشت که درباره‏ي آنها ساعت‏ها بحث کارشناسي شد. اهم اين مسائل عبارت بودند از: 

1 - برسي وضعيت جزر و مد آب در زمان‏هاي مختلف و در نوبت‏هاي متعدد و بررسي تأثير عوامل مختلف از جمله: روز، شب، خورشيد و ماه و ساعات مختلف شبانه روز در جزر و مد آب و سرعت آن. 

2 - بررسي تأثير جزر و مد آب بر حرکت غواصان و قايق‏ها. 

3 - هماهنگي عبور غواصان با جزر و مد و تاريکي مطلق هوا؛ سرماي شديد آب در فصل زمستان و حرکت غواصان در داخل آب در نيمه‏هاي شب. 

4 - بررسي چگونگي عبور غواصان از عرض بيش از يک کيلومتري اروند رود. 

5 - بررسي چگونگي خط شکن غواصان و سر پل گيري، پاک سازي خط اول و آماده سازي ساحل براي ورود نيروهاي موج دوم با همت غواصان. 

6 - بررسي چگونگي هماهنگي حرکت نيروهاي موج دوم (قايق سواران)با جريان جزر و مد آب و پر بودن نهرهاي آب حاشيه اروند براي استفاده از قايق‏ها. 

7 - بررسي چگونگي حرکت نيروهاي موج دوم و نحوه‏ي پياده شدن آنها در ساحل دشمن و توسعه سر پل با تلاش آنها. 

8 - تصرف نقاط استراتژيک در ساحل دشمن، مانند اسکله چهار چراغ، بندر فاو، شهر فاو و پايگاه‏هاي موشکي. 

9 - تسلط بر سه جاده البحار، استراتژيک (فاو - بصره) و ام القصر که در آستانه شهر فاو به يکديگر نزديک مي‏شوند. 

10 - گسترش ميدان عمليات به سمت کارخانه نمک. 

11 - مقابله با حرکت دشمن از شمال (بصره) به جنوب منطقه (فاو). 

12 - تأمين جناح‏هاي عمليات در سمت اروند رود و سمت خورعبدالله. 

13 - تشکيل خط پدافندي در شمال کارخانه نمک. 

در طراحي عمليات براي اجراي عمليات در منطقه فاو، دو قرارگاه اصلي با مأموريت‏هاي زير در نظر گرفته شد: 

الف) قرارگاه کربلا به فرماندهي احمد غلامپور که مسئوليت شکستن خط در محور اسکله‏ي چهار چراغ و شهر فاو، ادامه‏ي عمليات روي جاده فاو - البحار و تأمين جناح راست عمليات را بر عهده داشت. 

ب) قرارگاه نوح به فرماندهي حسين علايي که مسئوليت شکستن خط در سمت چپ قرارگاه کربلا و مقابل پايگاه موشکي عراق، ادامه عمليات روي جاده فاو - ام القصر و تأمين جناح چپ عمليات (سمت خور عبدالله) را عهده دار بود. 

همچنين چهار قرارگاه فرعي با مأموريت‏هاي جداگانه به شرح زير تشکيل شدند: 

1 - قرارگاه يونس 1: تحت امر قرارگاه نوح بود با ناو تيپ کوثر مأموريت تصرف اسکله‏ي العميه را بر عهده داشت. 

2 - قرارگاه يونس 2: قرارگاه عملياتي نيروي دريايي ارتش و تحت امر قرارگاه خاتم الانبيا (ص) بود و مأموريت تصرف اسکله‏ي البکر را بر عهده داشت. 

3 - قرارگاه رعد: قرارگاه عملياتي نيروي هوايي ارتش بود و مأموريت پشتيباني هوايي را بر عهده داشت.  

4 - قرارگاه شهيد سليمان خاطره: قرارگاه عملياتي هوانيروز ارتش بود و مأموريت تشکيل تيم آتش، تخليه مجروح و هلي برن نيروها را بر عهده داشت. 

علاوه بر اين، دو قرارگاه عملياتي مسئوليت عمليات پشتيباني فريب را عهده‏دار شدند تا از توجه دشمن به منطقه فاو جلوگيري کنند و حساسيت او را در مناطق ديگر برانگيزند: 

1 - قرارگاه قدس به فرماندهي عزيز جعفري که مسئوليت عمليات پشتيباني نزديک در منطقه ابوالخصيب (ام‏الرصاص) را بر عهده داشت. 

2 - قرارگاه نجف به فرماندهي مصطفي ايزدي، با مسئوليت عمليات پشتيباني دور در منطقه سليمانيه.[2] . 

 

شناسايي جريان آب اروند رود

براي شناسايي و درک حالت‏هاي مختلف جريان آب اروند رود، که در قسمت‏هاي مختلف رودخانه (ساحل خودي، ساحل دشمن، وسط رودخانه، سطح آب زير آب) و در زمان‏هاي مختلف، وضعيتي متفاوت دارد، ماه‏ها کار و بررسي شد و اطلاعات موجود درباره تاريخچه اين رودخانه و نيز اوضاع جوي منطقه خسرو آباد و فاو طي 20 سال گذشته که از اداره‏ي هواشناسي گرفته شد، بررسي گرديد و اطلاعات کافي در اين زمينه گرد آمد و جداول مورد نياز از جريان جزر و مد رودخانه در حالات و زمان‏هاي مختلف و نقاط مختلف تهيه شد و با تسلطي که در اين زمينه به دست آمد برنامه ريزي و زمان بندي عبور غواصان خط شکن و قايق‏هاي موج دوم، ميسر شد. 

 

آموزش عبور غواصان از رودخانه

براي آمادگي عبور غواصان از اروند رود آموزش‏ها و تمرين‏هاي زيادي انجام شد. اين اقدام برگرفته از تجربه‏ي عمليات بدر بود. عمليات والفجر 8 اوج خطرپذيري انقلابي نيروهاي حزب اللهي و پيرو خط امام را به نمايش گذاشت. در اين باره، يکي از نگراني‏هاي اصلي، تأثير جريان آب بر حرکت غواصان و دور شدن آنها از هدف واگذار شده به آنها بود. ناخدا ملک زادگان، فرمانده نيروي دريايي ارتش در آن زمان، پس از شنيدن سخنان مسئولان امر درباره‏ي طرح عمليات، گفت: 

«اظهارات نشان داده است که اگر غواص از يک نقطه بخواهد به نقطه روبه رو حرکت کند، بعضي وقت‏ها پنج شش کيلومتر بالا و پايين مي‏رود و اين بستگي به جريان آب دارد. بنابراين، در ارزيابي‏اي که لازم بود اينجا ارائه بشود، آن نيروهاي خط شکن که بخواهند در طول (از شرق به غرب) رودخانه عبور کنند به نظر بنده به طور شناور و غواصي، امکان خيلي کمي‏ است که موفق شوند.»[3] . 

اظهارات ناخدا ملک زادگان با توجه به وضعيت جريان آب اروندرود صحيح بود، اما پيگيري و تلاش و تمرين نيروها و تسلط اطلاعاتي بر جريان‏هاي مختلف آب اروند موجب غلبه بر اين نگراني شد. شش روز پس از اظهارات فرمانده‏ي نيروي دريايي، در جلسه‏ي مشترک قرارگاه خاتم الانبياء(ص) در اهواز در 23 دي 1364، احمد غلامپور، جانشين قرارگاه کربلا گفت: 

«به هنگام شناسايي در حالت جزر و مد آب، نيرو به چپ و راست مي‏رفت ولي با تجربه به اين نتيجه رسيده‏ايم که هر کجا خواستيم، برويم.»[4] . 

 

سازمان رزم

قرارگاه مرکزي خاتم الانبيا (ص) هدايت و اجراي عمليات والفجر 8 را با دو قرارگاه عملياتي کربلا و نوح بر عهده داشت. يگان‏هاي تحت امر اين دو قرارگاه به ترتيب زير بودند: 

الف) قرارگاه کربلا (محور شمالي): 

- لشکر 5 نصر 

- لشکر 7 ولي عصر (عج) 

- لشکر 8 نجف اشرف 

- لشکر 14 امام حسين (ع) 

- لشکر 17 علي بن ابي‏طالب (ع) 

- لشکر 25 کربلا 

- لشکر 27 محمد رسول الله (ص) 

- لشکر 31 عاشورا 

- تيپ مستقل 15 امام حسن (ع) 

- تيپ مستقل 32 انصار الحسين (ع) 

- تيپ مستقل 44 قمر بني هاشم (ع) 

ب) قرارگاه نوح (محور جنوبي): 

- لشکر 19 فجر 

- لشکر 41 ثارالله (ع) 

- تيپ مستقل 33 المهدي (عج) 

در مجموع 140 گردان نيروي رزمي و 16 گردان توپخانه براي اجراي عمليات سازمان دهي شده بود. [5] . 

 

مرحله بندي عمليات

براي اطمينان کافي از دقت در عبور از رودخانه، چگونگي شکستن خط و گرفتن سر پل و کسب اطلاع از ميزان هوشياري دشمن و تدبير مرحله بندي عمليات، نياز به حضور در غرب اروند رود و شناخت بيشتر از واکنش‏هاي دشمن بود. اما با استفاده از عکس‏هاي هوايي و عکس‏هايي که با دوربين‏هاي قوي از ساحل دشمن گرفته شد و نقشه اطلاعات به دست آمده از ديگر شناسايي‏ها، چهار مرحله براي اجراي عمليات در نظر گرفته شد: 

1 - عبور از رودخانه، شکستن خط، گرفتن سر پل تصرف شده. 

2 - تصرف شهر فاو، رسيدن به خور عبدالله و استقرار در مثلثي شمال شهر که از تقاطع سه جاده البحار، فاو - بصره و ام‏القصر به وجود آمده بود. همچنين، استقرار در پايگاه دوم موشکي در شمال غربي شهر فاو، مي‏بايستي در مرحله دوم تحقق مي‏پذيرفت. اين نقطه براي داشتن جناح از دشمن، بسيار مهم تلقي مي‏شد. 

3 - پيشروي تا ابتداي کارخانه‏ي نمک و تشکيل خط دفاعي به موازات اين نقطه از ساحل تا خور عبدالله. 

4 - رسيدن به زمين انتهاي کارخانه نمک و کانال انتهاي کارخانه واقع روي جاده ام‏القصر تا ساحل رودخانه. 

مأموريت مرحله اول عمليات، به لشکرهاي 7 ولي عصر (عج)، 5 نصر، 41 ثارالله (ع)، 31 عاشورا، 25 کربلا، 14 امام حسين (ع)، 19 فجر و تيپ‏هاي 44 قمر بني هاشم (ع) و 33 المهدي (عج) واگذار شد. در مرحله دوم، لشکرهاي 27 حضرت رسول (ص)، 17 علي بن ابيطالب (ع)، و در مرحله سوم، لشکرهاي 8 نجف و 31 عاشورا براي تحقق طرح مانور مي‏بايست وارد عمل مي‏شدند. در مرحله چهارم نيز تمام يگان‏هاي مورد نظر حضور داشتند. [6] . 

 

توسعه در عمق

در عمليات‏هاي بزرگي که پس از فتح خرمشهر انجام شد، همواره ميان عمق بخشيدن به عمليات و توان موجود از يک سو، و هماهنگي پيشروي با پشتيباني عمليات از لحاظ مهندسي از سوي ديگر، تعارض وجود داشت. در طراحي اين عمليات نيز توسعه در عمق و استمرار عمليات مورد توجه قرار گرفت. 

فرمانده سپاه در جلسه‏اي با حضور فرماندهان يگان‏هاي سپاه گفت: 

«ما بايد روز اول و دوم حداکثر استفاده را بنماييم و همه (مهندسي‏ها، زرهي‏ها، لشکرها) هنر خود را به خرج بدهيم. اگر بخواهيم دست دست کنيم و حالا مطمئن شويم که خط شکسته يا نشکسته است، مانند سيل بندي (خط اول) عمليات بدر مي‏شود که تا صبح فرماندهان منتظر وضعيت بودند. صبح ديدند که عراقي‏ها کفش‏ها را گذاشته‏اند و فرار کرده‏اند و (پس از آن) رفتيم جلو. اينجا (فاو) وقتي که دشمن در دشت پراکنده شد، ما در روز مي‏توانيم بجنگيم.»[7]  فرمانده‏ي سپاه در جلسه‏ي ديگري با اطميناني که در مورد غافل گيري دشمن داشت، ضمن تأکيد بر استمرار عمليات و عدم تأخير در حرکت‏هاي بعدي، گفت: 

«اگر در آن طرف، دشمن آماده نبود و ما نيز (حتي) لودر و بلدوزرمان از آب عبور نکرده بود، ولي تانک در دست داشتيم، بايد برويم تا مرحله چهارم.»[8] . 

بدين ترتيب استمرار در تحقق هدف‏هاي عمليات با گام‏هاي بلند بسيار تأکيد شد. علاوه بر اين، مسائلي مانند آتش پر حجم ادوات و توپخانه، به کارگيري زرهي، مهندسي و مسئله عبور که جزء بغرنج‏ترين مسائل عمليات به شمار مي‏رفت، در طرح مانور به آنها پرداخته شد. 

پي نوشته ها :

[1] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند شماره 636 / گ، "مباحث اساسي طرح مانور عمليات والفجر 1367 _ " 8، ص 7.

[2] مأخذ شماره 10.

[3] مأخذ شماره 11.

[4] مأخذ شماره 11.

[5] مأخذ شماره 10، ص 99.

[6] حسين اردستاني، تنبيه متجاوز (تهران: مرکز تحقيقات جنگ، چاپ اول، 1379)، ص 172.

[7] مأخذ شماره 11، ص 28.

[8] مأخذ شماره 11، ص 29.

عمليات والفجر 8 (فتح فاو)

عمليات والفجر 8 (فتح فاو)

 

» اهداف و جايگاه عمليات والفجر 8 در استراتژي نظامي ايران

» دلائل انتخاب منطقه

» موقعيت جغرافيايي و طبيعي منطقه فاو

» وضعيت دشمن

 

اهداف و جايگاه عمليات والفجر 8 در استراتژي نظامي ايران

هر چه جنگ ايران و عراق تداوم مي‏يافت در مسير تحقق استراتژي ايران پيچيدگي و دشواري بيشتري بروز مي‏کرد. البته حفظ ابتکار عمل و اجراي عمليات‏هاي بزرگ که نقش تعيين کننده‏اي در موازنه‏ي سياسي - نظامي جنگ داشت، ضرورتي انکار ناپذير براي کشور و انقلاب بود، دستيابي به برتري در موازنه نيز بستگي بسيار به عملياتي داشت که طي آن تمام توان دشمن به رويارويي کشيده شده و منهدم شود در واقع، انهدام دشمن و تصرف زمين‏هاي استراتژيک از هدف‏هاي اساسي جنگ به شمار مي‏رفت. از اين رو، عمليات والفجر 8، براي تحقق استراتژي تنبيه متجاوز در بعد نظامي و به ويژه در بعد سياسي اهميت بسزايي داشت. مهمترين هدف‏هاي سياسي - نظامي اين عمليات چنين بود: 1 - تصرف شهر فاو 2 - تسلط بر اروند رود 3 - تهديد بندر ام‏القصر 4 - هم مرزي با کويت. 5 - مسدود کردن راه ورود عراق به خليج فارس. 6 - تأمين خورموسي و امکان تردد کشتي‏ها به بندر امام خميني. 7 - انهدام سکوهاي پرتاب موشک عراق در منطقه فاو. 

 

دلائل انتخاب منطقه

بحث و بررسي براي انتخاب منطقه فاو جهت اجراي عمليات گسترده از خرداد 1364 آغاز شد. علي شمخاني در جلسه قرارگاه خاتم الانبيا (ص) درباره‏ي ملاحظاتي که بايستي در اجراي عمليات در نظر گرفته مي‏شد، گفت: 

«1 - ما مجبوريم عملياتي را شروع کنيم که مبتني بر توانمان باشد. 

2 - توان دشمن در آنجا محدودتر باشد. 3 - براساس تجربه عمليات خيبر و بدر باشد. 4 - بتوانيم مسئله آتش دشمن را که در عمليات بدر مسئله اساسي بود حل کنيم.» [1] . 

براساس اين ملاحظات مهم‏ترين علت انتخاب منطقه فاو براي عمليات، نوع ويژگي‏هاي زمين اين منطقه بود، وجود آب در سه طرف منطقه عمليات و رويارويي با دشمن تنها در يک پيشاني جنگي و همچنين امکان اجراي آتش پر حجم توپخانه و ادوات از آبادان تا فاو شد. به علاوه، محدود بودن زمين که کميت محدود و کيفيت بالا را هم دارا بود، در اين انتخاب مؤثر بود. همچنين با توجه به اينکه دشمن در نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي‏ ايران توانايي عبور از اروند رود را تصور نمي‏کرد و نيز، تجارب به دست آمده در عمليات‏هاي خيبر و بدر و ارزشمند بودن هدف از نظر سياسي و نظامي، از جمله عوامل ديگري بودند که در انتخاب منطقه فاو براي عمليات مورد توجه قرار گرفتند. 

 

موقعيت جغرافيايي و طبيعي منطقه فاو

منطقه فاو در جنوبي‏ترين قسمت خاک عراق و در شمال خليج فارس واقع شده است. رودخانه اروند در شرق، خور عبدالله در غرب و خليج فارس در جنوب فاو قرار دارد. ساحل شرقي و غربي اروند رود را نخلستان پوشانده است و ساحل دو طرف با نهرهاي متعددي به اين رودخانه متصل مي‏شوند. در سمت راست ايران، رودخانه بهمنشير به موازات اروند رود، به خليج فارس منتهي مي‏شود. در شمال اين منطقه، شهرهاي آبادان و بصره قرار دارند که با جاده‏ي خسروآباد در خاک ايران و جاده‏هاي البحار،فاو - بصره و ام‏القصر در خاک عراق، با فاو مرتبط هستند. همچنين، در اين منطقه درياچه‏ي (کارخانه) نمک وجود داشت که سيل بندهاي متعدد آن مهمترين عارضه به حساب مي‏آمد. در اين محل، به دليل نمک زار بودن، زمين باتلاقي بوده و استفاده از ادوات زرهي به راحتي ميسر نبود. زمين‏هاي ديگر اين منطقه نيز شوره زار است که بر اثر بارش باران به شدت لغزنده مي‏شوند و تردد وسايل نقليه را با مشکل مواجه مي‏کند. در مجموع، منطقه والفجر8 ويژگي‏هايي داشت که با وجود ضعف تجهيزات و تسليحات خودي، اجراي عملياتي موفق در اين منطقه دور از انتظار نبود. 

