مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8

مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات والفجر 8

 

» غافلگيري و فريب

» موقعيت زمين

» آتش

» دفاع ضد هوايي

» عبور غواصان از اروند و شکستن خط دشمن

» وحدت فرماندهي

 

غافلگيري و فريب

فرماندهان سپاه که بيش از اين ارتش عراق را در هور الهويزه (عمليات خيبر) غافل گير کرده بودند، در زمان آماده سازي و اجراي عمليات والفجر 8 نيز با تدابير دقيق‏تر و پيچيدگي بيشتر و بهره گيري از عامل فريب، موفق شدند نظر عراق را متوجه منطقه هور نمايند. غافل گيري دشمن در عمليات والفجر 8 به حدي بود که تا دو روز پس از عمليات، ارتش عراق تصور نمي‏کرد حمله بزرگ سال 1364 ايران در منطقه فاو است. 

 

موقعيت زمين

تجربه عمليات‏هاي گذشته نشان داده بود که به دليل ضعف قواي زرهي و ضدزره جمهوري اسلامي، در مقابل استفاده ارتش عراق از آتش انبوه توپخانه و تانک، حتي الامکان بايد مناطقي براي عمليات انتخاب شود که بتوان در جناح‏هاي محدودتري با ماشين جنگي عراق روبه‏رو شد يا در جايي که به اصطلاح پيشاني جنگي محدود باشد. انتخاب منطقه فاو  به طور استثنا اين مزيت را داشت؛ زيرا خور عبدالله، اروندرود و خليج فارس در غرب، شرق و جنوب اين منطقه عملياتي موجب مي‏شد دشمن تنها از يک جناح بتواند به خط دفاعي رزمندگان حمله کند. 

 

آتش

از ابتداي جنگ تحميلي، در هيچ يک از عمليات‏هاي انجام شده آتش مناسب در اختيار و در پشتيباني رزمندگان اسلام قرار نگرفت و در مقابل، عراق به طور گسترده و به عنوان عاملي باز دارنده و قوي براي رويارويي با حملات ايران، از آن سود مي‏جست. در عمليات والفجر 8 با توجه به موقعيت خاص جغرافيايي منطقه، تمهيدات لازم براي به کار گيري آتش پيش بيني شد. در زمان اجراي عمليات همين ويژگي موقعيت منطقه عملياتي سبب شد که از آتش ادوات و توپخانه به طور مؤثر استفاده شود. گفتني است که علاوه بر تلاش همه جانبه يگان‏هاي توپخانه سپاه پاسداران، بخشي از توپخانه نيروي زميني ارتش نيز رزمندگان را پشتيباني مي‏کرد. 

 

دفاع ضد هوايي

در عمليات والفجر 8 توان موشکي و پوشش هوايي مناسب منطقه عملياتي، فعاليت نيروي هوايي عراق را بسيار محدود کرد. مهم‏تر از آن، اين بود که با به کارگيري تاکتيک جديد براي فريب هواپيماهاي عراق به منظور جلوگيري از حمله به سايت‏هاي موشکي، سايت موشکي هاوک (هاگ) با توان مناسبي مورد استفاده قرار گرفت و توپ‏هاي ضد هوايي نيز به طور انبوه به کار گرفته شد به همين دليل، آمار انهدام هواپيماهاي دشمن در عمليات والفجر 8، در طول جنگ بي سابقه بود. در اين عمليات حدود 45 هواپيماي عراقي سرنگون شدند و گمان مي‏رود تعداد ديگري نيز آسيب ديدند که توانستند خود را به داخل عراق برسانند.   

 

عبور غواصان از اروند و شکستن خط دشمن

اين عامل را بايد اصلي‏ترين و مهم‏ترين ويژگي عمليات والفجر 8 دانست. 

در واقع، عبور از اروند با عرض و عمق زياد و شتاب بسيار جريان آب اين رودخانه که به گفته برخي کارشناسان، تا حدود 70 کيلومتر در ساعت هم مي‏رسيد، کار بسيار پيچيده و خطيري بود که مي‏بايست با محاسبه دقيق و آگاهي از جوانب امر انجام مي‏گرفت، در غير اين صورت علاوه بر اين که موفقيت عمليات ممکن نبود، تعداد بسياري از غواصان نيز شهيد مي‏شدند. 

عبور غواصان از اروندرود تا حدي مخاطره انگيز بود که برخي فرماندهان نظامي کلاسيک، عمليات عبور از اين رودخانه را ناممکن مي‏دانستند و کمترين موفقيتي براي آن قائل نبودند. اما دقت نظر فرماندهان سپاه در دست يابي به اطلاعات لازم، آموزش‏هاي خاص براي عبور از اروند، انتخاب حساب شده غواصان، انتخاب مناسب‏ترين نقاط براي عبور با توجه به عرض رودخانه و توجه کافي به حالت‏هاي مختلف جزر و مد آب و عوامل ديگر، موجب شد شکل جديدي از عمليات نظامي که در نوع خود در تاريخ نظامي جنگ‏هاي معاصر بي سابقه بود، انجام شود و نيروهاي خودي با اقتدار کامل ضمن عبور از اروند و شکستن خط، منطقه را تصرف کنند. ماهر عبدالرشيد، فرمانده سپاه سوم ارتش عراق، در اين باره گفت: 

«ايران در عمليات جاري خود روش‏هاي نظامي نويني را به کار برده است و بر خلاف توقع،در شرايط جوي سختي که باران‏هاي شديد مي‏باريد، با استفاده از مردان قورباغه‏اي و پيش قراولان رزمي، حمله خود را به مواضع ما آغاز کرد.)[1] . 

راديو امريکا نيز گفت: 

«تحليل گران نظامي غرب معتقدند که ايران براي عبور از شط العرب نياز به تجهيزات کافي داشته است و آنها از اين موضوع متعجب‏اند که چگونه با تجهيزات اندک توانسته‏اند از اين آب راه عبور کرده و به مواضع عراقي‏ها دست يابند؟»[2] . 

 

وحدت فرماندهي

در اين عمليات تنها نيروهاي رزمي عمل کننده، يگان‏هاي سپاه پاسداران بودند، لذا ترکيب همگون نيروها و فرماندهي واحد، امکان برنامه ريزي و ضمانت اجراي تصميمات را به راحتي ميسر مي‏کرد؛ اين موضوع يکي از ويژگي‏هاي مهم عمليات به شمار مي‏رفت. 

افزون بر اين، حضور چشم‏گير دولت و امکانات کشور نيز يکي ديگر از عوامل مؤثر بر افزايش توان رزمي‏بود. لزوم عمليات موفق و نياز به امکانات بيشتر در اين زمينه و فتح فاو به منظور پايان دادن به جنگ که در راستاي استراتژي رسمي کشور قرار داشت. همگرايي سپاه و دولت و نيز احساس خطر مسئولان کشور در مورد اوضاع جنگ، از جمله عواملي بود که موجب حضور بيشتر دولت در جنگ شد. 

ارتباط نزديک سپاه با هيئت دولت و اطلاع دقيق نخست وزير از موقعيت و مسائل جنگ، خريدهاي تسليحاتي از سوريه، حضور وزيران راه و ترابري، جهاد سازندگي و تا حدودي وزيران صنايع سنگين و معاون جنگ نخست وزير در جبهه براي حل مشکلات جنگ و رفع نيازهاي ميدان نبرد، فعاليت استانداري‏هاي سراسر کشور براي تأمين نيازهاي مهندسي جنگ و ساير فعاليت‏ها از جمله تلاش‏هايي بودند که دخالت فعال‏تر دولت در صحنه جنگ را نشان مي‏داد. 

پي نوشته ها :

[1] دانشکده فرماندهي و ستاد سپاه پاسداران، فصلنامه بررسي‏هاي نظامي، "توصيف عمليات والفجر 8"، سال چهارم، شماره 19، زمستان 1373، ص 176.

[2] مأخذ شماره 3، ص 214.

 

نقاط قوت و ضعف دشمن

نقاط قوت و ضعف دشمن

 

» نقاط قوت دشمن

» نقاط ضعف دشمن

نقاط قوت دشمن

1 - برتري در تجهيزات هوايي و عمليات هوايي. 

2 - استفاده وسيع از سلاح‏هاي شيميايي در عمليات‏ها. 

3 - تأمين ارتباط بي سيم و با سيم مطمئن در قبل از عمليات و استفاده از سيم کدر (رمز کننده). 

4 - برتري نيروي زرهي. 

5 - برتري در حجم آتش توپخانه و امکانات ديده باني و هدايت آتش. 

6 - برتري در سرعت جابه‏جايي نيروها و به کارگيري آن در تک‏هاي محلي و اصلي. 7 - برتري در تجهيزات پيشرفته نظامي از جنبه کمي و کيفي. 

 

نقاط ضعف دشمن

1 - عدم آمادگي براي هدايت و اجراي آتش توپخانه در منطقه عملياتي. 

2 - غافل گير شدن دشمن از منطقه عملياتي و تک اصلي ايران. 

3 - نداشتن آمادگي براي مقابله با عمليات هوايي رزمندگان. 

4 - اختلال در سيستم هدايت و فرماندهي نيروهاي پاتک کننده و سردرگمي اين نيروها در زمين ناشناخته. 

5 - از دست دادن روحيه جنگ جويي و مقاومت نکردن در برابر رزمندگان اسلام. 

6 - محدود شدن نيرو و امکانات دشمن در منطقه کم عرض (در منطقه عملياتي) و آسيب پذير بودن آنها از آتش مؤثر نيروهاي خودي و تحمل تلفات بسيار. 

7 - نبودن زمين مناسب براي ميدان مانور تانک‏ها و جابه‏جايي وسايل مکانيزه. 8 - نداشتن راه‏هاي وصولي متعدد به خطوط پدافندي و متکي بودن دشمن به دو راه موازي و در برد توپخانه خودي. 

9 - شتاب در تصميم گيري در به کارگيري نيروهاي پاتک کننده مانند گارد جمهوري. [1] . 

 

پي نوشته ها :

[1] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، سند شماره 28 / 11 / 1364 _ 12397.

واکنش‏ها و بازتاب‏ها

 واکنش‏ها و بازتاب‏ها

 

» واکنش در برابر پيروزي ايران

» بازتاب‏ها

» اعتراف به شکست

» توجيه به برتري نظامي رزمندگان اسلام

 

واکنش در برابر پيروزي ايران

پيروزي جمهوري اسلامي ايران در عمليات والفجر 8 و فتح فاو، موازنه‏ي نظامي - سياسي جنگ را به ميزان بسياري به نفع ايران تغيير داد و روند جنگ را پيچيده‏تر کرد. اين اقدام ايران، بازتاب گسترده‏اي در محيط بين المللي و منطقه‏اي داشت. دولت عراق نيز واکنش تندتري در ابعاد مختلف جنگ از خود نشان داد. ايالات متحده امريکا، اين پيروزي را که به استقرار نيروهاي ايراني در کنار مرزهاي کويت انجاميده بود، تهديدي عمده براي منافع خود قلمداد کرد 

و در سطح منطقه دست به تحرکات گسترده ديپلماتيک زد. جرج بوش، معاون رئيس جمهور آمريکا به کشورهاي عربستان، بحرين، عمان، يمن شمالي سفر کرد و با مقامات اين کشورها ديدار کرد. ريچارد مورفي، معاون وزير خارجه امريکا نيز با طارق عزيز، وزير امور خارجه‏ي عراق ملاقات کرد. مهم‏ترين محور گفت و گو در اين ديدارها، موضوع جنگ ايران و عراق بود. همچنين، امريکايي‏ها اعلام کردند در صورت به خطر افتادن تردد کشتي‏ها در خليج فارس، وارد عمل مي‏شوند، و با همين دستاويز چهار قايق خود را به بهانه‏ي تضمين امنيت کويت، گشت زني و محافظت از سواحل کويت، وارد شمال خليج فارس کردند. [1] . 

علاوه بر اين، امريکا درصدد بر آمد تا با هماهنگي شوروي خط مشي جديدي را در برابر جنگ ايران و عراق اتخاذ کند. شولتز، وزير خارجه امريکا اعلام کرد: 

«ميان دو ابر قدرت براي پايان دادن به جنگ ايران و عراق، ابتکار تازه‏اي در جريان است.» [2] . 

وي همچنين گفت: 

«در اين مذاکرات (در استکهلم) واشنگتن و مسکو به اين توافق رسيدند که پايان يافتن جنگ به نفع امريکا و شوروي است.» [3] . 

اقدام ديگر مقامات امريکايي، تلاش براي تصويب قطع نامه جديدي عليه ايران در شوراي امنيت سازمان ملل و همچنين تلاش براي کاهش قيمت نفت بود. آنها همچنين به کمک رسانه‏هاي غربي با متهم کردن ايران به تروريسم و جو سازي درباره‏ي خريدهاي تسليحاتي، موج جديدي را عليه ايران به راه انداختند. راديو امريکا در اين باره، به نقل از نشريه واشنگتن تايمز اعلام کرد: 

«ايران 77 موشک زمين به زمين و 60 موشک زمين به هوا که قادر هستند هواپيماهاي ميگ - 23 و ميراژ اف - 1 را سرنگون کنند، از سوريه و کره شمالي تحويل گرفته است.» [4] . 

نشريه انگليسي آبزرور نيز نوشت: 

«ايران به تازگي از انبارهاي اروپايي ده هزار موشک ضد تانک ناو ساخت امريکا را به بهاي هر فروند شانزده هزار دلار خريداري کرده است.» [5] . 

انستيتو مطالعات استراتژيک  لندن اعلام کرد: 

«چين در ماه مارس 1985 ميلادي با فروش معادل 1 / 6 ميليارد دلار تسليحات از جمله 14 فروند جت شناسايي جي - 200 _ 60 دستگاه تانک تي - 59، سلاح ضد تانک، موشک انداز و موشک‏هاي زمين به هوا به ايران، موافقت کرده است.»[6] . 

اتحاد جماهير شوروي (سابق) نيز پس از عمليات والفجر 8 به موضع گيري در برابر جنگ پرداخت. از نظر گروميکو "موضع گيري شوروي در جنگ قابل تغيير نيست؛ چه وقتي که در عراق وارد (خاک) ايران شد و چه حالا که ايران وارد (خاک) عراق شده است. " مقامات شوروي، جنگ را بي معني و غير ضروري خواندند و تأکيد کردند که جنگ بايد هرچه زودتر قطع شود. [7] . 

به علاوه، شوارد نادزه، وزير خارجه شوروي و همچنين معاون وزير خارجه اين کشور با مقامات عراقي ديدار و گفت و گو کردند. مقامات رسمي شوروي در واکنشي جانبدارانه از عراق، گفتند که مسکو از پيشنهادهاي صلح صدام براي پايان جنگ پشتيباني مي‏کند. [8] . 

دبير کل سازمان ملل متحد از کشورهاي امريکا و شوروي خواست که از نفوذ خود استفاده کرده و جنگ را پايان دهند. رئيس شوراي امنيت نيز با تصريح اين مطلب که ايران اين جنگ را عليه عراق ادامه داده است، همين درخواست را عنوان کرد. 

در حالي که موفقيت ايران در عمليات والفجر 8 روبه تثبيت پيش مي‏رفت شوراي امنيت قطع نامه جديدي را در تاريخ 24 فوريه 5 / 12 / 1364 (1986) به شماره 582، درباره‏ي جنگ به تصويب رساند. در بند 3 اين قطع نامه آمده است: 

«دبير کل از ايران و عراق بخواهد دو کشور بي درنگ در زمين، دريا و هوا آتش بس را رعايت کرده و بلافاصله تمام نيروهاي خود را تا مرزهاي بين المللي شناخته شده به عقب بکشند.» [9] . 

