٣٠- آيا بررسى قابليت‏هاى نظامى جمهورى اسلامى ايران براى ادامه جنگ...

٣٠- آيا بررسى قابليت‏هاى نظامى جمهورى اسلامى ايران براى ادامه جنگ مبتنى بر ارزيابى‏هاى درستى بود؟ ما با اتكا به چه توان نظامى به جنگ ادامه داديم؟

چه حقيقتى آشكارتر از اينكه ايران در مدت ٢٠ ماه توانست طى عمليات‏هاى بزرگى همچون ثامن الائمه، فتح المبين و بيت المقدس ٨٠٥٠ كيلومتر مربع از سرزمين‏هاى اشغال شده را آزاد كند و بيش از ٣٥٨٠٠ تن از نيروهاى دشمن را به اسارت در آورد و ١٨٠٠٠ تن از آنان را نيز به هلاكت رسانده يا زخمى كند. آيا اينها حاكى از قابليت‏هاى نظامى و توانايى رزمى ايران نبود؟ در حقيقت تجربه ٢٠ ماه مقاومت و دستاوردهاى آن نشان داد كه ما توان كافى براى تداوم جنگ تا حصول نتيجه لازم را داريم تا بتوانيم حقوق خود را مطالبه كنيم و يك صلح پايدار در منطقه مستقر سازيم.

 

٢٩- آيا توجيه و دلايل نظامى نيز براى ورود نيروهاى ايران به خاك عراق وجود داشت؟

٢٩- آيا توجيه و دلايل نظامى نيز براى ورود نيروهاى ايران به خاك عراق وجود داشت؟

بله؛ ايران با محاسبه و بررسى ملاك‏هاى نظامى نيز، موظف و بلكه مجبور بود به جنگ ادامه دهد. در توضيح اين اجبار، همان طور كه گفته شد، پس از فتح خرمشهر هيچ گونه پيشنهادى براى صلح از هيچ مجمع رسمى و بين‏المللى ارائه نشد و پيشنهادها تنها در حد آتش بس بود. از جنبه نظامى نيز وضعيت زير حاكم بود كه در آن وضعيت پذيرش آتش بس غير عقلايى و خلاف اصول نظامى بود:١- ارتفاعات آق داغ، قلاويزان، ميمك و مهريز در اختيار عراق بود و دشمن بر شهرهاى قصر شيرين و مهران و دشت ميمك تسلط ديد و تير داشت. علاوه بر آن، نفت شهر نيز همچنان در اختيار عراق بود و لذا توازن نظامى همچنان به نفع اين كشور سنگينى مى‏كرد.٢- به علت آنكه عقبه اصلى ارتش عراق آسيب اندكى ديده بود و اشتهاى تجاوز همچنان در سران حكومت عراق وجود داشت، لذا امكان تجاوز عراق همچنان پا بر جا بود.٣- پس از عمليات بيت المقدس فاصله عراق با شهرهاى اصلى ايران در جنوب (آبادان - خرمشهر) ٥٠٠ تا ٧٠٠ متر بود ولى ايران از شهر اصلى عراق در اين منطقه ١٧ كيلومتر فاصله داشت، لذا با توجه به اينكه امكان تجاوز عراق منتفى نشده بود، برترى نظامى عراق همچنان تهديدى عليه تماميت ارضى ايران به شمار مى‏رفت.٤- با توجه به باقى ماندن شاكله كلى ارتش عراق، خطر حمله مجدد به خاك ايران وجود داشت و نبودن تضمين بين‏المللى و منطقه‏اى براى جلوگيرى از تجاوز مجدد عراق به ايران، بر اهميت و جدى بودن تهديد و خطر مى‏افزود. بنابراين تدبير و انديشه نظامى حكم مى‏كرد تا زمانى كه دشمن خطرناك بود و امكان تجاوز مجدد او وجود داشت، بايستى او را تا حدى كه امكان تجاوزش مرتفع شود به عقب راند. همچنين بايد از برترى نظامى خودى براى ايجاد فضاى مناسب جهت برقرارى صلح با ثبات استفاده كرد، كارى كه ايران به آن پرداخت.

 

٢٨- چرا ايران پس از آزادى خرمشهر و ايجاد شرايط مناسب براى صلح..

٢٨- چرا ايران پس از آزادى خرمشهر و ايجاد شرايط مناسب براى صلح، باز هم به جنگ ادامه داد و وارد خاك عراق شد؟

يك اشكالى در اين سؤال هست و آن اينكه اگر صلح را مجموعه‏اى از آتش بس، نحوه و شرايط آن، عقب نشينى و نحوه و شرايط آن، تعيين متجاوز، تأمين خسارت‏هاى وارده و... بدانيم، بايد گفت كه در آن زمان هيچ گونه پيشنهاد صلحى ارائه نشد و شوراى امنيت و ديگران تنها آتش بس را توصيه مى‏كردند. در آن زمان طرحى كه متضمن صلح واقعى باشد و مثلا شناسايى متجاوز و پرداخت غرامت را نيز شامل شود وجود نداشت و پيشنهادهاى ارائه شده تنها در حد آتش بس و مذاكره طرفين بود كه اين امر با توجه به پشتيبانى بين‏المللى از عراق هيچ گاه نمى‏توانست شرايط ايران را براى يك صلح شرافتمندانه تحقق بخشد. به اين ترتيب ايران دلايل منطقى و عقلانى براى ادامه جنگ داشت. اين دلايل عبارت بودند از:١- شرايط ايران براى صلح عبارت بود از: شناسايى و تنبيه متجاوز و پرداخت غرامت از سوى عراق كه اين شرايط مورد قبول رژيم عراق و سازمان‏هاى بين‏المللى نبود.٢- مرزهاى ايران تأمين نداشت. نقاطى در شلمچه، طلائيه و طول مرز از فكه تا قصر شيرين در اشغال عراق بود. شهرهاى سومار، نفت شهر و مهران عملا در اشغال دشمن بود. امكان آزادسازى اين نقاط از راه مذاكره غير معقول به نظر مى‏رسيد و راهى جز ادامه جنگ وجود نداشت.٣- در حالى كه نيروهاى خودى در دور پيروزى قرار داشتند، توقف در جنگ و چانه‏زنى در پشت ميز مذاكره براى پس گرفتن مناطق اشغالى، صحيح نبود.٤- شهرهاى آزاد شده همچون خرمشهر به علت حضور دشمن در شلمچه همچنان مورد تهديد بود.٥- توانايى رزمى ارتش عراق اگر چه در طول جنگ آسيب ديده بود، ولى نه تنها كاملا ترميم شده، بلكه افزايش هم يافته بود.٦- تنها چيزى كه ارتش عراق از دست داده بود، روحيه بود كه با توجه به روحيه فرماندهى آن (شخص صدام) اين مسئله نيز پس از مدتى قابل ترميم بود.٧- در حالى كه نيروهاى جمهورى اسلامى در دور پيروزى بودند آيا توقف در اوج قدرت و دادن فرصت مجدد به عراق، نمى‏توانست مورد شماتت قرار گيرد؟ اگر آن روز جنگ متوقف مى‏شد و تجربه‏اى چون مذاكرات سوريه و اسرائيل بر سر ارتفاعات جولان، فراروى ما قرار مى‏گرفت و ما ناچار مى‏شديم بر سر ارتفاعات، پشت ميز مذاكره با عراق چانه‏زنى كنيم، آيا امروز جامعه، مسئولان وقت را شماتت نمى‏كرد؟ با اين استدلال كه «شما توان كافى براى رفع كامل تجاوز و بازپس گيرى حقوق خود را داشتيد، چرا در بهترين موقعيت نظامى، از تعقيب دست كشيديد؟»٨- عراق در نظر داشت با برگزارى اجلاس سران جنبش غير متعهد در بغداد و كسب رياست دوره‏اى اين جنبش براى تحقق خواسته‏هاى خود، به ايران فشار بياورد ولى ايران با حمله به داخل خاك عراق در عمليات رمضان، اين امتياز مهم و حياتى را از عراق گرفت.

 

٢٧- بعد از مدتى اشغال، مرحله آزادسازى‏هاى پى در پى تا آزادى خرمشهر

٢٧- بعد از مدتى اشغال، مرحله آزادسازى‏هاى پى در پى تا آزادى خرمشهر را شاهد بوديم. چه تحولاتى در داخل كشور رخ داد كه نيروهاى نظامى توان لازم را براى بيرون راندن ارتش اشغالگر به دست آوردند؟

ابتدا بايد اوضاع داخلى ايران در نيمه دوم سال ١٣٥٩ و نيمه اول سال ١٣٦٠ ترسيم شود تا موضوع روشن‏تر گردد. در اينجا محورهاى زير قابل توجه است:١- تجاوز عراق و انعكاس داخلى آن كه ناشى از اين تجاوز بود.٢- وجود گروه‏هاى مختلف مسلح از جمله مجاهدين خلق (منافقين)، پيكار، چريك‏هاى فدايى اقليت، حزب دمكرات، حزب توده (حزب توده ايران با گرايش سياسى حركت خود را آغاز كرد ولى در پى كشف شبكه نظامى مخفى اين حزب در بهمن ماه ١٣٦١، تعدادى از اعضاى اين حزب دستگير شدند.)و... در صحنه سياسى داخلى.٣- وجود تشكيلاتى كه تحت عنوان دفتر هماهنگى‏هاى مردمى رياست جمهورى فعاليت داشتند و همچون بنى‏صدر در آستانه پيروزى انقلاب از خارج به ايران آمده بودند.٤- از آبان ١٣٥٩ وقتى عراق به دليل مقاومت رزمندگان به اهداف خود دست نيافت و زمين گير شد، بنى‏صدر با استفاده از اين موقعيت، به منظور كسب برترى سياسى در داخل، دو عمليات را در جبهه‏هاى جنوب فرماندهى كرد: عمليات نصر در ١٥ دى ١٣٥٩ و عمليات توكل در ٢٠ دى ١٣٥٩.عمليات نصر از دو محور جاده اهواز - خرمشهر و سوسنگرد، با هدف بيرون راندن دشمن از حد فاصل سوسنگرد تا غرب اهواز، آزادسازى خرمشهر و رسيدن به خط مرزى و در صورت امكان تصرف تنومه، با سه تيپ و سه گردان براى اجرا در سه مرحله طرح‏ريزى شد، ولى به علت عدم بر آورد صحيح از توان نيروهاى خودى و دشمن، اين عمليات نه تنها موفقيتى در بر نداشت، بلكه موجب شد شهر هويزه نيز كه قبل از عمليات در دست نيروهاى خودى بود، به تصرف دشمن در آيد.عمليات توكل نيز در جاده ماهشهر - آبادان و جاده آبادان - اهواز (سلمانيه - مارد) با يك تيپ تقويت شده و يك گروه رزمى تانك و دو گروهان انجام شد. در اين عمليات نيز موفقيتى نصيب نيروهاى خودى نشد و خسارت‏هاى زيادى نيز به آنها وارد آمد.٥- پس از اين، بنى‏صدر براى كسب برترى سياسى، به طور آشكار به منازعات داخلى دامن زد و روابط سياسى خود را با نيروهاى مخالف جمهورى اسلامى به ويژه سازمان مجاهدين خلق (منافقين) و حزب دمكرات كردستان و ساير گروه‏هاى سياسى و نظامى تحكيم بخشيد. اين مسئله از ١٤ اسفند ١٣٥٩ به صورت علنى شروع شد و در ٣٠ خرداد ١٣٦٠ به اوج خود رسيد كه به بركنارى بنى‏صدر از فرماندهى كل قوا و رد كفايت سياسى وى در مجلس شوراى اسلامى انجاميد. بنى‏صدر، نه تنها در عرصه جناح بندى داخلى ناموفق بود، بلكه در عرصه جنگ و وظايف مربوط به فرماندهى كل قوا نيز راه به جايى نبرد. در مجموع نقش و موضع بنى‏صدر را در برابر تجاوزات عراق مى‏توان چنين برشمرد:- عدم استقبال از مقاومت و مقابله نيروهاى مردمى، و جلوگيرى از شكل گيرى نيروهاى انقلابى همچون سپاه در روند مقاومت.- تكيه بر نيروهاى كلاسيك و كسانى كه ادعاى تخصص نظامى داشتند و حتى استفاده از نيروهاى بدنام و كودتاگر نظامى و ايجاد تأخير در روند سازماندهى انقلابى. - بهره بردارى از اقدامات نيروهاى نظامى كلاسيك به منظور كسب پيروزى‏هاى سياسى در جبهه بندى‏هاى سياسى داخلى.با فرار بنى صدر، موانع پيوند نيروهاى ارتش و سپاه و نيروهاى انقلابى متعهد و دلسوز برطرف شد و موقعيت براى طرح‏ريزى عمليات‏هاى آزادسازى فراهم گرديد. عمليات‏هاى بزرگ ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس طرح‏ريزى شد و با اجراى آن مناطق اشغالى جنوب كشور از جمله خرمشهر، آزاد شد.