 

وضعيت دشمن

با توجه به تجربه سال‏هاي قبل، عراق در زمستان انتظار حمله رزمندگان جمهوري اسلامي را در جبهه جنوب داشت. ارتش عراق منطقه هورالهويزه را در صدر ديگر مناطق جبهه جنوب، براي اين حمله پيش بيني مي‏کرد. از دلايلي که عراق حمله‏ي آتي ايران را در هور تصور مي‏کرد سابقه اجراي عمليات‏هاي بدر و خيبر در سال‏هاي 1362 و 1363 در اين منطقه بود. همچنين تسلط کامل نداشتن دشمن بر اين منطقه و در مقابل تسلط بيشتر ايران در آنجا، در نظر عراق بر احتمال اين حمله از منطقه هور مي‏افزود. علاوه بر اين، حجم گسترده فعاليت‏هاي مهندسي و نقل و انتقالات خودي در منطقه هور، دشمن را به اين نتيجه رسانده بود که ايران از هور حمله خواهد کرد. 

در منطقه‏ي شرق اروند رود نيز ايران فعاليت مهندسي داشت، به خصوص از آذر ماه 1364 به بعد اين اقدامات افزايش يافت و دشمن نيز از اين اقدامات آگاهي داشت. اما چند عامل سبب شد که عراق به شرق اروند توجه لازم را نکند: 1 - منصرف شدن ايران از حمله به فاو در تابستان 2.1363 - گسترش فعاليت ايران در هورالهويزه، به ويژه روي پد خندق و جزاير مجنون. 3 - دشمن توانايي و تجهيزات ايران را براي عبور از اروندرود ناکافي مي‏پنداشت. ضمن آن که با تحليل و علم کلاسيک امکان حمله‏ي ايران از اروندرود بعيد مي‏نمود. 

با توجه به آنچه گفته شد، ارتش عراق به تقويت محور هورالهويزه پرداخت و به بمباران بي سابقه اين منطقه اقدام کرد. در مجموع،فرماندهان عراقي، تک احتمالي رزمندگان اسلام را از محور فاو، فريب مي‏دانستند و در حوزه‏ي عملياتي سپاه هفتم، به منطقه ام‏الرصاص توجه بيشتري داشتند. 

منطقه‏ي عملياتي فاو تحت مسئوليت سپاه هفتم ارتش عراق قرار داشت و پدافند اين منطقه (از جنوب زياديه تا رأس البيشه) به عهده‏ي لشکر 26 پياده بود. اين لشکر در مجموع با 6 تيپ پياده، 2 تيپ پياده ساحلي، 2 ناو تيپ و 5 گردان توپخانه از اين منطقه پدافند مي‏کرد. 

با شروع عمليات، ارتش عراق 8 لشکر پياده، 4 لشکر زرهي، 2 لشکر مکانيزه، لشکر دفاع ساحلي و لشکر گارد رياست جمهوري را نيز وارد منطقه فاو کرد. 

در مجموع، يگان‏هايي که قبل از عمليات والفجر 8 در اين منطقه عملياتي بودند و يگان‏هايي که در حين عمليات وارد منطقه فاو شدند، عبارتند از: 

يگان پياده شامل تيپ‏هاي 704 _ 703 _ 702 _ 603 _ 602 _ 502 _ 501 _ 442 _ 424 _ 421 _ 419 _ 414 _ 111 _ 110 _ 108 _ 104 _ 96 _ 95 _ 48 _ 47 _ 39 _ 32 _ 29 _ 22 _ 5 _ 2. 

يگان پياده ساحلي، شامل تيپ‏هاي 443 _ 441 _ 440. 

يگان زرهي، شامل تيپ‏هاي 42 _ 34 _ 30 _ 26 _ 16 و گردان‏هاي تانک 17 تموز، الرافدين، ذوالنورين و گردان 43 از لشکر 5. 

يگان مکانيزه، شامل تيپ‏هاي 25 _ 24 _ 20 _ 15 _ 8. 

نيروي مخصوص، شامل تيپ‏هاي 68 _ 66 _ 65. 

گارد رياست جمهوري، شامل تيپ‏هاي 1 مکانيزه، 2 کماندو، 3 نيروي مخصوص، 4 مکانيزه و 10 زرهي و يک گردان کماندويي. 

نيروهاي کماندو، شامل تيپ‏هاي کماندويي سپاه‏هاي 7 _ 6 _ 4 _ 3، تيپ 73 از لشکر 17، گردان حطين، گردان 5 از لشکر 26 و گردان کماندويي لشکر 15. 

نيروهاي جيش الشعبي، شامل شش قاطع جيش الشعبي تحت امر لشکر 26.[2] . 

پي نوشته ها :

[1] مأخذ شماره 7.

[2] ابوالقاسم حبيبي، سي و هشت عمليات بزرگ ايران و عراق، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، ص 98 و 99)منتشر نشده).

شرح عمليات

شرح عمليات

در ساعات 22:10 تاريخ 20 / 11 / 1364 فرمانده کل سپاه با قرائت رمز عمليات دستور حمله را صادر کرد: 

بسم الله الرحمن الرحيم. لا حول و لا قوة الا بالله العلي العظيم. و قاتلوهم حتي لا تکون فتنه. يا فاطمه الزهرا،يا فاطمه الزهرا، يا فاطمه الزهرا. 

يگان‏هاي نيروي زميني سپاه پاسداران با پشتيباني آتش طرح ريزي شده و شليک هزاران گلوله، در محورهاي تعيين شده حمله خود را آغاز و مبادرت به شکستن خط دشمن کردند. 

با توجه به احتمالاتي که در زمينه هوشياري دشمن مطرح بود، شکستن خط، پاک سازي و گرفتن سر پل مناسب، نقشي اساسي در تضمين موفقيت عمليات داشت. غواصان مي‏بايستي معابر را باز مي‏کردند تا نيروهاي قايق سوار بتوانند از اين معابر وارد ساحل دشمن شوند و تا روشنايي صبح منطقه را براي استحکام سر پل پاک سازي کنند. 

واکنش قواي دشمن در لحظات اوليه‏ي عمليات و در رويارويي با موج‏هاي گسترده‏ي نيرو که سراسر خط دشمن را هدف تهاجم قرار داده بودند، از غير منتظره بودن اين حمله حکايت مي‏کرد، چنانکه يکي از فرماندهان يگان‏هاي درگير دشمن در گزارشي به رده بالاتر خود وضعيت اوليه را چنين اعلام مي‏کند: 

«دشمن (ايران) مانند سيل با قايق نيرو پياده و باز مي‏گردد، اگر چاره‏اي نکنيد احتمالا مي‏روند ام‏القصر را هم بگيرند، وضعيت ما بسيار بد است.» 

دشمن در همان لحظات اوليه شروع عمليات به دليل گستردگي محورهاي هجوم و همچنين اجراي تک پشتيباني (فريب) در محور ام‏الرصاص، احساس خطر مي‏کرد. در اين ميان صدام به منظور آرام کردن وضعيت و کاستن از هراس نيروهاي عراقي، در پاسخ گزارش ياد شده مي‏گويد: 

«مقاوم باشيد، سه لشکر زرهي مي‏فرستيم و ايراني‏ها را شکست مي‏دهيم»[1] . 

گسترش وضعيت و تأمين هدف‏هاي عمليات در همان شب اول چنان غير منتظره بود که يگان‏هايي که براي تأمين هدف‏هاي مراحل بعدي عمليات قرار بود در صبح يا شب دوم عمليات وارد عمل شوند، در ساعات 24 وارد منطقه شدند تا به سمت اهداف خود حرکت نمايند. 

پس از پاک سازي خط اول، در ادامه کار دو مسئله عمده در پيش روي رزمندگان قرار داشت: دور زدن و محاصره شهر فاو و حضور در محور ساحلي واقع در جناح شمالي. 

حضور در دو محور ياد شده، نقش مؤثري در مقابله با پاتک‏هاي دشمن و نيز تثبيت و تأمين سر پل اوليه داشت. لذا دو لشکر پر توان و قدرتمند سپاه که مأموريت دستيابي به اهداف فوق را داشتند، براي پاک سازي و الحاق خط اول، تلاش خود را شروع کردند. بدين ترتيب قبل از روشن شدن هوا و پس از در هم شکستن مقاومت‏هاي ضعيف قواي دشمن، يگان مأمور تصرف شهر فاو، با حضور دروازه شهر به محاصره‏ي آن پرداخت. 

در شهر فاو نيز يکي ديگر از يگان‏ها با طي کردن مسافتي طولاني در عمق، ناباورانه خود را به خور عبدالله رساند طوري که اين امر به محاصره‏ي شهر فاو از شمال و جنوب انجاميد. 

در چند نقطه از محور شمالي شهر فاو دو يگان عمل کننده به دليل رويارويي با دشمن و همچنين مشکلات عبور از اروند، پيشروي دچار کندي شدند، ولي منتهي اليه محور ساحلي که کليد حفظ منطقه تصرف شده بود، با همت و خيز بلند رزمندگان به تصرف درآمد. همچنين ورود يگان بعدي به منطقه درگيري - که مأموريت تصرف خط کارخانه را به عهده داشت - موجب پيوستگي و تأمين اولين خطر پدافندي گرديد. 

هنگام طراحي عمليات پيش بيني مي‏شد در صبح اولين روز عمليات، مناطقي که جبهه خودي را تهديد خواهد کرد، عمدتا محورهاي ساحلي و جاده استراتژيک فاو - بصره باشد. بدين ترتيب با حضور در دو محور ياد شده، عملا اطمينان خاطر لازم حاصل شد. 

 

>پاک سازي و الحاق

>غفلت و بي تحرکي دشمن در شب و روز اول

>نخستين پاتک دشمن در محور ساحلي

>شروع تلاش‏هاي اساسي دشمن

>درگيري با لشکر گارد

>جنگ هوايي

>تغيير تاکتيک دشمن

>آخرين تلاش‏هاي دشمن

>آخرين عمليات رزمندگان و تثبيت خط دفاعي

 

پاک سازي و الحاق

پاک سازي جنوب شهر فاو و جمع آوري باقي مانده‏ي نيروهاي پراکنده و غير منسجم دشمن - که در منطقه به صورت سرگردان بودند و گاهي به اقدامات ايذايي دست مي‏زدند - دنبال مي‏شد. با حضور پر قدرت رزمندگان پس از محاصره‏ي شهر فاو در محور ساحلي و نيز دستيابي به خور عبدالله در جنوب فاو، پاک سازي عناصر باقي مانده دشمن در رأس البيشه - که بعضا با مقاومت‏هاي پراکنده‏ي خود مشکلاتي را ايجاد مي‏کردند - آغاز شد. رزمندگان ابتدا با هجوم به تيربار دشمن در مقدم رأس البيشه آن را خاموش کردند، سپس نخلستان شمال و جنوب شهر فاو را پاک سازي کردند. در نتيجه اين تلاش‏ها، يگان مأمور به تصرف شهر فاو، پس از رفع موانع موجود و مقابله با مقاومت‏هاي پراکنده افراد دشمن، با انهدام مقر تيپ 111 ارتش عراق و اسير کردن فرمانده‏ي آن شهر فاو را کاملا پاک سازي کرد. هم زمان با پاک سازي شهر و ديگر نقاط منطقه عمليات، چندين يگان براي ادامه‏ي عمليات و تأمين اهداف مشخص شده حرکت خود را از مقابل شهر فاو آغاز کردند و قبل از تاريک شدن هوا ضمن انهدام قواي دشمن تا دومين پايگاه موشکي پيشروي کردند. در نتيجه تا پايان روز اول رزمندگان موفق به تصرف شهر فاو، پاک سازي کامل منطقه و حضور در شمال شهر فاو (محور ساحلي) شدند و بدين ترتيب مراحل اول و دوم عمليات اجرا شد و اهداف تعيين شده براي اين دو مرحله با موفقيت تأمين گرديد. 

 

غفلت و بي تحرکي دشمن در شب و روز اول

به دليل رعايت اصل غافل‏گيري و تلاش فراواني که در مدت چند ماهه‏ي آماده سازي و شناسايي منطقه فاو براي جلوگيري از هشياري دشمن انجام گرفت و همچنين اجراي عمليات فريب در محور ام‏الرصاص و...، در شب و روز اول عمليات، از دشمن اقدام اساسي مشاهده نشد و جز در چند محور از جمله رأس البيشه و مقر تيپ 111، قواي دشمن تحرک مهمي نداشتند. همچنين نيروهاي نيروهاي مستقر در منطقه دشمن که در حد فاصل يگان‏هاي خودي باقي مانده و يا رزمندگان آنها را پشت سر گذاشته بودند، مقاومت‏هاي پراکنده‏اي مي‏کردند و نيروهاي باقي مانده در اطراف پايگاه موشکي و در محور ساحلي و يگان‏هاي احتياط دشمن نيز تظاهر به پاتک يا اقدام به ضد حمله‏هاي محدود کردند که تأثير مهمي در پيشروي رزمندگان نداشت. 

در روز اول عمليات به دليل وضعيت آشفته و در هم ريخته‏ي دشمن و بي خبري بسياري از نيروهاي عراقي از اجراي عمليات و منطقه آن نيروهايي که از مرخصي باز مي‏گشتند و يا واحدهايي که مسئوليت لجستيکي و پشتيباني را عهده دار بودند، بدون اطلاع از حضور رزمندگان اسلام در فاو، وارد منطقه‏ي عملياتي مي‏شدند و همين امر تلفات زيادي را به دشمن وارد کرد. 

نيروي هوايي عراق نيز در روز اول عمليات فعاليت چشمگيري نداشت و تنها چندين بار عقبه‏ي نيروهاي خودي در شرق اروندرود و نيز ساحل دو طرف رودخانه هدف بمباران هواپيماهاي دشمن قرار گرفت که تأثير مهمي در روند عمليات به جا نگذاشت. 

 

نخستين پاتک دشمن در محور ساحلي

محور ساحلي اروندرود که جناح راست قواي خودي را تشکيل مي‏داد، مهم‏ترين محور عمليات بود که دشمن با درک اين اهميت، همان طور که پيش بيني مي‏شد پس از 36 ساعت از آغاز عمليات نخستين پاتک خود را در اين محور اجرا کرد. ارتش عراق لشکر 5 خود را به سرعت وارد منطقه نمود. نيروهاي اين لشکر پس از رسيدن به نزديکي کارخانه نمک، آرايش گرفته، پاتک خود را به محور ساحلي شروع کردند و در مدت کوتاهي دو هجوم شديد کردند. نبردي سخت در گرفت و در نقاطي به نبرد تن به تن کشيده شد اما رزمندگان با مقاومت جانانه خود دشمن را متوقف کردند. نيروهاي خودي پس از آن براي ايجاد خطوط دفاعي مستحکم، با استفاده از وسايل مهندسي (لودر، بلدوزر و...) که تا روز دوم به منطقه عمليات منتقل شده بود، خاک‏ريزهاي کوتاه و محدودي ايجاد کردند. 

با توجه به اهميت محور ساحلي، قواي دشمن در روز بعد هجوم شديدي را در محور ساحلي آغاز کردند، ليکن سرعت در انتقال و عبور دستگاه‏هاي مهندسي و ايجاد خطوط دفاعي مطمئن و کمک ساير يگان‏ها، تلاش دشمن را ناکام کرد. اين محور با همت رزمندگان پس از چند روز نفوذ ناپذير شد و دشمن نيز از پيشروي در آن نااميد گرديد. 

 

شروع تلاش‏هاي اساسي دشمن

تا روز سوم عمليات، دشمن تنها با نيروهاي لشکر 5 و باقي مانده‏ي نيروهاي موجود در منطقه، به مقابله با رزمندگان مي‏پرداخت. در اين چند روز رژيم عراق تصور مي‏کرد منطقه اصلي عمليات "هور الهويزه" است و درک صحيح و دقيقي از عمليات خودي نداشت. علاوه بر اين، از هم پاشيدگي يگان‏هاي موجود ارتش عراق در منطقه فاو و نيز اجراي تک پشتيباني (فريب) در محور "ام‏الرصاص" - که به دليل نزديکي اين محور به بصره، از ديد فرماندهي دشمن اين شهر در معرض تهديد بود - و همچنين با توجه به احتمال بسته شدن عقبه‏ي يگان‏هايي که به سمت فاو و رأس البيشه اعزام مي‏شدند، دشمن را سردرگم کرده بود. به هر صورت، دشمن قسمتي از تلاش خود را صرف مقابله با تک خودي در محور ام‏الرصاص کرد تا اينکه سر انجام پس از سه روز، دريافت که منطقه فاو، منطقه عملياتي اصلي رزمندگان است و پس از آن بود که به صورت جدي وارد ميدان نبرد فاو گرديد. 

همين تأخير دشمن در درک منطقه عمليات اصلي، امکان واکنش سريع را از او گرفت و زمينه‏ي گسترش سر پل و حفظ تحکيم مواضع به دست آمده را براي يگان‏هاي خودي فراهم کرد. پس از ناکامي تلاش‏هاي اوليه‏ي ارتش عراق، که عمدتا با لشکر 5 انجام شد، قرارگاه تاکتيکي ستاد مشترک ارتش عراق در شهر ناصريه به فرمانده لشکر گارد رياست جمهوري عراق دستور داد که به سرعت و با تمام امکانات براي سد کردن حمله رزمندگان و باز پس گيري مناطق تصرف شده، تحت امر سپاه هفتم وارد عمل شود. بر اين اساس و به دنبال تصميم گيري عجولانه‏ي ستاد عمليات جنوب عراق، تيپ‏هاي 3 و 4 نيروي مخصوص گارد جمهوري وارد عمل شدند. دو تيپ مذکور با آرايش در دو طرف و در امتداد جاده استراتژيک فاو - بصره، به سمت شهر فاو حرکت کردند. قبل از آغاز درگيري، نيروهاي خودي به دليل تسلط ديد و تير بر عقربه‏هاي دشمن و آرايش مناسب توپخانه‏ها، آتش پر حجم و سنگيني را روي نيروهاي گارد اجرا کردند که بر اثر آن 30 % آنها به هلاکت رسيدند. 

ضمنا هم زمان به گردان کماندويي تيپ 10 زرهي (از يگان‏هاي نيروي مخصوص ارتش عراق) نيز دستور داده شد نيروهاي خود را تا سه راهي کارخانه نمک - جاده‏ي ام‏القصر گسترش دهد تا از دور خوردن تيپ‏هاي 3 و 4 لشکر گارد جلوگيري شود. 

نيروهاي لشکر گارد جمهوري پس از ورود به منطقه، شب را در پناه تانک‏ها و خاک ريزهاي پراکنده، که به عنوان سنگر تانک مورد استفاده قرار گرفت،به سر بردند تا با آغاز روشنايي هوا، حمله اساسي خود را شروع کنند. 

گفتني است که نيروهاي خودي در فرصت سه روزه‏اي که تا استقرار  نيروهاي لشکر گارد داشتند، توانستند پايگاه‏هاي اول و دوم موشکي دشمن را در شمال شهر فاو تصرف کنند و تا ضلع جنوبي کارخانه نمک پيشروي کنند و پس از آن با گسترش شرقي - غربي به سمت جاده‏ي استراتژيک ، روي جاده‏ي شني تا کنار سه راهي کارخانه نمک، مستقر شوند. 