اين قطع نامه در حالي به تصويب رسيد که در قطع‏نامه‏هاي قبلي اين شورا، در برابر حملات زميني، دريايي و هوايي عراق تنها به اظهار تأسف، آن هم بدون ذکر نام عراق، اکتفا شده بود. قطع نامه‏ي 582 بلادرنگ مورد موافقت عراق قرار گرفت، اما وزارت خارجه‏ي جمهوري اسلامي ايران در پاسخ به اين مصوبه، در 17 اسفند 1364 طي بيانيه‏اي اعلام کرد: 

«عدم موضع گيري صريح و قاطع در اين زمينه (تعيين متجاوز) نشانگر آن است که شورا هنوز اراده‏ي سياسي لازم را در اين زمينه ندارد. بر اين اساس، آن قسمت از قطع نامه که به کل موضوع جنگ و خاتمه‏ي مناقشات مربوط مي‏شود، ناقص و بي اعتبار و غير قابل اجرا است ... اولين قدم براي حرکت به سمت حل عادلانه جنگ، محکوميت صريح عراق به عنوان متجاوز است.» [10] . 

کشورها و سازمان‏هاي عربي نيز نگراني خود را از پيروزي ايران آشکار کردند. عربستان سعودي در اقدامي جانبدارانه از عراق، به ترکيه پيشنهاد داد در صورتي که اين کشور روابط تجاري خود را با ايران قطع کند، ضرر و زيان مالي آن را به عهده مي‏گيرد. 

همچنين شاه اردن به ميانجي گري ميان عراق و سوريه براي آشتي دادن دو کشور پرداخت و شوراي همکاري خليج فارس نيز در 13 اسفند 1364 تشکيل جلسه داد و عليه ايران موضع گيري کرد. 

مهم‏ترين واکنش غرب و متحدان منطقه‏اي عراق در برابر اين عمليات، کاهش قيمت نفت بود که با هدف کاستن از توان اقتصادي و در آمد ارزي جمهوري اسلامي ايران صورت گرفت. اين کاهش تا مرز بشکه‏اي دلار ادامه يافت. 

عربستان و ديگر کشورهاي شوراي همکاري خليج فارس با افزايش توليد و اشباع بازار نفت، نقش بسزايي در ايجاد اين وضعيت داشتند. 

عربستان اين اقدام خود را با عنوان "استراتژي سهم بازار" توجيه مي‏کرد و با اين عمل يک تا دو سال قيمت نفت را پايين نگه داشت. [11] . 

از دست دادن فاو، چنان فشار مضاعفي را در سطوح داخلي، منطقه‏اي و بين المللي بر رژيم به اقدامات وسيع سياسي - نظامي دست زد. مهم‏ترين اقدام عراق حمله به هواپيماي مسافربري ايران بود که حامل چند تن از نمايندگان مجلس و شخصيت‏هاي سياسي از جمله آيت الله محلاتي، نماينده امام خميني در سپاه بود. همچنين، حمله به قطار مسافربري در ايستگاه هفت تپه خوزستان، حمله به مراکز اقتصادي و صنعتي با تأکيد بر منابع (پايانه خارک، پالايشگاه‏ها و...) و نيز اجراي عمليات‏هاي محدود تهاجمي موسوم به استراتژي "دفاع متحرک" از ديگر تلاش‏هاي عراق در اين زمينه به شمار مي‏روند. 

پيدايش وضعيت جديد مي‏توانست موجب تغييرات اساسي در جنگ و عمليات نظامي و بالطبع ايجاد دگرگوني‏هايي در منطقه‏ي خاورميانه گردد؛ از اين رو بازتاب پيروزي ايران در فاو، در مقايسه با مقاطع پيشين جنگ، تنها با اوضاع پس از فتح خرمشهر قابل مقايسه است. 

 

بازتاب‏ها

نحوه‏ي برخورد رسانه‏هاي غربي با پيروزي‏هاي رزمندگان اسلام همواره يک روند ثابت و منظم داشت. اين رسانه‏ها با نزديک شدن زمان عمليات گسترده سالانه ايران که معمولا در زمستان هر سال انجام مي‏گرفت اخبار و تحليل‏هاي خود را درباره‏ي منطقه عمليات آينده ارائه مي‏دادند و سعي مي‏کردند از اين طريق ضمن هوشيار نمودن دشمن، تصميم گيرندگان نظامي و سياسي ايران را دچار تزلزل و ترديد نمايند. با آغاز عمليات و کسب موفقيت‏هاي اوليه، فعاليت اين رسانه‏ها بر ضعيف و کم اهميت جلوه دادن پيروزي‏هاي ايران معطوف مي‏شد. در نبرد فاو، تا يک هفته پس از شروع عمليات، فرماندهان نظامي عراق و نيز کارشناسان و ناظران سياسي - نظامي غرب درباره‏ي توانايي ايران در حفظ و تثبيت منطقه تصرف شده ابراز ترديد مي‏کردند. چنان که روزنامه‏ي تايمز لندن نوشت: 

«آنها قبلا نيز به پيروزي‏هاي کوتاه مدتي دست يافته‏اند، ليکن تاکنون ثابت شده که توانايي حفظ آن و اجراي عمليات طولاني با تمام ويژگي‏هاي لجستيکي را که لازمه آن است، ندارند» [12] . 

راديو امريکا نيز در تاريخ 25 / 11 / 64 نظريه فوق را به نقل از خبرنگار صداي آمريکا به گونه‏اي ديگر مطرح کرد: 

«حملات تهاجمي ايران نشان مي‏دهد که ايران در هيچ يک از پيکارهاي گذشته‏اش پيروزي قابل ملاحظه‏اي به دست نياورده است.» [13] . 

در اين باره سفير عراق در ژاپن در مصاحبه با روزنامه يوميوري گفت: 

«اين بار هم مثل گذشته از هم پاشيدن و در هم کوبيدن نيروهاي ايراني به چند ساعت وقت احتياج دارد و بس.» [14] . 

اما يک هفته بعد از پيروزي ايران و مقاومت نيروهاي جمهوري اسلامي در برابر پاتک‏هاي وسيع دشمن و ناتواني عراق در  عقب راندن رزمندگان اسلام، به تدريج لحن رسانه‏هاي تبليغاتي قدرت‏هاي بزرگ نيز تغيير کرد. نبرد والفجر 8 اوضاع سياسي منطقه را دچار دگرگوني شديد ساخت و وسايل تبليغاتي جهان را مجبور کرد تا با حساسيت بيشتري مسائل ناشي از پيروزي‏هاي ايران را دنبال کنند. به همين جهت از اين پس شاهد توجيه علل ناتواني عراق در باز پس گيري فاو و موکول کردن آن به تغيير اوضاع جوي هستيم. آنتوني کردزمن يکي از کارشناسان امور خاورميانه‏اي آمريکا در جنگ تحميلي، معضل اصلي عراق را در فاو چنين بيان مي‏کند: 

«مشکل اصلي عراق آن است که نمي‏خواهد متحمل تلفات شود، در صورتي که ايران به خصوص در حمله‏ي اوليه، آمادگي پذيرش تلفات سنگين را دارد. از جمله مشکلات هر جنگ آن است که نمي‏توان بدون تحمل تلفات دست به ضد حمله زد. معمولا تلفات در ضد حمله پنج تا ده برابر آن در حالت دفاعي است. عراق ترجيح مي‏دهد به جاي تحمل تلفات سنگين، بخش‏هاي کوچکي از خاک خود را از دست بدهد.»[15] . 

روزنامه‏ي واشنگتن پست نيز نظريات کردزمن را به گونه‏اي ديگر بيان کرده است: «بزرگترين مشکل عراقي‏ها اجتناب آنها از متعهد ساختن پياده نظام خود به دفع حملات ايران است. آنها به جاي اين امر، استفاده از آتش توپخانه، بمباران جت‏هاي جنگنده و آتش راکت هلي کوپترهاي جنگي را انتخاب کرده‏اند. چنين جنگ‏هايي احتياج به انگيزه‏ي شديد و تعهد کامل سربازان دارد که بنظر کارشناسان، در ارتش عراق نقصان آن مشهود است. بنابر اظهار يکي از تحليل گران نظامي، مجموعه‏اي از ملاحظات سياسي در عراق به فرماندهي نظامي فشار وارد مي‏کند و عمده‏ي تصميم بر آن است که از دادن تلفات زيادي که باعث نارضايتي‏هاي سياسي داخلي شود، اجتناب گردد.» [16] . 

عراق در منطقه‏ي فاو به لحاظ غافل گيري در مکان و تاکتيک، در برابر  رزمندگان اسلام دچار انفعال شد، لذا به رغم تلاش‏هايي که انجام داد نتوانست در عقب راندن رزمندگان اسلام موفقيتي کسب نمايد. 

 

اعتراف به شکست

با گذشت زمان و تثبيت موقعيت نيروهاي خودي در منطقه فاو و به دنبال گزارش‏هاي رسانه‏هاي غربي، سخن فرماندهان و مسئولان عراق نيز رفته رفته تغيير کرد. توانايي جمهوري اسلامي در پشتيباني رزمندگان و پشتيباني هوايي منطقه عمليات و تأمين آتش پشتيباني، سرانجام عراقي‏ها را که ابتدا حتي حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو را تکذيب مي‏کردند، مجبور ساخت تا ضمن اعتراف به شکست در اين نبرد، باز پس گيري آن را بسيار مشکل و دور از دسترس قلمداد کنند. در اوضاع جديد، عراقي‏ها ديگر قادر به انکار حضور رزمندگان اسلام در منطقه فاو نبودند، تا آنجا که لطيف جاسم وزير اطلاعات عراق در مصاحبه با القبس گفت: 

«مسئله‏ي تصرف منطقه‏ي فاو از سوي ايرانيان به حدي آشکار بود که ديگر نمي‏توانستيم آن را منکر شويم و براي ما ممکن نبود که اعلام کنيم ايران وارد فاو نشده است.»[17] . 

عراقي‏ها به ناتواني خود براي باز پس گيري فاو نيز اعتراف نمودند. عدنان خيرا... وزير دفاع وقت عراق در مصاحبه‏اي اعلام کرد: 

«باز پس گرفتن شبه جزيره فاو از دست ايرانيان دشوار است. وجود باتلاق‏ها و نمک زارها در اين سرزمين، مانع اصلي عملکرد واحدهاي عراقي هستند.»[18] . 

ماهر عبدالرشيد نيز در اين باره گفت: 

«فکر نمي‏کنم به اين زودي‏ها عراق بتواند در پس گرفتن فاو کسب موفقيت سريعي را پيش بيني بنمايد.»[19] . 

در عين حال که عراق در آن وضعيت براي باز پس گيري فاو توانايي نداشت، ليکن به لحاظ ارزش منطقه تصرف شده، به اين مسئله واقف بود که تنها باز پس گيري فاو مي‏تواند مجددا توازن را به سود عراق بازگرداند. 

خبرنگار راديو بي. بي. سي درباره اهميت فاو براي عراق مي‏گويد: 

«باز پس گيري شبه جزيره‏ي فاو هنوز براي عراق يک اولويت کلي است و اگر عراق نتواند فاو را پس بگيرد، ممکن است روحيه معنوي و موقعيت صدام به طور خطرناکي از بين برود.»[20] . 

بدين ترتيب، عراق به ناچار و از موضع ضعف، موقتا از باز پس گيري فاو چشم پوشيد و اين مسئله را به زمان ديگري موکول و رسما اعلام کرد که در موقعيت فعلي قادر به باز پس گيري فاو نيست. اعترافات رسمي عراقي‏ها و توقف اقدامات عملي آنها موجب گرديد روند تحولات سياسي - نظامي جنگ مورد ارزيابي مجدد قرار گيرد. در واقع تا پيش از اين به تثبيت منطقه تصرف شده در دست نيروهاي ايران با ترديد نظر مي‏شد و به توانايي عراق براي باز پس گيري آن اميدواري زيادي وجود داشت. ليکن اعتراف عراق به اين ناتواني، انعکاس نامطلوبي به زيان عراق داشت. راديو آمريکا به نقل از ناظران سياسي غرب در اين باره گفت: 

«عراق ظاهرا تصميم گرفته است از کوشش‏هاي خود براي باز پس گيري فاو، به خاطر تحمل بهاي گزاف نظامي- سياسي، دست بکشد.» [21] . 

هفته نامه لوموند چاپ فرانسه نيز در تحليلي نوشت: 

«در ستاد ارتش عراق پذيرفته شده که باز پس گيري فاو طولاني و پرهزينه خواهد بود.» [22] . 

 

توجيه به برتري نظامي رزمندگان اسلام

با تثبيت موفقيت‏هاي رزمندگان اسلام در منطقه‏ي عملياتي فاو طي دو ماه و نيم جنگ و مقاومت و مقابله با اکثر يگان‏هاي ارتش عراق و زبده‏ترين آنها، موقعيت برتر نظامي جمهوري اسلامي مورد تأييد جهان قرار گرفت. قبل از فتح فاو، در عين حال که به دليل تهاجم‏هاي پي در پي رزمندگان ابتکار عمل در دست ايران بود، اما عدم تثبيت مناطق تصرف شده موجب گرديده بود که از نظر نظامي چنين ارزيابي  شود که عراق به دليل برتري هوايي، آتش توپخانه و لجستيک، در اتخاذ مواضع دفاعي موفق بوده و توانسته است کنترل اوضاع را در اختيار داشته باشد؛ اما تصرف فاو و ناتواني عراق در باز پس‏گيري آن، نقطه‏ي پاياني بر تأکيدات پيشين مبني بر توانايي نظامي عراق بود. يک هفته نامه نظامي در اين زمينه نوشت: 

«تا پيش از حمله ايران به بندر متروکه فاو، چنين تصور مي‏شد که عراقي‏ها کنترل اوضاع نظامي را در دست دارند.» [23] . 

خبر گزاري يونايتدپرس نيز به نقل از منابع اطلاعاتي خبري گفت: 

«تهاجم ايران به فاو بزرگترين مشکل نظامي عراق ‏در 5 سال جنگ است.» [24] . 

همچنين خبر گزاري رويتر به نقل از ديپلمات‏ها گزارش داد: 

«موفقيت‏هاي ايران به تصوير تفوق نظامي که به دقت رسم شده بود آسيب رسانيده است. تغييرات نظامي بيشتر به زيان عراق، مي‏تواند به حکومت بغداد لطمه وارد سازد.» [25] . 

بنابراين، علاوه بر آن که فتح فاو موقعيت نظامي عراق را تضعيف و متزلزل کرد، متقابلا موجب توجه جدي قدرت‏هاي خارجي به برتري نظامي رزمندگان اسلام شد. خبرگزاري رويتر به نقل از کارشناسان سياسي و نظامي در خليج فارس، اعلام کرد: 

«حملات موفقيت آميز ايران به عراق، براي اولين بار به ايران امتياز نظامي بخشيده است و مي‏تواند نقطه عطفي در تاريخ جنگ پنج و نيم ساله خليج (فارس)باشد.» [26] . 

پي نوشته ها :

[1] خبر گذاري جمهوري اسلامي، 23 / 1 / 1365.

[2] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 31 / 4 / 1365.

[3] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 21 / 5 / 1365.

[4] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 12 / 7 / 1365.

[5] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 6 / 2 / 1365.

[6] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 2 / 3 / 1364.

[7] خبر گزاري جمهوري اسلامي،  27 / 3 / 1365.

[8] خبر گزاري جمهوري اسلامي،  11 / 12 / 1364.

[9] خبر گزاري جمهوري اسلامي، 9 / 6 / 1365.

[10] روزنامه اطلاعات، 6 / 12 / 1364.

[11] عباس هدايتي خميني، شوراي امنيت و جنگ تحميلي، دفتر مطالعات سياسي و بين المللي، 1370، ص 109.

[12] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 29 / 11 / 1364.