 

٢٦- در طول جنگ چه شهرهايى به تصرف ارتش عراق ..

٢٦- در طول جنگ چه شهرهايى به تصرف ارتش عراق درآمد و چگونه از ارتش عراق باز پس گرفته شدند؟

رژيم متجاوز عراق با به كارگيرى ارتش آماده و مجهز خود، در مرحله‏ى نخست تجاوز به خاك ايران، در مدت حدود يك ماه توانست شهرهاى نفت شهر، قصر شيرين، مهران، سومار، فكه، بستان، خرمشهر، هويزه، موسيان، نوسود و بيش از ٣٠٠٠ روستا را به تصرف خود در آورد.اما وضعيت به همين شكل باقى نماند؛ بلكه رزمندگان و مدافعان ايران اسلامى به تدريج اعتماد به نفس خود را بازيافتند و توانستند پيشروى دشمن را سد نمايند، در پى آن عمليات‏هايى براى بازپس گيرى مناطق اشغالى كشورمان طرح‏ريزى شد. سپس رزمندگان اسلام به ترتيب با اجراى عمليات‏هاى ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس، موفق به شكست محاصره آبادان و آزادسازى شهرهاى بستان، هويزه و خرمشهر و مناطق وسيعى از سرزمين ايران شدند و به دنبال آن نيز نيروهاى عراق مجبور به عقب نشينى از شهرهاى سومار، مهران و قصر شيرين گرديدند.در پايان عمليات‏هاى فوق تمام شهرهاى اشغالى كه عراق در ابتداى جنگ به تصرف خود در آورده بود، به جز نفت شهر آزاد شد و از مجموع ١٣٦٠٠ كيلومتر مربع كه در آغاز جنگ اشغال شده بود، شد تنها ٢٥٠٠ كيلومتر مربع كه عمدتا شامل ارتفاعات مهم مرزى و نقاطى همچون نفت شهر بودند، همچنان در اشغال دشمن باقى ماند.

 

٢٥- وضعيت نظامى ايران در آغاز جنگ از نظر تعداد نفرات، يگان‏ها،

٢٥- وضعيت نظامى ايران در آغاز جنگ از نظر تعداد نفرات، يگان‏ها، لشكرهاى رزمى، تجهيزات و تسليحات نظامى چگونه بود؟

آخرين وضعيت ارتش ايران تا سال ١٣٥٧ و قبل از سقوط شاه به شرح زير بوده است:كل نيروهاى نظامى ايران تا اين سال حدود ٤١٥ هزار نفر و نيروهاى ذخيره‏ى آن بالغ بر ٣٠٠ هزار نفر مى‏شد. نيروى زمينى داراى ٢٨٥ هزار نفر شامل سه لشكر زرهى، چهار لشكر پياده، چهار تيپ مستقل شامل يك تيپ زرهى، يك تيپ پياده، يك تيپ هوابرد و يك تيپ نيروى مخصوص بود.نيروى هوايى داراى ١٠٠ هزار نيروى انسانى بود. نيروى دريايى نيز داراى ٣٠ هزار نيروى انسانى بود كه در پايگاه‏هاى بندرعباس، بوشهر، جزيره‏ى خارك، خرمشهر، بندر امام خمينى و بندر انزلى استقرار داشتند.در بحبوحه‏ى پيروزى انقلاب اسلامى با توجه به حمايت ارتش از رژيم شاهنشاهى و سر سپردگى آن به شاه و امريكا، برخى از نيروهاى نظامى با ترك پادگان‏ها به مردم پيوستند و با آنان در مبارزه با نظام شاه و حتى حمله به پادگان‏ها و تسخير آنها شركت كردند. در نتيجه، سلاح‏هاى سبك بسيارى به دست مردم افتاد و پادگان‏ها از نيروى نظامى خالى شد و چنان وضعيتى پيش آمد كه سرلشكر قرنى - كه دولت موقت وى را در روز ٢٤ بهمن ١٣٥٧، يعنى تنها سه روز پس از پيروزى انقلاب اسلامى به رياست ستاد ارتش منصوب كرده بود - با حضور در دفتر ستاد و مشاهده اوضاع ارتش گفت: «اينك وارث يك ارتش از هم پاشيده هستيم. اكنون ارتش دچار وضع نابسامان و از هم پاشيده‏اى است. در ستاد كل ارتش، هيچ كس نيست. وضع ما در ارتش بحرانى است.»براى تبديل ارتش شاهنشاهى به ارتش در خدمت اسلام و مردم، تلاش‏هاى گسترده‏اى انجام گرفت. كليه ژنرال‏هاى چهار ستاره و سه ستاره بازنشسته و تمام مستشاران امريكايى اخراج شدند. بسيارى از واحدهاى سر سپرده از جمله گارد جاويدان و گارد شاهنشاهى منحل شد و نيروهاى آنها در اختيار نيروى زمينى قرار گرفت. علاوه بر اين بيشتر قرار دادهاى خريد سلاح و تجهيزات نظامى لغو شد. مدت خدمت نظام وظيفه از دو سال به يك سال و مدت آموزشى نظامى از چهار ماه به سه تا چهار هفته كاهش يافت و سياست «خدمت نيروهاى نظامى در محل دلخواه»، در پيش گرفته شد و به طور كلى اعلام شد كه شمار نيروهاى مسلح به نصف كاهش خواهد يافت.به طور كلى وضعيت ارتش ايران هم زمان با تجاوز عراق به ايران چنين بوده است:تعداد افراد نيروى زمينى ارتش از ٢٨٠ هزار نفر به ٩٠ تا ١٥٠ هزار نفر، نيروى هوايى از ١٠٠ هزار نفر به ٦٠ هزار نفر و نيروى دريايى از ٣٠ هزار نفر به ٢٠ هزار نفر كاهش يافت. نيروى ژاندارمرى نيز از حدود ٧٤ هزار نفر به يك سوم تنزل يافت. دلايل اين كاهش شديد را مى‏توان فرار گروهى از نيروهاى سر سپرده به خارج از كشور در زمان انقلاب، تصفيه برخى نيروهاى بدسابقه و وابسته به رژيم شاهنشاهى و كاهش مدت خدمت نظام وظيفه دانست.سپاه پاسداران انقلاب اسلامى كه عملا در ارديبهشت ١٣٥٨ تشكيل شد، مأموريت حفظ دستاوردهاى انقلاب و مبارزه با ضد انقلاب را بر عهده داشت. تعداد نيروهاى سپاه اگر چه با استقبال جوانان مسلمان براى عضويت در آن، روز به روز افزايش مى‏يافت، اما كمبود امكانات و تجهيزات، نبود بودجه كافى و وجود اختلاف نظر در مورد سرنوشت سپاه در ميان مسئولان سياسى كشور، مانع از رشد سريع و همه جانبه آن شد. در چنين وضعيتى، نيروهاى سپاه پاسداران در آغاز جنگ در سرتاسر كشور، كمتر از سى هزار نفر بودند كه آنها نيز درگير مأموريت‏هاى شهرى و مبارزه با ضد انقلاب در مناطق بحرانى مانند كردستان، تهران، سيستان و بلوچستان، خوزستان، گنبد و... بودند و نيرويى در مرزهاى كشور نداشتند.آمار تجهيزات و تسليحات اصلى موجود در ارتش ايران قبل از جنگ به شرح زير بود: (اين آمار تقريبى است)چهار گردان موشك ضد هوايى هاوك، حدود ٢٨١٠ تانك و نفربر، ١٠٢٠ عراده توپ، ١٨٠٠ توپ ضد هوايى، ٧٤٤ هلى كوپتر، ٤٤٧ هواپيماى جنگى، ١ زير دريايى، ٣ ناوشكن و ٤ ناوچه.

 

