عمليات والفجر 8 (فتح فاو)

 

» اهداف و جايگاه عمليات والفجر 8 در استراتژي نظامي ايران

» دلائل انتخاب منطقه

» موقعيت جغرافيايي و طبيعي منطقه فاو

» وضعيت دشمن

 

اهداف و جايگاه عمليات والفجر 8 در استراتژي نظامي ايران

هر چه جنگ ايران و عراق تداوم مي‏يافت در مسير تحقق استراتژي ايران پيچيدگي و دشواري بيشتري بروز مي‏کرد. البته حفظ ابتکار عمل و اجراي عمليات‏هاي بزرگ که نقش تعيين کننده‏اي در موازنه‏ي سياسي - نظامي جنگ داشت، ضرورتي انکار ناپذير براي کشور و انقلاب بود، دستيابي به برتري در موازنه نيز بستگي بسيار به عملياتي داشت که طي آن تمام توان دشمن به رويارويي کشيده شده و منهدم شود در واقع، انهدام دشمن و تصرف زمين‏هاي استراتژيک از هدف‏هاي اساسي جنگ به شمار مي‏رفت. از اين رو، عمليات والفجر 8، براي تحقق استراتژي تنبيه متجاوز در بعد نظامي و به ويژه در بعد سياسي اهميت بسزايي داشت. مهمترين هدف‏هاي سياسي - نظامي اين عمليات چنين بود: 1 - تصرف شهر فاو 2 - تسلط بر اروند رود 3 - تهديد بندر ام‏القصر 4 - هم مرزي با کويت. 5 - مسدود کردن راه ورود عراق به خليج فارس. 6 - تأمين خورموسي و امکان تردد کشتي‏ها به بندر امام خميني. 7 - انهدام سکوهاي پرتاب موشک عراق در منطقه فاو. 

 

دلائل انتخاب منطقه

بحث و بررسي براي انتخاب منطقه فاو جهت اجراي عمليات گسترده از خرداد 1364 آغاز شد. علي شمخاني در جلسه قرارگاه خاتم الانبيا (ص) درباره‏ي ملاحظاتي که بايستي در اجراي عمليات در نظر گرفته مي‏شد، گفت: 

«1 - ما مجبوريم عملياتي را شروع کنيم که مبتني بر توانمان باشد. 

2 - توان دشمن در آنجا محدودتر باشد. 3 - براساس تجربه عمليات خيبر و بدر باشد. 4 - بتوانيم مسئله آتش دشمن را که در عمليات بدر مسئله اساسي بود حل کنيم.» [1] . 

براساس اين ملاحظات مهم‏ترين علت انتخاب منطقه فاو براي عمليات، نوع ويژگي‏هاي زمين اين منطقه بود، وجود آب در سه طرف منطقه عمليات و رويارويي با دشمن تنها در يک پيشاني جنگي و همچنين امکان اجراي آتش پر حجم توپخانه و ادوات از آبادان تا فاو شد. به علاوه، محدود بودن زمين که کميت محدود و کيفيت بالا را هم دارا بود، در اين انتخاب مؤثر بود. همچنين با توجه به اينکه دشمن در نيروهاي مسلح جمهوري اسلامي‏ ايران توانايي عبور از اروند رود را تصور نمي‏کرد و نيز، تجارب به دست آمده در عمليات‏هاي خيبر و بدر و ارزشمند بودن هدف از نظر سياسي و نظامي، از جمله عوامل ديگري بودند که در انتخاب منطقه فاو براي عمليات مورد توجه قرار گرفتند. 

 

موقعيت جغرافيايي و طبيعي منطقه فاو

منطقه فاو در جنوبي‏ترين قسمت خاک عراق و در شمال خليج فارس واقع شده است. رودخانه اروند در شرق، خور عبدالله در غرب و خليج فارس در جنوب فاو قرار دارد. ساحل شرقي و غربي اروند رود را نخلستان پوشانده است و ساحل دو طرف با نهرهاي متعددي به اين رودخانه متصل مي‏شوند. در سمت راست ايران، رودخانه بهمنشير به موازات اروند رود، به خليج فارس منتهي مي‏شود. در شمال اين منطقه، شهرهاي آبادان و بصره قرار دارند که با جاده‏ي خسروآباد در خاک ايران و جاده‏هاي البحار،فاو - بصره و ام‏القصر در خاک عراق، با فاو مرتبط هستند. همچنين، در اين منطقه درياچه‏ي (کارخانه) نمک وجود داشت که سيل بندهاي متعدد آن مهمترين عارضه به حساب مي‏آمد. در اين محل، به دليل نمک زار بودن، زمين باتلاقي بوده و استفاده از ادوات زرهي به راحتي ميسر نبود. زمين‏هاي ديگر اين منطقه نيز شوره زار است که بر اثر بارش باران به شدت لغزنده مي‏شوند و تردد وسايل نقليه را با مشکل مواجه مي‏کند. در مجموع، منطقه والفجر8 ويژگي‏هايي داشت که با وجود ضعف تجهيزات و تسليحات خودي، اجراي عملياتي موفق در اين منطقه دور از انتظار نبود. 