[13] دفتر مرکزي خبر، نشريه "راديوهاي بيگانه"، 26 / 11 / 1364، راديو امريکا.

[14] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشريه "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 26 / 12 / 1364 _ 1067.

[15] خبر گزاري جمهوري اسلامي نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 3 / 12 / 1364، راديو امريکا، 2 / 12 / 1364.

[16] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 18 / 12 / 1364، راديو امريکا، 17 / 12 / 1364.

[17] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش هاي ويژه"، 21 / 1 / 1365.

[18] اداره کل مطبوعات خارجي وزارت ارشاد اسلامي، نشريه "بررسي مطبوعات جهان"، شماره 13 / 3 / 1365 _ 1099، زوديچه سايتونگ (چاپ آلمان (31 مارس 1986.

[19] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه" 8 / 12 / 1364. واشنگتن پست.

[20] دفتر مرکزي خبر، نشريه "راديوهاي بيگانه"، 4 / 12 / 1364.

[21] روزنامه ابرار 14 / 12 / 1364.

[22] مأخذ شماره 38، به نقل از لوموند هفتگي، فوريه 1986.

[23] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 31 / 1 / 1365، راديو اسرائيل، 30 / 1 / 1365، به نقل از هفته نامه "يواس نيواندورلد ريپورت" چاپ امريکا.

[24] روزنامه کيهان، 17 / 12 / 1364.

[25] خبر گزاري جمهوري اسلامي، نشريه "گزارش‏هاي ويژه"، 15 / 12 / 1364.

[26] همان.

شناسنامه عمليات كربلاي 5

 

شناسنامه عمليات

نام عمليات: کربلاي 5 

رمز عمليات: يا زهرا (س) 

منطقه عمليات: جبهه جنوبي، شرق بصره، شلمچه 

تاريخ عمليات: 19 / 10 / 1365 تا 2 / 12 / 1365 

نوع عمليات: گسترده 

هدف عمليات: تصرف شلمچه و پيشروي به سوي بصره 

فرماندهي: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

سازمان رزم: سپاه پاسداران انقلاب اسلامي 

استعداد نيروهاي درگير خودي: 200 گردان پياده، 24 گردان زرهي، 22 گردان مکانيزه، 24 گردان توپخانه 

استعداد نيروهاي درگير دشمن: 232 گردان پياده، 38 گردان زرهي، 21 گردان مکانيزه، 54 گردان کماندو، 48 گردان گارد جمهوري و 46 گردان توپخانه 

تلفات عراق: 90000 کشته يا زخمي و 2365 اسير 

خسارات عراق: انهدام 40 هواپيما، 5 هلي‏کوپتر، 800 تانک و نفربر، 180 قبضه توپ، 400 قبضه ادوات، 90 دستگاه مهندسي، 1000 خودرو 

غنائم: 190 تانک و نفربر، 20 قبضه انواع توپ، 250 قبضه ادوات، 200 خودرو. 

نتايج: 

- تصرف حدود 75 کيلومتر مربع از مناطق استراتژيک دشمن 

- انهدام وسيع نيرو و تجهيزات دشمن 

- تثبيت توازن به سود ايران 

- نزديک شدن به بصره و در خطر قرار گرفتن آن 

 


 

عمليات کربلاي 5 پيشروي در شرق بصره (شلمچه)

 

» عمليات کربلاي 5 | مقدمه

» مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5  

» وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

» ضرورت اجراي عمليات

» دلايل انتخاب منطقه شلمچه

» طراحي عمليات

» شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري اول

» شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

» ضرورت تداوم عمليات

» وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

» نتايج عمليات

» ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5

» مرحله سوم جنگ شهرها

» بازتاب عمليات

» عمليات تکميلي کربلاي 5

عمليات کربلاي 5 | مقدمه

عمليات کربلاي 5

(پيشروي در شرق بصره)

مقدمه

بسم الله الرحمن الرحيم دوران هشت سال دفاع و مقاومت جمهوري اسلامي ايران در برابر هجوم نظامي رژيم عراق - که با ترغيب امريکا آغاز شد و با پشتيباني همه‏ي قدرت‏هاي سياسي، نظامي و اقتصادي جهان ادامه يافت - از بارزترين مقاطع حيات حقيقي اين مرز و بوم است. 

اينک که بيش از شانزده سال از پايان اين دوره‏ي سرنوشت‏ساز تاريخ ايران و انقلاب اسلامي مي‏گذرد، تبيين حماسه‏هاي عظيم و ارزشمندي که مردم و رزمندگان اين سرزمين آفريدند، ضرورت بيشتري پيدا کرده است. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ با درک اين رسالت تاريخي، تلاش مي‏کند با بهره‏گيري از اسناد، مدارک و منابع بي‏نظيري که راويان و محققان اين مرکز در طول جنگ هشت ساله جمع‏آوري کرده‏اند، ابعاد مختلف دفاع مقدس را ترسيم نمايد. 

بي‏ترديد وجود اخبار، گزارش‏ها، آمار و اطلاعات معتبر و موثقي که از مراکز طرح‏ريزي، هدايت و فرماندهي عمليات‏ها تا ميدان‏هاي نبرد و صحنه‏هاي درگيري به صورت زنده و واقعي جمع‏آوري گرديده بر غناي آثار مرکز مطالعات مي‏افزايد و زواياي مختلف و تاريک جنگ را با هدف آگاه‏سازي افکار عمومي روشن مي‏سازد. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ تاکنون مجموعه‏هاي متعددي را درباره‏ي وقايع جنگ عراق عليه ايران منتشر کرده است. اين مجموعه که گزارش نبردهاي اصلي رزمندگان اسلام در مقابله با ارتش عراق و هم‏پيمانانش مي‏باشد، براي دسترسي آسان‏تر و آشنايي بيشتر علاقه‏مندان و محققان به وقايع اين نبرد عظيم است که هر جلد آن به يکي از عمليات‏هاي اصلي جمهوري اسلامي عليه متجاوزان اختصاص دارد و به صورت نسبتا خلاصه و جمع‏بندي شده تهيه مي‏شود و شامل شناسنامه‏ي عمليات، اوضاع سياسي و نظامي در آستانه عمليات، طرح‏ريزي و اجراي عمليات، نتايج و بازتاب‏هاي آن مي‏باشد. 

يادآور مي‏شود به دليل پيوستگي عمليات کربلاي 5 با عمليات تکميلي کربلاي 5 و عمليات کربلاي 8، شرح مختصري از اين دو عمليات نيز در اين کتاب ارائه شده است. 

اين کتاب با کوشش حميدرضا فراهاني و مهدي خداوردي‏خان با استفاده از اسناد نظامي منتشر نشده‏ي مرکز، منابع سياسي و کتاب‏هاي منتشر شده‏ي مرکز مطالعات از جمله کتاب «نبرد در شرق بصره» نوشته محمد دروديان و با نظارت مهدي انصاري تهيه شده است ويرايش کتاب را احمد نصرتي به عهده داشته و در آماده‏سازي آن مريم افراسياب (حروف‏چيني)، حسين مجيدي و هادي کريم دهنوي (نمونه‏خواني) و سيدحسين امجد (صفحه‏آرايي و طراحي جلد همکاري کرده‏اند. 

اميد است اين کوشش ناچيز مورد رضاي حضرت حق جل و علا و موجب اداي گوشه‏اي از حق شهيدان، جانبازان و رزمندگان اين نبرد عظيم و مقتدايشان حضرت امام خميني شود و جويندگان حقايق اين واقعه بزرگ از آن بهره‏مند شوند. 

مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ 

مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5

مروري بر وضعيت سياسي - نظامي ايران و عراق قبل از عمليات کربلاي 5

در دوران دفاع مقدس منطقه عمومي شرق بصره همواره از اهميت سياسي و نظامي ويژه‏اي برخوردار بود و نزد فرماندهان جنگ نيز مهم‏ترين منطقه عملياتي جبهه‏هاي جنگ به شمار مي‏رفت. در اين منطقه، شلمچه نزديک‏ترين راه براي تصرف يا نزديک شدن به شهر بصره بود. 

پس از فتح خرمشهر، به منظور تهديد شهر بصره عمليات رمضان در اين منطقه انجام شد. تدابير دشمن، پشتيباني بي‏سابقه حاميان رژيم عراق و عدم درک خودي از دگرگوني سريع در توان عراق و افزايش کمي و کيفي آن موجب شد عمليات رمضان در ميان ناباوري با ناکامي مواجه شود. نتيجه اين عمليات به فرماندهان نظامي نشان داد که ادامه جنگ در گرو تغيير در شيوه عمل و اتخاذ تدابيري جديد براي مقابله با اقدامات جديد دشمن است. بر اين اساس به عبور از آب به عنوان ابتکاري براي غافل‏گير کردن دشمن توجه شد و مناطقي چون هور و اروندرود مد نظر قرار گرفت. 

از سوي ديگر، اهميت سياسي - نظامي منطقه شرق بصره و درک دقيق دشمن از ميزان اعتبار اين منطقه در استراتژي نظامي جمهوري اسلامي، موجب شد تا عراق براي تقويت بيشتر مواضع و استحکامات پدافندي در شرق بصره، سرمايه‏گذاري هنگفتي کند. 

با اين اوصاف، فرماندهان سپاه پس از عمليات ناموفق کربلاي 4 بار ديگر بر اهميت استراتژيک و نقش منطقه شرق بصره در تعيين سرنوشت جنگ تأکيد کردند. علاوه بر اين، حضور نيروهاي رزمنده و توان موجود در جبهه شلمچه (پس از عمليات کربلاي 4) و ضرورت‏هاي نظامي، سياسي و اجتماعي براي انجام يک عمليات موفق، موجب شد درباره عمليات بعدي خيلي سريع تصميم‏گيري شود. 

از سوي ديگر، مشخصه‏ي حاکم بر جنگ در هفتمين سال، سرعت تحولات، پيچيدگي و گسترش دامنه آن بود. اين وضعيت به منزله آغاز شمارش معکوس براي پايان جنگ ارزيابي مي‏شد. به عبارت ديگر، با تنوع، شدت و سرعت وقوع رخدادهاي جنگ تدريجا ظرفيت‏هاي لازم براي تداوم جنگ، رو به اتمام بود و برخي از تحليل‏گران پيش‏بيني مي‏کردند که زمان خاتمه يافتن جنگ فرارسيده است. وضعيت جديد در جنگ، با تغيير توازن به سود ايران پس از فتح فاو و توانايي ايران در حفظ آن و متقابلا ناتواني عراق براي بازپس‏گيري فاو آغاز شد. آقاي هاشمي با توجه به همين وضعيت در جمع فرماندهان و مسئولان سپاه گفت: 

«در محاسباتي که تاکنون شده، به نظر ما هيچ شرايطي بهتر از اينکه تسريع کنيم در پيشبرد کار جنگ به چشم نمي‏خورد... وضع عمومي کشور و شرايط اقتصادي کشور هم ايجاب مي‏کند که ما اين مسئله را اگر بتوانيم زودتر به نقطه‏اي برسانيم.» [1] .

در اين مرحله اعلام شعار «تعيين سرنوشت جنگ» محور فراخواني نيروهاي داوطلب و به کارگيري امکانات کشور براي پيشبرد جنگ بود. 

فرمانده کل سپاه نيز درباره مفهوم شعار تعيين سرنوشت جنگ گفت: 

«سال سرنوشت قطعا سال آخر معني ندارد، ضمن اينکه مي‏تواند سال آخر هم در آن مفهوم داشته باشد. سال سرنوشت به اين معني است که اگر امسال ما جهتي در جنگ پيدا نکنيم عواقب بسيار سختي را در پيش داريم.» [2] .

بدين ترتيب ضرورت دستيابي سريع‏تر به پيروزي، براي خاتمه دادن به جنگ، فعاليت‏هاي همه‏جانبه‏اي را سازمان و گسترش داد که کاملا بر روند تحولات هفتمين سال جنگ سايه افکنده بود. در چنين موقعيتي افشاي ماجراي مک فارلين در 13 آبان 1365 کليه تحولات سياسي و نظامي جنگ را تحت تأثير قرار داد. با در نظر گرفتن اهداف گفت و گوهاي پنهاني ايران و امريکا، به نظر مي‏رسد علاوه بر اينکه امکان پايان سريع جنگ از ميان رفت، اقداماتي که به تدريج عليه ايران انجام گرفت، بدون ترديد متأثر از افشاي اين ماجرا بود [3]  و اوضاع را بيش از گذشته براي ايران سخت و دشوار کرد؛ زيرا به رغم اميدواري‏هاي زياد هيئت امريکايي براي ملاقات با مقامات بلندپايه ايران، امام خميني مسئولان را از هر گونه ملاقات منع کردند و همين بر عصبانيت امريکا و اقدام عليه ايران افزود. 

زمينه‏هاي شکل‏گيري مذاکرات پنهاني مقامات امريکايي با عناصر ايراني، با مبادله قطعات يدکي نظامي به ايران در مقابل آزادي گروگان‏هاي امريکايي در لبنان، از سال 1364 آغاز شد. ناتواني امريکايي‏ها، به رغم همکاري سوريه براي حل معضل گروگان‏گيري در لبنان و هواپيماي ربوده شده تي. دبليو. اي (T.W. A) در 24 خرداد 1364 [4]  و متقابلا ميانجيگري ايران براي حل معضل هواپيماي تي. دبليو. اي (T.W. A) پس از سفر آقاي هاشمي به سوريه در تير 1364، توجه امريکا را مجددا به ايران معطوف ساخت. البته عوامل ديگري در اين زمينه مؤثر بود که پس از افشاي آن، ريگان رئيس‏جمهور وقت امريکا به آنها اشاره مي‏کند: 

«اکنون هجده ماه است که طي يک ابتکار سياسي محرمانه ارتباط با ايران را در جريان کار خود قرار داده‏ايم. براي استفاده از اين ابتکار، ساده‏ترين و بهترين دلائل را در اختيار داريم: 1 - تجديد روابط با ايران 2 - اقدامي شرافتمندانه براي خاتمه دادن به جنگ شش ساله ايران و عراق 3 - محو کردن تروريسم دولتي و خرابکاري 4 - تأثير بخشيدن به روند بازگشت تمامي گروگان‏ها.» [5] .

مک فارلين معتقد بود در سفر پنهاني‏اش به تهران فرصت مهمي از دست رفت. زيرا هيئت امريکايي پس از چهار روز حضور در تهران و  چند دور گفت و گو، نتيجه دلخواه را به دست نياوردند. بنابر پيش‏نويس موافقت‏نامه‏ي سه‏شنبه 6 خرداد، گفت و گوي سياسي ميان طرفين همچنان تا زمان افشاي اين روابط در آبان 1365 و مدتي پس از آن ادامه يافت و بعدها افشاي ماهيت تماس‏هاي پنهاني ايران و امريکا به نحو آشکاري بر روند تحولات جنگ تأثير گذاشت که بخشي از آن به شرح زير بود: 

1 - اعتبار سياست امريکا در تحريم صدور تسليحاتي ايران، در نزد متحدان امريکا عميقا مخدوش شد. [6] .

2 - بحران تمام عيار سياسي در امريکا [7]  تغيير و اصلاح سياست امريکا را به عنوان ضرورتي اجتناب‏ناپذير، آشکار ساخت و جدال‏هاي بسياري ميان کنگره و دولت امريکا درگرفت. [8] .

3 - بي‏اعتمادي متحدان امريکا در منطقه به تشتت سياست خارجي امريکا در منطقه و از دست دادن ابتکار عمل امريکا براي پايان دادن به جنگ منجر شد. 

4 - عراقي‏ها در بيانيه‏اي به اقدام امريکا انتقاد کردند و اعتبار سياست‏هاي اعلام شده‏ي امريکا را زير سؤال بردند [9]  و اين اقدام را به شدت محکوم کردند. 