 

درگيري با لشکر گارد

نيروهاي خودي پس از درک موقعيت و نحوه‏ي گسترش قواي لشکر گارد، حمله‏ي شبانه‏اي را از سه محور طراحي کردند: 

1 - جاده‏ي البحار به سه راهي کارخانه نمک. 

2 - از جاده شني به پشت دشمن. 

3 - از مقابل، روي جاده‏ي استراتژيک فاو - بصره و اطراف آن. 

براساس اين طرح، رزمندگان در تاريکي شب، هنگامي که نيروهاي لشکر گارد در حال استراحت بودند آرايش مناسبي گرفتند و با غافل گيري به دشمن يورش بردند و به طور همه جانبه لشکر گارد را هدف تهاجم قرار دادند.  

اين حمله، که همراه با اجراي انبوه آتش توپخانه، ادوات و سلاح‏هاي سبک انجام گرفت، براي قواي دشمن کاملا غيره منتظره بود لذا عرصه‏ي نبرد، به گونه‏اي بر آنها تنگ شده بود که قادر به کوچکترين حرکت نبودند. 

صبح روز 24 / 11 / 64، ساعت 5:30، در حالي که هنوز هوا به طور کامل روشن نشده بود، دشمن براي عقب زدن نيروهاي خودي و به منظور پشتيباني از لشکر گارد، اقدام به حمله شيميايي کرد، ليکن بمب‏هاي شيميايي در ميان دو تيپ از لشکر گارد جمهوري فرود آمد و به 70 % از اين نيروها آسيب رساند. به طوري که بسياري از آنان بينايي خود را از دست دادند. پس از اين واقعه، نيروهاي گارد سخت وحشت زده شده، مرتب در خواست کمک مي‏کردند. با تلاش پيگير فرماندهي لشکر گارد، تيپ 443 براي کمک به منطقه درگيري اعزام شد، ليکن در همان آغاز ورود هدف حمله قواي اسلام قرار گرفت و پس از انهدام يک گردان از آنها، بقيه پا به فرار گذاشتند. گذشته از اين، با پيشروي رزمندگان اسلام تا کارخانه نمک و تصرف مقر لشکر 26 ارتش عراق در محوطه کارخانه نمک، فرماندهي سپاه هفتم که وحشت زده شده بود منطقه را ترک کرد. در اين بين نيروهايي که در محاصره قرار داشتند، سعي زيادي مي‏کردند که از معرکه بگريزند، ليکن تدبير مناسب فرماندهان سپاه و نيز آتش پر حجم و قدرتمند توپخانه، امان دشمن را بريده بود. فرمانده‏ي نيروهاي محاصره شده، در گزارشي به فرماندهي رده بالاتر، چنين اعلام مي‏کند: 

«درگيري بسيار شديد است و نيروها در محل خود مقاومت مي‏کنند! نيروهاي مهندسي که قرار بوده امشب سنگرسازي گردان‏ها را حل نمايند؛اکثرشان فرار کردند، گردان‏ها وضع بسيار بدي مي‏گذرانند. ما از تمام جهات و از چهار طرف در محاصره‏ي دشمن قرار گرفته‏ايم. احتياج به يک تيپ زرهي داريم که راه باز شود. لازم است اين تدبير سريع انجام گيرد. به فرمانده‏ي لشکر 26 بگوييد يک گردان مکانيزه و توپخانه بفرستد که ما را پشتيباني کنند. بايد از جاده ساحلي (جاده فاو - البحار) نيروي کمکي براي تيپ 3 و 4 بفرستيد، هر چند گران تمام شود.»[2] . 

فرمانده اين تيپ در گزارش ديگري نيز چنين مي‏گويد: 

«وضعيت ما بسيار بد و سخت مي‏باشد. آتش توپخانه روي ما مؤثر است و تلفات افزون‏تر مي‏شود. فعلا در مواضع خود مقاومت مي‏کنيم ولي به داد ما برسيد.» 

پس از بسته شدن راه‏هاي کمک و به نيروهاي در حال محاصره و نااميدي فرماندهان دشمن از امکان اعزام نيروي کمکي، فرمانده لشکر گارد به فرماندهان تيپ 3 و 4، به عنوان آخرين راه حل، "جنگ و گريز" و فرار را توصيه مي‏کند: 

«شما با جنگ و گريز بياييد بيرون، چون خبر محاصره به بغداد رفته است. شما اگر مي‏توانيد آبروي لشکرتان را بخريد و بياييد عقب، ما کاري نمي‏توانيم بکنيم.»[3] . 

پس از ابلاغ اين دستور، باقي مانده‏ي نيروهاي دشمن با نااميدي، دست به تکاپو زدند و پس از ساعاتي جنگ و گريز، حدود ساعت 2 بعد از ظهر، تنها تعداد اندکي از نيروهاي لشکر گارد رياست جمهوري صدام توانستند از مهلکه جان سالم بدر برند و اکثريت اين نيروي ويژه به هلاکت رسيدند. 

 

جنگ هوايي

با ورود لشکر گارد به منطقه فاو، از بعد از ظهر روز سوم، عمليات گسترده‏ي هوايي دشمن آغاز شد. حاکمان بغداد براي جبران عقب ماندگي در "نبرد زميني" و نيز جلوگيري از پيشروي رزمندگان اسلام، به حملات هوايي پي در پي دست زدند. حملات هوايي دشمن در روز چهارم، گسترده‏تر شد و شدت يافت و نيروي هوايي عراق با تمام توان وارد عمل شد و علاوه بر بمباران وسيع به بمباران شيميايي و بمباران پل‏هاي جزيره آبادان پرداخت. 

در اين ميان با تلاش يگان‏هاي ضد هوايي، در 8 روز جنگ شديد هوايي، روزانه 3 تا 4 هواپيماي دشمن سر نگون شد. پيدايش چنين وضعيتي، رعب زيادي را در خلبانان عراقي ايجاد کرد به گونه‏اي که وقتي وارد آسمان منطقه مي‏شدند، بعضا تنها در صدد ريختن بمب‏ها در بيابان و فرار از تيررس گلوله‏هاي سلاح‏هاي ضد هوايي و موشک‏هاي زمين به هوا بودند. ترس از آتش ضد هوايي چنان افزايش يافته بود که يک بار پس از اصابت موشک خودي به يک هواپيماي دشمن، خلبان هواپيماي ديگر، به تصور اينکه هدف قرار خواهد گرفت، هواپيما را رها کرده، به بيرون پريد. 

در مجموع هر چند تهاجمات وسيع هوايي دشمن آسيب‏هايي به يگان‏ها و تأسيسات خودي وارد کرد، اما نتوانست خللي در مقاومت نيروهاي خودي وارد کند يا تدارک رزمندگان را مسدود نمايد؛ به ويژه اينکه تدابير يگان‏هاي مهندسي جهاد سازندگي در زمينه احداث پل روي بهمنشير، اميدواري دشمن براي بستن عقبه‏هاي خودي را تبديل به يأس کرد و بدين وسيله گام مهمي‏ در تثبيت منطقه، برداشته شد. 

طي پنج روز اول عمليات رزمندگان حملات خود را در محور مياني (جاده استراتژيک)، محور ام‏القصر و کارخانه نمک، تشديد کردند و توانستند نيمي از کارخانه نمک را تصرف کنند و روي جاده ام‏القصر نيز خطي موازي کارخانه نمک تشکيل دهند. همچنين در محور مياني، که براي دشمن اهميت بسياري داشت، رزمندگان طي چند شب درگيري متوالي، خطوط دشمن را در هم شکستند و در شب هشتم خود را به سه راهي کارخانه نمک رساندند و با احداث چند رده خاک ريز بلند و آرايش مناسب ضد زره در پشت آن مستقر شدند. 

از روز هشتم به بعد و پس از اينکه قواي خودي خط پدافندي مناسبي تشکيل دادند، دشمن که خود را به طور کامل بازيافته بود، پاتک‏هاي خود را مجددا آغاز کرد. نيروهاي دشمن ابتدا از جاده فاو - البحار وارد عمل شدند که با مقاومت و مقابله‏ي نيروهاي خودي، منهدم شدند و عقب نشيني کردند. سپس در جاده استراتژيک، فشار حملات خود را روي سه راهي کارخانه نمک متمرکز کردند، ليکن بر اثر اجراي آتش شديد خمپاره و توپخانه، تلفات زيادي را متحمل شدند و با به جا گذاشتن کشته‏ها و مجروحان بسيار، عقب برگشتند. 

گفتني است که در جريان حملات دشمن در محورهاي ساحلي و مياني، آتش توپخانه خودي نقش ويژه‏اي در انهدام و عقب زدن نيروهاي دشمن داشت. شدت آتش خودي روي دشمن، به حدي بود که تاب و توان مقاومت را از آنها سلب کرده بود و نيروهاي عراقي که در طول 5 سال جنگ کمتر با چنين آتشي مواجه شده بودند، روحيه خود را باخته بودند. 

در روز يازدهم عمليات براي تکميل خط پدافندي و تثبيت آن، در جلو محور ساحلي و محور مياني، آب انداخته شد و بدين وسيله، دشمن از تلاش مجدد در اين محورها بازماند. 

 

تغيير تاکتيک دشمن

مقابله سرسختانه رزمندگان در محور ساحلي و محور مياني (جاده استراتژيک)، امکان پيشروي را به نيروهاي دشمن نداد و تلفات بسيار سنگيني به آنها تحميل کرد به گونه‏اي که اين وضعيت به تغيير تاکتيک دشمن در "رزم" و "محور عمليات" انجاميد. ارتش عراق در تدبير جديد خود محور کارخانه نمک و محور ام‏القصر را براي حمله برگزيد و نيروي پياده را جايگزين نيروي زرهي کرد. 

اولين تلاش دشمن در محور ام‏القصر با درايت و مقاومت رزمندگان در هم شکسته شد. تهاجم بعدي عراقي‏ها به داخل کارخانه نمک صورت گرفت که به دليل عدم حضور جدي نيروهاي خودي، يکي از مربعي‏هاي داخل کارخانه به تصرف دشمن در آمد که بلافاصله با تقويت اين محور تلفاتي بر دشمن وارد شد و حرکت آنها متوقف گرديد. دشمن در اين محور براي هر 400 متر يک تيپ قرار داده بود و در هر حمله از چند تيپ استفاده مي‏کرد، که هر کدام پس از آسيب ديدن و تحمل تلفات عقب نشيني مي‏کردند. 

در مقابله با پاتک‏هاي دشمن در محور ام‏القصر و محدوده‏ي کارخانه نمک، جنگنده‏هاي نيروي هوايي و هلي کوپترهاي هوانيروز ارتش جمهوري اسلامي ايران نقش مؤثري ايفا کردند. و با بمباران عقبه‏هاي دشمن در دو محور جاده دوم و جاده سوم و شکار تانک‏هاي آنان، تلفات سنگيني را به دشمن تحميل کردند. 

 

آخرين تلاش‏هاي دشمن

تا نيمه اسفند 1364 ارتش عراق تلاش‏هاي پي در پي و پاتک‏هاي مداوم خود را در محورهاي مختلف منطقه عمليات به آزمايش گذاشت، ليکن جز نفوذ در يکي از مربعي‏هاي کارخانه نمک موفقيت ديگري به دست نياورد که مربعي هم در عملياتي پس گرفته شد. از اين پس دشمن تقريبا نااميد شد و به مرور از فشارهاي سنگين خود کاست و  تلاش‏هاي خود را سه محور خلاصه کرد: 

1 - ادامه پاتک در محور کارخانه نمک و جاده ام‏القصر. 

2 - گسترش عقبه‏ها و احداث جاده و مواضع جديد توپخانه، ايجاد استحکامات و ديگر فعاليت‏هاي مهندسي. 

3 - طراحي استراتژي دفاع متحرک. 

در اين دوره نيروهاي خودي با اجراي آتش توپخانه و ادوات و فعاليت‏هاي تبليغاتي نقشي بازدارنده، مضمحل کننده و فرساينده روي نيروهاي عراقي ايفا مي‏کردند. رژيم عراق نيز براي حل بحران‏هاي ناشي از فتح فاو و ضايعات وارد شده به ارتش عراق مکررا تبليغ مي‏کرد که به زودي فاو را پس خواهد گرفت. با نزديک شدن هفتم نيسان (سالروز تولد صدام و تشکيل حزب بعث) که برابر 17 فروردين 1365 بود، تبليغات دشمن جدي‏تر شد و اين روز را موعد باز پس گيري فاو اعلام کرد. 

سرانجام، سيزده روز قبل از هفتم نيسان، در بامداد 4 / 1 / 65 نيروهاي دشمن تهاجم خود را از دو محور آغاز کردند، اما در هر دو محور شکست خوردند و تحرکات بعدي آنها نيز عقيم ماند. به رغم تبليغات گسترده رژيم عراق، در هفتم نيسان نيز تحرکي از دشمن مشاهده نشد. 

پس از چند روز ارتش عراق حمله گسترده‏اي را در دو محور آغاز کرد که با ايستادگي رزمندگان، اين حمله عراق نيز به شکست انجاميد و از مهاجمان در يک محور حدود 4000 کشته يا زخمي‏ به جاي ماند و در محور ديگر نيز بسياري از عراقي‏ها در ميان باتلاق‏ها و ميدان‏هاي مين کشته و تعدادي اسير شدند. اين آخرين حمله عراق در منطقه عملياتي والفجر 8 بود و پس از آن اقدامات مهندسي ارتش عراق براي استحکام و تثبيت خطوط پدافندي افزايش يافت. 

 

آخرين عمليات رزمندگان و تثبيت خط دفاعي

با توجه به اهميت منطقه فاو براي دشمن و تلاش‏هاي پيگرد و فشارهاي پي در پي ارتش عراق براي پس گرفتن اين منطقه، نااميد کردن عراق امري ضروري بود. لذا دو طرح اساسي در دستور کار قرار گرفت: 

1 - تثبيت منطقه با اقدامات مهندسي، ايجاد مواضع استحکامات، احداث کانال و پل. 

2 - ترميم خط خودي با از ميان برداشتن رخنه‏هاي دشمن در کارخانه نمک، جاده شني و... 

با تلاش طاقت فرساي واحدهاي مهندسي جهاد سازندگي و يگان‏هاي مهندسي سپاه کانالي سراسري از اروندرود تا خور عبدالله احداث گرديد و با پمپاژ آب از اروندرود در آن و همچنين احداث دژ و خاک ريزهاي متعدد و ديگر استحکامات، خط پدافندي مطمئني ايجاد گرديد. 

از سوي ديگر، رزمندگان با اجراي عملياتي در تاريخ 8 / 2 / 65 رخنه‏هاي موجود را پاک سازي و خط پدافندي را ترميم کردند که در جريان آن 6 تيپ ارتش عراق حدود 80 درصد منهدم شدند. اين آخرين حمله‏ي خودي در اين منطقه و آخرين روز درگيري جنگ 78 روزه در منطقه فاو بود. 

پي نوشته ها :

[1] مأخذ شماره 16، ص 174.

[2] مأخذ شماره 3، ص 203.

[3] مأخذ شماره 3، ص 204.

نتايج عمليات

 نتايج عمليات

در عمليات والفجر 8، دو هدف تأثير گذار در موازنه جنگ، يعني تصرف منطقه‏اي استراتژيک و انهدام قواي دشمن، در حد بالايي به نفع جمهوري اسلامي ايران تحقق يافت. اين عمليات آثار و نتايج مهمي در پي داشت زيرا براي نخستين بار پس از فتح خرمشهر، منطقه مورد تهاجم در يک عمليات بزرگ، پس از تصرف تثبيت شده بود. اين موضوع به منزله ناتواني دفاعي عراق و متقابلا توانمندي نيروهاي خودي براي تهاجم و پدافندي ارزيابي مي‏شد. 

توانايي و قابليت سپاه در طراحي و اجراي عملياتي گسترده در اين ابعاد به صورت مستقل، شگفت انگيز بود و براي بسياري از کارشناسان باور کردني نبود. در واقع با فتح فاو و ظهور توانايي سپاه در طرح ريزي، فرماندهي، اجرا و پشتيباني و پدافند فعال به مدت 78 روز، حيات جديد سپاه آغاز شد. همچنين قدرت فرماندهي سپاه براي کنترل هوايي و هوانيروز در اين عمليات آشکار شد. ضمن اينکه اعتماد به نفس براي کسب پيروزي که پيش از اين مورد ترديد قرار گرفته بود، مجدداً حاصل شد. 

نتايج حاصل از فتح فاو به تثبيت قرارداد 1975 الجزاير انجاميد. با تکيه بر اين منطقه تصرف شده امکان ادامه‏ي جنگ و بعدها روياروي با امريکا در خليج فارس نيز فراهم شد. 

در مجموع عمليات والفجر 8 در ابعاد سياسي، نظامي و اقتصادي نتايج گسترده‏اي داشت که به طور خلاصه چنين است: 

1 - آزاد سازي و تصرف 940 کيلومتر مربع شامل: سرزمين خودي در اروندرود: 30 کيلومتر مربع، ساحل خليج فارس در خور عبدالله: 60 کيلومتر مربع، منطقه آبي آزاد شده و تصرف شد در خليج فارس: 600 کيلومتر مربع، خشکي تصرف شده از دشمن 250 کيلومتر مربع. 

2 - آزاد سازي شهر فاو و روستاهاي حومه آن و تصرف تأسيسات نفتي و پتروشيمي و اسکله‏هاي بارگيري آن. 

3 - قطع ارتباط عراق با آب‏هاي آزاد جهان. 

4 - تصرف سه پايگاه موشکي زمين به دريا و پايگاه نيروي دريايي عراق در قشله. 

5 - تسلط بر خور عبدالله و تصرف قسمت متعلق به عراق و آزاد شدن تردد در اروندرود از شمال خور معامر تا دهانه فاو. 

6 - امنيت در شمال خليج فارس و امکان تردد کشتي‏ها به بندر امام خميني. 

7 - نزديک شدن به شهر بندري ام‏القصر و تهديد آن. 

8 - محاصره اسکله‏هاي البکر و العميه. 

9 - هم مرز شدن با کويت. 

علاوه بر اين در اين عمليات، بيش از 50000 تن از نيروهاي دشمن کشته يا زخمي شدند که در ميان آنها يک فرمانده لشکر، پنج فرمانده تيپ، شمار زيادي افسر ارشد و جزء مشاهده مي‏شدند. همچنين، 2105 تن از افراد دشمن اسير شدند که در ميان آنها چندين سرهنگ ستاد، سرهنگ دوم، سرگرد، افسر جزء خلبان هواپيما و هلي کوپتر و درجه دار وجود داشتند. 

از تجهيزات دشمن مقداري به شرح زير منهدم يا به غنيمت گرفته شد [1] .