٢٤- رفتار عراقى‏ها با اسيران ايرانى در اردوگاه‏ها چگونه بود؟

٢٤- رفتار عراقى‏ها با اسيران ايرانى در اردوگاه‏ها چگونه بود؟

ايران و عراق هر كدام از همان سال‏هاى اوايل جنگ يكديگر را متهم به بد رفتارى و حتى كشتن اسيران جنگى كردند. به عنوان مثال جمهورى اسلامى ايران در ٢٥ آذر ١٣٦٠ طى يادداشتى كه براى دبير كل سازمان ملل متحد ارسال كرد، اعلام نمود كه عراق افراد غير نظامى و اسيران جنگى را شكنجه داده و به قتل رسانده است. ايران در تمام سال‏هاى جنگ نيز در نامه‏هايى به دبير كل، گوشه‏اى از تخلفات عراق از كنوانسيون ژنو و بد رفتارى و خشونت با اسيران جنگى را اعلام مى‏كرد؛ در مقابل آن، شوراى امنيت سازمان ملل هيچ واكنشى در خور مسئوليت خود در برابر آن انجام نداد و در ١٥ بيانيه‏اى نيز كه درباره جنگ (البته براى پاسخ به شكايات هر دو كشور) صادر كرد، در اين باره سكوت نمود و تنها از طرف‏هاى درگير خواست كه به كليه اصول و قواعد حقوق بين‏الملل انسان دوستانه، كه براى درگيرى‏هاى مسلحانه وضع شده است، پايبند باشند.به هر حال، گذشته از شكايات ايران عليه عراق در زمينه بد رفتارى با اسيران ايرانى، بر كسى پوشيده نيست كه رژيم ظالم عراق لحظه‏اى از شكنجه و آزار و اذيت اسيران در بند دست بر نداشته و اين عزيزان را در بدترين شرايط روحى و جسمى قرار مى‏داد. در اينجا نمونه‏هايى از رفتار مأموران عراق با اسيران ايرانى از زبان چند تن از آزادگان نقل مى‏شود:- وضعيت بهداشتى اسيران و نحوه برخورد عراقى‏ها با آنهاعراقى‏ها از لحاظ بهداشتى اصلا به اسراى ايرانى توجهى نداشتند و بسيارى از اسراى مجروح جان خود را به خاطر بيمارى‏هاى جزئى و زخم‏هاى وارده از دست داده و يا به راحتى دست و پاى آنها را به خاطر اينكه زخمى شده بود، از بدنشان جدا مى‏كردند. يكى از آزادگان عزيز در اين باره مى‏گويد: «به اردوگاه وارد شديم... جايى كه در بيمارستان‏هايش دست شكسته را مى‏بريدند و پاى مجروح را قطع مى‏كردند. كسى دغدغه‏ى معالجه‏ى اسير را به دلش راه نمى‏داد... هنگامى كه يك زخم ساده با مراقبت‏هاى ويژه‏ى!! آنها عفونت مى‏كرد، عميق مى‏شد و... آنها با قيافه‏اى دلسوزانه! مى‏گفتند راهى جز قطع عضو وجود ندارد! اين قان قارياست و ممكن است موجب مرگ اسير شود.- شكنجه و آزار و اذيت اسيرانشكنجه امرى عادى در اردوگاه‏هاى اسرا بوده است طورى كه هر امر كوچكى سبب مى‏شد كه بهانه‏اى براى شكنجه اسيران ايرانى به دست عراقى‏ها شود. يكى از آزادگان مى‏گويد: «... آنها هر روز ما را در گوشه‏ى حياط روى هم كپه مى‏كردند و شلاق مى‏زدند تا بلندى شلاقشان به هدر نرود و نوك گزنده‏ى كابل‏هاشان تلف نشود.»همچنين يكى از موارد شكنجه در اردوگاه‏هاى عراقى «قانون سر به زيرى» بوده است به اين صورت كه اسراى ايرانى ملزم بودند كه در برابر عراقى‏ها هميشه سرشان پايين باشد و در صورتى كه اين قانون اطاعت نمى‏شد شكنجه‏هاى سخت‏ترى در انتظار آنها بود. تنها هنگام بازديد مأموران صليب سرخ از اسرا مى‏خواستند كه اين قانون را رعايت نكنند و آن هم به اين دليل بوده است كه مأموران مزبور گزارش‏هايى عليه منافع عراق در اين زمينه به سازمان ملل ارائه ندهند.- وضعيت آسايشگاه‏هاعراقى‏ها اسراى ايرانى را در بدترين جاها اسكان مى‏دادند و طورى آنها را در آسايشگاه‏ها تقسيم مى‏كردند كه متحمل سخت‏ترين عذاب و شكنجه روحى و جسمى مى‏شدند. در اين زمينه به خاطرات يكى از آزادگان اشاره مى‏كنيم كه مى‏گويد: «چهل نفرمان را در اتاقى چهار نفره حبس كردند كه فقط روزنه‏اى كوچك در قسمت بالاى يكى از ديوارهايش داشت. در اتاق آن قدر باز نمى‏شد كه آدمى جاى آن را فراموش مى‏كرد.»يكى از آزادگان عزيز كه در اردوگاه رماديه ١٠، به مدت ٥ سال اسير بود، وضعيت رفاهى، آموزشى و بهداشتى اسيران ايرانى را چنين تشريح مى‏كند:«ما از حداقل امكانات رفاهى برخوردار بوديم. جاى سكونت ما براى تعداد نفراتى كه در آن زندگى مى‏كرديم بسيار كوچك بود. آسايشگاه ما از حمام و دستشويى كافى برخوردار نبود و آن هم ما فقط هر روز يك بار و در ساعت مشخص به محوطه آسايشگاه آمده و به دستشويى مى‏رفتيم كه آن هم به خاطر سوت دژبان اكثرا نمى‏توانستند يا فرصت نداشتند كه به دستشويى بروند.كيفيت غذاى ما بسيار بد بود و از نظر كمى نيز بسيار پايين بود به طورى كه بر اساس استاندارد پزشكى معده‏ى اسراى ايرانى غير طبيعى و منقبض شده بود.»او مى‏افزايد: «اردوگاه‏هاى عراقى داراى امكانات بهداشتى بسيار پايينى بود. به عنوان نمونه اسراى ايرانى حق نداشتند حتى ماهانه يك بار استحمام نمايند و گاهى با يك تيغ ده نفر از اسرا سر و صورت خودشان را اصلاح مى‏كردند. داروها و ديگر امكانات بهداشتى كه صليب سرخ، در اختيار آنها مى‏گذاشت تا به اسرا تحويل بدهند خودشان استفاده مى‏كردند طورى كه يك روز به خاطر اعتراض بنده به اين وضعيت نزد مأموران صليب سرخ، از طرف نگهبان احضار و تنبيه شدم و به همين خاطر يك روز كه به بهدارى مراجعه كردم تا دندان پوسيده‏ام را بكشم، بهدار يك دندان سالم من را همراه آن كشيد كه ريشه‏ى آن در لثه‏ام ماند و تا آخر اسارت اذيتم مى‏كرد تا اينكه به ايران بازگشتم و آن را مداوا نمودم و...»به لحاظ آموزشى، آنها نه تنها كمكى به آموزش اسيران نمى‏كردند، بلكه امكانات آموزشى‏اى كه صليب سرخ براى اسيران ايرانى تحويل آنها مى‏داد نيز براى خودشان بر مى‏داشتند.اين موارد گوشه‏اى از رفتار بسيار غير انسانى نظاميان عراقى با اسيران ايرانى بوده است و واقعيت امر چيزى بسيار شديدتر و بى‏رحمانه‏تر از آنچه كه گفته شد، مى‏باشد. عراقى‏ها اسيران ايرانى را به بهانه‏اى كوچك روزها در تشنگى و گرسنگى نگه مى‏داشتند و پس از آن با باتوم و كابل به شكنجه آنها مى‏پرداختند طورى كه يكى از اسيران عزيز در زير شكنجه‏هاى آنها و آن هم به خاطر يادآورى منشور ژنو درباره‏ى اسيران جان خود را از دست داد. (براى اطلاع بيشتر درباره رفتار عراق با اسيران در كتاب «حقوق بشر دوستانه در جنگ ايران و عراق از انتشارات مركز مطالعات و تحقيقات جنگ مراجعه نماييد)ب: ايران

 

٢٣- رفتار نظاميان عراقى با رزمندگان اسلام به هنگام اسارت چگونه بود؟

٢٣- رفتار نظاميان عراقى با رزمندگان اسلام به هنگام اسارت چگونه بود؟

نظاميان عراقى به هنگام اسير كردن ايرانى‏ها و قبل از ثبت نام آنها و اسكانشان در اردوگاه‏هاى ويژه، هيچ تعهدى براى حداقل جان اسيران نداشتند و مانعى بر سر راه خود براى شكنجه و آزار و اذيت اسيران نمى‏ديدند؛ زيرا صليب سرخ جهانى از اين اسيران آمار و نام و نشانى در دست نداشت و به همين دليل مرگ اسيران دردسرى براى رژيم عراق و نظاميان آن ايجاد نمى‏كرد و موجب باز خواست احدى نمى‏گرديد. لذا مأموران عراقى بدون هيچ دغدغه‏اى اسيران را شكنجه مى‏كردند و بى‏رحمانه‏ترين و ضد انسانى‏ترين اعمال را در مورد آنها روا مى‏داشتند.گواه روشن اين ادعا خاطره‏ى يكى از آزادگان عزيز به هنگام اسارت مى‏باشد، او مى‏گويد: «ناگهان تعدادى از سربازان را به سمت ما گسيل داشتند. اسراى مجروح را از اسراى سالم جدا كردند - ما اغلب مجروح بوديم - و بعد آنها را به كمك قنداق تفنگ به سمت گودالى كه مشاهده مى‏شد راندند، جايى كه بى‏شباهت به گودال قتلگاه نبود. عده‏ى كثيرى مجروح در گودى قتلگاه روى هم افتاده بودند و ضجه مى‏زدند ما نيز روى آنها سرازير شده بوديم... تشنگى و عطش بر ما غلبه كرده بود... بيرون گودى عده‏اى نظامى سلاح به دست ايستاده بودند و چند تن ديگر اسيران جديد را با لگدى كه به كمرشان مى‏زدند به خندق ما پرت كردند... ناگهان يكى از افسران با قمقمه‏اى از آب سر رسيد... چند تن را بالا كشيدند و كمى آب دادند. با يك دوربين فيلم بردارى از اين صحنه گزارشى تهيه مى‏كردند. گزارش كه تمام شد افسر عراقى باقى آب را در مقابل لبان ترك خورده از عطش ما روى خاك ريخت و خنده‏ى كريهى كرد و رفت.»يكى ديگر از آزادگان عزيز درباره‏ى رفتار عراقى‏ها با آنها در هنگام اسارت مى‏گويد:«دست‏هامان را بستند و بر كجاوه‏هاى عريان موتوريزه نشاندند و از شهرها عبورمان دادند. مردم اطراف خيابان قلوه سنگ‏ها را به سوى ما پرتاب مى‏كردند، بچه‏هاى بى‏گناه با چوب به دنبال ما مى‏دويدند و پير زنان پا به گور به رويمان تف مى‏انداختند...»آزاده‏اى ديگر در مورد وضعيت محلى كه آنها آنجا استراحت مى‏كردند، مى‏گويد:«در بغداد قريب ششصد الى هفتصد نفر را در سالنى جاى داده بودند. در محلى كه ما بوديم سه سالن داشت. با يك حساب سرانگشتى مى‏شد حدس زد كه نزديك به دو هزار نفر در اين محل زندگى مى‏كنند. شش روز تمام شيره جانمان را كشيدند. آنان كه ضعيف‏تر بودند. جان به جان آفرين تسليم كردند...»خلاصه اينكه شكنجه، آزار و اذيت روحى و جسمى اسراى ايرانى به هنگام اسارت بسيار شديدتر و ضد انسانى‏تر از آنچه كه در خاطره‏ى چند آزاده‏ى عزيز بيان گرديد مى‏باشد و اينها تنها گوشه‏اى از اعمال وحشيانه‏ى عراقى‏ها به هنگام اسارت رزمندگان اسلام بوده است. آنها لحظه‏اى از شكنجه‏ى اسرا دست بر نداشته آنها را در بدترين شرايط روحى و جسمى قرار مى‏دادند، به تغذيه آنها اصلا توجهى نمى‏شد و گاه حتى چند روز به آنها غذا نمى‏دادند و به مجروحان نيز اعتنايى نمى‏كردند و بسيارى از آنها به همين علت جان خود را از دست مى‏دادند.

 