5 - روس‏ها با بهره‏برداري از خلأ حاصله، سياست‏هاي مشخص و فعال‏تري را با حضور در منطقه و به دست گرفتن ابتکار عمل در جنگ ايران و عراق با حمله به سياست‏هاي امريکا و حمايت از عراق آغاز کردند. 

مجموع عوامل ياد شده سبب گرديد امريکايي‏ها با از دست دادن ابتکار عمل براي خاتمه دادن به جنگ، در موقعيت بسيار دشواري قرار گيرند. بخشي از تلاش امريکا براي خروج از اين وضعيت و کسب اعتماد مجدد متحدان خود در منطقه و عراق، تشديد فشار مستمر به ايران بود. [10]  چنان که بنابر اطلاعات و شواهد موجود، حملات گسترده عراق به مراکز صنعتي و اقتصادي ايران در اين مرحله با چراغ سبز امريکا و حمايت و هدايت اطلاعاتي اين کشور انجام گرفت. 

ساندي تايمز در اين باره نوشت: «افشاي حمايت تسليحاتي ايران، ماشه حملات ناگهاني و سنگين عراق را به منابع و مراکز صنعتي و نظامي ايران چکاند.» [11] .

روزنامه واشنگتن پست نيز نوشت: «پس از افشاي ارسال پنهاني اسلحه به ايران، عراقي‏ها حملات هوايي خود را به ايران افزايش دادند.» همچنين نشريات، حضور يک افسر عالي‏رتبه امريکايي در بغداد براي کمک اطلاعاتي به نيروي هوايي عراق را افشا کردند. [12] .

در پي بمباران نيروگاه نکا در آذر 1365، ساندي تلگراف به نقل از ديپلمات‏هاي مستقر در بغداد نوشت: «کمک اطلاعاتي امريکا به عراق اين کشور را قادر ساخت تا به تأسيسات اقتصادي ايران و نيروگاه نکا ضربه وارد کند.» [13]

امريکايي‏ها در اين مرحله رسما اعتراف کردند که طي چند سال گذشته با هدف جلوگيري از پيشروي ايران، اطلاعات جاسوسي به عراق داده‏اند. [14]  امريکايي‏ها در توضيح سياست خود مجددا تأکيد کردند: «امريکا مي‏کوشد که از پيروزي ايران در جنگ جلوگيري کند.» [15]  وزير خارجه وقت امريکا نيز رسما درباره سياست امريکا اعلام کرد: «کاستن از توان نظامي ايران مي‏تواند به دستيابي به يک راه‏حل از طريق مذاکره کمک کند.» وي افزود: «هدف، پايان دادن جنگ است، بدون اينکه جنگ طرف بازنده يا پيروز داشته باشد.» [16] .

حميد شعبان فرمانده وقت نيروي هوايي عراق در فضاي ناشي از تشديد سياست خصومت‏آميز امريکا، براي جلب اعتماد اين کشور و ساير کشورهاي عربي، پس از حملات گسترده نيروي هوايي عراق به مراکز اقتصادي و صنعتي ايران گفت: 

«سال جاري تحولي قطعي و سريع به خود خواهد ديد که به پايان يافتن جنگ به نفع عراق منجر خواهد شد. اولين مرحله از طرح شکست ايران با انهدام کليه منابع انرژي اين کشور به خصوص منابع نفتي آن کامل خواهد شد.» [17] .

خط مشي عراق در اين مرحله «قطع نفت ايران و تأمين نفت جهان» بود. لذا به موازات گسترش حمله به مراکز نفتي ايران و اخلال در صدور نفت جمهوري اسلامي، تلاش گسترده‏اي براي تأمين نفت جهان با صدور نفت از منطقه خليج‏فارس با اتکا به «لوله» به جاي نفتکش‏ها انجام گرفت. سيستم صدور نفت عراق در اين مرحله از طريق اردن، عربستان و ترکيه طراحي شده بود و سعودي‏ها نيز در اجراي لوله‏گذاري تعهداتي را پذيرفتند. روزنامه واشنگتن تايمز در تحليلي نوشت: 

«اين حملات توازن جنگ در خليج‏فارس را تغيير داده است. تهاجم نيروي هوايي عراق تأثيرات عمده‏اي در جنگ خليج‏فارس داشته است.» [18] .

بر اثر تهاجمات هوايي عراق به مراکز صنعتي و اقتصادي ايران و به موازات آن تهديد کمپاني‏هاي خارجي صادر کننده نفت ايران و حمله به نفتکش‏ها و پايانه‏هاي نفتي و کشتي‏هاي تجاري، وضعيت اقتصادي جمهوري اسلامي رو به وخامت گذاشت. ضمن اينکه قيمت نفت به کمتر از 10 دلار کاهش يافت. امريکايي‏ها اميدوار بودند ايران در اين روند تدريجا مواضع خود را تغيير دهد. 

در اين موقعيت دشوار، عمليات کربلاي 4 - که سپاه پاسداران از مدتها قبل طرح‏ريزي و آماده‏سازي کرده بود - براي اجرا آماده شد. اما تنها به فاصله 24 ساعت پس از شروع عمليات، به دليل هوشياري دشمن و وضعيت جديدي که در خطوط درگيري به وجود آمد، فرمانده کل سپاه دستور توقف عمليات را صادر کرد. در واقع با توجه به افشاي عمليات بر اساس اطلاعاتي که امريکا به عراق داده بود [19]  و استفاده عراق از تجارب عمليات فاو، [20]  امکان پيروزي در عمليات از ميان رفت. عراقي‏ها بلافاصله از امريکايي‏ها به دليل واگذاري اطلاعات اساسي به اين کشور براي مقابله با عمليات ايران، تشکر کردند. [21] .

عراقي‏ها که پس از فاو و ناکامي در استراتژي موسوم به دفاع متحرک با وضعيت نامطلوبي روبه‏رو شده بودند، مجددا اعتماد به نفس خود را باز يافتند. [22] .

با پيدايش وضعيت جديد به نظر مي‏رسيد، توازن جنگ که پس از فتح فاو به سود ايران تغيير کرده بود، مجددا در حال تغيير به سود عراق مي‏باشد. 

در چنين موقعيت دشواري نيروهاي بسيجي نيز به دليل اتمام مأموريتشان در حال بازگشت به خانه‏هاي خود بودند. تحقق اين امر مي‏توانست ايران را در برابر حملات زميني احتمالي عراق کاملا آسيب‏پذير نمايد، ضمن اينکه امکان اجراي عمليات ديگري نيز از ميان مي‏رفت. بر پايه اين ملاحظات، مجددا تمامي طرح‏هاي عملياتي بازبيني شد و سرانجام منطقه شلمچه - به دليل موفقيت لشکر 19 فجر و تيپ 57 حضرت ابوالفضل (ع) در محور شلمچه در عمليات کربلاي 4 - مورد توجه فرمانده کل سپاه قرار گرفت. 

 

پي نوشته ها :

[1] محمد دروديان، از فاو تا شلمچه، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، 1373، ص 72.

[2] سند شماره 15316 / پ ن، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، مصاحبه راويان جنگ با محسن رضايي، 7 / 5 / 1365 نوار شماره 17384.

[3] مأخذ 1، فصل چهارم.

[4] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 116، 23 / 4 / 1365، نشريه نيوزويک، 22 / 4 / 1365.

[5] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره233، 17 / 8 / 1365، واشنگتن پست، 16 / 8 / 1365، به نقل از ريگان رئيس‏جمهوري اسبق امريکا؛ و روزنامه رسالت، 24 / 8 / 1365.

[6] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 278، 2 / 10 / 1365، آسوشيتدپرس، 1 / 10 / 1365.

[7] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره273، 27 / 9 / 1365، راديو بي. بي. سي، 26 / 9 / 1365، به نقل از شهرام چوبين.

[8] روزنامه جمهوري اسلامي، 27 / 9 / 1365، به نقل از نشريه اينديپندنت.

[9] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 272، 26 / 9 / 1365، راديو بي. بي. سي، 25 / 9 / 1365.

[10] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 34، 4 / 2 / 1367، راديو امريکا، 3 / 2 / 1367، به نقل از شيرين هانتر معاون بخش خاورميانه‏اي مرکز مطالعات بين‏المللي و استراتژيک دانشگاه جرج تاون امريکا.

[11] معاونت سياسي سپاه پاسداران، بولتن «بررسي»، اسفند 1366، به نقل از ساندي تايمز، ص 17.

[12] روزنامه کيهان، 25 / 9 / 1365.

[13] روزنامه جمهوري اسلامي، 22 / 9 / 1365.

[14] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 272، 26 / 9 / 1365، خبرگزاري يونايتدپرس به نقل از مقامات رسمي امريکا.

[15] روزنامه رسالت، 26 / 9 / 1365، واحد مرکزي خبر به نقل از وزير خارجه وقت امريکا (شولتز).

[16] روزنامه جمهوري اسلامي،27 / 9 / 1365.

[17] دفتر سياسي سپاه پاسداران، نشريه «رويدادها»، شماره 128، 24 / 10 / 1365، به نقل از روزنامه القادسيه، 16 / 10 / 1365.

[18] معاونت سياسي سپاه، بولتن «بررسي»، 4 / 10 / 1365.

[19] مآخذ 1، ص 116.

[20] مآخذ 1، ص 118.

[21] خبرگزاري جمهوري اسلامي، نشريه «گزارش‏هاي ويژه»، شماره 287، 11 / 10 / 1365، خبرگزاري فرانسه از بغداد.

[22] دفتر سياسي سپاه پاسداران، نشريه «رويدادها»، شماره 127، 17 / 10 / 1365، ساندي تلگراف.

 

وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

وضعيت دشمن پس از عمليات کربلاي 4

دشمن پس از آنکه عمليات کربلاي 4 را با شکست مواجه ساخت، درصدد برآمد تا ابتکار عمل را به دست گرفته از فرصت به دست آمده بهره‏برداري کند. شواهد و قرائن نيز نشان مي‏داد که چنانچه در آن وضعيت تغييري ايجاد نمي‏شد، دشمن برتري را از آن خود مي‏ساخت؛ زيرا عراقي‏ها تبليغات گسترده‏اي را تحت عنوان شکست عمليات سرنوشت‏ساز ايران آغاز کرده بودند. آنها با تشديد حملات هوايي و ادامه جنگ شهرها و تلاش براي بازپس‏گيري فاو، سعي کردند موازنه قوا را به طور کامل به نفع خود تغيير دهند. 

ضرورت اجراي عمليات

ضرورت اجراي عمليات

نظر به اينکه هسته اصلي تلاش‏هاي سياسي - نظامي ايران پس از فتح فاو، عمدتا معطوف به تعيين سرنوشت جنگ با کسب پيروزي نظامي در يک عمليات گسترده و سرنوشت‏ساز بود، طبعا در چنين وضعيتي تنها اجراي يک عمليات پيروز مي‏توانست وضعيت را به سود ايران تغيير دهد. در اين ميان عواملي وجود داشت که علاوه بر تسهيل شرايط، جمهوري اسلامي را به اجراي عمليات تشويق و ترغيب مي‏کرد. اين عوامل عبارت بودند از: 

1 - شرايط نامطلوب سياسي - نظامي: در وضعيتي که امکانات و نيروي انساني کشور براي اجراي عمليات بسيج شده بود و متقابلا دشمن نيز با درک شرايط حساس حاکم بر جنگ، فشارهاي خود را به ويژه بر مراکز صنعتي و اقتصادي وارد مي‏ساخت، انتظارات موجود در جامعه و ضرورت‏هاي موجود بر جنگ، عملا اجراي عمليات پيروز را ايجاب مي‏کرد. در واقع وضعيت مزبور و نگراني‏هاي موجود به عنوان عامل بسيار مؤثر روحي و رواني، همواره مقدمه و در عين حال تحريک کننده تصميم گيرندگان براي اجراي عمليات پيروز بود. از سوي ديگر، فرماندهي عالي جنگ خواستار تعيين تکليف سريع‏تر نبرد با تداوم عمليات موفق و يا با صلحي شرافتمندانه بود که اين امر فرماندهان سپاه را وادار به تصميم‏گيري در اين خصوص مي‏کرد. 

2 - احتمال حمله دشمن به منطقه فاو: گزارش‏هاي دريافتي از تحرکات ارتش عراق در منطقه فاو بيانگر آماده‏سازي مقدمات حمله دشمن به فاو بود. بنابراين هر گونه تأخير در اجراي عمليات، به منزله دادن فرصت به دشمن براي بازپس‏گيري فاو و تغيير موازنه جنگ به زيان جمهوري اسلامي ايران ارزيابي مي‏شد. 

3 - آمادگي نيروها: بسيج گسترده نيرو و امکانات در سال 1365 موجب شد که حدود 300 گردان نيرو در يگان‏هاي نيروي زميني سپاه پاسداران سازماندهي و براي آغاز عمليات مهيا شود. نزديک به 60 گردان از اين نيروها در عمليات کربلاي 4 به کار گرفته شد و 240 گردان نيرو همچنان آماده اجراي عمليات بود. اين نيروي باقي مانده يکي از عوامل مؤثر و تعيين کننده در تصميم‏گيري براي عمليات بود. 

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

دلايل انتخاب منطقه شلمچه

1 - ارزش سياسي - نظامي منطقه: در اوضاع حاکم بر جنگ، منطقه عملياتي و اهميت سياسي - نظامي آن جايگاه ويژه‏اي داشت. شهر بصره دومين شهر مهم عراق از جنبه سياسي، نظامي و اقتصادي، به عنوان مهم‏ترين هدف استراتژي نظامي جمهوري اسلامي بود و منطقه شلمچه سرپلي مناسب براي دستيابي به شهر بصره و تأسيسات عمده نفتي عراق به شمار مي‏آمد. 

2 - استقرار يگان‏هاي خودي در منطقه و نقش آن در غافلگيري دشمن: 

منطقه شلمچه يکي از محورهاي پشتيباني کننده عمليات کربلاي 4 بود و بخش بزرگي از منطقه و عقبه‏هاي آن به طور نسبي آماده بهره‏برداري شده بود. همين موضوع از سويي، مشکل زمان را تا حدود زيادي حل مي‏کرد و از سوي ديگر، به دليل کاهش نقل و انتقالات و تحرکات، حساسيت دشمن را برنمي‏انگيخت. همچنين، به دليل حضور همه يگان‏هاي رزمي سپاه در منطقه عمومي خرمشهر و آبادان، چندان به جابجايي و نقل و انتقال نياز نبود و اين مسئله در غافل‏گيري دشمن بسيار مؤثر بود. 

3 - انطباق ويژگي‏هاي منطقه شلمچه با شعار «عمليات سرنوشت‏ساز»: تصرف شلمچه به دليل نزديکي به بصره و اهميت آن در تأمين اهداف سياسي و نظامي ايران، مي‏توانست تا حدودي پاسخ‏گوي انتظاراتي باشد که از تبليغات گسترده‏ي اجراي «عمليات سرنوشت‏ساز» براي مردم ايجاد شده بود. به خصوص آنکه رژيم عراق همواره در طول جنگ بيشترين تبليغات را درباره استحکام خطوط پدافندي خود در شلمچه انجام داده بود و خطوط دفاعي شرق بصره، نفوذ ناپذيرترين دژ عراق در تبليغات اين کشور و رسانه‏هاي جهاني معرفي شده بود. 

4 - تناسب منطقه با توان موجود: محدوديت توان خودي در پشتيباني از جنگ، همواره انتخاب منطقه عملياتي را تحت‏الشعاع قرار مي‏داد، ولي در اين مقطع، توان باقي مانده از عمليات کربلاي 4، براي اجراي عملياتي گسترده در منطقه شلمچه کافي بود. پس از توقف عمليات کربلاي 80، 4 درصد از توان آماده شده باقي مانده بود. 