خسارات دشمن در عمليات والفجر 8 

انهدامي: 39 هواپيما، غنيمتي: - 

انهدامي: 5 هلي کوپتر، غنيمتي: - 

انهدامي: 300 تانک، غنيمتي: 50 تانک 

انهدامي: 240 نفربر زرهي، غنيمتي: 45 نفربر 

انهدامي: 5 دستگاه مهندسي، غنيمتي: 30 دستگاه مهندسي 

انهدامي: 250 خودرو، غنيمتي: 180 خودرو 

انهدامي: 150 توپ صحرايي، غنيمتي: 20 توپ صحرايي 

انهدامي: 55 توپ ضد هوايي، غنيمتي: 120 توپ ضد هوايي 

انهدامي: 2 ناوچه موشک انداز، غنيمتي، 3 رادار موشکي 

در ضمن، مقدار زيادي وسايل مخابراتي، سلاح‏هاي سبک و رادارهاي مختلف در ميان وسايل انهدامي دشمن و غنائم به دست آمده وجود داشت. 

در اين عمليات، يگان‏هاي ارتش عراق بيش از عمليات‏هاي ديگر متحمل خسارت و آسيب شدند. در مجموع، 10 تيپ پياده، کماندويي و نيروي مخصوص، 2 تيپ زرهي، 4 گردان ضد هوايي، 10 گردان جيش الشعبي و 5 گردان توپخانه دشمن به طور 100 درصد منهدم شدند. علاوه بر اين، 33 تيپ پياده، کماندو و نيروي مخصوص و 8 تيپ زرهي و مکانيزه‏ي عراق نيز بيش از 60 درصد منهدم شدند که براي بازسازي و تجديد سازمان از منطقه عملياتي خارج گرديدند. همچنين نزديک به 10 لشکر و 5 تيپ کماندو، زرهي و مکانيزه دشمن 30 درصد آسيب ديدند که دشمن به دليل کمبود نيرو آنها را در منطقه‏ي عملياتي نگه داشت تا پس از تجديد سازمان يگان‏هاي آسيب و جايگزيني آنها، اين نيروها نيز به عقب منتقل شوند. 

 

پي نوشته ها :

[1] از تلفات و خسارات دشمن آمار دقيقي در دست است که با توجه به دوره‏ي طولاني 78 روزه‏ي عمليات و گستردگي منطقه عمليات امري طبيعي است. برخي آمارها مربوط به کل اين دوره و برخي نيز نتايج عمليات در بخشي از اين دوره است. آمار ارائه شده در اينجا نتايج کل دوره است که از اطلاعات موجود جمع بندي شده است. گفتني است که به دست آوردن آمار کاملا دقيق، به ويژه در عمليات‏هاي گسترده ميسر نيست.

علل موفقيت عمليات والفجر 8

علل موفقيت عمليات والفجر 8

هنگام طراحي عمليات والفجر 8 و نيز هم زمان با اجراي عمليات و در تلاش‏هاي پس از آن، واقعياتي رخ داد که به تدريج نقش اساسي خود را در پيروزي‏هاي والفجر 8 و نيز ضرورت‏هاي مورد نظر جهت ادامه جنگ نشان داد. در مجموع عوامل متعددي اين موفقيت بزرگ را موجب شد که برخي مستقيم و برخي غير مستقيم در آن مؤثر بودند. پاره‏اي از اين عوامل چنين است: 

1 - غافل گير شدن دشمن و عدم آمادگي ارتش عراق. 

2 - رعايت اصول حفاظتي در ترددها، جابه‏جايي يگان‏ها، کنترل تردد عناصر مشکوک و ستون پنجم. 

3 - رعايت اصول حفاظتي در شناسايي‏ها آموزش‏ها و... 

4 - ضعف اطلاعاتي دشمن. 

5 - اجراي عمليات پشتيباني (فريب) از ام‏الرصاص، شلمچه و... 

6 - اجراي فعاليت‏هاي فريب از جمله تلاش‏هاي آماده سازي و مهندسي پر حجم در منطقه هور. 

7 - اتخاذ تاکتيک‏هاي ويژه، خصوصا هنگام عبور از رودخانه اروند. 

8 - تدبير بي سابقه فرماندهي در به کارگيري يگان‏ها نسبت به توان رزمي آنها در زمان و مکان مناسب. 

9 - وحدت نظر در فرماندهي، طراحي عمليات و اجراي آن. 

10 - سرعت عمل رزمندگان در تصرف قرارگاه‏هاي فرماندهي و اختلال در مرکز فرماندهي و هدايت دشمن. 

11 - موقعيت زمين منطقه که امکان مانور مناسب را از دشمن سلب مي‏کرد. 

12 - امکان استفاده مناسب از آتش. 

13 - سيستم نسبتا مناسب پدافند هوايي. 

14 - وسعت نسبتا مناسب منطقه عملياتي. [1] .

15 - پشتيباني بيشتر دولت و مردم نسبت به گذشته در فراهم آمدن نيرو و امکانات. 

16 - عزم و اراده‏ي قوي، تقوا و اخلاص نيروهاي عمل کننده. 

17 - اقدامات گسترده و مناسب مهندسي قبل از عمليات و به خصوص در حين اجراي عمليات. 

18 - آماده سازي عقبه‏هاي مطمئن براي پشتيباني، مهمات رساني و تدارکات. 

19 - آماده سازي راه‏هاي وصولي مناسب به خطوط پدافندي و سرعت دادن به تحرک يگان‏ها در منطقه عملياتي. 

20 - آموزش و سازماندهي مناسب نيروها. 

21 - اقدامات پيشگيرانه در مقابل تک‏هاي شيميايي دشمن. 

22 - استفاده مناسب از نيروي هوايي و هوانيروز. 

23 - به کارگيري مناسب سلاح‏هاي ضد زره. 

24 - استفاده مناسب و دقيق از اطلاعات دريافتي از واحدهاي شنود. 

 

پي نوشته ها :

[1] به رغم اين که دشمن در منطقه والفجر 8 محدوديت‏هايي براي مانور زرهي و پاتک داشت، ليکن وسعت منطقه با توجه به حجم گسترده نيروهاي خودي - مشکل خاصي را در مقابل تک‏هاي هوايي دشمن و يا اجراي آتش سنگين آنها و نيز تهاجم به دشمن ايجاد نمي‏کرد.

ماجراي مک فارلين و تأثير آن بر روابط امريکا، عراق و کشورهاي منطقه

ماجراي مک فارلين و تأثير آن بر روابط امريکا، عراق و کشورهاي منطقه

يکي از مسائل سياسي مهمي که همراه با پيامدهاي عمليات والفجر 8 مطرح مي‏شود، ماجراي "ايران گيت" يا سفر مک فارلين، مشاوره امنيت ملي رئيس جمهور امريکا، به همراه مقدار محدودي سلاح و قطعات يدکي نظامي به ايران است. از نظر امريکايي‏ها سال 1364 موقعيت مناسبي براي آزمون نزديکي و ايجاد رابطه با ايران به شمار مي‏رفت، زيرا فشار فراوان به ايران پس از فتح خرمشهر و به خصوص، گسترش جنگ شهرها و حمله به مناطق اقتصادي و نفتي، از نظر آنها زمينه از سرگيري روابط را ايجاد کرده بود. علاوه بر اين، حضور مؤثر جمهوري اسلامي در روند حوادث لبنان که پس از اشغال جنوب لبنان به دست نيروهاي اسرائيل در اوايل سال 1361 رخ داد، موجب چالش در پيشبرد سياست‏هاي امريکا در منطقه شد. به ويژه، موج گروگان گيري ديپلمات‏ها و خبرنگاران امريکايي و اروپايي وضعيتي به وجود آورده بود که امريکايي‏ها براي رهايي گروگان‏هايشان، خود را نيازمند ايران مي‏ديدند، به خصوص که تمهيدات و اقدامات آنها براي مقابله با گروگان گيري و مهار آن، مؤثر واقع نشده بود. در اين اوضاع، در 24 خرداد 1364، هواپيماي "تي. دبليو. اي" امريکا نيز به دست گروهي از شيعيان لبنان ربوده شد که خواسته اصلي آنان آزادي مسلمانان لبناني زنداني در اسرائيل بود. اين ماجرا تا 8 تير 1364 ادامه يافت و سرانجام با نفوذ ايران حل شد. اين اقدام، موجب اميدواري امريکايي‏ها به آزادي گروگان‏هاي غربي در لبنان شد. جمهوري اسلامي نيز مايل بود از اين امکان بالقوه (نفوذ معنوي در جنبش اسلامي لبنان) براي دست يابي به سلاح‏هايي که در جريان پيروزي انقلاب اسلامي در امريکا بلوکه شده بود و همچنين، دريافت طلب يک ميليارد دلاري خود از فرانسه، استفاده کند؛ به خصوص که ايران در آن وضعيت جنگ به سلاح و ارز نياز مبرم داشت. 

افزون بر اين، از بدو پيروزي انقلاب اسلامي در ايران، يکي از سياست‏هاي اصلي رؤساي جمهور امريکا، بهبود روابط با ايران و گشودن باب مذاکره و از سرگيري روابط با جمهوري اسلامي بود. آنها از اين اقدام پي در پي چند هدف بودند: 

1 - ورود به ايران به منظور حضور در متن حوادث کشور و برنامه ريزي براي براندازي نظام جمهوري اسلامي. 2 - شکستن ابهت و اقتدار منطقه‏اي و بين المللي انقلاب اسلامي. 3 - شکستن آرمان "باور به خود" در ميان مسلمانان و انقلابيون جهان سوم. 4 - استحاله آرمان‏هاي انقلاب و عبرت ساختن آن براي ديگران. از اين رو، سياستمداران ايالات متحده امريکا مترصد فرصت مناسب براي ايجاد روابط سياسي با جمهوري اسلامي ايران بودند. 

بدين ترتيب، فشارهاي وارد شده به ايران از جنبه اقتصادي، دشواري‏هاي ميدان نبرد و نياز مبرم ايران به سلاح و همچنين، تنگ شدن عرصه بر امريکا و کشورهاي غربي از تلاش انقلابيون لبنان و نيز توانايي ايران در کمک به آزادي گروگان‏هاي غربي در لبنان، عواملي بود که از نظر سياستمداران ايالات متحده، زمينه برقراري روابط با ايران را مهيا کرده بود. امريکايي‏ها از روش‏ها و تلاش‏هاي پراکنده گذشته براي ايجاد ارتباط با ايران که به شکل غير مستقيم و عمدتا با وساطت کشورهايي چون ترکيه، ژاپن و آلمان صورت مي‏گرفت، صرف نظر کرده مستقيما به برقراري روابط با ايران اقدام کردند. روندي که انجام آن تدريجي و پنهاني بود. نشريه فارين ريپورت در اين باره نوشت: 

«سال 1985 ميلادي (1364) سال توجه امريکا به ايران بود. در اين سال دکتر هنري کيسينجر، وزير خارجه پيشين امريکا يک گزارش سري در مورد ايران به ريگان تسليم کرد و ضرورت گشودن کانال‏هاي ارتباط مستقيم و غير مستقيم با ايران را به وي يادآور شد. در ضمن اين حقيقت را به او گوشزد کرد که تا زماني که يک جناح ميانه رو و قدرتمند مايل به گفت و گو با امريکا در بين رهبران آن کشور وجود نداشته باشد، هيچ گونه پيوند و يا مصالحه‏اي بين دو کشور صورت نخواهد گرفت.» [1] . 

مبتني بر اين رهيافت که تقريبا اجتماع نظر عمومي در ميان مقامات و جناح‏هاي امريکايي درباره آن وجود داشت، دولت ريگان دست به ارسال اقلام بسيار محدود سلاح به ايران زد و در پي آن، مک فارلين، مشاور امنيت ملي رئيس جمهور امريکا به ايران سفر کرد. هدف‏هاي اين اقدام آن گونه که ريگان، رئيس جمهور امريکا پس از افشاي ماجرا اعلام کرد، عبارت بودند از: 

1 - از سرگيري روابط با ايران. 

2 - خاتمه دادن به جنگ. 

3 - از بين بردن ريشه‏هاي تروريسم (منظور حرکت‏هاي مردمي و انقلابي عليه امپرياليسم است). 

4 - حل مسئله گروگان‏ها در لبنان. [2] . 

در اين ميان اين هدف‏ها، از سرگيري روابط و حل مسئله گروگان‏ها به ترتيب مهم‏ترين عوامل مؤثر بر ديپلماسي پنهاني امريکا با ايران بودند. اين در حالي بود که تصميم گيرندگان امريکايي براي مصرف داخلي، حل مسئله گروگان‏ها را مهم‏ترين عامل در اجراي ماجراي "ايران گيت" عنوان کردند. 

اولين اقدام در اين روند، ارسال سلاح به ايران بود. منابع خبري غرب اين عمل را اينگونه توجيه کردند که وقتي کاخ سفيد از کمک سوريه به آزادي گروگان‏ها نااميد شد و ايران نيز توانست براي آزادي گروگان‏هاي هواپيمايي تي. دبليو. اي، در تير ماه 1364 کمک کند، امريکايي‏ها به اين نتيجه رسيدند که با تأمين برخي از لوازم يدکي و تجهيزات مورد نياز ايران، موجبات جلب نظر مسئولان ايران را فراهم کنند. اين لوازم يدکي، همان‏هايي بود که شاه از امريکا خريداري کرده بود، اما امريکا به دليل تحريم فروش سلاح به ايران، آنها را بلوکه کرده بود. امريکايي‏ها با وجود تن دادن به اين سياست، از دادن سلاح‏هاي استراتژيک که موجب پيروزي ايران در جنگ شود، خودداري کردند و  تنها به تحويل تعدادي موشک تاو، تجهيزات سيستم موشکي ضد هوايي هاوک (هاگ) و يکي دو قلم ديگر از اين دست، اقدام کردند. البته امکان تهيه اين سلاح‏ها از بازار آزاد نيز کم و بيش وجود داشت. به همين دليل، هم زمان با ديپلماسي پنهان، امريکا در جهت مسدود کردن کانال‏هاي تهيه تسليحات ايران از بازار آزاد، تلاش چشم گيري به عمل آورد. موج دستگيري‏ها، بازداشت و زنداني کردن اعضاي حدود 21 شبکه قاچاق اسلحه، حکايت از اين امر داشت که امريکا درصدد بوده است با بستن کانال‏هاي دستيابي ايران به تسليحات مورد نياز پيشرفته و غير پيشرفته، از آن به عنوان امکان جهت اهداف خود بهره برداري کند. [3] . 

بدين ترتيب، نيازمندي امريکا به ايجاد ارتباط با ايران، با ارسال محدود سلاح به ايران از خرداد 1364 تا اسفند همان سال شکل گرفت. پس از آن امريکا کوشيد با ايران ارتباط مستقيم برقرار کرده و واسطه‏ها را حذف کند. تلاش امريکا براي حذف هر گونه واسطه و برداشتن گام بزرگتر، موجب سفر مک فارلين به ايران شد. سرانجام در چهارم خرداد 1365 هواپيماي حامل مک فارلين و همراهانش در تهران به زمين نشست. طي سه روز اقامت مک فارلين و همراهانش در ايران، مذاکراتي با رابطين ايراني صورت گرفت، اما نتيجه روشني در پي نداشت. مک فارلين با درک عدم موفقيت، تأسف خود را به طرف ايراني مذاکره کننده ابراز کرد و با بيان اين که فرصت گران بهايي از رست رفت (!)، ناموفق به امريکا برگشت. [4] . 

در پي اظهارات آقاي هاشمي رفسنجاني، رئيس وقت مجلس شوراي اسلامي، در سالگرد تصرف سفارت امريکا در تهران (13 / 8 / 1365)، در افشاي سفر مک فارلين، کاخ سفيد با بحران سياسي کم سابقه‏اي روبه رو شد؛ زيرا هر آنچه را که ريگان به عنوان انگيزه تماس با جمهوري اسلامي مطرح مي‏ساخت، با شکل خاصي که ايران در اين ديپلماسي انقلابي به کار بست، ضعف امريکا در برخورد با مسائل جهاني تلقي شد و تير هدف‏هايي که ريگان با قصد کاهش فشار جو داخلي و سرخوردگي سياست امريکا در صحنه بين المللي مطرح کرده بود، موجب تشديد بحران شد. حتي اگر ريگان مي‏توانست با هر کوششي وانمود کند که از نماينده کاخ سفيد در ايران استقبال به عمل آمده است، اعزام يک عنصر برجسته به ايران، به بيانگر ضعف امريکا و انفعال اين کشور در برابر ملت و رهبري انقلاب اسلامي تلقي مي‏شد. زيرا براي تمام ناظران سياسي مشخص بود که چنين تلاشي در اين سطح، به مراتب فراتر از اقدام در جهت آزادگي گروگان‏هاي امريکايي در لبنان بوده است و اين تلاش به عنوان قدمي آشتي جويانه در ارتباط با يک انقلاب ارزيابي مي‏شد و دقيقا با همين برداشت، مسئله بي اعتباري سياست‏هاي منطقه‏اي امريکا در روابط با متحدان منطقه‏اي‏اش، قوت گرفت. 

وقوع ماجراي مک فارلين، لطمه‏ي شديدي به اعتبار امريکا در صحنه‏ي سياست بين الملل وارد ساخت و جوي آکنده از بي اعتمادي و سوء ظن بين اين کشور با کشورهاي عرب منطقه خليج فارس و به خصوص عراق به وجود آورد. مقامات عراق به طور رسمي اين سياست امريکا را محکوم و آن را نقض بي طرفي و معارض با نقش اين قدرت بزرگ در حفظ امنيت و صلح بين المللي اعلام کردند. عراقي‏ها همچنين امريکا را متهم کردند که در عمليات والفجر 8 و از دست دادن فاو، اطلاعات گمراه کننده‏اي به آنها داده است. 

اقدام ديگر عراق در اين برهه، نزديکي هر چه بيشتر به شوروي بود. در اين حال، اتحاد جماهير شوروي از شرايط موجود نهايت بهره برداري را کرده و با ارسال سلاح به عراق، روابط خود را با متحد ديرينه‏اش بهبود بخشيد. اين ارتقاء روابط به گونه‏اي بود که در پي حمايت شوروي از فشار عراق بر ايران در جنگ شهرها، دوره‏ي سختي بر ايران گذشت. منابع تأمين برق کشور، مناطق مسکوني و مراکز صنعتي و اقتصادي کشور به شکل گسترده‏اي در معرض بمباران و هدف موشک‏هاي عراقي قرار گرفت. اين فشار، به لحاظ اين که ايران در سياست خارجي امريکا در منطقه، تشتت و سردرگمي ايجاد کرده بود، مورد استقبال ايالات متحده نيز قرار گرفت. 