 

وضعيت دشمن

با توجه به تجربه سال‏هاي قبل، عراق در زمستان انتظار حمله رزمندگان جمهوري اسلامي را در جبهه جنوب داشت. ارتش عراق منطقه هورالهويزه را در صدر ديگر مناطق جبهه جنوب، براي اين حمله پيش بيني مي‏کرد. از دلايلي که عراق حمله‏ي آتي ايران را در هور تصور مي‏کرد سابقه اجراي عمليات‏هاي بدر و خيبر در سال‏هاي 1362 و 1363 در اين منطقه بود. همچنين تسلط کامل نداشتن دشمن بر اين منطقه و در مقابل تسلط بيشتر ايران در آنجا، در نظر عراق بر احتمال اين حمله از منطقه هور مي‏افزود. علاوه بر اين، حجم گسترده فعاليت‏هاي مهندسي و نقل و انتقالات خودي در منطقه هور، دشمن را به اين نتيجه رسانده بود که ايران از هور حمله خواهد کرد. 

در منطقه‏ي شرق اروند رود نيز ايران فعاليت مهندسي داشت، به خصوص از آذر ماه 1364 به بعد اين اقدامات افزايش يافت و دشمن نيز از اين اقدامات آگاهي داشت. اما چند عامل سبب شد که عراق به شرق اروند توجه لازم را نکند: 1 - منصرف شدن ايران از حمله به فاو در تابستان 2.1363 - گسترش فعاليت ايران در هورالهويزه، به ويژه روي پد خندق و جزاير مجنون. 3 - دشمن توانايي و تجهيزات ايران را براي عبور از اروندرود ناکافي مي‏پنداشت. ضمن آن که با تحليل و علم کلاسيک امکان حمله‏ي ايران از اروندرود بعيد مي‏نمود. 

با توجه به آنچه گفته شد، ارتش عراق به تقويت محور هورالهويزه پرداخت و به بمباران بي سابقه اين منطقه اقدام کرد. در مجموع،فرماندهان عراقي، تک احتمالي رزمندگان اسلام را از محور فاو، فريب مي‏دانستند و در حوزه‏ي عملياتي سپاه هفتم، به منطقه ام‏الرصاص توجه بيشتري داشتند. 

منطقه‏ي عملياتي فاو تحت مسئوليت سپاه هفتم ارتش عراق قرار داشت و پدافند اين منطقه (از جنوب زياديه تا رأس البيشه) به عهده‏ي لشکر 26 پياده بود. اين لشکر در مجموع با 6 تيپ پياده، 2 تيپ پياده ساحلي، 2 ناو تيپ و 5 گردان توپخانه از اين منطقه پدافند مي‏کرد. 

با شروع عمليات، ارتش عراق 8 لشکر پياده، 4 لشکر زرهي، 2 لشکر مکانيزه، لشکر دفاع ساحلي و لشکر گارد رياست جمهوري را نيز وارد منطقه فاو کرد. 

در مجموع، يگان‏هايي که قبل از عمليات والفجر 8 در اين منطقه عملياتي بودند و يگان‏هايي که در حين عمليات وارد منطقه فاو شدند، عبارتند از: 

يگان پياده شامل تيپ‏هاي 704 _ 703 _ 702 _ 603 _ 602 _ 502 _ 501 _ 442 _ 424 _ 421 _ 419 _ 414 _ 111 _ 110 _ 108 _ 104 _ 96 _ 95 _ 48 _ 47 _ 39 _ 32 _ 29 _ 22 _ 5 _ 2. 

يگان پياده ساحلي، شامل تيپ‏هاي 443 _ 441 _ 440. 

يگان زرهي، شامل تيپ‏هاي 42 _ 34 _ 30 _ 26 _ 16 و گردان‏هاي تانک 17 تموز، الرافدين، ذوالنورين و گردان 43 از لشکر 5. 

يگان مکانيزه، شامل تيپ‏هاي 25 _ 24 _ 20 _ 15 _ 8. 

نيروي مخصوص، شامل تيپ‏هاي 68 _ 66 _ 65. 

گارد رياست جمهوري، شامل تيپ‏هاي 1 مکانيزه، 2 کماندو، 3 نيروي مخصوص، 4 مکانيزه و 10 زرهي و يک گردان کماندويي. 

نيروهاي کماندو، شامل تيپ‏هاي کماندويي سپاه‏هاي 7 _ 6 _ 4 _ 3، تيپ 73 از لشکر 17، گردان حطين، گردان 5 از لشکر 26 و گردان کماندويي لشکر 15. 

نيروهاي جيش الشعبي، شامل شش قاطع جيش الشعبي تحت امر لشکر 26.[2] . 

پي نوشته ها :

[1] مأخذ شماره 7.

[2] ابوالقاسم حبيبي، سي و هشت عمليات بزرگ ايران و عراق، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، ص 98 و 99)منتشر نشده).