5 - قابل پدافند بودن منطقه به دليل وجود عوارض مناسب: از ويژگي‏هاي منطقه شلمچه، وجود عوارض طبيعي و مصنوعي متعدد در آن بود که امکان پدافند در هر مرحله از عمليات را فراهم مي‏ساخت. 

6 - امکان اجراي آتش مناسب: محدوديت دشمن در استفاده از جاده‏هاي مواصلاتي به دليل محدوديت زمين، تأثير آتش توپخانه و ادوات نيروهاي خودي را بسيار افزايش مي‏داد. 

7 - موفقيت نيروهاي عمل کننده در محور شلمچه در عمليات کربلاي 4: در عمليات کربلاي 4 موفقيت نسبي لشکر 19 فجر در شکستن خط و رخنه لشکر 57 در خط اول و دوم دشمن در امتداد دژ مرزي، زمينه مناسبي را براي اقدام در اين منطقه فراهم کرد و فرماندهان دريافتند که امکان عمليات در منطقه شلمچه (پنج ضلعي) ميسر است. 

طراحي عمليات

طراحي عمليات

 

» طرح مانور

» آخرين شناسايي از دشمن

» رفع ابهامات

» سازمان رزم

» در آستانه عمليات

 

طرح مانور

در پي بحث‏هايي که درباره مانور عمليات انجام گرفت، با توجه به بيش از 200 گردان نيرويي که سپاه در اختيار داشت، کليات طرح اوليه مانور تهيه شد و سپس طي جلسات متعددي که با حضور فرماندهان عالي جنگ تشکيل شد، سرانجام تصميم قطعي براي اجراي عملياتي گسترده در شلمچه با همت سپاه پاسداران و عمليات محدودي در منطقه غرب کشور با تلاش ارتش اتخاذ گرديد. 

طبق طرح مانور، سه قرارگاه مأمور اجراي عمليات شدند. قرارگاه کربلا با شش لشکر و دو تيپ سپاه مأموريت تصرف، پاک‏سازي و تأمين منطقه پنج ضلعي و غرب کانال پرورش ماهي را بر عهده داشت. در واقع مأموريت اصلي با هدف تصرف «جاي پا» و فراهم سازي مقدمات عبور قرارگاه‏هاي قدس و نجف به قرارگاه کربلا واگذار شد. 

پس از آن قرارگاه قدس مأموريت داشت با تحويل گرفتن خط، ابتدا به پشت نهر دوعيجي و پس از آن به سمت کانال زوجي پيشروي نمايد. 

قرارگاه نجف نيز مأموريت داشت پس از اقدام قرارگاه کربلا براي تصرف و تأمين جاي پاي اوليه، با تحويل گرفتن خط در حد فاصل جنوب جاده شلمچه تا جزيره بوارين وارد عمل شود و جناح چپ منطقه را پاک‏سازي و تأمين نمايد. 

 

آخرين شناسايي از دشمن

با مشخص شدن مأموريت قرارگاه کربلا، نيروهاي شناسايي يگان‏هاي تحت امر اين قرارگاه به سرعت به شناسايي خطوط دشمن اقدام کردند. در اين امر توجه اصلي به شناسايي عمق آب و پيدا کردن  راه کارهاي مناسب براي عبور بود. در نتيجه‏ي اين تلاش، نزديک به 20 راه‏کار شناسايي شد. 

ارتش عراق پس از عمليات کربلاي 4 سنگرهاي تخريب شده خود را ترميم کرد و نيروهاي آسيب ديده خود را که متحمل صدمات زيادي شده بودند، تعويض کرد. منطقه وضعيت عادي داشت و آتش دشمن پس از گذشت چند روز از کربلاي 4 به تدريج سبک‏تر شده بود. البته دکل‏هاي ديده‏باني و دستگاه‏هاي رازيت فرانسوي دشمن همچنان فعال بود و تحرکات نيروهاي خودي را در عمق، با حساسيت دنبال مي‏کرد. 

 

رفع ابهامات

به رغم تلاش‏هايي که بلافاصله پس از عمليات کربلاي 4 آغاز و طي يک هفته به طور گسترده و جدي انجام شده بود، مجددا باحضور فرمانده عالي جنگ، ابهاماتي که همچنان درباره ميزان هوشياري دشمن، مشکلات و پيچيدگي‏هاي زمين منطقه و دشواري‏هاي شکستن خط، پاک‏سازي، تصرف و تأمين منطقه وجود داشت، بررسي گرديد. 

سرانجام پس از برگزاري يک جلسه پنج ساعته با حضور کليه مسئولان و فرماندهان قرارگاه‏ها و يگان‏هاي سپاه، اجراي عمليات قطعي شد. در اين خصوص محسن رضايي در آخرين جلسه با فرماندهان قرارگاه‏ها، درباره اجراي عمليات گفت: 

«ما الآن در وضعيتي هستيم که بايد به سرعت بر خودمان غلبه کنيم تا از اين وسوسه‏هاي جانبي خود را نجات بدهيم. اگر بخواهيم از خسارات بيشتر جلوگيري کنيم، فقط بايستي با تمام قدرت و با تمام قوا و قبول هر مسئله‏اي، خلجان‏هايي را که در فکر و افکارمان هست بيرون بريزيم. تنها راه‏حلي که برادران بايد در نظر داشته باشند اين است که با يک روحيه ايثارگرانه‏اي، هم صداقتمان را به امام نشان بدهيم و هم انشاءالله به خداوند متعال نشان بدهيم و ثابت کنيم که ما واقعا براي آخرتمان مي‏جنگيم و نه براي هيچ مسئله ديگر...» [1] .

بدين ترتيب در طول جنگ تحميلي براي اولين بار چنين عمليات گسترده و پيچيده‏اي را به اين نحو و با اين زمان کوتاه (12 روز) سپاه پاسداران انقلاب اسلامي طرح‏ريزي کرد و براي اجرا آماده شد. 

 

سازمان رزم

سازمان سپاه براي عمليات کربلاي 5 به شرح زير تعيين گرديد. البته اين سازمان رزم در هنگام اجراي عمليات به دليل پاره‏اي از مسائل تغيير کرد. 

قرارگاه کربلا: لشکرهاي 33 المهدي (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 19 فجر، 25 کربلا، 31 عاشورا و 41 ثارالله (ع) و تيپ‏هاي 18 الغدير و 48 فتح. 

قرارگاه قدس: لشکرهاي 14 امام حسين (ع)، 8 نجف اشرف، 32 انصار الحسين (ع)، 7 ولي‏عصر (عج) و 27 محمد رسول الله (ص) و 44 قمر بني‏هاشم (ع). 

قرارگاه نجف: لشکرهاي 5 نصر، 17 علي بن ابي‏طالب (ع)، 105 قدس، 155 ويژه شهدا، 21 امام رضا (ع) و تيپ‏هاي حضرت ابوالفضل (ع)، 29 نبي اکرم (ص) و 12 قائم (عج). 

 

در آستانه عمليات

در ادامه تلاش‏هاي گسترده و فشرده‏اي که براي پاي کار رفتن يگان‏ها و کسب آمادگي براي عمليات انجام گرفت، در آستانه عمليات، قبل از شروع درگيري، فرماندهي سپاه مسائل گوناگوني را براي افزايش ميزان آمادگي و درصد احتمال موفقيت پيگيري کرد از جمله: 

1 - بررسي و تکميل مانور يگان‏ها: فرماندهي سپاه تأکيد داشت که در مراحل اوليه عمليات، تصرف دو سرپل در موفقيت و تداوم عمليات نقش اساسي دارد: يکي در غرب کانال ماهي و ديگري در غرب تقاطع جاده شلمچه و دژ مرزي معروف به پنج ضلعي. سرپل «کانال ماهي» بيشتر به اين دليل مورد توجه بود که پيشروي به طرف نهر جاسم در منطقه «پنج ضلعي» تضمين بيشتري داشته باشد. 

2 - نيروي زرهي: اگر چه تصميم‏گيري براي به کارگيري نيروي زرهي، در مقايسه با ساير مسائل، اندکي با تأخير انجام گرفت، اما سرانجام پس از بررسي طرح مانور، تلاش مضاعفي در کيفيت و چگونگي هماهنگي با يگان‏هاي عمل کننده انجام پذيرفت تا هنگام عمليات مشکلي ايجاد نشود. 

3 - آتش توپخانه: با توجه به ترديدي که در ميزان هوشياري دشمن و ضعف‏هايي که در زمينه آمادگي يگان‏ها وجود داشت، اتکا بر آتش فزوني مي‏يافت. بر همين اساس، فرمانده سپاه در جلسه‏اي با فرمانده گروه توپخانه 15 خرداد، وي را نسبت به گروه‏هاي حساس، به ويژه پوزه کانال دقيق توجيه کرد. همچنين، به منظور آمادگي بيشتر قرارگاه‏هاي قدس و نجف براي تمرکز آتش، با فرماندهان اين دو قرارگاه هماهنگي و توصيه‏هاي لازم انجام پذيرفت. 

4 - پشتيباني: مشکلات مربوط به عقبه، از جمله مسائلي بود که باعث بروز ابهام و ترديد در اجراي عمليات مي‏گرديد لذا پس از بحث و بررسي، قرارگاه‏هاي عاشوراي 3، 2، 1 و 4 براي پشتيباني تشکيل شد که مديريت عبور را بر عهده داشتند. 

5 - هوشياري دشمن: تجربه عمليات کربلاي 4 ايجاد مي‏کرد که اين بار تحرکات دشمن با دقت بيشتري پيگيري شود و از همين رو، مقرر شده بود که در صورت لزوم فرمانده سپاه شخصا براي توقف عمليات تصميم بگيرد. 

طي پيگيري‏هايي که تا آستانه عمليات انجام گرفت، مسائل گوناگوني از دشمن ديده شد، با اين حال از مجموع تحرکات دشمن در منطقه عملياتي کربلاي 5 تحليل مشخصي ارائه نمي‏شد اما همواره بر اين احتمال تأکيد مي‏شد که دشمن قصد حمله به فاو را دارد، از سويي اين اميدواري وجود داشت که به محض آغاز درگيري در شلمچه، دشمن در صورتي که قصد حمله به فاو را هم داشته باشد، صرف نظر کرده خود را براي پاسخ‏گويي به تک ايران در شلمچه، آماده کند.

 

پي نوشته ها :

[1] معاونت سياسي ستاد کل سپاه،بولتن بررسي، شماره 1، اسفند 1366 ص 113و114.

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | قسمت اول

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | قسمت اول

» شب و روز اول عمليات

» شب و روز دوم عمليات

» شب و روز سوم عمليات

» شب و روز چهارم عمليات

» شب و روز پنجم عمليات

 

 

 

شب و روز اول عمليات

بر اساس زمان‏بندي مقرر بود عمليات ساعت 2 بامداد آغاز شود، اما قبل از اين زمان خبرهايي به قرارگاه رسيد که نشان مي‏داد عمليات فاش شده است، لذا با قرائت رمز عمليات، دستور شروع عمليات در ساعت 35: 1 بامداد 19 دي 1365 به طور رسمي صادر شد. با آغاز عمليات روشن شد که برخلاف تصور فرماندهان خودي،دشمن نسبت به هيچ يک از محورهاي عملياتي به طور کامل هوشيار نبوده است و تنها به محور پنج ضلعي (به دليل تجربه عمليات کربلاي 4) توجه بيشتري داشت، ضمن آنکه در محور کانال پرورش ماهي صددرصد غافل‏گير شده بود. همين غفلت، تزلزل قواي دشمن را در پي داشت و فرمانده سپاه نيز تلاش مي‏کرد با حداکثر استفاده از اين وضعيت در پيشروي يگان‏ها و آمادگي قرارگاه قدس و نجف براي عبور تسريع کند. 

حدود دو ساعت پس از آغاز عمليات گزارش‏ها چنين است: لشکر 41 ثار الله (ع) از کانال پرورش ماهي عبور کرده و لشکر 21 امام رضا (ع) در نوک جزيره بوارين خط را شکسته است. همچنين لشکر 31 عاشورا با لشکر 19 فجر در داخل پنج ضلعي و با لشکر 41 ثار الله (ع) در شرق کانال پرورش ماهي الحاق کرده‏اند و لشکر 41 ثار الله (ع) نيز به غرب کانال ماهي نفوذ کرده است. با اين اقدامات، در اين منطقه امکان ادامه تک فراهم شد. از اين پس تا روشن شدن هوا، درگيري رزمندگان اسلام بيشتر در محور سرپل کانال ماهي و پنج ضلعي بود، لذا اميدواري زيادي براي ادامه عمليات به وجود آمد. به ويژه آنکه در طول روز اول نيز، مثلثي غرب کانال زوجي تصرف شد. حوالي ظهر، لشکر 10 سيدالشهدا (ع) و لشکر 19 فجر به کانال هفت‏پل رسيدند. سپس لشکر 10، هلالي شلمچه را تصرف کرد و لشکر 19 به پاک‏سازي اطراف پل و الحاق با دو جناح خود مشغول شد. لشکر 31 عاشورا نيز با تصرف يک ضلع کانال ماهي، سعي کرد که از نوک کانال به سمت راست مانور کند بتواند با لشکر 25 کربلا الحاق کرده، سرپل مورد نظر را پوزه کانال ماهي تصرف نمايد. در اين ميان، تنها تلاش دشمن در پنج ضلعي، مقاومت در قرارگاه فرمانده تيپ بود که به وسيله تعدادي تانک انجام مي‏گرفت. 

در جزيره بوارين نيز هم‏زمان با محورهاي کانال ماهي و پنج ضلعي، لشکر 21 امام رضا (ع) از قرارگاه نجف، با هدف فريب دشمن، وارد عمل شد. با وجود موفقيت عمليات لشکر 21 امام رضا (ع) تا حدود ساعت 8 صبح، قبل از ظهر از قرارگاه نجف خبر رسيد که از جزيره بوارين عقب‏نشيني شده است. دشمن با مشاهده اوضاع غرب کانال ماهي، نسبت به کل منطقه، به ويژه حد فاصل نهر جاسم تا کانال زوجي احساس خطر کرد. ارتش عراق نخستين فشارهاي خود را روي لشکرهاي 25 کربلا، 41 ثار الله (ع) و محور پدبوبيان متمرکز کرد. دشمن با درک اين موضوع که تمام تلاش جبهه خودي متوجه باز کردن عقبه خشکي از نوک کانال ماهي و از داخل پنج ضلعي است، براي نگهداري مثلثي پشت کانال تلاش بسياري کرد و نيروي فراوان و آتشي پرحجم به کار گرفت. 

در اين حال، فرماندهي عمليات درصدد برآمد تا فشار فوق‏العاده دشمن روي محور کانال ماهي را کاهش داده و بر سرعت پيشروي در داخل پنج ضلعي بيفزايد تا عقبه خشکي را باز کند. 

تا قبل از ظهر، تدبير اين بود که لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج)، 8 نجف و 14 امام حسين (ع) از کانال ماهي عبور کرده وارد منطقه درگيري  شوند، اما وقتي مشخص شد که لشکر 10 سيدالشهدا (ع) مواضع هلالي پشت جاده شلمچه را تصرف کرده است، دستور داده شد لشکر 27 حضرت رسول (ص) از محور کانال ماهي و نيروهاي زرهي از جاده فجر - که به تازگي باز شده بود - وارد عمل شوند و يگان‏هاي درگير در پنج ضلعي به محدوده تصرف شده خود عمق بدهند. لذا کانال هفت‏پل به دو قرارگاه قدس و نجف واگذار شد. از پل سوم کانال هفت‏پل به سمت دژ تا جاده شلمچه، به قرارگاه نجف واگذار شد که بايستي لشکرهاي 5 و 17 به سمت دژ و قسمت راست آن که شامل خاکريزهاي مقطعي دشمن در امتداد کانال کوثر بود، وارد عمل مي‏شدند و در جناح راست، لشکر 8 نجف از قرارگاه قدس وارد عمل مي‏شد. به منظور هماهنگ کردن يگان‏ها، جاده آسفالت شلمچه به عنوان خط هماهنگي انتخاب شد. 