٢٢- دلايل و زمينه‏هاى برترى ارتش عراق در ماه‏هاى پايانى جنگ چه بود؟

٢٢- دلايل و زمينه‏هاى برترى ارتش عراق در ماه‏هاى پايانى جنگ چه بود؟

مهم‏ترين عوامل اين برترى چنين بود:١- اتفاق نظر بين‏المللى به ويژه شوروى و امريكا براى پايان دادن به جنگ.٢- استفاده وسيع عراق از سلاح‏هاى شيميايى و سكوت مجامع جهانى در برابر اين اقدام عراق.٣- بسته شدن راه كارهاى عملياتى و ضرورت يافتن راه كارهاى جديد كه نياز به تجهيزات پيشرفته داشت و فن‏آورى آن در اختيار جمهورى اسلامى نبود.٤- عدم تمركز تجهيزات نظامى موجود در كشور در سازمانى كه عمل كننده اصلى در جنگ بود (سپاه).٥- مهم‏تر از همه، عقب‏ماندگى اساسى ايران از نظر تجهيزات نظامى پيشرفته بود. به ويژه بعد از سال ١٣٦٣ به دو علت توازن ابزارهاى پيشرفته به نفع عراق سنگينى مى‏كرد: ١- تحريم همه جانبه كشورهاى جهان در واگذارى تجهيزات هر چند عمومى نظامى به ايران. ٢- كاهش توان اقتصادى كشور براى خريد اقلام نظامى.البته افزايش روز افزون توان نظامى عراق امر مبهمى نبود كه ايران در ارزيابى‏هاى نظامى خود از آن غافل شده باشد، ولى توجه به يك امر مهم ضرورى است و آن اينكه هم زمان با تحولاتى كه با پيروزى‏هاى ايران در جبهه‏هاى جنگ حاصل شد - و بيشتر از خسارتى كه ايران به ارتش عراق وارد كرد - نظامى جهانى به تجهيز و تقويت عراق پرداخت. به عنوان مثال، پس از آن كه آشكار شد عراق توان پيشروى در خاك ايران را ندارد، فرانسه در بهمن ١٣٥٩ اقدام به فروش هواپيماهاى ميراژ به عراق كرد. همچنين پس از آنكه توان نظامى ايران در طرح ريزى عمليات خيبر مشخص شد، سلاح‏هاى شيميايى به طور گسترده به عراق فروخته شد و براى فشار بيشتر به ايران و تهديد جريان فروش نفت و محدود ساختن منابع ارزى ايران، فرانسه هواپيماهاى سوپر اتاندارد و موشك‏هاى اگزوسه را به عراق فروخت. اين روند پس از عمليات بدر با فروش ميگ ٢٥ روسى ادامه يافت و پس از عمليات كربلاى ٥ سلاح‏هاى شيميايى موثرتر و كشنده‏تر همچون سيانور، به عراق داده شد. در سال ١٣٦٦ نيز با تغييراتى در برد موشك‏هاى اسكاد، بى، توانست تهران و شهرهاى دورتر را هدف قرار دهد. در حقيقت تحولات نظامى عراق از توان داخلى آن كشور ناشى نمى‏شد بلكه قدرت‏هاى بزرگ اصلى‏ترين عامل در تجهيز و تقويت عراق بودند.عراق، كشور توسعه نيافته‏يى كه در آغاز جنگ فاقد فن‏آورى پيشرفته نظامى بود، در طول جنگ از انواع سلاح‏ها و ادوات نظامى پيشرفته كه داراى جديدترين فن‏آورى‏ها بودند، بهره‏مند شد. اين سلاح‏ها در پى هر پيروزى نيروهاى ايران در اختيار عراق قرار مى‏گرفت. همچنين، امريكا هم زمان با تحريم اقتصادى ايران در ٣ آبان ١٣٦٦، قطعات رايانه‏اى پيشرفته كه عراق را قادر مى‏ساخت برد موشك‏هاى اسكاد - بى را به ١٢٠٠ كيلومتر برساند، در اختيار اين كشور قرار داد. علاوه بر آن، ساير كشورها نيز در مقاطع مختلف انواع مهمات، خودرو، تجهيزات مخابراتى و... را در اختيار عراق قرار دادند. اين در حالى بود كه چند دفتر وزارتى و شركت‏هاى دولتى ايران در كشورهاى غربى به ويژه انگلستان به بهانه خريد سلاح براى ايران بسته شد. از سوى ديگر، ايران به طور كامل در تحريم تسيلحاتى، تجهيزاتى و اقتصادى غرب و امريكا بود؛ حتى دولت سوئد براى جلوگيرى از فروش قايق موتورى با ظرفيت پايين به جمهورى اسلامى، فشار زيادى به شركت‏هاى سوئدى و مراكز ايرانى در سوئذ وارد آورد. همچنين هر بازرگان غربى كه احتمال داده مى‏شد واسطه‏ى خريد براى ايران است، دستگير مى‏شد و تحت فشار قرار مى‏گرفت.

 

٢١- پس از پيروزى ايران در عمليات‏هاى فتح المبين و بيت المقدس..

٢١- پس از پيروزى ايران در عمليات‏هاى فتح المبين و بيت المقدس، عراق از برخى مناطق اشغال شده در جبهه ميانى عقب نشينى كرد. اين اقدام عراق را چگونه ارزيابى مى‏كنيد؟

عراق بعد از فتح خرمشهر بازگشت نيروهايش را به مرزهاى بين‏المللى مطرح كرد و آتش بس را در مرحله بعدى قرار داد و بدون آنكه منتظر جواب ايران بشود، به سرعت بخشى از نقاط اشغال شده را تخليه كرد. البته برخى مناطق استراتژيك غرب كشور همچون ارتفاعات ميمك، قصر شيرين و قلاويزان در اشغال عراق باقى ماند و شهرهاى قصر شيرين، سومار، مهران و... همچنان زير ديد و تير دشمن بود. در حقيقت، عمليات بيت المقدس، عراق را وادار به عقب نشينى سراسرى كرد و ناچار به اقداماتى دست زد تا سه نقطه ضعف عمده خود را بپوشاند:١- با اتخاذ خطوط پدافندى مناسب متكى به عوارض طبيعى در نوار مرزى از فكه به بالا، رخنه پذيرى خود را منتفى كرد.٢- طول خطوط پدافندى خود را كاهش داد.٣- موجب صرفه‏جويى در نيرو و در نتيجه ايجاد نيروى احتياط متحرك در سپاه‏ها شد.در اين مرحله از جنگ، عراق خواستار كوشش‏هاى ميانجى گرانه شد.

 

٢٠- عراق مهمات و نيازهاى تسليحاتى خود را از كدام كشورها تأمين مى‏كرد؟

٢٠- عراق مهمات و نيازهاى تسليحاتى خود را از كدام كشورها تأمين مى‏كرد؟

يكى از مهم‏ترين كشورهايى كه تسليحات عراق در طول جنگ را فراهم كرد، اتحاد جماهير شوروى سابق بود. هم به دليل قرار داد ١٥ ساله نظامى عراق و شوروى و هم به دليل نزديكى عراق به اين كشور، اتحاد جماهير شوروى سابق بخش اعظم نياز تسليحاتى عراق را تأمين مى‏كرد. بر اساس گزارش مجله نيوزويك پنجاه درصد از ٨٤ ميليارد دلار هزينه سلاحى كه در طول جنگ به عراق فروخته شد، به وسيله روس‏ها تأمين شد. در مدتى كه شوروى (سابق) از تحويل مهمات توپخانه به عراق خوددارى كرد مصر اين مأموريت را به عهده گرفت.چين نيز يكى ديگر از كشورهايى بود كه عراق تجهيزات نظامى خود را از آن كشور خريدارى مى‏كرد؛ از جمله اين سلاح‏ها تانك تى ٥٥ است كه معادل بهبود يافته‏ى تانك تى ٥٥ شوروى است.فرانسه در طول جنگ ٦ / ١٦ ميليارد دلار سلاح پيشرفته، از جمله ١٣٣ فروند ميراژ اف - ١ و موشك‏هاى اگزوسه به عراق فروخت. فرانسوى‏ها در سال ١٩٨٤ با تحويل هواپيماهاى سوپراتا ندارد به عراق، كه مجهز به موشك‏هاى اگزوسه‏ى هوا - دريا بودند، نقش بسزايى در هدف قرار دادن خطوط حمل و نقل دريايى به ويژه خطوط نفتى ايفا نمودند. فرانسوى‏ها در ساخت راكتورهاى اتمى و فراهم كردن زمينه دستيابى عراق به سلاح اتمى نيز نقش برجسته‏اى داشتند.كمك‏هاى فرانسه به عراق تا آنجا پيش رفت كه فرستاده حكومت فرانسه در زمان رياست جمهورى والرى ژيسكار دستن به عراق آمد و در ملاقاتى با وزير دفاع وقت عراق عدنان خيرالله به او اطلاع داد كه فرانسه به صورت جدى زمينه‏هاى اعطاى يك بمب اتمى به عراق را بررسى مى‏نمايد. مى‏توان براى مجبور كردن ايران به متوقف كردن جنگ، اين بمب را به هدف مشخصى پرتاب نمود.برابر گزارش‏هاى موجود، امريكا در طى سال‏هاى ١٣٦١ - ٦٦ معادل ٥ / ١ ميليارد دلار تجهيزات الكترونيكى، انواع ماشين آلات، دستگاه‏هاى حساس و رايانه‏هاى فوق‏العاده قوى در زمينه توليد سلاح‏هاى شيميايى، موشكى و هسته‏اى را به دولت عراق فروخت. بعدها يك بازپرس كنگره امريكا كه مسئول بررسى عملكرد دولت امريكا در برابر عراق بود، گفت: دامنه وسعت انواع تجهيزات تكنولوژى حساسى كه از طرف دولت امريكا به عراق ارسال شده است، آدم را شوكه مى‏كند.همچنين در گزارشى كه بعدها در تلويزيون اى. بى. سى امريكا پخش شد بر اين مسئله تأكيد شد كه شركت‏هاى امريكايى به طور قانونى و غير قانونى، نوعى فناورى را در اختيار عراق قرار داده بودند كه اين كشور را قادر مى‏ساخت برنامه‏هاى توليد پيشرفته‏ترين جنگ افزارها را ادامه دهد. به گزارش روزنامه تايمز مالى چاپ انگليس، شركت امريكايى اينتر نشنال سيگنال كنترل نيز در انتقال مخفيانه تكنولوژى ساخت بمب‏هاى خوشه‏اى به عراق دست داشت.يكى از كشورهاى ديگرى كه سلاح‏هاى مورد نياز عراق را تأمين مى‏كرد انگليس بود. برخى از كارخانه‏هاى انگليس در پى فروش سلاح به عراق سودآور شدند و حتى در سال ١٩٨٨ ميلادى فروش اين اقلام به ٢ / ١ ميليارد دلار رسيد. هم زمان انگليسى‏ها، دفتر خريد ايران در خيابان ويكتورياى لندن را از طريق سازمان اطلاعاتى ٥١M كنترل مى‏كردند و اطلاعات آن را در اختيار عراق قرار مى‏دادند.آلمان‏ها نيز همانند فرانسه و انگليس، تجهيزات فراوانى را در اختيار عراق قرار دادند. فناورى آلمان‏ها در زمينه توليد سلاح‏هاى شيميايى و موشكى بيش از ساير بخش‏ها به كار گرفته شد. بخشى از كارخانه‏هاى آلمان نيز به صورت انحصارى سلاح‏هاى مورد نياز صدام را مى‏ساختند.برزيل، كلمبيا، اسپانيا و بسيارى از كشورهاى ديگر همچون افريقاى جنوبى، اتريش، يوگسلاوى سابق و ايتاليا نيز به ميزان بسيار تسليحات شيميايى با تكنولوژى پيشرفته در اختيار عراق قرار دادند.

 

١٩- آيا ارتش عراق در جنگ عليه ايران تنها به نيرو و تجهيزات نظامى ..

١٩- آيا ارتش عراق در جنگ عليه ايران تنها به نيرو و تجهيزات نظامى خود متكى بود يا از كشورهاى ديگر هم كمك مى‏گرفت؟