از سوي ديگر امريکا تلاش فوق العاده‏اي به عمل آورد که چالش داخلي و خارجي ناشي از ماجراي مک فارلين را به حداقل کاهش دهد. جهت دستيابي به اين هدف، در صحنه جنگ با دادن اطلاعات استراتژيک به عراق سعي کرد روابط خود با عراق را به شکل سابق بازگردانده و از گسستگي بيشتر اين روابط جلوگيري کند. مهمترين اقدام امريکا در اين زمينه، آگاه کردن مقامات عراقي از منطقه مورد نظر ايران براي عمليات کربلاي 4 و جزئيات مانور آن بود. 

علاوه بر اين امريکايي‏ها در جريان جنگ شهرها و حملات هوايي عراق به منابع برق و تأسيسات صنعتي ايران، اطلاعات با ارزشي در اختيار عراق قرار دادند. اين تلاش‏ها به ويژه موفقيت عراق در عقب راندن رزمندگان اسلام در عمليات کربلاي 4 که در حد زيادي اطلاعات امريکايي‏ها در آن نقش داشت و در صورت شکست عراق، به احتمال زياد، اين رژيم در بن بست سياسي - نظامي بي سابقه‏اي گرفتار مي‏شد، موجب نزديکي و بهبود نسبي روابط عراق و امريکا شد. گرچه پيروزي رزمندگان اسلام در عمليات کربلاي 5 يک بار ديگر سوء ظن عراقي‏ها را برانگيخت و آنها تصور کردند امريکا، يک بار ديگر آنها را فريب داده است، از اين رو بار ديگر در روابط بين دو کشور چالش ايجاد شد. 

اقدام ديگر امريکا براي کاهش فشار، متهم کردن مسئولان جمهوري اسلامي به ملاقات با مک فارلين بود. آنها کوشيدند ثابت کنند که مسئولان نظام با فرستاده ويژه ريگان ملاقات کرده‏اند، اما در اين زمينه موفقيتي به دست نياورد زيرا حتي نتوانستند نام مسئولان ملاقات کننده را ارائه دهند. و بالاخره آن گاه که با موضع گيري قاطع امام خميني مواجه شدند، با طرح مسائلي "چون اسرائيل از دلالان فروش سلاح‏هاي امريکايي به ايران 30 ميليون دلار سود برده است. " و يا اين که "امريکا پول فروش سلاح‏هاي فروخته شده به ايران را حساب ضد انقلابيون نيکاراگوئه واريز کرده است. " سعي کردند تا چهره انقلاب اسلامي ايران را در برابر امريکا مخدوش کنند. 

مزيد بر اين، اقدام ديگر امريکا در اعزام هيئت‏هاي ديپلماتيک به کشورهاي عربي منطقه‏ي خليج فارس بود تا از اين طريق و با توجيه اقدام انجام شده، به آنها دلگرمي داده و حمايت کاخ سفيد از اين کشورها را دوباره اعلام کند. زيرا پس از افشاي ماجرا، شيوخ عرب خليج فارس، دچار ابهام و حيرت شده بودند. آنها مشاهده کردند که امريکا براي منافع خود حاضر است متحدان ديرينه خود را در برابر ايران، قرباني کند.  

بدين ترتيب، ماجراي مک فارلين به دليل هوشياري امام خميني به يک پيروزي بزرگ براي جمهوري اسلامي‏ تبديل شد. و در مقابل امريکا در باتلاقي فرو رفت که پي آمدهاي منفي بسياري در روابط سياسي اين کشور با کشورهاي ديگر به جاي گذاشت و اعتبار ايالات متحده را مخدوش ساخت. 

اين اقدام به طور خاص در رابطه با جنگ ايران و عراق، موجب شکاف سياسي ميان امريکا با عراق و کشورهاي عرب منطقه شد. 

 

پي نوشته ها :

[1] دانشکده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران، فصلنامه بررسي‏هاي نظامي، "جنگ تحميلي و نفت"، تهران، 1373، شماره 14، ص 60.

[2] محمد دروديان فاو تا شلمچه (تهران مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، چاپ چهارم، 1381)، ص 89.

[3] مأخذ شماره 51، "جنگ تحميلي و سياست خارجي جمهوري اسلامي"، ص 99.

[4] دفتر سياسي سپاه پاسداران، خط توطئه در ششمين و هفتمين سال جنگ، تهران 1366، ص 112.

مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8

مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8

 

» غافلگيري و فريب

» موقعيت زمين

» آتش

» دفاع ضد هوايي

» عبور غواصان از اروند و شکستن خط دشمن

» وحدت فرماندهي

 

غافلگيري و فريب

فرماندهان سپاه که بيش از اين ارتش عراق را در هور الهويزه (عمليات خيبر) غافل گير کرده بودند، در زمان آماده سازي و اجراي عمليات والفجر 8 نيز با تدابير دقيق‏تر و پيچيدگي بيشتر و بهره گيري از عامل فريب، موفق شدند نظر عراق را متوجه منطقه هور نمايند. غافل گيري دشمن در عمليات والفجر 8 به حدي بود که تا دو روز پس از عمليات، ارتش عراق تصور نمي‏کرد حمله بزرگ سال 1364 ايران در منطقه فاو است. 

 

موقعيت زمين

تجربه عمليات‏هاي گذشته نشان داده بود که به دليل ضعف قواي زرهي و ضدزره جمهوري اسلامي، در مقابل استفاده ارتش عراق از آتش انبوه توپخانه و تانک، حتي الامکان بايد مناطقي براي عمليات انتخاب شود که بتوان در جناح‏هاي محدودتري با ماشين جنگي عراق روبه‏رو شد يا در جايي که به اصطلاح پيشاني جنگي محدود باشد. انتخاب منطقه فاو  به طور استثنا اين مزيت را داشت؛ زيرا خور عبدالله، اروندرود و خليج فارس در غرب، شرق و جنوب اين منطقه عملياتي موجب مي‏شد دشمن تنها از يک جناح بتواند به خط دفاعي رزمندگان حمله کند. 

 

آتش

از ابتداي جنگ تحميلي، در هيچ يک از عمليات‏هاي انجام شده آتش مناسب در اختيار و در پشتيباني رزمندگان اسلام قرار نگرفت و در مقابل، عراق به طور گسترده و به عنوان عاملي باز دارنده و قوي براي رويارويي با حملات ايران، از آن سود مي‏جست. در عمليات والفجر 8 با توجه به موقعيت خاص جغرافيايي منطقه، تمهيدات لازم براي به کار گيري آتش پيش بيني شد. در زمان اجراي عمليات همين ويژگي موقعيت منطقه عملياتي سبب شد که از آتش ادوات و توپخانه به طور مؤثر استفاده شود. گفتني است که علاوه بر تلاش همه جانبه يگان‏هاي توپخانه سپاه پاسداران، بخشي از توپخانه نيروي زميني ارتش نيز رزمندگان را پشتيباني مي‏کرد. 

 

دفاع ضد هوايي

در عمليات والفجر 8 توان موشکي و پوشش هوايي مناسب منطقه عملياتي، فعاليت نيروي هوايي عراق را بسيار محدود کرد. مهم‏تر از آن، اين بود که با به کارگيري تاکتيک جديد براي فريب هواپيماهاي عراق به منظور جلوگيري از حمله به سايت‏هاي موشکي، سايت موشکي هاوک (هاگ) با توان مناسبي مورد استفاده قرار گرفت و توپ‏هاي ضد هوايي نيز به طور انبوه به کار گرفته شد به همين دليل، آمار انهدام هواپيماهاي دشمن در عمليات والفجر 8، در طول جنگ بي سابقه بود. در اين عمليات حدود 45 هواپيماي عراقي سرنگون شدند و گمان مي‏رود تعداد ديگري نيز آسيب ديدند که توانستند خود را به داخل عراق برسانند.   

 

عبور غواصان از اروند و شکستن خط دشمن

اين عامل را بايد اصلي‏ترين و مهم‏ترين ويژگي عمليات والفجر 8 دانست. 

در واقع، عبور از اروند با عرض و عمق زياد و شتاب بسيار جريان آب اين رودخانه که به گفته برخي کارشناسان، تا حدود 70 کيلومتر در ساعت هم مي‏رسيد، کار بسيار پيچيده و خطيري بود که مي‏بايست با محاسبه دقيق و آگاهي از جوانب امر انجام مي‏گرفت، در غير اين صورت علاوه بر اين که موفقيت عمليات ممکن نبود، تعداد بسياري از غواصان نيز شهيد مي‏شدند. 

عبور غواصان از اروندرود تا حدي مخاطره انگيز بود که برخي فرماندهان نظامي کلاسيک، عمليات عبور از اين رودخانه را ناممکن مي‏دانستند و کمترين موفقيتي براي آن قائل نبودند. اما دقت نظر فرماندهان سپاه در دست يابي به اطلاعات لازم، آموزش‏هاي خاص براي عبور از اروند، انتخاب حساب شده غواصان، انتخاب مناسب‏ترين نقاط براي عبور با توجه به عرض رودخانه و توجه کافي به حالت‏هاي مختلف جزر و مد آب و عوامل ديگر، موجب شد شکل جديدي از عمليات نظامي که در نوع خود در تاريخ نظامي جنگ‏هاي معاصر بي سابقه بود، انجام شود و نيروهاي خودي با اقتدار کامل ضمن عبور از اروند و شکستن خط، منطقه را تصرف کنند. ماهر عبدالرشيد، فرمانده سپاه سوم ارتش عراق، در اين باره گفت: 

«ايران در عمليات جاري خود روش‏هاي نظامي نويني را به کار برده است و بر خلاف توقع،در شرايط جوي سختي که باران‏هاي شديد مي‏باريد، با استفاده از مردان قورباغه‏اي و پيش قراولان رزمي، حمله خود را به مواضع ما آغاز کرد.)[1] . 

راديو امريکا نيز گفت: 

«تحليل گران نظامي غرب معتقدند که ايران براي عبور از شط العرب نياز به تجهيزات کافي داشته است و آنها از اين موضوع متعجب‏اند که چگونه با تجهيزات اندک توانسته‏اند از اين آب راه عبور کرده و به مواضع عراقي‏ها دست يابند؟»[2] . 

 

وحدت فرماندهي

در اين عمليات تنها نيروهاي رزمي عمل کننده، يگان‏هاي سپاه پاسداران بودند، لذا ترکيب همگون نيروها و فرماندهي واحد، امکان برنامه ريزي و ضمانت اجراي تصميمات را به راحتي ميسر مي‏کرد؛ اين موضوع يکي از ويژگي‏هاي مهم عمليات به شمار مي‏رفت. 

افزون بر اين، حضور چشم‏گير دولت و امکانات کشور نيز يکي ديگر از عوامل مؤثر بر افزايش توان رزمي‏بود. لزوم عمليات موفق و نياز به امکانات بيشتر در اين زمينه و فتح فاو به منظور پايان دادن به جنگ که در راستاي استراتژي رسمي کشور قرار داشت. همگرايي سپاه و دولت و نيز احساس خطر مسئولان کشور در مورد اوضاع جنگ، از جمله عواملي بود که موجب حضور بيشتر دولت در جنگ شد. 

ارتباط نزديک سپاه با هيئت دولت و اطلاع دقيق نخست وزير از موقعيت و مسائل جنگ، خريدهاي تسليحاتي از سوريه، حضور وزيران راه و ترابري، جهاد سازندگي و تا حدودي وزيران صنايع سنگين و معاون جنگ نخست وزير در جبهه براي حل مشکلات جنگ و رفع نيازهاي ميدان نبرد، فعاليت استانداري‏هاي سراسر کشور براي تأمين نيازهاي مهندسي جنگ و ساير فعاليت‏ها از جمله تلاش‏هايي بودند که دخالت فعال‏تر دولت در صحنه جنگ را نشان مي‏داد. 

پي نوشته ها :

[1] دانشکده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران، فصلنامه بررسي‏هاي نظامي، "توصيف عمليات والفجر 8"، سال چهارم، شماره 19، زمستان 1373، ص 176.

[2] مأخذ شماره 3، ص 214.

 

نقاط قوت و ضعف دشمن

نقاط قوت و ضعف دشمن

 

» نقاط قوت دشمن

» نقاط ضعف دشمن

نقاط قوت دشمن

1 - برتري در تجهيزات هوايي و عمليات هوايي. 

2 - استفاده وسيع از سلاح‏هاي شيميايي در عمليات‏ها. 

3 - تأمين ارتباط بي سيم و با سيم مطمئن در قبل از عمليات و استفاده از سيم کدر (رمز کننده). 

4 - برتري نيروي زرهي. 

5 - برتري در حجم آتش توپخانه و امکانات ديده باني و هدايت آتش. 

6 - برتري در سرعت جابه‏جايي نيروها و به کارگيري آن در تک‏هاي محلي و اصلي. 7 - برتري در تجهيزات پيشرفته نظامي از جنبه کمي و کيفي. 

 

نقاط ضعف دشمن

1 - عدم آمادگي براي هدايت و اجراي آتش توپخانه در منطقه عملياتي. 

2 - غافل گير شدن دشمن از منطقه عملياتي و تک اصلي ايران. 

3 - نداشتن آمادگي براي مقابله با عمليات هوايي رزمندگان. 

4 - اختلال در سيستم هدايت و فرماندهي نيروهاي پاتک کننده و سردرگمي اين نيروها در زمين ناشناخته. 

5 - از دست دادن روحيه جنگ جويي و مقاومت نکردن در برابر رزمندگان اسلام. 

6 - محدود شدن نيرو و امکانات دشمن در منطقه کم عرض (در منطقه عملياتي) و آسيب پذير بودن آنها از آتش مؤثر نيروهاي خودي و تحمل تلفات بسيار. 

7 - نبودن زمين مناسب براي ميدان مانور تانک‏ها و جابه‏جايي وسايل مکانيزه. 8 - نداشتن راه‏هاي وصولي متعدد به خطوط پدافندي و متکي بودن دشمن به دو راه موازي و در برد توپخانه خودي. 

9 - شتاب در تصميم گيري در به کارگيري نيروهاي پاتک کننده مانند گارد جمهوري. [1] . 

 

پي نوشته ها :

[1] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند شماره 28 / 11 / 1364 _ 12397.

واکنش‏ها و بازتاب‏ها

 واکنش‏ها و بازتاب‏ها

 

» واکنش در برابر پيروزي ايران

» بازتاب‏ها

» اعتراف به شکست

» توجيه به برتري نظامي رزمندگان اسلام

 

واکنش در برابر پيروزي ايران

پيروزي جمهوري اسلامي ايران در عمليات والفجر 8 و فتح فاو، موازنه‏ي نظامي - سياسي جنگ را به ميزان بسياري به نفع ايران تغيير داد و روند جنگ را پيچيده‏تر کرد. اين اقدام ايران، بازتاب گسترده‏اي در محيط بين المللي و منطقه‏اي داشت. دولت عراق نيز واکنش تندتري در ابعاد مختلف جنگ از خود نشان داد. ايالات متحده امريکا، اين پيروزي را که به استقرار نيروهاي ايراني در کنار مرزهاي کويت انجاميده بود، تهديدي عمده براي منافع خود قلمداد کرد 

و در سطح منطقه دست به تحرکات گسترده ديپلماتيک زد. جرج بوش، معاون رئيس جمهور آمريکا به کشورهاي عربستان، بحرين، عمان، يمن شمالي سفر کرد و با مقامات اين کشورها ديدار کرد. ريچارد مورفي، معاون وزير خارجه امريکا نيز با طارق عزيز، وزير امور خارجه‏ي عراق ملاقات کرد. مهم‏ترين محور گفت و گو در اين ديدارها، موضوع جنگ ايران و عراق بود. همچنين، امريکايي‏ها اعلام کردند در صورت به خطر افتادن تردد کشتي‏ها در خليج فارس، وارد عمل مي‏شوند، و با همين دستاويز چهار قايق خود را به بهانه‏ي تضمين امنيت کويت، گشت زني و محافظت از سواحل کويت، وارد شمال خليج فارس کردند. [1] . 

علاوه بر اين، امريکا درصدد بر آمد تا با هماهنگي شوروي خط مشي جديدي را در برابر جنگ ايران و عراق اتخاذ کند. شولتز، وزير خارجه امريکا اعلام کرد: 

«ميان دو ابر قدرت براي پايان دادن به جنگ ايران و عراق، ابتکار تازه‏اي در جريان است.» [2] . 

وي همچنين گفت: 

«در اين مذاکرات (در استکهلم) واشنگتن و مسکو به اين توافق رسيدند که پايان يافتن جنگ به نفع امريکا و شوروي است.» [3] . 

اقدام ديگر مقامات امريکايي، تلاش براي تصويب قطع نامه جديدي عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل و همچنين تلاش براي کاهش قيمت نفت بود. آنها همچنين به کمک رسانه‏هاي غربي با متهم کردن ايران به تروريسم و جو سازي درباره‏ي خريدهاي تسليحاتي، موج جديدي را عليه ايران به راه انداختند. راديو امريکا در اين باره، به نقل از نشريه واشنگتن تايمز اعلام کرد: 

«ايران 77 موشک زمين به زمين و 60 موشک زمين به هوا که قادر هستند هواپيماهاي ميگ - 23 و ميراژ اف - 1 را سرنگون کنند، از سوريه و کره شمالي تحويل گرفته است.» [4] . 

نشريه انگليسي آبزرور نيز نوشت: 

«ايران به تازگي از انبارهاي اروپايي ده هزار موشک ضد تانک ناو ساخت امريکا را به بهاي هر فروند شانزده هزار دلار خريداري کرده است.» [5] . 

انستيتو مطالعات استراتژيک  لندن اعلام کرد: 

«چين در ماه مارس 1985 ميلادي با فروش معادل 1 / 6 ميليارد دلار تسليحات از جمله 14 فروند جت شناسايي جي - 200 _ 60 دستگاه تانک تي - 59، سلاح ضد تانک، موشک انداز و موشک‏هاي زمين به هوا به ايران، موافقت کرده است.»[6] . 

اتحاد جماهير شوروي (سابق) نيز پس از عمليات والفجر 8 به موضع گيري در برابر جنگ پرداخت. از نظر گروميکو "موضع گيري شوروي در جنگ قابل تغيير نيست؛ چه وقتي که در عراق وارد (خاک) ايران شد و چه حالا که ايران وارد (خاک) عراق شده است. " مقامات شوروي، جنگ را بي معني و غير ضروري خواندند و تأکيد کردند که جنگ بايد هرچه زودتر قطع شود. [7] . 

به علاوه، شوارد نادزه، وزير خارجه شوروي و همچنين معاون وزير خارجه اين کشور با مقامات عراقي ديدار و گفت و گو کردند. مقامات رسمي شوروي در واکنشي جانبدارانه از عراق، گفتند که مسکو از پيشنهادهاي صلح صدام براي پايان جنگ پشتيباني مي‏کند. [8] . 