به طور کلي از آغاز عمليات تا بعد از ظهر روز اول، سه موضوع روشن شد: 

1 - رفع ابهام درباره ميزان هوشياري دشمن. 

2 - اميد به موفقيت تلاش قرارگاه کربلا براي تصرف جاپاي اوليه. 

3 - فراهم شدن مقدمات عبور قرارگاه نجف و قرارگاه قدس و نيز باز شدن عقبه خشکي و عبور زرهي. 

در واقع، اوضاع براي آغاز پيشروي مناسب شده بود و بايستي با استفاده از گسيختگي دشمن، به سرعت، زمين‏هاي بيشتري تصرف مي‏شد. 

ساعت 16: 30 دشمن با 10 تيپ، پاتک شديدي را در محور غرب کانال ماهي آغاز کرد و همچنين مانع از الحاق لشکرهاي 25 کربلا و 31 عاشورا در نوک کانال ماهي مي‏شد و ميان لشکرهاي 10 سيدالشهدا (ع) و 19 فجر نيز رخنه ايجاد کرد. با وجود موفقيت‏هاي مهمي که به دست آمده بود، اوضاع کاملا اطمينان‏بخش نبود. در اين حال فرمانده سپاه، آقاي هاشمي رفسنجاني را از آخرين وضعيت صحنه درگيري آگاه کرد و درخواست نمود تا براي تجزيه قواي دشمن، نيروي زميني ارتش عمليات کربلاي 6 را در سومار آغاز کند. 

 

شب و روز دوم عمليات

در شب دوم عمليات هر سه قرارگاه (کربلا، قدس و نجف) وارد عمل شدند. قرارگاه کربلا با لشکرهاي 10 سيدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا و 32 انصار الحسين بايستي وارد عمل مي‏شد، اما لشکرهاي 27، 10 و 32 به پاي کار نرسيدند. لشکرهاي 25 و 31 نيز نتوانستند با يکديگر الحاق کنند. از سوي ديگر، دشمن به دليل اهميت تلاش نيروهاي خودي، مصرانه مقاومت مي‏کرد و با درک اهميت محور کانال ماهي، توان مضاعفي را در اين محور وارد عمل کرد و بيشترين فشار را متوجه لشکر 25 کربلا نمود. رزمندگان لشکر 25 نيز حدود 48 ساعت (تا بعد از ظهر روز دوم) در محاصره دشمن بودند و براي حفظ سرپل به دست آمده، مقاومت مي‏کردند. 

قرارگاه‏هاي قدس و نجف به دليل ارتباط نزديک هدف‏هايشان، با کمک و مشورت يکديگر، مانور و هدايت يگان‏هاي خود را انجام دادند و در پنج ضلعي وارد عمل شدند و مقدار کمي پيشروي کردند. فرماندهان دو قرارگاه پس از بررسي اوضاع مصمم شدند که مواضع به دست آمده را به هر شکل ممکن حفظ کنند، لذا تا پايان روز دوم، مواضع تصرف شده حفظ گرديد و براي ادامه عمليات تا بوارين نيز طرح‏ريزي به عمل آمد. 

ارتش عراق در روز دوم عمليات سه هدف را دنبال مي‏کرد: متوقف کردن يگان‏هاي خودي در پنج ضلعي و جلوگيري از تعميق عمليات و باز شدن جاده شلمچه؛ پس گرفتن سرپل غرب کانال ماهي به هر نحو ممکن و تهديد عقبه آبي جبهه خودي از طريق جناح راست عمليات. 

از اين رو دشمن روي جناح راست و سرپل غرب کانال ماهي فشار زيادي مي‏آورد. در چنين وضعيتي فرمانده سپاه تحليل جديدي را ارائه داد که بر مبناي آن با حرکت تأخيري در سمت لشکر 25، قرارگاه قدس و قرارگاه نجف مأموريت خودشان را تا رسيدن به پاشنه (انتهاي بوارين) انجام دهند. در واقع مقاومت لشکر 25 در غرب کانال ماهي، اجراي همان حرکت تأخيري بود. 

با ره‏يافت جديد، فلش ادامه تک، از کانال ماهي برداشته شد و پنج ضلعي صحنه اصلي تحقق هدف‏هاي عمليات کربلاي 5 گرديد. البته زمينه تحقق اين تصميم نيز وجود داشت؛ زيرا از اين پس، فلش اصلي حمله برخلاف جهت مواضع دفاعي دشمن در قبل از عمليات بود. زيرا مواضع دفاعي عراق از شمال به جنوب بود، اما سمت فلش خودي در پنج ضلعي از شرق به غرب بود. اين از مهم‏ترين ويژگي‏هاي عمليات کربلاي 5 به شمار مي‏رفت که اکنون به طور کامل بايستي از آن بهره‏برداري مي‏شد. بر اين اساس، ادامه عمليات مستلزم دو اقدام مهم بود: 

1 - باز کردن جاده‏هاي منتهي به پنج ضلعي و شلمچه. 

2 - تعميق عمليات با تلاش يگان‏هاي موجود در پنج ضلعي. 

غروب روز دوم، بارقه‏هاي اميد براي مغلوب کردن دشمن، در ميان ابهامات و نگراني‏ها، ديده مي‏شد. اما جبهه خودي، تحت دو فشار اساسي قرار داشت: حملات هوايي، آتش پرحجم دشمن. نيروي هوايي عراق بيشترين حملات خود را روي جاده فجر، داخل پنج ضلعي، جاده شلمچه و مواضع توپخانه متمرکز کرده بود. بنابر توافقات قبلي، قرار بود نيروي هوايي ارتش سيستم موشکي هاگ (هاوک) را به طور کامل فعال نگه دارد و 10 دستگاه پدافند هوايي اورليکن را نيز کنار جاده شلمچه مستقر کند. ولي نه سيستم موشک هاگ فعال شد و نه تجهيزات پدافند هوايي اورليکن به طور کامل به منطقه انتقال داده شد. لذا دشمن از اين خلأ استفاده کرد و با افزايش حجم آتش، عرصه را بر رزمندگان تنگ کرد. 

 

شب و روز سوم عمليات

در تصميم‏گيري براي شب سوم عمليات، محور پنج ضلعي اهميت بيشتري يافت، ضمن آنکه حفظ سرپل کانال ماهي و الحاق ميان برخي يگان‏هاي آن محور و نيز توسعه سرپل در برنامه‏ريزي گنجانده شد. 

از اين رو مانور شب سوم در سرنوشت عمليات نقش تعيين کننده‏اي داشت. به گونه‏اي که فرمانده سپاه از مسئول دفتر خود خواست تا با دفتر امام خميني تماس بگيرد و به وي گفت: 

«به آقاي انصاري بگوييد از قول من به امام بگويند که امشب شب سرنوشت‏ساز است و دعا کنيد. ما با تمام قوا و دشمن با تمام قوا درگير شده‏ايم.» [1] .

چندي بعد، آقاي انصاري در تماس با قرارگاه گفت: 

«پيام آقا محسن را به امام گفتم. ايشان فرمودند به بچه‏ها بگوييد من آنها را دعا مي‏کنم.» 

عمليات، دو سه ساعت پس از غروب آفتاب، در محورهاي مختلف شروع شد. 

قرارگاه کربلا در دو محور کانال ماهي و محور راست براي انفجار پل‏ها وارد عمل شد. لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 25 کربلا، 27 حضرت رسول (ص)، 31 عاشورا، 32 انصار الحسين، 41 ثار الله (ع) مأموريت رسيدن به هدف‏ها را به عهده داشتند. در اين محور، به دليل اهميت و ارزش زمين، دشمن مقاومت و سرسختي بسياري نشان مي‏داد. از اين رو، يگان‏هاي عمل کننده که طي چند شب گذشته توانايي اصلي خود را صرف کرده بودند، در شب سوم موفقيت چنداني به دست نياوردند. 

در پي ناکامي يگان‏ها در رسيدن به اهداف، دشمن در ساعت 10: 8 صبح، با استفاده از رخنه موجود ميان لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج) و 10 سيدالشهدا (ع) فشار خود را آغاز کرد. نيروهاي عراقي پس از حضور در مثلثي پشت کانال، تلاش بسياري کردند تا به داخل پنج ضلعي رخنه کنند که در صورت موفقيت آنها، عقبه نيروهاي قرارگاه‏هاي قدس و نجف در پنج ضلعي بيرون از آن به سمت بوارين و عقبه شماري از يگان‏هاي قرارگاه کربلا بسته مي‏شد و بدين ترتيب، خطر بزرگي جبهه خودي را تهديد مي‏کرد. با درک اين مسئله، فرمانده سپاه به تيپ زرهي 20 رمضان دستور داد تعدادي تانک بالاي  سکو برده از آنجا دشمن را در مثلثي پشت کانال زير آتش بگيرند. به توپخانه نيز دستور داده شد حجم آتش سنگيني را روي منطقه تجمع دشمن در پشت کانال ماهي اجرا کند. همچنين، واحدهاي زرهي لشکرهاي 8 نجف و 14 امام حسين (ع) موظف شدند از پشت نهر دوعيجي دشمن را در پشت نهر جاسم با تير مستقيم تانک بزنند. 

دشمن نيز متقابلا به اقدامات شديدي دست زد و از ساعت 9 صبح به بمباران صحنه درگيري و عقبه‏ها و حمله شيميايي پرداخت. با توجه به فشارها و رخنه دشمن به پشت مثلثي کانال، به نظر مي‏رسيد حفظ دستاوردهاي عمليات در روز سوم چندان آسان نباشد. در اين وضعيت بحراني، غلامعلي رشيد از طرف فرمانده سپاه، طرح جديدي را به عنوان مأموريت قرارگاه‏هاي قدس و نجف ابلاغ کرد. طبق اين طرح، قرارگاه قدس بايستي پس از رسيدن به جاده شلمچه، با نود درجه چرخش به سمت راست تا چهارراه (تلاقي جاده شلمچه و جاده آسفالت که از شمال و جنوب به کانال ماهي و جزيره شلحه وصل مي‏شد) ادامه تک مي‏داد. البته عمده‏ترين مشکل اين طرح، چگونگي هماهنگي يگان‏ها بود که بررسي گرديد. 

اگر چه فرمانده قرارگاه نجف (مصطفي ايزدي) به تغيير طرح مانور نظر مثبتي نداشت و کم و بيش مخالفت خود را ابراز مي‏کرد، اما محمدعلي (عزيز) جعفري، فرمانده قرارگاه قدس، دلايل زير را براي اجراي طرح جديد برشمرد تا وي متقاعد شود: 

1 - اتصال محور قرارگاه کربلا به محور قرارگاه‏هاي قدس و نجف. 

2 - تهديد عقبه‏هاي دشمن. 

3 - محدود کردن دشمن در استفاده از معابر وصولي. 

4 - تهديد جدي عقبه جزيره بوارين و... 

به هر تقدير، يک ساعت پس از شروع حمله، لشکرهاي 8 نجف (از قرارگاه قدس) و 17 علي بن ابي‏طالب (ع) (از قرارگاه نجف) با سرعت شگفت‏آوري به جاده آسفالت رسيدند که اين پيشروي بيشتر به دليل عدم حضور چشمگير دشمن بود. 

در محور پنج ضلعي، آتش توپخانه دشمن شدت و حجم زيادي داشت. در اين حال، تيپ 44 قمر بني‏هاشم (ع) دو هلالي غرب نهر دوعيجي را پاک‏سازي کرده بود اما درباره جناح چپ و حرکت لشکر 5 نصر همچنان نگراني وجود داشت. 

در ادامه عمليات، با توجه به اوضاع نامناسب محور کانال ماهي و سماجت و فشار دشمن در اين محور و جلوگيري از الحاق دو جناح قرارگاه کربلا در مثلثي نوک کانال، اين نگراني وجود داشت که دشمن از اين محور داخل شود و اوضاع منطقه قرارگاه‏هاي قدس و نجف را به هم بزند. 

در اين اوضاع که گزارش‏هايي از تشتت و گسيختگي دشمن مي‏رسيد و به خصوص با گزارش فرمانده لشکر 5 نصر از صحنه درگيري مبني بر پيشروي نيروهايش روي دژ مرزي، فرماندهان قرارگاه‏هاي قدس و نجف مجاب شدند عمليات را در روز ادامه دهند. در اتخاذ اين تصميم، حضور لشکر 17 علي بن ابي‏طالب (ع) در جنوب جاده آسفالت (موازي پيچ نهر دوعيجي) و نيز پيشروي در جناح راست و الحاق اين دو قرارگاه در محور دوعيجي، نقش تعيين کننده‏اي داشتند. براي سرعت بخشيدن به کار، هماهنگ کردن يگان‏ها نيز به تشکيل جلسه‏اي در خط درگيري موکول شد. [2] .

در حالي که بحث درباره چگونگي ادامه درگيري مطرح بود، [شهيد] غلامرضا صالحي، معاون فرمانده قرارگاه نجف - که نقش مؤثري در زمينه طراحي عملياتي در قرارگاه نجف و در اکثر زمينه‏ها داشت و از خط بازگشته بود - وارد سنگر هدايت عمليات شد و مشاهدات خود را از منطقه درگيري بازگو کرد. از آنجا که تصميم‏گيري نياز به اطلاعات صحيح و کارشناسي داشت، اين اطلاعات بسيار ارزشمند بود. وي گفت: 

«در محور نهر دوعيجي لشکر 17 تا ابتداي پيچ رفته و تعدادي اسير هم گرفته‏اند. دشمن روي لشکر 17 فشار مي‏آورد که يکي از گردان‏هاي لشکر امام رضا (ع) را عقب زد و موضع «نون» شکل  دوم جلوي پيچ دوعيجي را تصرف کرد. پس از رسيدن لشکر امام رضا (ع)، به قاآني گفتيم که اين محور را تحويل بگيرد و لشکر 17 هم از سر پيچ نهر به سمت چپ بيايد و با لشکر نصر و تيپ قائم الحاق کنند و از جاده وسط بروند به سمت پايين [بوارين].» [3] .

غلامرضا صالحي در گزارش خود اوضاع دشمن را متشتت و از هم گسيخته توصيف کرد و زمينه را براي ادامه عمليات مناسب خواند. 

به هر حال اوضاع نبرد در روز سوم تا اندازه‏اي رضايت‏بخش بود و دشمن هنوز نتوانسته بود کار اساسي انجام دهد. ضمن آنکه بسيار تأکيد شد قرارگاه نجف به سمت پاشنه (بوارين) حرکت کرده، کار را تمام کند. پيشروي اين قرارگاه به سمت غرب منطقه عملياتي و تصرف زمين صحنه درگيري تا نهر خين و سپس تصرف جزاير بوارين، ام‏الطويله و ماهي، تحول و پويايي جديدي در صحنه نبرد و ادامه عمليات به وجود مي‏آورد. 

از سوي ديگر، پيگيري و فشار سپاه پاسداران به منظور تلاش بيشتر نيروي هوايي و هوانيروز ارتش براي خنثي کردن اقدامات دشمن در هوا ادامه يافت. در اين حال، بر اساس وضعيت موجود و اميدواري نسبت به آن، فرمانده سپاه با آقايان هاشمي، خامنه‏اي و منتظري تماس تلفني گرفت و اوضاع نبرد را به آگاهي آنها رساند. آقاي هاشمي گفت: 

«الآن احمد آقا (فرزند امام) تأکيد کرد سلام امام را به بچه‏ها برسانيد.» آقاي هاشمي افزود: 

«بايد ادامه بدهند، ديگر ما دست برنمي‏داريم. به آنها (فرماندهان) بگوييد مناسب اين است که ديگر تمام کنيم.» 