در اين باره ملاك و دلايل بسيار روشن و قاطعى وجود دارد كه از همكارى و مساعدت تعدادى از كشورهاى حاشيه خليج فارس، بعضى از كشورهاى خاورميانه، حتى تعدادى از كشورهاى عرب قاره افريقا و كمك‏هاى بى‏دريغ نظامى، تبليغاتى، تسليحاتى، اطلاعاتى، فنى، آموزشى، تداركاتى و... شوروى سابق، فرانسه، امريكا و... به كشور عراق حكايت دارد. براى نمونه اظهارات برخى مقامات و بيانيه‏هاى رسمى اين كشورها و يا تحليل راديوها و خبر گزارى‏هاى وابسته به آنها، آن هم فقط در يك ماه اول جنگ آورده مى‏شود تا اين موضوع روشن و مستند گردد. گفتنى است كه در اين زمينه از اطلاعات و بيانه‏هاى دولت جمهورى اسلامى ذكرى به ميان نيامده است، زيرا حجم اعترافات و مطالب ذكر شده به وسيله‏ى بيگانگان ما را از استناد به آنها بى‏نياز مى‏كند.دو روز پس از شروع تهاجم رسمى و گسترده عراق، راديو مونت كارلو در ١ / ٧ / ١٣٥٩ بيان مى‏كند كه: «ملك حسين شاه اردن از كشورهاى عربى خواست از عراق حمايت كنند.» همچنين راديو عراق در همين روز از قول ملك حسين نقل كرد كه: «ارتش اردن تمامى امكانات خود را در اختيار ارتش عراق، قرار خواهد داد.»مجله اشترن چاپ آلمان در روز ٢ / ٧ / ١٣٥٩ درباهر كمك‏هاى انسانى به عراق مى‏گويد: ٤٥ هزار نظامى هوادار شاه (محمدرضا پهلوى) در اردوگاه نظامى در خارج از كشور، همچنين ٢٥ هزار نظامى ديگر در كشورهاى هم جوار خليج فارس نظير بحرين و عمان و قريب سه هزار نظامى در كشور مصر در حال آماده باش كامل قرار دارند. آنها منتظر رسيدن علامت از واشنگتن هستند، زيرا براى شروع به تكنولوژى و تسليحات امريكايى نيازمندند.راديو كلن در تاريخ ٥ / ٧ / ١٣٥٩ به نقل از راديو ايران - سخنگوى شاپور بختيار - همكارى ضد انقلابيون ايرانى با صدام را آشكار كرده و مى‏گويد: هزاران افسر و خلبان ايرانى كه پس از سقوط رژيم شاه به عراق گريخته‏اند در بمباران ايران، با نيروى هوايى عراق همكارى دارند و رهبرى آنها را ژنرال اويسى به عهده دارد.راديو اسرائيل نيز در اين باره خبر داد: ژنرال‏هاى ايرانى كه پس از انقلاب از ايران گريخته‏اند، اطلاعات جنگى در اختيار عراقى‏ها قرار داده‏اند.خبرگزارى آسوشيتد پرس در تاريخ ٥ / ٧ / ١٣٥٩ گزارش داد كه يك هيئت نظامى روسى به مدت سه روز وارد اردن مى‏شود. اين هيئت از تأسيسات نظامى و پايگاه‏هاى اردن كه ميگ‏هاى عراق در آن نگهدارى و تدارك مى‏شوند، ديدن خواهد كرد.اگر چه مسئولان امريكا مرتب بى‏طرفى خود را در جنگ متذكر مى‏شدند ولى نماينده امريكا در سازمان ملل متحد، دقيقا يك هفته پس از شروع جنگ، صريحا اعلام كرد: «اگر عراق از امريكا كمك بخواهد، امريكا هر گونه امكانات نظامى را در اختيار عراق قرار خواهد داد.»خبر گزارى رويتر در تاريخ ٦ / ٧ / ١٣٥٩ گزارش داد: خالد، شاه عربستان، طى يك تماس تلفنى با صدام، حمايت خود را از عراق در جنگ با دشمن اعراب اعلام كرد.تام روس سخنگوى پنتاگون در تاريخ ٨ / ٧ / ١٣٥٩ اعلام كرد كه امريكا چهار فروند هواپيماى آواكس براى حفاظت از چاه‏هاى نفت منطقه در مقابل حمله هوايى احتمالى ايران به عربستان سعودى ارسال خواهد كرد... اين هواپيماها تا زمانى جنگ ايران و عراق ادامه داشته و موقيعت منطقه خطرناك باشد، در عربستان سعودى باقى خواهند ماند.خبر گزارى فرانسه در تاريخ ٨ / ٧ / ١٣٥٩ خبر حضور مستقيم نيروهاى نظامى اردن در صحنه جنگ را بيان كرد و گزارش داد: تيپ زرهى اردن مركب از حداقل ٤٠ دستگاه تانك براى كمك به نيروى زمينى عراق وارد خاك اين كشور شده است.روزنامه واشنگتن پست در روز ٨ / ٧ / ١٣٥٩ طى تحليلى مى‏نويسد:... دولت‏هاى محافظه كار عرب با پيشروى نيروى عراق به عمق خاك ايران، با قاطعيت اعجاب انگيزى به حمايت از صدام برخاسته‏اند. عربستان سعودى، اردن، مراكش، قطر، كويت، امارات عربى متحده و يمن شمالى از نقش صدام نه تنها در خاورميانه بلكه در بين كشورهاى غير متعهد، پشتيبانى مى‏كنند. بيش از همه شاه حسين، پادشاه اردن، به بسيج و پشتيبانى از صدام مشغول است.راديو اسرائيل به عنوان دشمن سر سخت و مخالف جدى جمهورى اسلامى نيز نمى‏تواند چشم بر اين واقعيت ببندد و طى تحليلى در همين روز ذكر مى‏كند:... همه‏ى سعى اعراب، در مبارزه عليه ايران به كار گرفته شده است نه عليه اسرائيل.لوماتن چاپ پاريس نيز در روز ٨ / ٧ / ١٣٥٩ نوشت: سه كشور عربى عربستان سعودى، مراكش و اردن به طور رسمى كمك‏هاى نظامى خود را به عراق اعلام نموده‏اند و در كنار اين كشورها، موريتانى، يمن شمالى نيز آشكارا جانب عراق را گرفته‏اند.ريموند بار نخست وزير فرانسه بر خلاف عرف ديپلماتيك و قواعد حقوقى مورد توافق كشورها، طى مصاحبه با تلويزيون فرانسه در روز ٩ / ٧ / ١٣٥٩ مى‏گويد: فرانسه نه تنها از نظر نظامى به عراق كمك مى‏كند، بلكه قرار دادهاى اقتصادى و فرهنگى نيز با اين كشور دارد. فرانسه از هيچ كسى در اين مورد درس نمى‏گيرد.پس از تهاجم نيروى هوايى جمهورى اسلامى به پايگاه‏ها و مراكز نظامى عراق، شبكه تلويزيونى امريكا گوشه ديگرى از كمك‏هاى انجام شده به عراق را آشكار كرده و مى‏گويد: عراق تعدادى از هواپيماهاى خود را به كشورهاى عربى اردن، عمان، كويت، يمن شمالى و امارات متحده فرستاده تا از حملات هوايى ايران در امان باشند.خبر گزارى فرانسه به نقل از يك منبع آگاه نظامى در تاريخ ١٠ / ٧ / ١٣٥٩ گوشه ناچيزى از كمك‏هاى شوروى به عراق را آشكار كرده و مى‏گويد: دو هواپيماى حمل و نقل شوروى حامل مقادير زيادى اسلحه و مهمات جنگى به سمت عراق پرواز كردند. همچنين اين خبر گزارى در همين روز به نقل از روزنامه وال استريت ژورنال بيان مى‏كند: طى چند روز اخير كاروان‏هاى مهمى از ارتش كويت حامل سلاح‏هاى جنگى و مهمات، وارد عراق شده است و از چند روز پيش نيروهاى كويتى، در يكى از جزاير نزديك شط العرب مستقر شده‏اند.خبر گزارى آسوشيتد پرس در تاريخ ١٢ / ٧ / ١٣٥٩ از قول ملك حسين مى‏گويد: اگر كارى باشد كه من بتوانم انجام دهم، يك لحظه درنگ نخواهم كرد. اگر ضرورت داشته باشد، من به طرفدارى از عراق، دخالت خواهم كرد.اين خبر گزارى در تحليلى بيان مى‏كند: اردن به هواپيماهاى حمل و نقل عراقى، براى حفاظت از حملات هوايى ايران، در خاك خود پناهگاه داده است و اين در حالى است كه نشانه‏هاى روز افزونى از حمايت پشت پرده كشورهاى عرب از بغداد در جنگ ١٢ روزه خليج فارس ديده مى‏شود.روزنامه گاردين در روز ١٣ / ٧ / ١٣٥٩ نوشت: شاه حسين، پنج هزار نيروى اردنى به عراق فرستاده است تا امور امنيت داخلى اين كشور را به عهده بگيرند. با اين جايگزينى، سربازان عراقى با فراغت در جنگ عليه ايران شركت مى‏كنند.همچنين خبر گزارى فرانسه در همين روز گزارش داد: رئيس جمهور زامبيا طى تلگرافى به صدام حمايت كامل دولت و ملت خود را از عراق در جنگ با ايران اعلام كرد.وزير دفاع امريكا نيز براى عقب نماندن از شوروى و اعلام حمايت از عراق در جنگ، در تاريخ ١٤ / ٧ / ١٣٥٩ مى‏گويد: امريكا تجهيزات رادار زمينى مورد نياز عربستان سعودى را در اختيار آن كشور خواهد گذاشت تا جايگزين چهار فروند هواپيماى تجسسى حامل رادار شوند كه طى هفته جارى به رياض اعزام گرديده‏اند... امريكا براى حفاظت از آبراه نفت رسانى تنگه هرمز در صورت لزوم از نيروهاى دريايى خود، استفاده خواهد كرد.خبر گزارى آسوشتيد پرس نيز در همين روز گزارش داد: چند كشتى اتحاد شوروى، مقدار زيادى تسليحات جنگى و وسايل يدكى را در بندر عقبه اردن تخليه كردند كه از راه زمين به عراق حمل شود.همين خبر گزارى مى‏نويسد: روز گذشته، ملك حسين پادشاه اردن، در پايان سفر خود به عراق اعلام كرد كه كشور متبوع وى در جنگ ايران و عراق بى‏طرف نبوده و با تمام قوا از عراق جانبدارى خواهد كرد. نخست وزير اين كشور طى فرمانى، دستور داد تمامى هواپيماهاى حمل و نقل و كاميون‏هاى مجهز به يخچال فورا در اختيار ارتش اردن قرار گيرد. از سوى ديگر فرودگاه امان براى پرواز جنگى در اختيار نيروى هوايى عراق قرار گرفت.خبر گزارى رويتر در همين زمينه مى‏گويد: نيروهاى نظامى اردن به حال آماده باش در آمده‏اند تا عازم عراق شوند. اين نيروها كه مركب از واحدهاى مجهز به موشك‏هاى زمين به هوا هستند، عراق را تقويت خواهند كرد.و نيز از قول شاه حسين مى‏آورد كه: ما آنچه را كه در قدرت داريم، به كار خواهيم برد تا عراق حقوق خود را در شط العرب (اروندرود) به دست آورد و سه جزيره‏ى امارات متحده عربى بازپس داده شود... ما در جهان عرب، با تهديدى جدى روبه رو هستيم.همچنين راديو مسكو در تحليلى در اين روز از دخالت‏هاى آشكار و صريح امريكا در منطقه پرده برداشته و مى‏گويد: وزارت جنگ امريكا، حضور نظامى خود را در عمان، سومالى، كنيا و جزيره‏ى ديه‏گو گارسيا توسعه داده است. ناوگان بزرگ نيروى دريايى امريكا و چند ناو هواپيمابر ضربتى، كشورهاى خليج فارس و درياى سرخ را تهديد مى‏كند.كارتر رئيس جمهور امريكا در تاريخ ١٦ / ٧ / ١٣٥٩ در يك موضع گيرى آشكار چنين گفت: چنانچه جنگ ايران و عراق توسعه يابد و ميانجى‏گرى‏هاى فعلى تأثيرى نداشته باشد، كشورهاى متحد آمريكا در خليج فارس بايد جانب عراق را گرفته، از كمك مادى و معنوى به آن دريغ نكنند.خبر گزارى آسوشيتد پرس در تاريخ ١٩ / ٧ / ١٣٥٩ اعلام نمود كه شاه اردن و على عبدالله صالح، رئيس جمهور يمن شمالى، حمايت كشور خود را در تلاش مردم عراق براى بازپس گيرى اراضى و آب‏هاى قانونى‏شان اعلام كردند. از سوى ديگر جمهورى دمكراتيك يمن جنوبى تسهيلات بندرى خود را در اختيار كشتى‏هاى بارى گذاشته است كه از راه بندر عقبه، كمك‏هاى نظامى و غير نظامى را به عراق مى‏رسانند.خبر گزارى فرانسه از نقش مستقيم شوروى در كمك رسانى به صدام پرده برداشته و مى‏نويسد: نزديك به ٤٠ فروند كشتى متعلق به شوروى و ساير متحدانش در بندر عقبه به سر مى‏برند تا براى دولت عراق، اسلحه و لوازم يدكى جنگ تخليه كنند.روزنامه السفير در تاريخ ٢٤ / ٧ / ١٣٥٩ نيز گوشه ديگرى از كمك‏هاى اردن به عراق را ذكر كرده و مى‏نويسد: شاه حسين، لشكر سوم زرهى خود را از مواضعى در غرب اين كشور به عراق اعزام داشته و نيروهاى ديگر آن نيز به طرف مرز عراق با سوريه فرستاده شده‏اند... در حال حاضر ٥٠ فروند جنگنده عراقى، در پاگاه هوايى الرزاق در اردن مستقر مى‏باشند.هفته نامه فارن ريپورت چاپ لندن نيز در تاريخ ٢٥ / ٧ / ١٣٥٩ مى‏نويسد: دو هفته قبل ملك خالد، شاه عربستان، به روس‏ها اجازه داد دو كشتى حامل سلاح را از بندر ينبع عربستان براى عراق، ارسال نمايند. اين تصميم پادشاه عربستان را پرنس فهد به مقامات روسى اطلاع داد و اضافه كرد كه كويتى‏ها نيز با فراهم كردن تسهيلات بندرى، كشتى‏هاى حامل سلاح شوروى موافقت كرده‏اند.ملك حسين در تاريخ ٤ / ٨ / ١٣٥٩ راز ديگرى را افشا كرد و گفت: شوروى از من خواسته كه راه زمينى بندر عقبه را در اختيار عراق بگذارم. او همچنين مى‏گويد: در اين جنگ ما با عراقى‏ها هستيم. زيرا از قوميت عربى نمى‏توانيم چشم پوشى كنيم... ما آماده‏ايم با فارس‏ها بجنگيم، هر چند آنها برادران دينى ما هستند، ولى با وجود اين من شب‏ها اغلب نمى‏توانم بخوابم، زيرا اين فكر مرا آزار مى‏دهد كه اگر ارتش عراق شكست بخورد، كار ما نيز ساخته است.براى مقايسه وضعيت عراق با وضعيت ايران كه امكان دريافت تجهيزات و سلاح از كشورهاى ديگر را نداشت، فقط به دو نقل قول كوتاه از راديو امريكا و راديو اسرائيل بسنده مى‏كنيم:راديو اسرائيل در تاريخ ١٦/ ٧ / ١٣٥٩ بيان مى‏كند كه عراق از شوروى اسلحه دريافت مى‏كند و... هيچ كمكى حتى لفظى از طرف كشورهاى اسلامى و كشورهاى جهان سوم و كشورهاى عربى نسبت به ايران ابراز نشده است.راديو امريكا در تاريخ ١٨ / ٧ / ١٣٥٩ مى‏گويد: ايرانيان اگر مايل باشند، مى‏توانند به جنگ ادامه دهند، اما به علت عدم تأمين نيازهاى جنگى و همچنين سرعت سلاح‏هاى زمينى و هوايى خود بايد به جنگ‏هاى چريكى قناعت كنند. عراقى‏ها قادرند هر چه مى‏خواهند از منابع خارجى، از جمله فرانسه و شوروى دريافت كنند، اما ايرانى‏ها نمى‏توانند.اين قليل استنادها و دليل‏هاى ذكر شده فقط گوشه‏ى بسيار بسيار كوچكى از اعترافات حاميان صدام درباره همكارى آنها با رژيم متجاوز صدام حسين و تحريم ايران مى‏باشد و همه آنها نيز مربوط به يك ماه اول شروع تهاجم عراق به ايران است، در صورتى كه اگر بنا باشد كليه اعترافات مبنى بر ميزان و نوع همكارى‏ها و كمك‏هاى تسليحاتى، نظامى و اقتصادى آنها را به عراق ذكر كنيم قطعا نياز به كتاب‏هاى قطور و پر حجمى دارد.در يك جمله مى‏توان گفت غير از چند كشور مانند سوريه، ليبى و كره شمالى، كليه كشورهاى منطقه و ابر قدرت‏ها و سازندگان سلاح، در خدمت توان نظامى رژيم صدام قرار داشته و از هيچ گونه همكارى با وى دريغ نداشته‏اند. البته ميزان و نوع همكارى‏ها و ارسال تجهيزات اين كشورها به عراق متفاوت بوده و برخى از اين كمك‏ها از سطح بسيار بالاى علمى و تجهيزاتى برخوردار بود و از ساخت انواع بمب‏ها تا موشك‏هاى شيميايى دور برد و... را شامل مى‏شد؛ به نحوى كه در چند سال اخير سازمان ملل متحد براى محدود كردن توان تسليحاتى عراق فعاليت‏هاى دامنه دارى را به انجام رساند.همچنين لازم به توضيح است است كه سر لشكر وفيق السامرايى مسئول بخش امور ايران در استخبارات نظامى وزارت دفاع عراق كه از سال ١٩٧٨ در اين سمت مشغول كار بوده و پس از جنگ عراق و امريكا، براى حفظ جان خود به يك كشور اروپايى پناهنده شده است، در صفحه‏ى ١٤٣ كتاب خاطرات خود به نام «ويرانى دروازه شرقى» درباره حضور سربازان كشورهاى ديگر در كنار ارتش عراق در جنگ با جمهورى اسلامى چنين آورده است:كمك‏هايى كه عراق در طول جنگ با ايران دريافت نمود محدود به جنبه‏هاى مشخصى نمى‏شد بلكه اين كمك‏ها در همه‏ى زمينه‏هاى اقتصادى، نظامى و سياسى بود، يمن تيپ پياده‏ى «العروبه» را در طول جنگ با ايران به عراق فرستاده بود. اردن نيروى «اليرموك» را به عراق گسيل داشت و سودان، داوطلبانى را اعزام نمود كه در منطقه‏ى شرق ميسان در خط مقدم جبهه، فعاليت مى‏كردند. از سوى ديگر، كليه كشورها جز كره‏ى شمالى و گاهى چين و برخى كشورهاى عربى درهاى خود را بر روى ايران بسته بودند.