دبير کل سازمان ملل متحد از کشورهاي امريکا و شوروي خواست که از نفوذ خود استفاده کرده و جنگ را پايان دهند. رئيس شوراي امنيت نيز با تصريح اين مطلب که ايران اين جنگ را عليه عراق ادامه داده است، همين درخواست را عنوان کرد. 

در حالي که موفقيت ايران در عمليات والفجر 8 روبه تثبيت پيش مي‏رفت شوراي امنيت قطع نامه جديدي را در تاريخ 24 فوريه 5 / 12 / 1364 (1986) به شماره 582، درباره‏ي جنگ به تصويب رساند. در بند 3 اين قطع نامه آمده است: 

«دبير کل از ايران و عراق بخواهد دو کشور بي درنگ در زمين، دريا و هوا آتش بس را رعايت کرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را تا مرزهاي بين المللي شناخته شده به عقب بکشند.» [9] . 

اين قطع نامه در حالي به تصويب رسيد که در قطع‏نامه‏هاي قبلي اين شورا، در برابر حملات زميني، دريايي و هوايي عراق تنها به اظهار تأسف، آن هم بدون ذکر نام عراق، اکتفا شده بود. قطع نامه‏ي 582 بلادرنگ مورد موافقت عراق قرار گرفت، اما وزارت خارجه‏ي جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين مصوبه، در 17 اسفند 1364 طي بيانيه‏اي اعلام کرد: 

«عدم موضع گيري صريح و قاطع در اين زمينه (تعيين متجاوز) نشانگر آن است که شورا هنوز اراده‏ي سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس، آن قسمت از قطع نامه که به کل موضوع جنگ و خاتمه‏ي مناقشات مربوط مي‏شود، ناقص و بي اعتبار و غير قابل اجرا است ... اولين قدم براي حرکت به سمت حل عادلانه جنگ، محکوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است.» [10] . 

کشورها و سازمان‏هاي عربي نيز نگراني خود را از پيروزي ايران آشکار کردند. عربستان سعودي در اقدامي جانبدارانه از عراق، به ترکيه پيشنهاد داد در صورتي که اين کشور روابط تجاري خود را با ايران قطع کند، ضرر و زيان مالي آن را به عهده مي‏گيرد. 

همچنين شاه اردن به ميانجي گري ميان عراق و سوريه براي آشتي دادن دو کشور پرداخت و شوراي همکاري خليج فارس نيز در 13 اسفند 1364 تشکيل جلسه داد و عليه ايران موضع گيري کرد. 

مهم‏ترين واکنش غرب و متحدان منطقه‏اي عراق در برابر اين عمليات، کاهش قيمت نفت بود که با هدف کاستن از توان اقتصادي و در آمد ارزي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت. اين کاهش تا مرز بشکه‏اي دلار ادامه يافت. 

عربستان و ديگر کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس با افزايش توليد و اشباع بازار نفت، نقش بسزايي در ايجاد اين وضعيت داشتند. 

عربستان اين اقدام خود را با عنوان "استراتژي سهم بازار" توجيه مي‏کرد و با اين عمل يک تا دو سال قيمت نفت را پايين نگه داشت. [11] . 

از دست دادن فاو، چنان فشار مضاعفي را در سطوح داخلي، منطقه‏اي و بين المللي بر رژيم به اقدامات وسيع سياسي - نظامي دست زد. مهم‏ترين اقدام عراق حمله به هواپيماي مسافربري ايران بود که حامل چند تن از نمايندگان مجلس و شخصيت‏هاي سياسي از جمله آيت الله محلاتي، نماينده امام خميني در سپاه بود. همچنين، حمله به قطار مسافربري در ايستگاه هفت تپه خوزستان، حمله به مراکز اقتصادي و صنعتي با تأکيد بر منابع (پايانه خارک، پالايشگاه‏ها و...) و نيز اجراي عمليات‏هاي محدود تهاجمي موسوم به استراتژي "دفاع متحرک" از ديگر تلاش‏هاي عراق در اين زمينه به شمار مي‏روند. 

پيدايش وضعيت جديد مي‏توانست موجب تغييرات اساسي در جنگ و عمليات نظامي و بالطبع ايجاد دگرگوني‏هايي در منطقه‏ي خاورميانه گردد؛ از اين رو بازتاب پيروزي ايران در فاو، در مقايسه با مقاطع پيشين جنگ، تنها با اوضاع پس از فتح خرمشهر قابل مقايسه است. 

 

بازتاب‏ها

نحوه‏ي برخورد رسانه‏هاي غربي با پيروزي‏هاي رزمندگان اسلام همواره يک روند ثابت و منظم داشت. اين رسانه‏ها با نزديک شدن زمان عمليات گسترده سالانه ايران که معمولا در زمستان هر سال انجام مي‏گرفت اخبار و تحليل‏هاي خود را درباره‏ي منطقه عمليات آينده ارائه مي‏دادند و سعي مي‏کردند از اين طريق ضمن هوشيار نمودن دشمن، تصميم گيرندگان نظامي و سياسي ايران را دچار تزلزل و ترديد نمايند. با آغاز عمليات و کسب موفقيت‏هاي اوليه، فعاليت اين رسانه‏ها بر ضعيف و کم اهميت جلوه دادن پيروزي‏هاي ايران معطوف مي‏شد. در نبرد فاو، تا يک هفته پس از شروع عمليات، فرماندهان نظامي عراق و نيز کارشناسان و ناظران سياسي - نظامي غرب درباره‏ي توانايي ايران در حفظ و تثبيت منطقه تصرف شده ابراز ترديد مي‏کردند. چنان که روزنامه‏ي تايمز لندن نوشت: 

«آنها قبلا نيز به پيروزي‏هاي کوتاه مدتي دست يافته‏اند، ليکن تاکنون ثابت شده که توانايي حفظ آن و اجراي عمليات طولاني با تمام ويژگي‏هاي لجستيکي را که لازمه آن است، ندارند» [12] . 

راديو امريکا نيز در تاريخ 25 / 11 / 64 نظريه فوق را به نقل از خبرنگار صداي آمريکا به گونه‏اي ديگر مطرح کرد: 

«حملات تهاجمي ايران نشان مي‏دهد که ايران در هيچ يک از پيکارهاي گذشته‏اش پيروزي قابل ملاحظه‏اي به دست نياورده است.» [13] . 

در اين باره سفير عراق در ژاپن در مصاحبه با روزنامه يوميوري گفت: 

«اين بار هم مثل گذشته از هم پاشيدن و در هم کوبيدن نيروهاي ايراني به چند ساعت وقت احتياج دارد و بس.» [14] . 

اما يک هفته بعد از پيروزي ايران و مقاومت نيروهاي جمهوري اسلامي در برابر پاتک‏هاي وسيع دشمن و ناتواني عراق در  عقب راندن رزمندگان اسلام، به تدريج لحن رسانه‏هاي تبليغاتي قدرت‏هاي بزرگ نيز تغيير کرد. نبرد والفجر 8 اوضاع سياسي منطقه را دچار دگرگوني شديد ساخت و وسايل تبليغاتي جهان را مجبور کرد تا با حساسيت بيشتري مسائل ناشي از پيروزي‏هاي ايران را دنبال کنند. به همين جهت از اين پس شاهد توجيه علل ناتواني عراق در باز پس گيري فاو و موکول کردن آن به تغيير اوضاع جوي هستيم. آنتوني کردزمن يکي از کارشناسان امور خاورميانه‏اي آمريکا در جنگ تحميلي، معضل اصلي عراق را در فاو چنين بيان مي‏کند: 

«مشکل اصلي عراق آن است که نمي‏خواهد متحمل تلفات شود، در صورتي که ايران به خصوص در حمله‏ي اوليه، آمادگي پذيرش تلفات سنگين را دارد. از جمله مشکلات هر جنگ آن است که نمي‏توان بدون تحمل تلفات دست به ضد حمله زد. معمولا تلفات در ضد حمله پنج تا ده برابر آن در حالت دفاعي است. عراق ترجيح مي‏دهد به جاي تحمل تلفات سنگين، بخش‏هاي کوچکي از خاک خود را از دست بدهد.»[15] . 

روزنامه‏ي واشنگتن پست نيز نظريات کردزمن را به گونه‏اي ديگر بيان کرده است: «بزرگترين مشکل عراقي‏ها اجتناب آنها از متعهد ساختن پياده نظام خود به دفع حملات ايران است. آنها به جاي اين امر، استفاده از آتش توپخانه، بمباران جت‏هاي جنگنده و آتش راکت هلي کوپترهاي جنگي را انتخاب کرده‏اند. چنين جنگ‏هايي احتياج به انگيزه‏ي شديد و تعهد کامل سربازان دارد که بنظر کارشناسان، در ارتش عراق نقصان آن مشهود است. بنابر اظهار يکي از تحليل گران نظامي، مجموعه‏اي از ملاحظات سياسي در عراق به فرماندهي نظامي فشار وارد مي‏کند و عمده‏ي تصميم بر آن است که از دادن تلفات زيادي که باعث نارضايتي‏هاي سياسي داخلي شود، اجتناب گردد.» [16] . 

عراق در منطقه‏ي فاو به لحاظ غافل گيري در مکان و تاکتيک، در برابر  رزمندگان اسلام دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاش‏هايي که انجام داد نتوانست در عقب راندن رزمندگان اسلام موفقيتي کسب نمايد. 

 

اعتراف به شکست

با گذشت زمان و تثبيت موقعيت نيروهاي خودي در منطقه فاو و به دنبال گزارش‏هاي رسانه‏هاي غربي، سخن فرماندهان و مسئولان عراق نيز رفته رفته تغيير کرد. توانايي جمهوري اسلامي در پشتيباني رزمندگان و پشتيباني هوايي منطقه عمليات و تأمين آتش پشتيباني، سرانجام عراقي‏ها را که ابتدا حتي حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو را تکذيب مي‏کردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شکست در اين نبرد، باز پس گيري آن را بسيار مشکل و دور از دسترس قلمداد کنند. در اوضاع جديد، عراقي‏ها ديگر قادر به انکار حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو نبودند، تا آنجا که لطيف جاسم وزير اطلاعات عراق در مصاحبه با القبس گفت: 

«مسئله‏ي تصرف منطقه‏ي فاو از سوي ايرانيان به حدي آشکار بود که ديگر نمي‏توانستيم آن را منکر شويم و براي ما ممکن نبود که اعلام کنيم ايران وارد فاو نشده است.»[17] . 

عراقي‏ها به ناتواني خود براي باز پس گيري فاو نيز اعتراف نمودند. عدنان خيرا... وزير دفاع وقت عراق در مصاحبه‏اي اعلام کرد: 

«باز پس گرفتن شبه جزيره فاو از دست ايرانيان دشوار است. وجود باتلاق‏ها و نمک زارها در اين سرزمين، مانع اصلي عملکرد واحدهاي عراقي هستند.»[18] . 

ماهر عبدالرشيد نيز در اين باره گفت: 

«فکر نمي‏کنم به اين زودي‏ها عراق بتواند در پس گرفتن فاو کسب موفقيت سريعي را پيش بيني بنمايد.»[19] . 

در عين حال که عراق در آن وضعيت براي باز پس گيري فاو توانايي نداشت، ليکن به لحاظ ارزش منطقه تصرف شده، به اين مسئله واقف بود که تنها باز پس گيري فاو مي‏تواند مجددا توازن را به سود عراق بازگرداند. 

خبرنگار راديو بي. بي. سي درباره اهميت فاو براي عراق مي‏گويد: 

«باز پس گيري شبه جزيره‏ي فاو هنوز براي عراق يک اولويت کلي است و اگر عراق نتواند فاو را پس بگيرد، ممکن است روحيه معنوي و موقعيت صدام به طور خطرناکي از بين برود.»[20] . 

بدين ترتيب، عراق به ناچار و از موضع ضعف، موقتا از باز پس گيري فاو چشم پوشيد و اين مسئله را به زمان ديگري موکول و رسما اعلام کرد که در موقعيت فعلي قادر به باز پس گيري فاو نيست. اعترافات رسمي عراقي‏ها و توقف اقدامات عملي آنها موجب گرديد روند تحولات سياسي - نظامي جنگ مورد ارزيابي مجدد قرار گيرد. در واقع تا پيش از اين به تثبيت منطقه تصرف شده در دست نيروهاي ايران با ترديد نظر مي‏شد و به توانايي عراق براي باز پس گيري آن اميدواري زيادي وجود داشت. ليکن اعتراف عراق به اين ناتواني، انعکاس نامطلوبي به زيان عراق داشت. راديو آمريکا به نقل از ناظران سياسي غرب در اين باره گفت: 

«عراق ظاهرا تصميم گرفته است از کوشش‏هاي خود براي باز پس گيري فاو، به خاطر تحمل بهاي گزاف نظامي- سياسي، دست بکشد.» [21] . 

هفته نامه لوموند چاپ فرانسه نيز در تحليلي نوشت: 

«در ستاد ارتش عراق پذيرفته شده که باز پس گيري فاو طولاني و پرهزينه خواهد بود.» [22] . 

 

توجيه به برتري نظامي رزمندگان اسلام

با تثبيت موفقيت‏هاي رزمندگان اسلام در منطقه‏ي عملياتي فاو طي دو ماه و نيم جنگ و مقاومت و مقابله با اکثر يگان‏هاي ارتش عراق و زبده‏ترين آنها، موقعيت برتر نظامي جمهوري اسلامي مورد تأييد جهان قرار گرفت. قبل از فتح فاو، در عين حال که به دليل تهاجم‏هاي پي در پي رزمندگان ابتکار عمل در دست ايران بود، اما عدم تثبيت مناطق تصرف شده موجب گرديده بود که از نظر نظامي چنين ارزيابي  شود که عراق به دليل برتري هوايي، آتش توپخانه و لجستيک، در اتخاذ مواضع دفاعي موفق بوده و توانسته است کنترل اوضاع را در اختيار داشته باشد؛ اما تصرف فاو و ناتواني عراق در باز پس‏گيري آن، نقطه‏ي پاياني بر تأکيدات پيشين مبني بر توانايي نظامي عراق بود. يک هفته نامه نظامي در اين زمينه نوشت: 

«تا پيش از حمله ايران به بندر متروکه فاو، چنين تصور مي‏شد که عراقي‏ها کنترل اوضاع نظامي را در دست دارند.» [23] . 

خبر گزاري يونايتدپرس نيز به نقل از منابع اطلاعاتي خبري گفت: 

«تهاجم ايران به فاو بزرگترين مشکل نظامي عراق ‏در 5 سال جنگ است.» [24] . 

همچنين خبر گزاري رويتر به نقل از ديپلمات‏ها گزارش داد: 

«موفقيت‏هاي ايران به تصوير تفوق نظامي که به دقت رسم شده بود آسيب رسانيده است. تغييرات نظامي بيشتر به زيان عراق، مي‏تواند به حکومت بغداد لطمه وارد سازد.» [25] . 

بنابراين، علاوه بر آن که فتح فاو موقعيت نظامي عراق را تضعيف و متزلزل کرد، متقابلا موجب توجه جدي قدرت‏هاي خارجي به برتري نظامي رزمندگان اسلام شد. خبرگزاري رويتر به نقل از کارشناسان سياسي و نظامي در خليج فارس، اعلام کرد: 

«حملات موفقيت آميز ايران به عراق، براي اولين بار به ايران امتياز نظامي بخشيده است و مي‏تواند نقطه عطفي در تاريخ جنگ پنج و نيم ساله خليج (فارس)باشد.» [26] . 

پي نوشته ها :

[1] خبر گذاري جمهوري اسلامي، 23 / 1 / 1365.

[2] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 31 / 4 / 1365.

[3] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 21 / 5 / 1365.

[4] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 12 / 7 / 1365.

[5] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 6 / 2 / 1365.

[6] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 2 / 3 / 1364.

[7] خبر گزاري جمهوري اسلامي،  27 / 3 / 1365.

[8] خبر گزاري جمهوري اسلامي،  11 / 12 / 1364.

[9] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 9 / 6 / 1365.

[10] روزنامه اطلاعات، 6 / 12 / 1364.

[11] عباس هدايتي خميني، شوراي امنيت و جنگ تحميلي، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1370، ص 109.

[12] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 29 / 11 / 1364.

[13] دفتر مرکزي خبر، نشريه "راديوهاي بيگانه"، 26 / 11 / 1364، راديو امريکا.

[14] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشريه "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 26 / 12 / 1364 _ 1067.

[15] خبر گزاري جمهوري اسلامي نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 3 / 12 / 1364، راديو امريکا، 2 / 12 / 1364.

[16] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 18 / 12 / 1364، راديو امريکا، 17 / 12 / 1364.

[17] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش هاي ويژه"، 21 / 1 / 1365.

[18] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشريه "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 13 / 3 / 1365 _ 1099، زوديچه سايتونگ (چاپ آلمان (31 مارس 1986.

[19] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه" 8 / 12 / 1364. واشنگتن پست.

[20] دفتر مرکزي خبر، نشريه "راديوهاي بيگانه"، 4 / 12 / 1364.

[21] روزنامه ابرار 14 / 12 / 1364.

[22] مأخذ شماره 38، به نقل از لوموند هفتگي، فوريه 1986.

[23] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 31 / 1 / 1365، راديو اسرائيل، 30 / 1 / 1365، به نقل از هفته نامه "يواس نيواندورلد ريپورت" چاپ امريکا.

[24] روزنامه کيهان، 17 / 12 / 1364.

[25] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 15 / 12 / 1364.

[26] همان.

شناسنامه عمليات كربلاي 5

 

شناسنامه عمليات

نام عمليات: کربلاي 5 

رمز عمليات: يا زهرا (س) 

منطقه عمليات: جبهه جنوبي، شرق بصره، شلمچه 

تاريخ عمليات: 19 / 10 / 1365 تا 2 / 12 / 1365 

نوع عمليات: گسترده 

هدف عمليات: تصرف شلمچه و پيشروي به سوي بصره 

فرماندهي: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

سازمان رزم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

استعداد نيروهاي درگير خودي: 200 گردان پياده، 24 گردان زرهي، 22 گردان مکانيزه، 24 گردان توپخانه 

استعداد نيروهاي درگير دشمن: 232 گردان پياده، 38 گردان زرهي، 21 گردان مکانيزه، 54 گردان کماندو، 48 گردان گارد جمهوري و 46 گردان توپخانه 

تلفات عراق: 90000 کشته يا زخمي و 2365 اسير 

خسارات عراق: انهدام 40 هواپيما، 5 هلي‏کوپتر، 800 تانک و نفربر، 180 قبضه توپ، 400 قبضه ادوات، 90 دستگاه مهندسي، 1000 خودرو 

غنائم: 190 تانک و نفربر، 20 قبضه انواع توپ، 250 قبضه ادوات، 200 خودرو. 