در پايان روز سوم اگر چه دشمن در جبهه کانال ماهي توانسته بود نيروهاي خودي را به مواضع روز قبل بازگرداند ولي به کانال ماهي و پل آن دست نيافته بود و با حضور نيروهاي خودي در اين منطقه در ناامني به سر مي‏برد. به نظر مي‏رسيد دشمن در روز چهارم تلاش خواهد کرد که ابتدا پيشروي رزمندگان در منطقه شلمچه را متوقف نمايد، سپس در محور کانال ماهي نيروهاي خودي را عقب بزند لذا ضروري بود در شب چهارم عملياتي اجرا شود که امکان اقدامات مذکور دشمن سلب گردد. از سوي ديگر، توان يگان‏هاي خودي طي سه شبانه‏روز درگيري شديد کاهش يافته بود، هر چند تدابيري براي بسيج نيرو و تجديد سازمان يگان‏ها در حال انجام بود. 

 

شب و روز چهارم عمليات

محقق نشدن اهداف عمليات شب سوم به طور کامل و تشديد فشار و رخنه دشمن در برخي محورها طي روز سوم، موجب گرديد در شب چهارم بر تکرار مانور شب سوم تأکيد شود تا موقعيت خودي تثبيت گردد، زيرا در غير اين صورت، در روز چهارم رزمندگان بايد فشار طاقت‏فرسايي را تحمل مي‏کردند. معاون عملياتي فرمانده کل سپاه درباره شب چهارم گفت: 

«امشب، شب تثبيت است و اگر نشود، فردا وضع بدي خواهد بود.» 

دشمن در شب چهارم، علاوه بر تلاش‏هايي که در محور قرارگاه کربلا، جناح راست عمليات و مثلثي پشت کانال ماهي به عمل آورد، نزديک غروب روز سوم، با هدف حفظ جزيره بوارين، به دو تيپ خود مأموريت داد در جنوب منطقه عمل لشکر 17 علي بن ابي‏طالب (ع)، در چپ و راست پل محل عبور جاده خاکي، وارد عمل شوند. دشمن پس از نااميدي از عقب زدن رزمندگان از سرپل غرب کانال ماهي و نيز مشاهده پيشروي نيروها به سمت جزيره بوارين، تصميم گرفت تلاش خود را در محور غرب پنج ضلعي متمرکز کند تا از پيشروي رزمندگان جلوگيري نمايد. در مقابل، قرارگاه نجف نيز تلاش کرد تا خود را به پشت نهر خين به طرف نهر دوعيجي برساند. اين اقدام در صورت موفقيت، کار دشمن را يکسره مي‏کرد، ضمن آنکه لشکر 5 نصر نيز فلش حمله خود را به سمت جزيره بوارين نشانه رفته بود. 

قرارگاه قدس و کربلا نيز در اين شب درصدد الحاق با يکديگر در مثلثي پشت کانال ماهي برآمدند اما نتوانستند با هم الحاق کنند و  تلاش قرارگاه کربلا بيشتر جنبه انهدامي داشت. در محور قرارگاه نجف، به رغم مقاومت شديد دشمن براي حفظ جزيره بوارين، لشکر 5 نصر موفق به پيشروي در اين جزيره شد و تلاش رزمندگان و ادامه پيشروي در روز، پاتک دشمن در اين محور را با ناکامي مواجه کرد. 

در روز چهارم عمليات با هدف حفظ مواضع جناح راست و تثبيت موقعيت در منطقه کانال پرورش ماهي، رها کردن آب در برابر دشمن در دستور کار قرار گرفت و قرارگاه کربلا از اين پس مأموريت يافت که در اين جناح و غرب کانال و پنج ضلعي در چند زمينه تلاش کند: مقاومت در برابر دشمن به منظور ايجاد شرايط مناسب براي ادامه مأموريت قرارگاه‏هاي قدس و نجف؛ اجراي عمليات ايذايي؛ تقويت خطوط پدافندي جنوب کانال ماهي؛ تلاش براي الحاق دو محور کانال ماهي و کانال پنج ضلعي. 

با اتخاذ تصميم فوق، مأموريت آفندي قرارگاه کربلا عملا به پايان رسيد و با اصلي شدن مأموريت قرارگاه‏هاي قدس و نجف، عمليات با دو هدف اصلي تصرف خط نهر جاسم و پاک‏سازي جزيره بوارين ادامه يافت. پيش‏بيني مي‏شد دشمن نيز که از بازپس‏گيري منطقه عاجز شده است، تغيير خط مشي داده و با توجه به تلفات بسياري که به ارتش عراق وارد شده است، اصل «حفظ قوا» را به بازپس‏گيري منطقه ترجيح دهد. 

پي نوشته ها :

[1] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش قرارگاه نجف در عمليات کربلاي 5، حسين اردستاني، ص 141.

[2] مأخذ 23، ص 123.

[3] مأخذ 23، ص 125.

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

شرح عمليات هجوم به مستحکم‏ترين خطوط دشمن | سري دوم

 

» شب و روز ششم عمليات

» شب و روز هفتم عمليات

» شب و روز هشتم عمليات

» ادامه عمليات تا 7 / 11 / 1365

 

شب و روز ششم عمليات

در شب ششم عمليات، تمام فکرها و تلاش‏ها متوجه استفاده از شرايط موجود براي رسيدن به ساحل اروند بود. در جناح راست، با وجود کاهش نسبي فشار دشمن در بعد از ظهر روز پنجم، کماکان مشکلات فراواني وجود داشت که ادامه درگيري را ناممکن مي‏کرد و با توجه به کاهش توان يگان‏هاي قرارگاه کربلا عمليات اين قرارگاه در شب ششم منتفي شد. تدبير اصلي فرمانده سپاه در اين شب، ادامه تک به طرف جزيره بوارين بود؛ و اين در حالي بود که حجم آتش خودي کاهش يافته بود و انهدام بسياري از دستگاه‏هاي مهندسي نيز ترميم خطها و ايجاد مواضع مستحکم را با مشکلات جدي روبه‏رو ساخته بود. [4]  در اين مرحله توپخانه‏ها به طور متمرکز تحت مسئوليت فرماندهي توپخانه قرارگاه خاتم قرار گرفت تا با توجه به اولويت‏ها آتش اجرا شود. 

به دليل اهميت و نقش منطقه قرارگاه نجف در سرنوشت عمليات، مأموريت اين قرارگاه در شب ششم تصرف کامل جزيره بوارين و قرارگاه دشمن تعيين شد. 

عمليات قرارگاه در شب ششم از حدود ساعت 22 آغاز شد و تا ساعت 7 دقيقه بامداد خبري از درگير شدن يگان‏ها با دشمن به قرارگاه نرسيد. در اين ساعت خبر رسيد که فرمانده لشکر 155 ويژه شهدا و معاون وي بر اثر حمله شيميايي مصدوم و ناچار به ترک پنج ضلعي شده‏اند. عده‏اي از نيروهاي اين لشکر نيز بر اثر فشار دشمن عقب‏نشيني کردند. [5] .

در شب ششم تيپ 29 نبي اکرم (ص) مانند شب گذشته، يکي از مواضع «ب» شکل را پاک‏سازي کرد و درصدد پاک‏سازي موضع «ب» شکل دوم بود. تيپ خاتم الانبياء (ص) نيز بين آنتني 3 و 4 و ساحل آن مستقر شد. حضور اين تيپ در داخل جزيره بوارين، براي فرماندهان لشکر 105 قدس در بوارين اميدوار کننده بود. به هر تقدير، عدم احداث خاکريز و اوضاع کلي منطقه قرارگاه نجف که فاقد انسجام و پيوستگي بود، موجب شد تيپ خاتم الانبياء (ص) به ابتداي سه جاده آنتني عقب‏نشيني کند. تيپ 29 نبي اکرم (ص) در پي آتش دشمن و تلاش نيروهاي پياده عراقي، از مواضع تصرف شده عقب‏نشيني کرد. در نهايت، مانند دو روز گذشته، تنها لشکر 105 قدس موضع تصرف شده داخل بوارين را حفظ کرد و با تحمل شرايط بسيار سخت، درصدد تحکيم و تثبيت پيشاني و جاپاي به دست آمده برآمد. 

در واقع، شب ششم سومين شب پياپي بود که قرارگاه نجف پس از پنج ضلعي، به قصد تصرف قرارگاه قصر و تصرف کامل جزيره بوارين حمله مي‏کرد، اما اهداف به طور کامل تصرف نمي‏شد. 

فرماندهان نواحي سپاه سراسر کشور که به منطقه عملياتي فراخوانده شده بودند، در روز ششم در جلسه‏اي که در مقر امام علي (ع) برگزار شد شرکت کردند. فرمانده کل سپاه در اين جلسه ضمن توجيه آنها به عمليات و موقعيت ويژه‏اي که سپاه و کشور در آن قرار گرفته، گفت: 

«ما زميني به دست آورده‏ايم که اگر هر شب با 10 گردان عمل کنيم چون دور عمليات در دست ماست از آنها تلفات مي‏گيريم، ولي اگر دو شب عمل نکنيم دور را از دست مي‏دهيم. تأخير اصلا به نفع ما نيست... سياست ما تداوم عمليات است ولو هر روز يک کيلومتر پيش برويم.» 

فرماندهان نواحي پس از توجيه به اهميت منطقه و عمليات، موظف شدند براي بسيج نيرو به مناطق تحت فرماندهي خود بازگردند. [6] .

 

شب و روز هفتم عمليات

شب هفتم عمليات، تقريبا جبهه راکد بود و فقط در چند نقطه اين تلاش‏ها انجام گرفت: لشکرهاي 7 ولي‏عصر (عج)، 19 فجر و 31 عاشورا در سمت راست نهر دوعيجي به طرف جاده آسفالت عمليات انجام دادند و توانستند مقداري پيشروي کنند. در منطقه قرارگاه نجف، به دليل کاهش توان يگان‏ها و مشکلات شش شب عمليات، در شب هفتم اقدام خاصي صورت نگرفت. لشکر 5 نصر هم که مي‏بايست از جلوي خط لشکر قدس به سمت ساحل اروند صغير پيشروي مي‏کرد، به علت کمبود زمان براي عمليات، نيروهاي خود را عقب کشيد. [7]  قرار بود لشکر 32 انصار الحسين از پوزه کانال ماهي و از آن سو لشکر 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) با هماهنگي پس از درگيري با دشمن الحاق کنند که به شب بعد موکول شد. 

در آغاز روز هفتم لشکر 21 امام رضا (ع) - که طي دو شب گذشته نتوانسته بود هلالي‏هاي ادامه فرورفتگي نهر دوعيجي را در امتداد جاده آسفالت تا سه راهي پاک‏سازي کند - با يک خيز حساب شده و با استفاده از فرصت و تشتت وضعيت دشمن، خود را به انتهاي مواضع هلالي شکل در نزديکي جاده آسفالت رساند. اين يگان‏ها به همراه لشکر 31 عاشورا خود را از قرارگاه قدس به نزديک معبر ورودي قرارگاه قصر رساندند که اين اقدام به جبهه قرارگاه نجف رونق بخشيد. همچنين، با توجه به خبرهاي دو روز گذشته مبني بر فرار يا تسليم شدن نيروهاي در محاصره دشمن - که روز هفتم وسعت بيشتري پيدا کرد - افق روشن‏تري در جبهه خودي مشاهده شد. علاوه بر اين، لشکر قدس با تمام مشکلات، داخل بوارين ايستادگي مي‏کرد و با سختي مواضع خود را نگه‏داري مي‏کرد. 

امروز اوضاع دشمن، قرارگاه نجف را به اين ره يافت نزديک کرد که وضعيت آنها به هم ريخته و امکان تصرف منطقه پاشنه به طور کامل فراهم شده است. تسليم 50 تن از نيروهاي دشمن قبل از تاريکي هوا نيز حاکي از وضعيت نامناسب يگان‏هاي عراقي در منطقه بود. 

 

شب و روز هشتم عمليات

در شب و روز هشتم، با حل کامل مسئله پاشنه، عمليات وارد مرحله جديدي شد. در اين شب، لشکر 21 امام رضا (ع) تا کمي جلوتر از دهکده دوعيجي پيش رفت و در آن محل (روي جاده آسفالت) با لشکر 31 عاشورا از قرارگاه قدس الحاق کرد. لشکر 21 همچنين دهکده دوعيجي را تصرف کرد و تعدادي اسير گرفت. سپس به همراه لشکر 155 شهدا توانستند قرارگاه قصر را تصرف و نيروهاي آن را اسير کنند. پس از پايان يافتن غائله قرارگاه قصر، چند وانت حامل اسيران به عقب منتقل شدند. در داخل جزيره بوارين نيز تيپ 110 از روي سه آنتني تا انتها و سپس در ساحل به سمت راست تا پل ام‏الطويله به بوارين، پيشروي کرد. لشکر 5 نصر هم پس از تصرف موضع «ب» شکل دوم به دليل مقاومت دشمن، ب موضع قبلي خود (پاسگاه) در ابتداي ضلع مثلثي بازگشت. تيپ 29 نبي اکرم (ص) با يک گردان پشت سر تيپ 110 و براي کمک به اين يگان وارد عمل شد. لشکر 5 نصر همچنين، با يک گردان از معبر تيپ 110 وارد شد تا با آغاز صبح بتواند خط حد تيپ 12 قائم (عج) را تصرف کند. [8] .

در منطقه کانال ماهي، قرارگاه کربلا بيشتر به منظور انهدام دشمن وارد عمل شد. با اين حال، لشکر 32 انصار از پوزه کانال ماهي و لشکرهاي 25 کربلا و 27 حضرت رسول (ص) با توان اندک خود از  غرب کانال ماهي حمله خود را به منظور تصرف مثلثي پشت کانال ماهي آغاز کردند اما با وجود پيشروي لشکر 32 انصار الحسين (ع)، هدف‏ها تأمين نشد و با روشن شدن هوا و افزايش فشارهاي دشمن، لشکر انصار عقب‏نشيني کرد. [9] .

با موفقيت قرارگاه‏هاي قدس و نجف در منطقه پاشنه و دوعيجي، از آغاز صبح بمباران‏هاي دشمن با حجمي گسترده آغاز شد. در اين حال، فرمانده سپاه ساعت 8: 35 صبح با آقاي هاشمي رفسنجاني تماس گرفت و مشکلاتي را که به دليل عدم استقرار سيستم دفاع ضدهوايي هاگ در منطقه بروز کرده بود به ايشان يادآور شد. ده دقيقه بعد، برادر رحيم صفوي که در پنج ضلعي مستقر بود، حجم حملات هوايي دشمن را سنگين گزارش کرد که نوار آن از طريق تلفن براي آقاي هاشمي پخش شد. همچنين در حالي که هنوز تصميم عملي براي انتقال سيستم پدافند موشکي هاگ [هاوک] به منطقه عملياتي اتخاذ نشده بود، فرمانده سپاه با آقاي انصاري در بيت امام تماس گرفت و گفت: 

«وضع خوب نيست، اينها [دشمن] شروع کرده‏اند. اگر حاج احمد آقا [خميني] فشار نياورد، وضع خوب نخواهد شد. دشمن نااميد شده و فشار زيادي مي‏آورد. من به آقاي هاشمي گفتم، ولي ايشان در مقابل مسئول پدافند (آقاي حسن روحاني) نمي‏توانند تصميم بگيرند، مگر حاج احمد آقا فشار بياورند. ايشان به آقاي هاشمي با يک ظرافتي بگويند که ناراحت نشود. ما صبح به ايشان [آقاي هاشمي] گفتيم، ولي کاري نمي‏تواند بکند.» [10] .