 

١٨- آيا برخوردارى عراق از تجهيزات و تسليحات نظامى ...

١٨- آيا برخوردارى عراق از تجهيزات و تسليحات نظامى فراوان، سبب پيشروى سريع اوليه آنها در خاك ايران شد؟

همان گونه كه در پاسخ به سؤالات پيش توضيح داده شد، ارتش صدام با برنامه‏ريزى قبلى و تلاش براى كسب آمادگى جهت حمله به ايران، توانست ظرفيت و استعداد نيروهاى مسلح و تجهيزات خود را سريعا افزايش دهد و با ارتقاء كيفيت آموزش نيروهاى نظامى خود، اجراى مانورهاى آزمايشى و جمع‏آورى و كسب آخرين اخبار و اطلاعات نيروهاى نظامى ايران، آماده حمله به ايران شود. يكى از فرماندهان عراقى مى‏گويد: اطلاعات بسيار دقيقى از اوضاع اقتصادى، سياسى و مشكلات داخلى و درگيرى‏هاى سياسى گروه‏هاى مخالف حكومت ايران به عراق داده شده بود. همچنين عراق به دقيق‏ترين جزئيات وضعيت نظامى (حجم نيروهاى نظامى) و از هم گسيختگى بدنه‏ى ارتش بر اثر انفصال از خدمت هزاران نظامى، اعم از افسر و درجه‏دار دست يافته بود و از عدم انضباط و آشفتگى در داخل يگان‏هاى نظامى اطلاع كامل داشت. از سوى ديگر، يك امر طبيعى و بديهى در اجراى هر گونه عمليات و اقدام نظامى در يك ارتش كلاسيك، آمادگى كامل در تجهيزات و نيروى انسانى است و ارتش كلاسيك عراق نى نيز از اين قاعده مستثنى نبود و با خريد تجهيزات و تسليحات نظامى و انعقاد قرار دادهاى تسليحاتى، در اين خصوص گام برداشت؛ ولى نمى‏توان گفت كه تنها همين عامل موجب پيشروى سريع اوليه آنها در خاك ايران شد. در اعترافات فرماندهان و مسئولان عراقى به وضوح وضعيت نابسمان داخلى ارتش ايران در آن زمان و عدم امكان مقابله با تهاجم عراق مشاهده مى‏شود. طارق عزير وزير خارجه وقت عراق در تابستان ١٣٥٩ درست سه ماه قبل از شروع جنگ، تحليل خود را از وضعيت ارتش ايران بيان مى‏كند: «امروز ارتش ايران از هم پاشيده است.» و يا مجله ايت‏ديز در ٢٩ / ٤ / ١٣٥٩ مى‏نويسد: «به نظر پنتاگون، ارتش ايران به دليل نبود منبع تسليحات نابود خواهد شد.»ناتوانى نيروهاى نظامى، عدم آمادگى براى مقابله با تهاجم عراق، وضعيت نابسمان سياسى و اجتماعى داخل كشور و... عواملى هستند كه زمينه ساز پيشروى اوليه ارتش عراق در خاك ايران شدند. اما با تمام اين آمادگى‏ها و به رغم زمينه سازى‏هاى بين‏المللى، به خواست خداوند و همت و ايستادگى مردم، ارتش عراق نتوانست به اهداف خود دست يابد.

 

١٧- دلايل ناكامى ارتش عراق در مرحله تهاجم سراسرى چه بود؟

١٧- دلايل ناكامى ارتش عراق در مرحله تهاجم سراسرى چه بود؟

١- عدم شناخت از وضعيت روحى و انقلابى مردم ايران اسلامى.٢- رهبرى موفق امام خمينى در اين برهه و ايجاد آرامش در سطوح مختلف به منظور شكل گيرى وضعيف جديد دفاعى بدون اتكا به نيروهاى كلاسيك.٣- حضور به موقع و كارساز نيروهاى مردمى تحت سازماندهى سپاه و شكل گيرى نيروهاى مقاومت در محورهاى مختلف هجوم عراق.

 

١٦- آيا ارتش عراق در دستيابى به اهداف اوليه خود موفق بود؟

١٦- آيا ارتش عراق در دستيابى به اهداف اوليه خود موفق بود؟

در مرحله نخست، بر خلاف تصور رژيم عراق، ارتش اين كشور نتوانست به اهدافى كه مورد نظر دولت بعث بود دست يابد. صدام قول تصرف سه روزه استان خوزستان را داده بود، اما ٣٥ روز طول كشيد تا ارتش عراق توانست قسمت غربى شهر مرزى خرمشهر را تصرف كند. به اين ترتيب ارتش عراق با وجود تصرف برخى از شهرها و ارتفاعات مرزى در غرب ايران، به خط پدافندى نامنظم، ناقص و آسيب‏پذيرى دست يافت. در اين مرحله عراق حتى موفق نشد آبادان را كه يك شهر مرزى بود، به تصرف در آورد.

 

١٥- ارتش عراق در تهاجم اوليه به خاك ايران ...