نتايج: 

- تصرف حدود 75 کيلومتر مربع از مناطق استراتژيک دشمن 

- انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن 

- تثبيت توازن به سود ايران 

- نزديک شدن به بصره و در خطر قرار گرفتن آن 

 


 

عمليات کربلاي 5 پيشروي در شرق بصره (شلمچه)

 

» عمليات کربلاي 5 | مقدمه

» مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5  

» وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

» ضرورت اجراي عمليات

» دلايل انتخاب منطقه شلمچه

» طراحي عمليات

» شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري اول

» شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

» ضرورت تداوم عمليات

» وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

» نتايج عمليات

» ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5

» مرحله سوم جنگ شهرها

» بازتاب عمليات

» عمليات تکميلي کربلاي 5

عمليات کربلاي 5 | مقدمه

عمليات کربلاي 5

(پيشروي در شرق بصره)

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم دوران هشت سال دفاع و مقاومت جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم نظامي رژيم عراق - که با ترغيب امريکا آغاز شد و با پشتيباني همه‏ي قدرت‏هاي سياسي، نظامي و اقتصادي جهان ادامه يافت - از بارزترين مقاطع حيات حقيقي اين مرز و بوم است. 

اينک که بيش از شانزده سال از پايان اين دوره‏ي سرنوشت‏ساز تاريخ ايران و انقلاب اسلامي مي‏گذرد، تبيين حماسه‏هاي عظيم و ارزشمندي که مردم و رزمندگان اين سرزمين آفريدند، ضرورت بيشتري پيدا کرده است. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ با درک اين رسالت تاريخي، تلاش مي‏کند با بهره‏گيري از اسناد، مدارک و منابع بي‏نظيري که راويان و محققان اين مرکز در طول جنگ هشت ساله جمع‏آوري کرده‏اند، ابعاد مختلف دفاع مقدس را ترسيم نمايد. 

بي‏ترديد وجود اخبار، گزارش‏ها، آمار و اطلاعات معتبر و موثقي که از مراکز طرح‏ريزي، هدايت و فرماندهي عمليات‏ها تا ميدان‏هاي نبرد و صحنه‏هاي درگيري به صورت زنده و واقعي جمع‏آوري گرديده بر غناي آثار مرکز مطالعات مي‏افزايد و زواياي مختلف و تاريک جنگ را با هدف آگاه‏سازي افکار عمومي روشن مي‏سازد. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ تاکنون مجموعه‏هاي متعددي را درباره‏ي وقايع جنگ عراق عليه ايران منتشر کرده است. اين مجموعه که گزارش نبردهاي اصلي رزمندگان اسلام در مقابله با ارتش عراق و هم‏پيمانانش مي‏باشد، براي دسترسي آسان‏تر و آشنايي بيشتر علاقه‏مندان و محققان به وقايع اين نبرد عظيم است که هر جلد آن به يکي از عمليات‏هاي اصلي جمهوري اسلامي عليه متجاوزان اختصاص دارد و به صورت نسبتا خلاصه و جمع‏بندي شده تهيه مي‏شود و شامل شناسنامه‏ي عمليات، اوضاع سياسي و نظامي در آستانه عمليات، طرح‏ريزي و اجراي عمليات، نتايج و بازتاب‏هاي آن مي‏باشد. 

يادآور مي‏شود به دليل پيوستگي عمليات کربلاي 5 با عمليات تکميلي کربلاي 5 و عمليات کربلاي 8، شرح مختصري از اين دو عمليات نيز در اين کتاب ارائه شده است. 

اين کتاب با کوشش حميدرضا فراهاني و مهدي خداوردي‏خان با استفاده از اسناد نظامي منتشر نشده‏ي مرکز، منابع سياسي و کتاب‏هاي منتشر شده‏ي مرکز مطالعات از جمله کتاب «نبرد در شرق بصره» نوشته محمد دروديان و با نظارت مهدي انصاري تهيه شده است ويرايش کتاب را احمد نصرتي به عهده داشته و در آماده‏سازي آن مريم افراسياب (حروف‏چيني)، حسين مجيدي و هادي کريم دهنوي (نمونه‏خواني) و سيدحسين امجد (صفحه‏آرايي و طراحي جلد همکاري کرده‏اند. 

اميد است اين کوشش ناچيز مورد رضاي حضرت حق جل و علا و موجب اداي گوشه‏اي از حق شهيدان، جانبازان و رزمندگان اين نبرد عظيم و مقتدايشان حضرت امام خميني شود و جويندگان حقايق اين واقعه بزرگ از آن بهره‏مند شوند. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ 

مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5

مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5

در دوران دفاع مقدس منطقه عمومي شرق بصره همواره از اهميت سياسي و نظامي ويژه‏اي برخوردار بود و نزد فرماندهان جنگ نيز مهم‏ترين منطقه عملياتي جبهه‏هاي جنگ به شمار مي‏رفت. در اين منطقه، شلمچه نزديک‏ترين راه براي تصرف يا نزديک شدن به شهر بصره بود. 

پس از فتح خرمشهر، به منظور تهديد شهر بصره عمليات رمضان در اين منطقه انجام شد. تدابير دشمن، پشتيباني بي‏سابقه حاميان رژيم عراق و عدم درک خودي از دگرگوني سريع در توان عراق و افزايش کمي و کيفي آن موجب شد عمليات رمضان در ميان ناباوري با ناکامي مواجه شود. نتيجه اين عمليات به فرماندهان نظامي نشان داد که ادامه جنگ در گرو تغيير در شيوه عمل و اتخاذ تدابيري جديد براي مقابله با اقدامات جديد دشمن است. بر اين اساس به عبور از آب به عنوان ابتکاري براي غافل‏گير کردن دشمن توجه شد و مناطقي چون هور و اروندرود مد نظر قرار گرفت. 

از سوي ديگر، اهميت سياسي - نظامي منطقه شرق بصره و درک دقيق دشمن از ميزان اعتبار اين منطقه در استراتژي نظامي جمهوري اسلامي، موجب شد تا عراق براي تقويت بيشتر مواضع و استحکامات پدافندي در شرق بصره، سرمايه‏گذاري هنگفتي کند. 

با اين اوصاف، فرماندهان سپاه پس از عمليات ناموفق کربلاي 4 بار ديگر بر اهميت استراتژيک و نقش منطقه شرق بصره در تعيين سرنوشت جنگ تأکيد کردند. علاوه بر اين، حضور نيروهاي رزمنده و توان موجود در جبهه شلمچه (پس از عمليات کربلاي 4) و ضرورت‏هاي نظامي، سياسي و اجتماعي براي انجام يک عمليات موفق، موجب شد درباره عمليات بعدي خيلي سريع تصميم‏گيري شود. 

از سوي ديگر، مشخصه‏ي حاکم بر جنگ در هفتمين سال، سرعت تحولات، پيچيدگي و گسترش دامنه آن بود. اين وضعيت به منزله آغاز شمارش معکوس براي پايان جنگ ارزيابي مي‏شد. به عبارت ديگر، با تنوع، شدت و سرعت وقوع رخدادهاي جنگ تدريجا ظرفيت‏هاي لازم براي تداوم جنگ، رو به اتمام بود و برخي از تحليل‏گران پيش‏بيني مي‏کردند که زمان خاتمه يافتن جنگ فرارسيده است. وضعيت جديد در جنگ، با تغيير توازن به سود ايران پس از فتح فاو و توانايي ايران در حفظ آن و متقابلا ناتواني عراق براي بازپس‏گيري فاو آغاز شد. آقاي هاشمي با توجه به همين وضعيت در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت: 

«در محاسباتي که تاکنون شده، به نظر ما هيچ شرايطي بهتر از اينکه تسريع کنيم در پيشبرد کار جنگ به چشم نمي‏خورد... وضع عمومي کشور و شرايط اقتصادي کشور هم ايجاب مي‏کند که ما اين مسئله را اگر بتوانيم زودتر به نقطه‏اي برسانيم.» [1] .

در اين مرحله اعلام شعار «تعيين سرنوشت جنگ» محور فراخواني نيروهاي داوطلب و به کارگيري امکانات کشور براي پيشبرد جنگ بود. 

فرمانده کل سپاه نيز درباره مفهوم شعار تعيين سرنوشت جنگ گفت: 

«سال سرنوشت قطعا سال آخر معني ندارد، ضمن اينکه مي‏تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به اين معني است که اگر امسال ما جهتي در جنگ پيدا نکنيم عواقب بسيار سختي را در پيش داريم.» [2] .

بدين ترتيب ضرورت دستيابي سريع‏تر به پيروزي، براي خاتمه دادن به جنگ، فعاليت‏هاي همه‏جانبه‏اي را سازمان و گسترش داد که کاملا بر روند تحولات هفتمين سال جنگ سايه افکنده بود. در چنين موقعيتي افشاي ماجراي مک فارلين در 13 آبان 1365 کليه تحولات سياسي و نظامي جنگ را تحت تأثير قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف گفت و گوهاي پنهاني ايران و امريکا، به نظر مي‏رسد علاوه بر اينکه امکان پايان سريع جنگ از ميان رفت، اقداماتي که به تدريج عليه ايران انجام گرفت، بدون ترديد متأثر از افشاي اين ماجرا بود [3]  و اوضاع را بيش از گذشته براي ايران سخت و دشوار کرد؛ زيرا به رغم اميدواري‏هاي زياد هيئت امريکايي براي ملاقات با مقامات بلندپايه ايران، امام خميني مسئولان را از هر گونه ملاقات منع کردند و همين بر عصبانيت امريکا و اقدام عليه ايران افزود. 

زمينه‏هاي شکل‏گيري مذاکرات پنهاني مقامات امريکايي با عناصر ايراني، با مبادله قطعات يدکي نظامي به ايران در مقابل آزادي گروگان‏هاي امريکايي در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتواني امريکايي‏ها، به رغم همکاري سوريه براي حل معضل گروگان‏گيري در لبنان و هواپيماي ربوده شده تي. دبليو. اي (T.W. A) در 24 خرداد 1364 [4]  و متقابلا ميانجيگري ايران براي حل معضل هواپيماي تي. دبليو. اي (T.W. A) پس از سفر آقاي هاشمي به سوريه در تير 1364، توجه امريکا را مجددا به ايران معطوف ساخت. البته عوامل ديگري در اين زمينه مؤثر بود که پس از افشاي آن، ريگان رئيس‏جمهور وقت امريکا به آنها اشاره مي‏کند: 

«اکنون هجده ماه است که طي يک ابتکار سياسي محرمانه ارتباط با ايران را در جريان کار خود قرار داده‏ايم. براي استفاده از اين ابتکار، ساده‏ترين و بهترين دلائل را در اختيار داريم: 1 - تجديد روابط با ايران 2 - اقدامي شرافتمندانه براي خاتمه دادن به جنگ شش ساله ايران و عراق 3 - محو کردن تروريسم دولتي و خرابکاري 4 - تأثير بخشيدن به روند بازگشت تمامي گروگان‏ها.» [5] .

مک فارلين معتقد بود در سفر پنهاني‏اش به تهران فرصت مهمي از دست رفت. زيرا هيئت امريکايي پس از چهار روز حضور در تهران و  چند دور گفت و گو، نتيجه دلخواه را به دست نياوردند. بنابر پيش‏نويس موافقت‏نامه‏ي سه‏شنبه 6 خرداد، گفت و گوي سياسي ميان طرفين همچنان تا زمان افشاي اين روابط در آبان 1365 و مدتي پس از آن ادامه يافت و بعدها افشاي ماهيت تماس‏هاي پنهاني ايران و امريکا به نحو آشکاري بر روند تحولات جنگ تأثير گذاشت که بخشي از آن به شرح زير بود: 

1 - اعتبار سياست امريکا در تحريم صدور تسليحاتي ايران، در نزد متحدان امريکا عميقا مخدوش شد. [6] .

2 - بحران تمام عيار سياسي در امريکا [7]  تغيير و اصلاح سياست امريکا را به عنوان ضرورتي اجتناب‏ناپذير، آشکار ساخت و جدال‏هاي بسياري ميان کنگره و دولت امريکا درگرفت. [8] .

3 - بي‏اعتمادي متحدان امريکا در منطقه به تشتت سياست خارجي امريکا در منطقه و از دست دادن ابتکار عمل امريکا براي پايان دادن به جنگ منجر شد. 

4 - عراقي‏ها در بيانيه‏اي به اقدام امريکا انتقاد کردند و اعتبار سياست‏هاي اعلام شده‏ي امريکا را زير سؤال بردند [9]  و اين اقدام را به شدت محکوم کردند. 

5 - روس‏ها با بهره‏برداري از خلأ حاصله، سياست‏هاي مشخص و فعال‏تري را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ايران و عراق با حمله به سياست‏هاي امريکا و حمايت از عراق آغاز کردند. 

مجموع عوامل ياد شده سبب گرديد امريکايي‏ها با از دست دادن ابتکار عمل براي خاتمه دادن به جنگ، در موقعيت بسيار دشواري قرار گيرند. بخشي از تلاش امريکا براي خروج از اين وضعيت و کسب اعتماد مجدد متحدان خود در منطقه و عراق، تشديد فشار مستمر به ايران بود. [10]  چنان که بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراکز صنعتي و اقتصادي ايران در اين مرحله با چراغ سبز امريکا و حمايت و هدايت اطلاعاتي اين کشور انجام گرفت. 

ساندي تايمز در اين باره نوشت: «افشاي حمايت تسليحاتي ايران، ماشه حملات ناگهاني و سنگين عراق را به منابع و مراکز صنعتي و نظامي ايران چکاند.» [11] .

روزنامه واشنگتن پست نيز نوشت: «پس از افشاي ارسال پنهاني اسلحه به ايران، عراقي‏ها حملات هوايي خود را به ايران افزايش دادند.» همچنين نشريات، حضور يک افسر عالي‏رتبه امريکايي در بغداد براي کمک اطلاعاتي به نيروي هوايي عراق را افشا کردند. [12] .

در پي بمباران نيروگاه نکا در آذر 1365، ساندي تلگراف به نقل از ديپلمات‏هاي مستقر در بغداد نوشت: «کمک اطلاعاتي امريکا به عراق اين کشور را قادر ساخت تا به تأسيسات اقتصادي ايران و نيروگاه نکا ضربه وارد کند.» [13]

امريکايي‏ها در اين مرحله رسما اعتراف کردند که طي چند سال گذشته با هدف جلوگيري از پيشروي ايران، اطلاعات جاسوسي به عراق داده‏اند. [14]  امريکايي‏ها در توضيح سياست خود مجددا تأکيد کردند: «امريکا مي‏کوشد که از پيروزي ايران در جنگ جلوگيري کند.» [15]  وزير خارجه وقت امريکا نيز رسما درباره سياست امريکا اعلام کرد: «کاستن از توان نظامي ايران مي‏تواند به دستيابي به يک راه‏حل از طريق مذاکره کمک کند.» وي افزود: «هدف، پايان دادن جنگ است، بدون اينکه جنگ طرف بازنده يا پيروز داشته باشد.» [16] .

حميد شعبان فرمانده وقت نيروي هوايي عراق در فضاي ناشي از تشديد سياست خصومت‏آميز امريکا، براي جلب اعتماد اين کشور و ساير کشورهاي عربي، پس از حملات گسترده نيروي هوايي عراق به مراکز اقتصادي و صنعتي ايران گفت: 

«سال جاري تحولي قطعي و سريع به خود خواهد ديد که به پايان يافتن جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولين مرحله از طرح شکست ايران با انهدام کليه منابع انرژي اين کشور به خصوص منابع نفتي آن کامل خواهد شد.» [17] .

خط مشي عراق در اين مرحله «قطع نفت ايران و تأمين نفت جهان» بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراکز نفتي ايران و اخلال در صدور نفت جمهوري اسلامي، تلاش گسترده‏اي براي تأمين نفت جهان با صدور نفت از منطقه خليج‏فارس با اتکا به «لوله» به جاي نفتکش‏ها انجام گرفت. سيستم صدور نفت عراق در اين مرحله از طريق اردن، عربستان و ترکيه طراحي شده بود و سعودي‏ها نيز در اجراي لوله‏گذاري تعهداتي را پذيرفتند. روزنامه واشنگتن تايمز در تحليلي نوشت: 

«اين حملات توازن جنگ در خليج‏فارس را تغيير داده است. تهاجم نيروي هوايي عراق تأثيرات عمده‏اي در جنگ خليج‏فارس داشته است.» [18] .

بر اثر تهاجمات هوايي عراق به مراکز صنعتي و اقتصادي ايران و به موازات آن تهديد کمپاني‏هاي خارجي صادر کننده نفت ايران و حمله به نفتکش‏ها و پايانه‏هاي نفتي و کشتي‏هاي تجاري، وضعيت اقتصادي جمهوري اسلامي رو به وخامت گذاشت. ضمن اينکه قيمت نفت به کمتر از 10 دلار کاهش يافت. امريکايي‏ها اميدوار بودند ايران در اين روند تدريجا مواضع خود را تغيير دهد. 

در اين موقعيت دشوار، عمليات کربلاي 4 - که سپاه پاسداران از مدتها قبل طرح‏ريزي و آماده‏سازي کرده بود - براي اجرا آماده شد. اما تنها به فاصله 24 ساعت پس از شروع عمليات، به دليل هوشياري دشمن و وضعيت جديدي که در خطوط درگيري به وجود آمد، فرمانده کل سپاه دستور توقف عمليات را صادر کرد. در واقع با توجه به افشاي عمليات بر اساس اطلاعاتي که امريکا به عراق داده بود [19]  و استفاده عراق از تجارب عمليات فاو، [20]  امکان پيروزي در عمليات از ميان رفت. عراقي‏ها بلافاصله از امريکايي‏ها به دليل واگذاري اطلاعات اساسي به اين کشور براي مقابله با عمليات ايران، تشکر کردند. [21] .

عراقي‏ها که پس از فاو و ناکامي در استراتژي موسوم به دفاع متحرک با وضعيت نامطلوبي روبه‏رو شده بودند، مجددا اعتماد به نفس خود را باز يافتند. [22] .

با پيدايش وضعيت جديد به نظر مي‏رسيد، توازن جنگ که پس از فتح فاو به سود ايران تغيير کرده بود، مجددا در حال تغيير به سود عراق مي‏باشد. 

در چنين موقعيت دشواري نيروهاي بسيجي نيز به دليل اتمام مأموريتشان در حال بازگشت به خانه‏هاي خود بودند. تحقق اين امر مي‏توانست ايران را در برابر حملات زميني احتمالي عراق کاملا آسيب‏پذير نمايد، ضمن اينکه امکان اجراي عمليات ديگري نيز از ميان مي‏رفت. بر پايه اين ملاحظات، مجددا تمامي طرح‏هاي عملياتي بازبيني شد و سرانجام منطقه شلمچه - به دليل موفقيت لشکر 19 فجر و تيپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) در محور شلمچه در عمليات کربلاي 4 - مورد توجه فرمانده کل سپاه قرار گرفت. 

 

پي نوشته ها :

[1] محمد دروديان، از فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1373، ص 72.