پس از آنکه لشکرهاي 155 شهدا و 21 امام رضا (ع) قرارگاه قصر را تصرف کردند، وضع دشمن بيش از پيش رو به وخامت نهاد زيرا آخرين نقطه‏اي که دشمن همچنان به حفظ آن اميدوار بود، فروريخت و در پي آن، دشمن دستور عقب‏نشيني به نهر جاسم را صادر کرد. پس از اين حادثه، بلافاصله، فرمانده سپاه با شتاب زياد با يگان‏ها و قرارگاه‏ها تماس گرفت و پيام امام را به شرح زير براي آنها خواند: 

«از خداوند متعال پيروزي نهايي رزمندگان عزيز را خواستارم. عزيزان من بکوشيد، خداوند تعالي با شماست و اينجانب دست و بازوي شما را مي‏بوسم. والسلام عليکم و رحمه الله و برکاته 26 / 10 / 65» [11] .

در حالي که دشمن جزاير را تخليه کرده بود قرارگاه نجف نيز بلافاصله وارد آنجا شد و به تدريج به تصرف آنها پرداخت. بدين ترتيب، عمليات پس از هشت شبانه‏روز وارد مرحله جديدي شد. آخرين تحليل فرمانده سپاه از دشمن چنين بود: 

«ما متوجه شديم که عراق نيروي انساني را [بر حفظ زمين] ترجيح مي‏دهد.» [12] .

در روز هشتم براي تعقيب و بازداشتن دشمن از استقرار در مواضع مناسب، عمليات - هر چند به صورت کند و آرام - ادامه يافت و در نهايت رزمندگان اسلام موفق به استقرار در شرق نهر جاسم شدند. 

 

ادامه عمليات تا 7 / 11 / 1365

پس از فرار و عقب‏نشيني نيروهاي دشمن به غرب نهر جاسم، بر تداوم عمليات و بازسازي نيروها تأکيد شد. فرمانده عمليات، محسن رضايي، با توجه به وضعيت جديد، تدبير کلي عمليات را چنين اعلام کرد:

1 - ممانعت از تثبيت و استقرار نيروهاي دشمن در مواضع پدافندي جديد در غرب نهر جاسم. 

2 - تصرف سرپل در غرب نهر جاسم و پيشروي براي رسيدن به کانال زوجي. 

3 - پاک‏سازي مناطق تصرف شده. 

متقابلا دشمن که با واگذاري «زمين» براي «حفظ نيرو» تا غرب نهر جاسم عقب‏نشيني کرده بود، در چهارراه شلمچه مقاومت مي‏کرد، چون اين معبر براي تعقيب آنان و همچنين تصرف سرپل در غرب نهر جاسم، قابل بهره‏برداري بود. 

تظاهر دشمن به حمله در منطقه فاو و جابه‏جايي‏هايي که در روز نهم عمليات (27 / 10 / 65) انجام داد ظاهرا بيش از آنکه اقدام جدي براي حمله به فاو باشد، بيشتر کسب زمان براي تثبيت منطقه غرب نهر جاسم بود. غلامعلي رشيد درباره اين تحرکات دشمن گفت: 

«1 - دشمن قبل از عمليات کربلاي 5 توان حمله به فاو را داشت ولي با انهدامي که در اينجا داشته فعلا نياز به زمان دارد و احتمالا در آنجا دست و پا مي‏زند تا بتواند در اينجا (شرق بصره) تحکيم مواضع کند. 

2 - احتمال ديگر اين است که مي‏خواهد يگان‏هاي آسيب ديده را با يگان‏هاي تازه نفس در فاو جابه‏جا کند.» [13] .

تلاش براي تصرف سرپل در غرب نهر جاسم از شب دهم (28 / 10 / 65) آغاز شد، در حالي که توان نيروها طي اين مدت کاهش يافته بود، ليکن ضرورت تداوم عمليات و لزوم جلوگيري از استقرار و تحکيم مواضع دشمن در غرب نهر جاسم، موجب تسريع در اجراي عمليات شد. 

سازماندهي جديد در قرارگاه‏ها و يگان‏ها به شرح زير انجام گرفت: 

- قرارگاه نجف: لشکرهاي 19 فجر، 9 بدر و 32 انصار الحسين (ع) 

- قرارگاه کربلا: لشکرهاي 41 ثار الله (ع)، 33 المهدي (عج)، 10 سيدالشهدا (ع)، 14 امام حسين (ع) و 8 نجف 

- قرارگاه قدس: تيپ‏هاي 18 الغدير و 48 فتح (با مأموريت در جناح راست عمليات) 

در شب يازدهم (29 / 10 / 65)، عمليات سرپل گيري آغاز شد و علي‏رغم هوشياري دشمن، رزمندگان موفق به تصرف سرپل شدند. عواملي چون وجود نخلستان، فقدان دستگاه‏هاي مهندسي و مشکلات ديگر، موجب شد الحاق و پاک‏سازي منطقه انجام نشود که نشان دهنده دشواري‏هاي تداوم عمليات در غرب نهر جاسم بود، زيرا علاوه بر محدوديت زمين و وجود نخلستان، دشمن از سمت تک رزمندگان آگاه بود و توان تمرکز آتش زيادي را داشت بنابراين پيشروي در اين محور به کندي امکان‏پذير بود. 

تمرکز شديد آتش دشمن در نهر جاسم و بمباران عقبه‏ها حاکي از آن بود که دشمن گر چه زمين شرق نهر جاسم را با هدف حفظ نيرو واگذار کرد ولي براي حفظ منطقه غرب نهر جاسم به هر اقدامي متوسل خواهد شد. همچنين تلاش دشمن براي ايجاد استحکامات در برابر سرپل غرب کانال پرورش ماهي و نيز در جلوي کانال زوجي، نشان دهنده تصميم جدي عراق براي جنگيدن و حفظ زمين در اين منطقه بود. در عين حال عمليات در غرب نهر جاسم تا شب نوزدهم (7 / 11 / 65) ادامه يافت. 

دشمن در اين مدت در حالي که تلفات بسياري را متحمل شده و زمين ارزشمند شرق بصره را تا نهر جاسم از دست داده بود، با تداوم عمليات در غرب نهر جاسم و پذيرش تلفات بيشتر، سرانجام براي سد کردن پيشروي رزمندگان اسلام، به کليه سپاه‏هاي خود اعلام کرد که يگان‏هاي کيفي و عملياتي خود را آزاد و به شلمچه اعزام کنند. بر همين اساس، بيش از صد يگان از دشمن وارد منطقه شدند و در برابر نيروهاي خودي صف‏آرايي کردند. 

تداوم عمليات در غرب نهر جاسم با توجه به مدت زمان درگيري (بيست شبانه‏روز) و حجم يگان‏هاي دشمن در منطقه (صد يگان)، از اهميت و ارزش بالاي عمليات نيروهاي خودي و ميزان سرمايه‏گذاري خودي و دشمن حکايت مي‏کرد. 

طي اين مدت تنها 25 يگان سپاه در برابر دشمن صف‏آرايي کردند که همين يگان‏ها با بازسازي و جذب نيرو به تداوم عمليات پرداختند. در عين حال با توجه به مجموع شرايط و مشکلاتي که وجود داشت، حفظ منطقه سرپل و توسعه آن امکان‏پذير نبود. برخي از اين مشکلات به شرح زير بود: 

1 - معضلات پدافند هوايي از جمله عدم پوشش هوايي منطقه با تجهيزات ضدهوايي هاگ و اورليکن. در شرايطي که نيروها در خط و عقبه شديدا در معرض بمباران هواپيماهاي دشمن بودند، توپ ضدهوايي اورليکن به تعداد کافي وجود نداشت. همچنين چون سيستم پدافند موشکي هاگ ارتش با منطقه فاصله داشت، قادر به تأمين و پوشش کامل فضاي منطقه عمليات نبود. 

2 - آتش شديد دشمن: تمرکز و شدت آتش دشمن در نهر جاسم  طوري بود که انتقال و جابجايي نيرو بدون خودرو و نفربر زرهي ممکن نبود. فقدان اين وسايل باعث مي‏شد که نيروها در طي مسير تا رسيدن به خط متحمل ضايعات جسمي و روحي شوند و از توان آنها براي ادامه درگيري شديدا کاسته شود. 

3 - کمبود آتش خودي: توپخانه خودي به دليل کمبود مهمات در برابر تمرکز دشمن دچار ضعف و کاستي شديد بود. 

4 - مشکلات مهندسي و زرهي: جنگ در منطقه شرق بصره، جنگ با استحکامات بود لذا وسايل مهندسي از ضروريات محسوب مي‏شد و بدون آن امکان تثبيت مواضع تصرف شده وجود نداشت. در واقع نيروهاي پياده مي‏بايد در سايه قواي زرهي پيشروي کنند و با کمک وسايل مهندسي در مواضع جديد استقرار يابند. فقدان اين تجهيزات موجب مي‏شد پيشروي با دشواري انجام شود و تثبيت مواضع تصرف شده ضعيف و ناممکن گردد. 

با توجه به مشکلات، موانع و کمبودهاي موجود به نظر مي‏رسيد تداوم عمليات در غرب نهر جاسم و دستيابي به کانال زوجي به سهولت امکان‏پذير نيست. به منظور رفع اين معضلات در تاريخ4 / 11 / 65 طرحي تهيه و براي ارائه به فرماندهي عالي جنگ آماده شد. در اين طرح چنين پيش‏بيني شده بود که با تأمين مقدورات امکانات، طي پنج مرحله پيشروي، خط کانال زوجي تأمين و تصرف شود. در اين طرح بر تأمين نيروي انساني مورد نياز و بازسازي يگان‏ها تأکيد شده و براي رفع کمبودهاي توپخانه، پدافند هوايي و مهندسي نيز به ارقامي اشاره شده بود. 

پي نوشته ها :

[4] مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، طراحي و انجام عمليات کربلاي 5، ص 168 تا 170.

[5] مأخذ 24، به نقل از نوار شماره 25، قرارگاه نجف، 24 / 10 / 1365.

[6] سند شماره 22762 / ن، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، هدايت عمليات کربلاي 5، قرارگاه خاتم الانبياء (ص)، 24 / 10 / 1365.

[7] مأخذ 24، ص 193.

[8] مأخذ 24، ص 208 و 209.

[9] مأخذ 27، ص 191.

[10] مأخذ 27، ص 191.

[11] مأخذ 27، ص 193.

[12] مأخذ 27، ص 199.

[13] سند شماره 661 / گ، مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ، گزارش راوي قرارگاه خاتم الانبياء (ص)، ص 206.

ضرورت تداوم عمليات

 ضرورت تداوم عمليات

نظر به اينکه در عمليات کربلاي 5 با پيشروي مداوم، نفوذ در استحکامات دشمن و پشت سر نهادن چند رده دفاعي آن، ضروريات جبران‏ناپذيري بر پيکره سياسي - نظامي رژيم عراق و ارتش آن وارد شد، «تداوم عمليات» يک اصل اساسي در حرکت نظامي خودي بود، خصوصا اينکه فرمانده کل قوا، امام خميني نيز بر اين موضوع تأکيد داشتند. 

گذشت «زمان» به نفع دشمن بود و ارتش عراق مي‏توانست ضمن سازماندهي مجدد، بر استحکامات خود بيفزايد و تداوم عمليات را با مشکل مواجه سازد، براي همين تسريع در عمليات از اين جنبه نيز امري الزامي بود؛ هر چند که تأکيد بر تداوم عمليات، يگان‏هاي خودي را نيز متقابلا با مشکل اساسي روبه‏رو مي‏ساخت. در اين ميان محدوديت سازمان رزم و ضعف کلي توان نظامي، مسئله مهم «تجديد قوا» را الزامي مي‏کرد به اين معنا که بايستي: 

1 - نيروهايي که در چند عمليات شرکت داشته‏اند ترخيص شوند و پس از جذب نيروي جديد، آموزش و سازماندهي آنها انجام گيرد. 

2 - امکانات منهدم شده يگان‏ها، بازسازي و جايگزين شود. 

3 - به تناسب تاکتيک‏هاي جديد دشمن، خصوصا تدابيري که براي مقابله با آتش خودي به وسيله نيروي زرهي اتخاذ کرده بود، راه‏حل‏هاي مناسبي انديشيده شود. 

علاوه بر اينها، تجارب به دست آمده در طول جنگ، به فرماندهان خاطرنشان مي‏ساخت که ادامه عمليات در زميني که دشمن در آن حضور پيدا کرده و نسبت به سمت تک هوشيار شده است، فاقد چشم‏انداز روشني است، مگر آنکه برتري مهمي در زمينه آتش، زرهي و مهندسي کسب شود. 

در اين وضعيت با توجه به توقف عمليات ارتش در غرب کشور، تلاش گرديد تا با به کارگيري بخشي از امکانات ارتش، سازمان قواي خودي تقويت شود و در برابر ارتش سر تا پا زره دشمن، نيروي خودي نيز حداقل امکانات زرهي را در اختيار داشته باشد. به اين منظور يک تيم سه نفره متشکل از وزير سپاه و مسئولان اطلاعات و عمليات قرارگاه خاتم الانبيا (ص) به حضور امام رسيدند و اوضاع را براي ايشان بازگو کردند. در پي اين ديدار، فرماندهي کل قوا دستوراتي مبني بر واگذاري امکانات ارتش به سپاه صادر فرمودند که بعدها مسئولان سپاه براي دريافت آن تلاش کردند. 

وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

وضعيت نيروي انساني خودي در عمليات کربلاي 5

آمار نيروي شرکت کننده در عمليات: در مجموع، 24 يگان سپاه شامل حدود 30000 پاسدار، 65000 سرباز و 120000 بسيجي (در مجموع حدود 215000 تن) در عمليات کربلاي 5 در قالب 220 گردان رزمي شرکت داشتند که با توجه به کل استعداد به کار رفته در اين عمليات، گردان‏هاي سپاه استعدادي بين 850 تا 1000 نفر داشتند. 

آمار شهيدان، مجروحان و مفقودان: کل ضايعات انساني يگان‏هاي سپاه در اين عمليات 64479 تن شد که از اين جمع 7651 تن شهيد، 53299 تن مجروح و 3529 تن مفقود شدند. 

آمار فرماندهان شهيد و مجروح در صحنه نزديک نبرد: در عمليات کربلاي 5 تعداد 30 فرمانده گردان و 33 معاون گردان شهيد و 83 فرمانده گردان و 162 معاون گردان مجروح شدند. در سطح گروهان، 57 فرمانده گروهان و 81 معاون به شهادت رسيدند و 249 فرمانده گروهان و 387 معاون ديگر نيز مجروح شدند. در سطح فرمانده دسته، 120 فرمانده دسته شهيد و 627 تن ديگر مجروح شدند و همچنين از معاونان دسته 82 تن شهيد و 426 تن مجروح شدند. در مجموع، در اين سطح (فرمانده گردان تا فرمانده دسته) 403 تن شهيد و 1943 تن مجروح شدند. 

علاوه بر اين، در بين مسئولان واحدهاي پشتيباني کننده يگان‏هاي سپاه (واحد و قسمت) 92 تن مسئول و معاون شهيد و 263 تن هم مجروح شدند. 

همچنين در اين عمليات فرماندهان بزرگي همچون، حسين خرازي فرمانده لشکر 14 امام حسين (ع) و اسماعيل دقايقي فرمانده لشکر 9 بدر به شهادت رسيدند. به علاوه حجت الاسلام عبدالله ميثمي روحاني مجاهد و عارف (مسئول دفتر نمايندگي امام در قرارگاه خاتم 1) که در سخت‏ترين شرايط، رزمندگان و فرماندهان را ياري و همراهي مي‏کرد به شهادت رسيد.