١٥- ارتش عراق در تهاجم اوليه به خاك ايران، تجاوز خود را از چه محورهايى آغاز كرد؟

ارتش عراق متناسب با اهداف و بررسى و تحليل عواملى چون موقعيت جغرافيايى نوار مرزى و اولويت بندى اهداف ارضى، مانور گسترده‏اى را تدارك ديده بود. در گام نخست، در طراحى مانور ارتش عراق، مرز ايران و عراق به سه جبهه تقسيم شد:- جبهه جنوبى: از مدخل ورودى اروند به خليج فارس تا دهلران- جبهه ميانى: دهلران تا جنوب دربنديخان- جبهه شمالى: دربنديخان تا اشنويهسازماندهى ارتش عراق در حمله سراسرى به مرزهاى ايران اسلامى مبتنى بر ارزشيابى از مناطق مورد نظر و بر اساس جزئيات مانور، براى هر يك از يگان‏هاى عمل كننده تدوين و به آنها ابلاغ شده بود. سپس يگان‏ها با دريافت مأموريت‏هاى محوله، در سراسر مرز صف آرايى كردند.- جبهه جنوبىجبهه جنوبى در استراتژى نظامى عراق اهميت بسيارى داشت و تلاش اصلى ارتش بعث به شمار مى‏رفت. در اين جبهه، اهداف مهمى چون دزفول، انديمشك، اهواز، سوسنگرد، خرمشهر و آبادان قرار داشتند.بر اساس طرح مانور ارتش بعث، هدف اصلى عمليات، كه جبهه جنوب بود، به عهده سپاه سوم عراق گذاشته شد. اين سپاه كه لشكرهاى ١ و ٥ مكانيزه و لشكر ٩ زرهى را در اختيار داشت، براى شروع جنگ لشكر ٣ و ١٠ زرهى و تيپ ٣٣ نيروى مخصوص را - كه قبلا در سازمان نيروى دريايى عراق بود - تحت امر خود گرفت.محورهاى پيش بينى شده عمليات به وسيله‏ى طراحان جنگ براى تهاجم يك ارتش كلاسيك، مبتنى بر راه‏ها و معابر وصولى بود كه به طور طبيعى روش خاصى از تهاجم را ديكته مى‏كرد. از مشخصات بارز اين روش استفاده از جاده‏ها به منظور تردد وسايل زرهى و پشتيبانى از تك بود. بر همين اساس، سپاه سوم عراق نيز متناسب با معابر موجود در جبهه‏هاى جنوب، مانور خود را به شرح زير طراحى كرد:١- محور تنومه، شلمچه، خرمشهر:هدف اصلى دشمن در اين محور، محاصره شهر خرمشهر، عبور از رودخانه كارون و محاصره و اشغال كامل شهر آبادان بود.٢- محور نشوه، جفير، اهواز:هدف اصلى در اين محور، حركت به سمت اهواز بود. اين محور و محور خرمشهر ابتدا به لشكر ٥ مكانيزه واگذار شد تا حداكثر با چهار تيپ ضمن محاصره خرمشهر، عبور از كارون و محاصره آبادان و پاك سازى منطقه وسيعى از جنوب اهواز، خود را به اهواز رسانده و با لشكر ٩ زرهى الحاق كند. (در عمل عدم تناسب بين وسعت هدف و توان لشكر ٥، به محدود شدن اين يگان در محور اهواز منجر شد و محور خرمشهر و آبادان به لشكر ٣ زرهى كه با تيپ‏هاى ديگر تقويت شده بود واگذار گرديد)٣- محور عماره، چزابه، بستان، سوسنگرد:اين محور از مهم‏ترين معابر وصولى به سمت مركز استان خوزستان، يعنى اهواز به شمار مى‏رفت، بنابراين لشكر ٩ زرهى موظف شد ضمن تصرف شهرهاى بستان، سوسنگرد و حميديه، خود را به اهواز رسانده، در آنجا با ديگر يگان‏هايى كه از جنوب و شمال به اين نقطه مى‏رسيدند، الحاق كند.٤- محور فكه، شوش، دزفول:پيشروى در اين محور به دليل گستردگى زمين و عمق اهداف، به دو لشكر ١ مكانيزه و ١٠ زرهى واگذار شد كه هر دو مى‏بايستى از معابر فكه و اطراف آن وارد عمل مى‏شدند. لشكر ١ مأموريت داشت پس از عبور از فكه به سمت رودخانه كرخه و شوش تك كرده، ضمن پشت سر گذاشتن رودخانه و قطع كردن جاده اهواز - انديمشك، محاصره اهواز را از طريق شمال كامل كند.لشكر ١٠ نيز مأموريت داشت با پشت سر گذاشتن مرز در محور پاسگاه‏هاى شرهانى و بجليه، با دو فلش به حركت خود ادامه دهد: با فلش اول به پاك‏سازى عين خوش و دشت عباس بپردازد و سپس حركت خود را به سمت پل نادرى روى رودخانه كرخه دادمه داده با عبور از آن، دزفول را محاصره كند و با فلش دوم در محور دهلران جناح مطمئنى را بر قرار سازد.در مجموع سپاه سوم علاوه بر يگان‏هاى عمل كننده‏ى فوق كه قرار بود هر يك در مراحل اوليه وارد عمل شوند، لشكر ٣ زرهى را نيز به عنوان احتياط در اختيار خود داشت تا در صورت لزوم وارد عمل سازد.- جبهه ميانىسپاه دوم عراق، فرماندهى و هدايت عمليات را در اين جبهه به عهده داشت. بر اساس مأموريت و اهميت محور، لشكرهاى ٦ و ١٢ زرهى، ٨، ٤، ٢ پياده و همچنين چند تيپ مستقل در اختيار اين سپاه قرار گرفت. در اين جبهه نيز متناسب با روح كلاسيك حاكم بر ارتش مجهز عراق، محورهاى عملياتى مشخص و براى هر يك اهدافى تعيين شد. هدف عمده در اين جبهه، تصرف بخش‏هايى از خاك جمهورى اسلامى بود تا امكان هر گونه واكنش از رزمندگان اسلام به سمت بغداد از بين برود و با تأمين بغداد، اهداف اصلى در جنوب بهتر پيگيرى شود.براى تأمين اين هدف، تنگه و گردنه پاتاق در عمق ٥٠ كيلومترى خاك جمهورى اسلامى به عنوان نقطه‏اى كليدى و سوق الجيشى در نظر گرفته شده بود. طبق اين طرح فعاليت دشمن از شمال تا پل دوآب شامل ارتفاعات دالاهو و شاه نشين و از سمت جنوب تا ارتفاعات مهم كاسه‏گران گسترش مى‏يافت. بر اين اساس، اهداف ذيل در دستور كار يگان‏هاى سپاه دوم قرار گرفت:١- محور قصر شيرين، سر پل ذهاب، پاتاق:تصرف اين محور را كه مهم‏ترين بخش عمليات اين جبهه به شمار مى‏رفت، سه لشكر به عهده داشتند: لشكر ٦ زرهى مى‏بايست مستقيما از محور خسروى وارد شده و ضمن اشغال قصر شيرين، تا سر پل ذهاب و گردنه پاتاق پيشروى كند. اين لشكر را از دو جناج، لشكرهاى ٤ و ٨ پياده حمايت مى‏كردند. لشكر ٨ در شمال قصر شيرين، با هدف دشت ذهاب و شهر سر پل و لشكر ٤ نيز در جنوب قصر شيرين به سمت گيلان غرب، جناح راست را حفظ مى‏كرد.٢- محور مندلى، سومار، نفت شهر:اين مأموريت به عهده‏ى لشكر ١٢ زرهى بود. به دليل نبود اهداف مهم در اين محور، مأموريت لشكر ١٢ به شهرهاى مرزى سومار و نفت شهر و برخى ارتفاعات در شرق اين دو شهر محدود مى‏شد.٣- محور مهران:اين محور با هدف تصرف شهر مهران و تسلط بر تنگه كنجانچم و در نتيجه قطع ارتباط جبهه جنوب و جبهه شمال، به لشكر ٢ پياده عراق واگذار شد.- جبهه شمالىمسئوليت اين جبهه بر عهده سپاه يكم عراق بود كه دو لشكر ١١ و ٧ پياده را تحت امر خود داشت. اين سپاه مأموريت داشت ضمن حفاظت از منطقه و كنترل معارضين عراقى، نيروهاى ضد انقلابى را در وارد ساختن ضربه به جمهورى اسلامى ايران تجهيز، تقويت و هدايت كند و در صورت لزوم نيز برخى از ارتفاعات را به اشغال در آورد. يگان‏هاى تحت امر سپاه يكم، با وجود اهداف محوله، عملا نقش احتياط نيروى زمينى ارتش عراق را بر عهده داشتند.

 

١٤- وضعيت ارتش عراق از نظر تعداد نفرات، يگان‏ها، لشكرها و..

١٤- وضعيت ارتش عراق از نظر تعداد نفرات، يگان‏ها، لشكرها، تجهيزات و تسليحات نظامى در آغاز هجوم به ايران چگونه بود؟

اگر چه آمار متفاوت و مختلفى در اين زمينه وجود دارد، اما در مجموع و بر اساس اطلاعات به دست آمده از طريق اسناد، اطلاعات فرماندهان اسير عراقى و... استعداد ارتش بعث عراق، قبل از انقلاب اسلامى به شرح زير بود:نيروى زمينى: ١٧٥٠٠٠ نفرنيروى هوايى و پدافند هوايى: ٢٢٠٠٠ نفرنيروى دريايى: ٦٠٠٠ نفرپليس و گارد مرزى: ٥٣٠٠٠ نفرچريك مسلح: ٦٠٠٠ نفرنيروهاى نظامى عراق در قالب ٣ سپاه (اول، دوم، سوم)، شامل ٤ لشكر پياده، ٣ لشكر زرهى، ٢ لشكر مكانيزه و ١٢ تيپ مستقل، سازمان يافته بودند.به دنبال تصميم صدام براى حمله به ايران در سال ١٣٥٩، ظرف مدت كوتاهى استعداد ارتش را به شرح زير افزايش داد:نيروى زمينى: ١٩٥٠٠٠ تا ٢٢٠٠٠٠ نفرنيروى هوايى و پدافند هوايى: ٢٥٠٠٠ نفرنيروى دريايى: ٧٠٠٠ نفرپليس و گارد مرزى: ٤٢٠٠٠ نفرچنان كه ملاحظه مى‏شود ارتش عراق قبل از جنگ، سازمان رزم خود را توسعه و گسترش داد و تغييرات زير را ايجاد كرد:- تأسيس لشكر ١٢ زرهى.- تأسيس لشكر ١١ پياده با برداشت ٣ تيپ از نيروى پليس.- افزايش ١٢ تيپ مستقل به ١٥ تيپ با احضار متولدين سال‏هاى ١٩٤٩ تا ١٩٥٧.نيروى فوق در قالب ٣ سپاه (اول، دوم، سوم) شامل ١٢ لشكر، متشكل از ٥ لشكر زرهى، ٢ لشكر مكانيزه و ٥ لشكر پياده و همچنين ٣ تيپ نيروى مخصوص و نيروهاى گارد رياست جمهورى و حدود ٢٠ تيپ مرزى سازمان يافته بود. استعداد نيروى جيش الشعبى عراق نيز حدود نيم ميليون نفر برآورد مى‏شد كه تا سقف يك ميليون نفر قابل افزايش بود.نيروى هوايى ارتش عراق با ٩ پايگاه هوايى و ١٤ اسكادران هواپيماى شكارى - بمب افكن و ترابرى، داراى ٣٦٦ هواپيماى نظامى، ٤٠٠ هلى كوپتر و همچنين ٤٠٠ توپ ضد هوايى و چند تيپ موشكى زمين به هوا بود. اين نيرو داراى ٨٧٢ نفر خلبان عملياتى بود كه از اين تعداد حدود ٤٥٠ نفر آنها قادر به پرواز با هواپيماهاى جنگنده بودند.نيروى دريايى عراق در دو پايگاه اصلى در بصره و ام‏القصر استقرار داشت. تيپ ٧٧ متشكل از چند مين روب و ٤ كشتى كوچك پياده كننده نيرو در بندر بصره و تيپ هفتم دريايى متشكل از قايق‏هاى موشك انداز كه در بندر ام‏القصر مستقر بودند.تانك‏ها: ٣١٠٠ تانك شامل: تانك ٢٧ - T ساخت شورورى حدود ٤٠٠ دستگاه؛ تانك ٢٦ - T ساخت شوروى حدود ١١٠٠ دستگاه؛ تانك ٥٥ - T ساخت شوروى حدود ١٤٠٠ دستگاه؛ تانك ٤٥ - T ساخت شوروى حدود ١٠٠ دستگاه؛ تانك ٦٧ - PT حدود ١٠٠ دستگاه.نفربرها: ٢٣٠٠ نفربر شامل: نفربر زرهى ١ - BMP ساخت شوروى ٥٠٠ دستگاه؛ نفربر زرهى THP - VER ساخت فرانسه ١٠٠ دستگاه؛ ساير نفربرهاى زرهى حدود ١٧٠٠ دستگاه.توپخانه: توپخانه صحرايى با ١٥٠٠ قبضه توپ شامل توپ‏هاى ١٣٢،١٣٠، ١٥٢ و ١٦٠ ميلى‏مترى هويتزر ساخت شوروى؛ توپ هويتزر ٦٥ - M ساخت ايتاليا، توپ ١٠٠ ميلى مترى خود كششى و ٧٥ ميلى مترى ساخت شوروى.ضد هوايى: حدوئد ٤٠٠ توپ ضد هوايى شامل توپ‏هاى ٨٥، ٢٥،٣٧،٥٧ و ١٠٠ ميلى مترى ساخت شوروى. موشك‏هاى ضد هوايى با برد نزديك و بلند شامل حدود ٦٠ موشك سام ٧ و سام ٩ و حدود ٧٠ موشك با برد بلند شامل موشك‏ها سام ٢، سام ٣، سام ٦ و دو سكوى پرتاب موشك ساخت شوروى.هواپيماها: ٣٦٦ هواپيماى جنگنده، شامل: ميگ ٢٤،٢٣،٢١ و ٢٥ ساخت شوروى؛ ميراژ فرانسوىF-IQES (چهل و پنج فروند)؛ توپولف ١٦ و ٢٢ و سوخوى ٧ و ٩ ساخت شوروى.هلى كوپترها: ٤٠٠ فروند (جنگى و ترابرى) شامل ٢٤ - MI ساخت شوروى و ٣٤٢٦A فرانسوى.همچنين تعدادى موشك هوا به هواى پيشرفته ٢ - AA و AS - R ساخت شوروى؛ موشك‏هاى ماژيك و اگزوست فرانسوى؛ چند فروند ناوچه رزمى و موشك انداز؛ قايق‏هاى توپ‏دار و كشتى؛ سلاح‏هاى سبك شامل تفنگ‏هاى ٦٢ / ٧ ميلى مترى؛ خمپاره انداز ١٢٠ و ٨٢ ميلى مترى و موشك انداز آرپى جى ٧ و... از ديگر تجهيزات نظامى عراق به شمار مى‏روند.تأمين كننده اصلى تسليحات عراق پيش از جنگ، اتحاد جماهير شوروى سابق بود كه حدود ٧٥ تا ٨٠ درصد تجهيزات نظامى اين كشور را تأمين مى‏كرد. پس از شوروى، فرانسه، چكسلواكى سابق، سوئد، برزيل و در دوران اخير، امريكا و انگليس از ديگر صادر كنندگان اسلحه به عراق به شمار مى‏رفتند.در سال ١٣٥٨ (١٩٧٨) عراق يك ميليارد و ١٢٢ ميليون دلار و در سال ١٣٥٩ (١٩٧٩) بيش از يك ميلياد و ٢٠٠ ميليون دلار براى خريد اسلحه پرداخت.تا سال ١٣٥٨ حدود ١٢٠٠ مستشار روسى و اروپاى شرقى و ١٥٠ مستشار كوبايى در ارتش عراق خدمت مى‏كردند و در حدود پنج هزار افسر عراقى در اتحاد شوروي آموزش مي ديدند.