[2] سند شماره 15316 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، مصاحبه راويان جنگ با محسن رضايي، 7 / 5 / 1365 نوار شماره 17384.

[3] مأخذ 1، فصل چهارم.

[4] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 116، 23 / 4 / 1365، نشريه نيوزويک، 22 / 4 / 1365.

[5] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره233، 17 / 8 / 1365، واشنگتن پست، 16 / 8 / 1365، به نقل از ريگان رئيس‏جمهوري اسبق امريکا؛ و روزنامه رسالت، 24 / 8 / 1365.

[6] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 278، 2 / 10 / 1365، آسوشيتدپرس، 1 / 10 / 1365.

[7] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره273، 27 / 9 / 1365، راديو بي. بي. سي، 26 / 9 / 1365، به نقل از شهرام چوبين.

[8] روزنامه جمهوري اسلامي، 27 / 9 / 1365، به نقل از نشريه اينديپندنت.

[9] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 272، 26 / 9 / 1365، راديو بي. بي. سي، 25 / 9 / 1365.

[10] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 34، 4 / 2 / 1367، راديو امريکا، 3 / 2 / 1367، به نقل از شيرين هانتر معاون بخش خاورميانه‏اي مرکز مطالعات بين‏المللي و استراتژيک دانشگاه جرج تاون امريکا.

[11] معاونت سياسي سپاه پاسداران، بولتن «بررسي»، اسفند 1366، به نقل از ساندي تايمز، ص 17.

[12] روزنامه کيهان، 25 / 9 / 1365.

[13] روزنامه جمهوري اسلامي، 22 / 9 / 1365.

[14] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 272، 26 / 9 / 1365، خبرگزاري يونايتدپرس به نقل از مقامات رسمي امريکا.

[15] روزنامه رسالت، 26 / 9 / 1365، واحد مرکزي خبر به نقل از وزير خارجه وقت امريکا (شولتز).

[16] روزنامه جمهوري اسلامي،27 / 9 / 1365.

[17] دفتر سياسي سپاه پاسداران، نشريه «رويدادها»، شماره 128، 24 / 10 / 1365، به نقل از روزنامه القادسيه، 16 / 10 / 1365.

[18] معاونت سياسي سپاه، بولتن «بررسي»، 4 / 10 / 1365.

[19] مآخذ 1، ص 116.

[20] مآخذ 1، ص 118.

[21] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 287، 11 / 10 / 1365، خبرگزاري فرانسه از بغداد.

[22] دفتر سياسي سپاه پاسداران، نشريه «رويدادها»، شماره 127، 17 / 10 / 1365، ساندي تلگراف.

 

وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

دشمن پس از آنکه عمليات کربلاي 4 را با شکست مواجه ساخت، درصدد برآمد تا ابتکار عمل را به دست گرفته از فرصت به دست آمده بهره‏برداري کند. شواهد و قرائن نيز نشان مي‏داد که چنانچه در آن وضعيت تغييري ايجاد نمي‏شد، دشمن برتري را از آن خود مي‏ساخت؛ زيرا عراقي‏ها تبليغات گسترده‏اي را تحت عنوان شکست عمليات سرنوشت‏ساز ايران آغاز کرده بودند. آنها با تشديد حملات هوايي و ادامه جنگ شهرها و تلاش براي بازپس‏گيري فاو، سعي کردند موازنه قوا را به طور کامل به نفع خود تغيير دهند. 

ضرورت اجراي عمليات

ضرورت اجراي عمليات

نظر به اينکه هسته اصلي تلاش‏هاي سياسي - نظامي ايران پس از فتح فاو، عمدتا معطوف به تعيين سرنوشت جنگ با کسب پيروزي نظامي در يک عمليات گسترده و سرنوشت‏ساز بود، طبعا در چنين وضعيتي تنها اجراي يک عمليات پيروز مي‏توانست وضعيت را به سود ايران تغيير دهد. در اين ميان عواملي وجود داشت که علاوه بر تسهيل شرايط، جمهوري اسلامي را به اجراي عمليات تشويق و ترغيب مي‏کرد. اين عوامل عبارت بودند از: 

1 - شرايط نامطلوب سياسي - نظامي: در وضعيتي که امکانات و نيروي انساني کشور براي اجراي عمليات بسيج شده بود و متقابلا دشمن نيز با درک شرايط حساس حاکم بر جنگ، فشارهاي خود را به ويژه بر مراکز صنعتي و اقتصادي وارد مي‏ساخت، انتظارات موجود در جامعه و ضرورت‏هاي موجود بر جنگ، عملا اجراي عمليات پيروز را ايجاب مي‏کرد. در واقع وضعيت مزبور و نگراني‏هاي موجود به عنوان عامل بسيار مؤثر روحي و رواني، همواره مقدمه و در عين حال تحريک کننده تصميم گيرندگان براي اجراي عمليات پيروز بود. از سوي ديگر، فرماندهي عالي جنگ خواستار تعيين تکليف سريع‏تر نبرد با تداوم عمليات موفق و يا با صلحي شرافتمندانه بود که اين امر فرماندهان سپاه را وادار به تصميم‏گيري در اين خصوص مي‏کرد. 

2 - احتمال حمله دشمن به منطقه فاو: گزارش‏هاي دريافتي از تحرکات ارتش عراق در منطقه فاو بيانگر آماده‏سازي مقدمات حمله دشمن به فاو بود. بنابراين هر گونه تأخير در اجراي عمليات، به منزله دادن فرصت به دشمن براي بازپس‏گيري فاو و تغيير موازنه جنگ به زيان جمهوري اسلامي ايران ارزيابي مي‏شد. 

3 - آمادگي نيروها: بسيج گسترده نيرو و امکانات در سال 1365 موجب شد که حدود 300 گردان نيرو در يگان‏هاي نيروي زميني سپاه پاسداران سازماندهي و براي آغاز عمليات مهيا شود. نزديک به 60 گردان از اين نيروها در عمليات کربلاي 4 به کار گرفته شد و 240 گردان نيرو همچنان آماده اجراي عمليات بود. اين نيروي باقي مانده يکي از عوامل مؤثر و تعيين کننده در تصميم‏گيري براي عمليات بود. 

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

1 - ارزش سياسي - نظامي منطقه: در اوضاع حاکم بر جنگ، منطقه عملياتي و اهميت سياسي - نظامي آن جايگاه ويژه‏اي داشت. شهر بصره دومين شهر مهم عراق از جنبه سياسي، نظامي و اقتصادي، به عنوان مهم‏ترين هدف استراتژي نظامي جمهوري اسلامي بود و منطقه شلمچه سرپلي مناسب براي دستيابي به شهر بصره و تأسيسات عمده نفتي عراق به شمار مي‏آمد. 

2 - استقرار يگان‏هاي خودي در منطقه و نقش آن در غافلگيري دشمن: 

منطقه شلمچه يکي از محورهاي پشتيباني کننده عمليات کربلاي 4 بود و بخش بزرگي از منطقه و عقبه‏هاي آن به طور نسبي آماده بهره‏برداري شده بود. همين موضوع از سويي، مشکل زمان را تا حدود زيادي حل مي‏کرد و از سوي ديگر، به دليل کاهش نقل و انتقالات و تحرکات، حساسيت دشمن را برنمي‏انگيخت. همچنين، به دليل حضور همه يگان‏هاي رزمي سپاه در منطقه عمومي خرمشهر و آبادان، چندان به جابجايي و نقل و انتقال نياز نبود و اين مسئله در غافل‏گيري دشمن بسيار مؤثر بود. 

3 - انطباق ويژگي‏هاي منطقه شلمچه با شعار «عمليات سرنوشت‏ساز»: تصرف شلمچه به دليل نزديکي به بصره و اهميت آن در تأمين اهداف سياسي و نظامي ايران، مي‏توانست تا حدودي پاسخ‏گوي انتظاراتي باشد که از تبليغات گسترده‏ي اجراي «عمليات سرنوشت‏ساز» براي مردم ايجاد شده بود. به خصوص آنکه رژيم عراق همواره در طول جنگ بيشترين تبليغات را درباره استحکام خطوط پدافندي خود در شلمچه انجام داده بود و خطوط دفاعي شرق بصره، نفوذ ناپذيرترين دژ عراق در تبليغات اين کشور و رسانه‏هاي جهاني معرفي شده بود. 

4 - تناسب منطقه با توان موجود: محدوديت توان خودي در پشتيباني از جنگ، همواره انتخاب منطقه عملياتي را تحت‏الشعاع قرار مي‏داد، ولي در اين مقطع، توان باقي مانده از عمليات کربلاي 4، براي اجراي عملياتي گسترده در منطقه شلمچه کافي بود. پس از توقف عمليات کربلاي 80، 4 درصد از توان آماده شده باقي مانده بود. 

5 - قابل پدافند بودن منطقه به دليل وجود عوارض مناسب: از ويژگي‏هاي منطقه شلمچه، وجود عوارض طبيعي و مصنوعي متعدد در آن بود که امکان پدافند در هر مرحله از عمليات را فراهم مي‏ساخت. 

6 - امکان اجراي آتش مناسب: محدوديت دشمن در استفاده از جاده‏هاي مواصلاتي به دليل محدوديت زمين، تأثير آتش توپخانه و ادوات نيروهاي خودي را بسيار افزايش مي‏داد. 

7 - موفقيت نيروهاي عمل کننده در محور شلمچه در عمليات کربلاي 4: در عمليات کربلاي 4 موفقيت نسبي لشکر 19 فجر در شکستن خط و رخنه لشکر 57 در خط اول و دوم دشمن در امتداد دژ مرزي، زمينه مناسبي را براي اقدام در اين منطقه فراهم کرد و فرماندهان دريافتند که امکان عمليات در منطقه شلمچه (پنج ضلعي) ميسر است. 

طراحي عمليات

طراحي عمليات

 

» طرح مانور

» آخرين شناسايي از دشمن

» رفع ابهامات

» سازمان رزم

» در آستانه عمليات

 

طرح مانور

در پي بحث‏هايي که درباره مانور عمليات انجام گرفت، با توجه به بيش از 200 گردان نيرويي که سپاه در اختيار داشت، کليات طرح اوليه مانور تهيه شد و سپس طي جلسات متعددي که با حضور فرماندهان عالي جنگ تشکيل شد، سرانجام تصميم قطعي براي اجراي عملياتي گسترده در شلمچه با همت سپاه پاسداران و عمليات محدودي در منطقه غرب کشور با تلاش ارتش اتخاذ گرديد. 

طبق طرح مانور، سه قرارگاه مأمور اجراي عمليات شدند. قرارگاه کربلا با شش لشکر و دو تيپ سپاه مأموريت تصرف، پاک‏سازي و تأمين منطقه پنج ضلعي و غرب کانال پرورش ماهي را بر عهده داشت. در واقع مأموريت اصلي با هدف تصرف «جاي پا» و فراهم سازي مقدمات عبور قرارگاه‏هاي قدس و نجف به قرارگاه کربلا واگذار شد. 

پس از آن قرارگاه قدس مأموريت داشت با تحويل گرفتن خط، ابتدا به پشت نهر دوعيجي و پس از آن به سمت کانال زوجي پيشروي نمايد. 

قرارگاه نجف نيز مأموريت داشت پس از اقدام قرارگاه کربلا براي تصرف و تأمين جاي پاي اوليه، با تحويل گرفتن خط در حد فاصل جنوب جاده شلمچه تا جزيره بوارين وارد عمل شود و جناح چپ منطقه را پاک‏سازي و تأمين نمايد. 

 

آخرين شناسايي از دشمن

با مشخص شدن مأموريت قرارگاه کربلا، نيروهاي شناسايي يگان‏هاي تحت امر اين قرارگاه به سرعت به شناسايي خطوط دشمن اقدام کردند. در اين امر توجه اصلي به شناسايي عمق آب و پيدا کردن  راه کارهاي مناسب براي عبور بود. در نتيجه‏ي اين تلاش، نزديک به 20 راه‏کار شناسايي شد. 

ارتش عراق پس از عمليات کربلاي 4 سنگرهاي تخريب شده خود را ترميم کرد و نيروهاي آسيب ديده خود را که متحمل صدمات زيادي شده بودند، تعويض کرد. منطقه وضعيت عادي داشت و آتش دشمن پس از گذشت چند روز از کربلاي 4 به تدريج سبک‏تر شده بود. البته دکل‏هاي ديده‏باني و دستگاه‏هاي رازيت فرانسوي دشمن همچنان فعال بود و تحرکات نيروهاي خودي را در عمق، با حساسيت دنبال مي‏کرد. 

 

رفع ابهامات

به رغم تلاش‏هايي که بلافاصله پس از عمليات کربلاي 4 آغاز و طي يک هفته به طور گسترده و جدي انجام شده بود، مجددا باحضور فرمانده عالي جنگ، ابهاماتي که همچنان درباره ميزان هوشياري دشمن، مشکلات و پيچيدگي‏هاي زمين منطقه و دشواري‏هاي شکستن خط، پاک‏سازي، تصرف و تأمين منطقه وجود داشت، بررسي گرديد. 

سرانجام پس از برگزاري يک جلسه پنج ساعته با حضور کليه مسئولان و فرماندهان قرارگاه‏ها و يگان‏هاي سپاه، اجراي عمليات قطعي شد. در اين خصوص محسن رضايي در آخرين جلسه با فرماندهان قرارگاه‏ها، درباره اجراي عمليات گفت: 

«ما الآن در وضعيتي هستيم که بايد به سرعت بر خودمان غلبه کنيم تا از اين وسوسه‏هاي جانبي خود را نجات بدهيم. اگر بخواهيم از خسارات بيشتر جلوگيري کنيم، فقط بايستي با تمام قدرت و با تمام قوا و قبول هر مسئله‏اي، خلجان‏هايي را که در فکر و افکارمان هست بيرون بريزيم. تنها راه‏حلي که برادران بايد در نظر داشته باشند اين است که با يک روحيه ايثارگرانه‏اي، هم صداقتمان را به امام نشان بدهيم و هم انشاءالله به خداوند متعال نشان بدهيم و ثابت کنيم که ما واقعا براي آخرتمان مي‏جنگيم و نه براي هيچ مسئله ديگر...» [1] .

بدين ترتيب در طول جنگ تحميلي براي اولين بار چنين عمليات گسترده و پيچيده‏اي را به اين نحو و با اين زمان کوتاه (12 روز) سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طرح‏ريزي کرد و براي اجرا آماده شد. 

 

سازمان رزم

سازمان سپاه براي عمليات کربلاي 5 به شرح زير تعيين گرديد. البته اين سازمان رزم در هنگام اجراي عمليات به دليل پاره‏اي از مسائل تغيير کرد. 

قرارگاه کربلا: لشکرهاي 33 المهدي (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 19 فجر، 25 کربلا، 31 عاشورا و 41 ثارالله (ع) و تيپ‏هاي 18 الغدير و 48 فتح. 

قرارگاه قدس: لشکرهاي 14 امام حسين (ع)، 8 نجف اشرف، 32 انصار الحسين (ع)، 7 ولي‏عصر (عج) و 27 محمد رسول الله (ص) و 44 قمر بني‏هاشم (ع). 

قرارگاه نجف: لشکرهاي 5 نصر، 17 علي بن ابي‏طالب (ع)، 105 قدس، 155 ويژه شهدا، 21 امام رضا (ع) و تيپ‏هاي حضرت ابوالفضل (ع)، 29 نبي اکرم (ص) و 12 قائم (عج). 

 

در آستانه عمليات

در ادامه تلاش‏هاي گسترده و فشرده‏اي که براي پاي کار رفتن يگان‏ها و کسب آمادگي براي عمليات انجام گرفت، در آستانه عمليات، قبل از شروع درگيري، فرماندهي سپاه مسائل گوناگوني را براي افزايش ميزان آمادگي و درصد احتمال موفقيت پيگيري کرد از جمله: 

1 - بررسي و تکميل مانور يگان‏ها: فرماندهي سپاه تأکيد داشت که در مراحل اوليه عمليات، تصرف دو سرپل در موفقيت و تداوم عمليات نقش اساسي دارد: يکي در غرب کانال ماهي و ديگري در غرب تقاطع جاده شلمچه و دژ مرزي معروف به پنج ضلعي. سرپل «کانال ماهي» بيشتر به اين دليل مورد توجه بود که پيشروي به طرف نهر جاسم در منطقه «پنج ضلعي» تضمين بيشتري داشته باشد. 

2 - نيروي زرهي: اگر چه تصميم‏گيري براي به کارگيري نيروي زرهي، در مقايسه با ساير مسائل، اندکي با تأخير انجام گرفت، اما سرانجام پس از بررسي طرح مانور، تلاش مضاعفي در کيفيت و چگونگي هماهنگي با يگان‏هاي عمل کننده انجام پذيرفت تا هنگام عمليات مشکلي ايجاد نشود. 

3 - آتش توپخانه: با توجه به ترديدي که در ميزان هوشياري دشمن و ضعف‏هايي که در زمينه آمادگي يگان‏ها وجود داشت، اتکا بر آتش فزوني مي‏يافت. بر همين اساس، فرمانده سپاه در جلسه‏اي با فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد، وي را نسبت به گروه‏هاي حساس، به ويژه پوزه کانال دقيق توجيه کرد. همچنين، به منظور آمادگي بيشتر قرارگاه‏هاي قدس و نجف براي تمرکز آتش، با فرماندهان اين دو قرارگاه هماهنگي و توصيه‏هاي لازم انجام پذيرفت. 

4 - پشتيباني: مشکلات مربوط به عقبه، از جمله مسائلي بود که باعث بروز ابهام و ترديد در اجراي عمليات مي‏گرديد لذا پس از بحث و بررسي، قرارگاه‏هاي عاشوراي 3، 2، 1 و 4 براي پشتيباني تشکيل شد که مديريت عبور را بر عهده داشتند. 

5 - هوشياري دشمن: تجربه عمليات کربلاي 4 ايجاد مي‏کرد که اين بار تحرکات دشمن با دقت بيشتري پيگيري شود و از همين رو، مقرر شده بود که در صورت لزوم فرمانده سپاه شخصا براي توقف عمليات تصميم بگيرد. 

طي پيگيري‏هايي که تا آستانه عمليات انجام گرفت، مسائل گوناگوني از دشمن ديده شد، با اين حال از مجموع تحرکات دشمن در منطقه عملياتي کربلاي 5 تحليل مشخصي ارائه نمي‏شد اما همواره بر اين احتمال تأکيد مي‏شد که دشمن قصد حمله به فاو را دارد، از سويي اين اميدواري وجود داشت که به محض آغاز درگيري در شلمچه، دشمن در صورتي که قصد حمله به فاو را هم داشته باشد، صرف نظر کرده خود را براي پاسخ‏گويي به تک ايران در شلمچه، آماده کند.

 

پي نوشته ها :

[1] معاونت سياسي ستاد کل سپاه،بولتن بررسي، شماره 1، اسفند 1366 ص 113و114.