 

١٣- چرا در ايران به جنگ عراق و ايران، جنگ تحميلى گفته مى‏شود؟

١٣- چرا در ايران به جنگ عراق و ايران، جنگ تحميلى گفته مى‏شود؟

تجاوز عراق به ايران در شرايطى آغاز شد كه ايران دوره انقلابى و بى‏ثباتى را طى مى‏كرد. نظام سياسى ايران هنوز تثبيت نشده بود و در داخل و خارج با چالش‏هايى روبه رو بود. از بعد داخلى، در رأس حكومت ايران اختلافات اساسى وجود داشت. نظام جمهورى اسلامى در گوشه و كنار كشور با گرايش‏هاى تجزيه‏طلبى روبه رو بود. ارتش ايران بنابر ضرورت انقلاب مورد تصفيه قرار گرفته بود و هيچ گونه آمادگى براى يك جنگ بيرون از مرزهاى ايران را نداشت؛ ضمن اينكه در ذهن سران نظام نوپاى جمهورى اسلامى چنين فكرى كه خود را در بيرون از مرزها درگير نمايند خطور نمى‏كرد. در بعد خارجى، ايران به دليل تسخير لانه جاسوسى در تاريخ ١ / ٨ / ١٣٥٨ (بعد ضد استعمارى انقلاب) به دست دانشجويان پيرو خط امام، تحريم تسليحاتى شده بود و كارشناسان نظامى امريكا از ايران اخراج شده بودند. به دنبال آن روابط ديپلماتيك امريكا با ايران قطع شد. سپس محاصره اقتصادى ايران، حمله نظامى امريكا به طبس، و چندى بعد طراحى يكى ديگر از تهديدهاى امريكا را به شكل «كودتاى نوژه» كه قبل از اجرا، كشف و خنثى شد، شاهد هستيم. از سوى ديگر، به موازات چالش‏هاى داخلى و خارجى ايران، تقويت رابطه بازرگانى عراق و امريكا (١ / ٥ / ١٣٥٩) و روند بهبودى مناسبات محور غرب و امريكا با عراق به ويژه ملاقات‏هاى رسمى مقامات بلند پايه امريكا، انگليس و كشورهاى منطقه با صدام و عناصر رسمى عراق را نظاره‏گر هستيم.به اين ترتيب ايران در موقعيتى نبود كه آماده مواجهه با يك جنگ بزرگ باشد. در واقع صدام حسين، ديكتاتور حاكم بر عراق، با استفاده از چنين موقعيتى در روز ٣١ / ٦ / ١٣٥٩ به ايران حمله كرد و يك جنگ نابرابر را به ايران اسلامى تحميل نمود. اين جنگ را از آن جهت تحميلى مى‏خوانند كه عراق در چنين اوضاعى با تجاوز همه جانبه به ايران، آن را آغاز كرد و در واقع ايران قربانى اهداف توسعه طلبانه و تجاوز گرانه‏ى عراق شده بود و بدون آمادگى قبلى به يك جنگ فراگير و ناخواسته وارد شد. شكست‏هاى اوليه ايران نيز ناشى از عدم آمادگى ايران براى جنگ بود. ايران به طور غير ارادى وارد اين جنگ شد اما دشمن ايران، با قصد و برنامه‏ريزى طولانى قبلى، اين جنگ را به ايران تحميل كرد تا به خواست‏هاى نامشروع خود دست يابد. بنابراين چون ايران نقشى در شروع جنگ نداشت و به طور ناخواسته به اين جنگ كشيده شد، در ايران از اين جنگ تحت عنوان «جنگ تحميلى» ياد مى‏شود.فصل دوم: ابعاد نظامىالف: عراق

 

١٢- آيا مردم عراق واقعا خواستار جنگ با ايران بودند...

١٢- آيا مردم عراق واقعا خواستار جنگ با ايران بودند يا آنها به اجبار به اين امر مى‏پرداختند؟

حدود ٩٥ درصد مردم عراق، مسلمان‏اند و بر اساس آمارهاى رسمى، از اين تعداد ٥٥ درصد شيعه و ٤٠ درصد سنى مى‏باشند؛ البته بر مبناى آمارهاى غير رسمى حدود ٦٠ تا ٦٥ درصد مردم عراق شيعه و ٢٥ تا ٣٠ درصد سنى هستند. از اين رو بعيد است كه بپذيريم آنان داوطلبانه به جنگ با برادران مسلمان و خصوصا شيعه خود در ايران برخاسته بودند. گر چه صدام تلاش فراوانى داشت تا اين جنگ را جنگ اعراب عليه فارس‏هاى مجوس قلمداد نمايد اما از آنجا كه سابقه مستبدانه و ظالمانه حزب بعث و شخص صدام در اذهان عمومى مردم عراق وجود داشت، اين مسئله هرگز فراگير نشد. بر همين اساس شايد يكى از دلايل بى‏انگيزگى بخشى از ارتشيان عراق و نداشتن تاب مقاومت در برابر حملات رزمندگان ايرانى، اجبارى بودن حضور آنها در جبهه‏ها بوده باشد.البته مشكل است كه يك حكم و نظر واحد در مورد كل مردم عراق و در زمان‏هاى مختلف جنگ اين كشور با ايران صادر كرد. در هر حال، در ارتش عراق نيروهايى بودند كه بسيار با انگيزه و با تعصب عليه ايران مى‏جنگيدند كه به نظر مى‏رسد آنان كسانى بودند كه تحت تأثيرات تبليغات حزب بعث، ايران را واقعا دشمن خويش مى‏پنداشتند. همچنين ديدگاه و چگونگى عملكرد مردم عراق قبل و بعد از ورود نيروهاى ايرانى به خاك عراق همگى يكسان نبود؛ برخى تا زمان حضور ارتش خود در خاك ايران انگيزه‏اى براى جنگ نداشتند، اما بعد از بازپس گيرى سرزمين‏هاى ايران به همت رزمندگان و ادامه عمليات در خاك عراق، به عنوان دفاع از سرزمين و خاك خود مقاومت بيشترى از خود نشان مى‏دادند. در هر حال آنچه مسلم است بخشى از مردم عراق علاقه‏اى به شروع و ادامه جنگ با ايران نداشتند و از ترس جان خود و تحت فشار رژيم عراق به جبهه‏ها اعزام مى‏شدند.

 

١١- عراق ادعا مى‏كرد كه ارتش اين كشور در پاسخ به تجاوزات ايران وارد جنگ شد. آيا شواهدى براى رد اين ا

١١- عراق ادعا مى‏كرد كه ارتش اين كشور در پاسخ به تجاوزات ايران وارد جنگ شد. آيا شواهدى براى رد اين ادعا وجود دارد؟

روند حوادث دقيقا خلاف ادعاى عراق را نشان مى‏دهد:در پى فروپاشى نظام شاهنشاهى و پا گرفتن نظام جمهورى اسلامى در ايران، عراق زمينه را براى اعمال اغراض سياسى و نظامى خود مناسب ديد. لذا صدام حسين ابتدا در يك تصفيه حزبى حسن البكر را از رهبرى عراق كنار زد و خود به جاى وى نشست. وى سپس با اتخاذ رويكرد همكارى با كشورهاى غربى به ويژه امريكا و فرانسه، پايه‏هاى حكومت خود را تحكيم بخشيد و سياست راديكالى منطقه‏اى خود را كنار گذاشت و به همكارى بيشتر با كشورهاى عربستان، كويت و... روى آورد و هم زمان با اين تحولات، گروه‏هاى معارض با جمهورى اسلامى ايران از قبيل جبهة التحرير عربستان، و جبهة التحرير اهواز و سازمان سياسى خلق عرب را فعال كرد و گروه‏هاى مسلح ايرانى در كردستان، همچون حزب دمكرات كردستان ايران و... را به خدمت گرفت.اهداف عراق در اين برهه عبارت بود از: تشكل و سازماندهى جوانان عرب در جهت اهداف عراق؛ كسب اطلاعات سياسى، نظامى و اقتصادى از اوضاع ايران؛ دامن زدن به اختلافات نژادى و قومى و انجام دادن اقدامات خراب كارانه در مواضع حساس اقتصادى و نظامى خوزستان و كردستان؛ تحركات مرزى در آستانه تجاوز به ايران نيز قابل توجه است. مطلب ديگر اينكه عراق براى افزايش توان نظامى خود در مرز ايران دست به اقدامات زير زد:- افزايش و تقويت پاسگاه‏هاى مرزى- مستحكم كردن خطوط پدافندى- ايجاد شبكه‏ها و جاده‏هاى متعدد مواصلاتى در نزديك مرزهاى مشترك.همچنين كاهش سطح روابط ديپلماتيك با ايران و گسترش اقدامات خصمانه سياسى، از ديگر اقدامات عراق در آستانه تجاوز به ايران بود.حكومت عراق در شهريور ١٣٥٩ اقدامات نظامى خود را عليه جمهورى اسلامى گسترش داد و از ابتداى اين ماه بيشتر شهرهاى مرزى ايران از جمله قصر شيرين، سومار، مهران، خرمشهر و آبادان را زير آتش سلاح‏هاى سبك و سنگين قرار داد. در ١٣ شهريور نيز چند نقطه قصر شيرين را بمباران كرد و به بيش از ١٠٠ خانه مسكونى آسيب رساند كه طى آن ١٠٥ تن كشته يا مجروح شدند. در ١٦ و ١٩ شهريور نيز به ارتفاعات ميمك حمله كرد و حدود ٢١٠ كيلومتر مربع از خاك ايران اسلامى را به اشغال خود در آورد.